آمریکا و بقای رژیم صهیونیستی
هدف از اشغال این سرزمین استراتژیک، در کنار دریای مدیترانه، انتقال مشکل یهودیان، از اروپا به سرزمینهای اسلامی و پیشگیری ازتاسیس حکومتهای قدرتمند مسلمانان در خاورمیانه بوده است که براساس یک طرح چند جانبه و پیچیده از سوی قدرتهای استعمارگر به مرحله اجرا در آمده است. هدف دیگری که آمریکا پس از تأسیس این رژیم دنبال کرده است، استفاده از فضای فلسطین اشغالی به عنوان مهمترین سرپل نظامی خود در خاورمیانه بوده است تا بتواند از طریق آن، به طور مرتب کشورهای خاورمیانه را تحت فشار سیاستهای خود در آورده و یا سرنوشت آنها را بدست گیرد.
از سال 1948 تاکنون که پایههای رژیم اشغالگر قدس محکم شده است، به طور مرتب، درگیریها و تنشها در خاورمیانه رو به تزاید بوده است و هم اکنون نیز مهمترین عامل و اساس چالش در خاورمیانه، وجود رژیم صهیونیستی و حل نشدن مسئله فلسطین میباشد. مردم فلسطین در طی چند دهه گذشته، مصیبتهای زیادی را تحمل کرده و روزگاران پرتنشی را با آزمونهای گوناگون از سر گذرانیدهاند، تعداد زیادی از آنان، از خانه و کاشانه خود بیرون رانده شده و آواره گشتهاند. میلیونها فلسطینی در شرایط بسیار بد و به صورت پناهنده در غربت و در سایر کشورها در اردوگاههای موقت بسر میبرند. فلسطینیهای ساکن در درون سرزمینهای اشغالی نیز، هر روز شاهد قتل عام عزیزان و کسانشان هستند. آنها مشاهده میکنند که چگونه و به صورت روزانه، خانه و کاشانه کسانی که به مقاومت در برابر این رژیم خونخوار میاندیشند و ایستادگی میکنند بر سر زنان و کودکان و کهنسالان آن دیار خراب میشود. الان اسرائیل مظهر شیطان، ترور، خشونت و قساوت در اذهان مردم جهان است.
اسرائیل در این دوران، سبُعیت و بیرحمی نسبت به فلسطینیان را به بالاترین حد خود رسانده و نسلکشی فراوانی از آنان انجام داده است. قتل عام مردم اردوگاههای صبرا و شتیلا به دست شارون، یکی از نمونههای ماندگار این وحشیگریها و جنایات این رژیم سفاک است. امروز هم فلسطین عرصه قساوتآمیزترین جنایات بشری از سوی صهیونیستهای بیگانه و غاصب، بر علیه صاحبان مظلوم آن است و فجیعترین ستمها به صورت علنی و باشیوهای استثنایی و مستمر، از سوی رژیم صهیونیستی علیه مردمانی که سرزمینشان را تصاحب کرده است، انجام میگیرد. ظرف یک سال گذشته صدها تن از مردم فلسطین فقط در نوار غزه به شهادت رسیدهاند و بیش از چند هزار تن از آنها نیز زخمی شدهاند و دهها تن از مردم و مسئولین مقاومت، هم گرفتار زندانهای مخوف آن رژیم شدهاند به طوری که هم اکنون بیش از ده هزار فلسطینی در شرایط بسیار سخت در زندانهای اسرائیل بسر میبرند. این جنایتها، در حالی صورت میگیرد که اسرائیل به طور مرتب، تحت حمایتهای تسلیحاتی، علمی، صنعتی و مالی شیطان بزرگ قرار میگیرد و آمریکا مانند قیم و مدافع و کارپرداز این رژیم در جهان، عمل میکند.
اینکه چرا اسرائیل، اینقدر برای آمریکا و دنیای غرب اهمیت دارد، برای مردم جهان، همیشه مورد سؤال بوده است؟ اما پاسخ این پرسش روشن است! رژیم اشغالگر قدس در واقع یک منطقه مهم و قطعه استراتژیک سرزمینی، برای آمریکا در قلب دنیای اسلام، محسوب میشود و اساس و ریشه نفوذ آمریکا در خاورمیانه به شمار میرود. خاورمیانهای که آمریکا تسلط بر آن و منافع انرژی آن را جزء منافع ملی خود قلمداد میکند و هماکنون اسرائیل، جبهه اول و خط مقدم نظامی آمریکا در جهان امروز تلقی میگردد.
اسرائیل از بدو تشکیل تاکنون، سیاستی، توسعهطلبانه را برای افزایش قلمرو سرزمینی خود در پیش گرفته است به طوری که علاوه بر سرزمین فلسطین، توانسته بلندیهای جولان را از سوریه و مزارع شبعا را از لبنان به اشغال دائمی خود در آورد.
طبیعی است که این سیاست منجر به یک وضعیت جنگی دائمی بین رژیم اسرائیل و مردم فلسطین و نیز کشورهای همجوار آن گردیده است.
مهمترین موضوعی را که آمریکا و اسرائیل به طور مرتب به عنوان بهانه سرکوب فلسطینیان مطرح میکنند، مسئله حفظ امنیت رژیم صهیونیستی است. این رژیم موجودیت خود را مساوی با نادیده گرفتن حق حیات فلسطینیان در این سرزمین دانسته و به طور مرتب از اقداماتی به شرح زیر برای این منظور استفاده مینماید.
سیاستهای رژیم اشغالگر قدس به منظور حفظ بقای خود:
1 - برنامهریزی برای مهاجرت نامحدود یهودیان سراسر دنیا به اسرائیل تا به این ترتیب بر حجم جمعیت خود در سرزمینهای اشغالی بیفزاید و بافت جمعیتی فلسطین را به طور کامل تغییر دهد. به طوری که در سال 1948، حدود یک صد هزار یهودی و در سال 1949 حدود دویست هزار یهودی از نقاط مختلف جهان به فلسطین اشغالی آورده شدند. فقط تاکنون بیش از یک میلیون نفر یهودی از جمهوریهای سابق شوروی به اسرائیل مهاجرت داده شدهاند. لازم به ذکر است که قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی، جمعیت یهودیان در فلسطین، حدود پنجاه و شش هزار نفر بوده است اما در سال 1948 که اسرائیل تشکیل شد به علت مهاجرت گسترده یهودیان در سالهای جنگ دوم جهانی، در حدود 605 هزار یهودی در فلسطین ساکن شدند.
2 - احداث شهرکهای صهیونیستنشین برای اسکان یهودیان مهاجر در سرزمینهای فلسطینی و در روستاهای تخریب شده فلسطینیان به منظور تغییر هویت و میراث فرهنگی آنان، به طوری که فقط در سی سال اول تشکیل این رژیم حدود یک میلیون و دویست هزار خانه جدید برای یهودیان ساخته شده است.
3 - اخراج فلسطینیان از سرزمینهای خود و غصب سرزمینهای مردم فلسطین به منظور ایجاد فضا برای یهودیان تازه وارد، به طوریکه هم اکنون پرتراکمترین جمعیت جهان مربوط به فلسطینیانی است که بالاجبار در نوار غزه در کنار یکدیگر و در 36 کیلومتر مربع از اراضی آن، جای گرفتهاند و سرزمینشان را اسرائیل به زور از آنها غصب کرده است. هم اکنون در نوار غزه حدود یک و نیم میلیون فلسطینی زندگی میکنند. اجرای این سیاست موجب شده است که بیش از هفتاد درصد مردم فلسطین به دور از خانه و کاشانه خود در کشورهای مختلف خاورمیانه، آواره گردند. کوچ اجباری مردم فلسطین در سه مرحله و طی سالهای 1948، 1967 و 1991 روی داده است.
4 - آواره کردن میلیونها نفر از مردم فلسطین و بیرون راندن آنها از سرزمین آبا و اجدادی خود و پراکنده کردن آنها در کشورهای همجوار مثل لبنان، سوریه و اردن، لازم به ذکر است که فقط در سال 1948 (1327 هجری شمسی) بیش از یک میلیون نفر فلسطینی از سرزمینشان کوچ اجباری داده شدند که تاکنون اجازه بازگشت به وطن خود را نیافتهاند. آوارگان فلسطینی در 59 اردوگاه در کشورهای سوریه، لبنان،اردن واراضی اشغالی فلسطین به سرمیبرندو تعدادیاز آنها نیز در سایر کشورهای عربی، اروپایی و آمریکا به شکل پراکنده زندگی میکنند. جمعیت کنونی آوارگان فلسطینی در اردوگاههایمختلف جهان، حدود پنج میلیون نفر تخمین زده میشود.
5 - عدم اجازه بازگشت پناهندگان فلسطینی به سرزمینهای خویش
رژیم صهیونیستی با وجود تصویب قطعنامه 194 شورای امنیت سازمان ملل متحد در حدود بیش از 30 سال پیش، اجازه بازگشت فلسطینیان آواره را به سرزمین خود نمیدهد. این آوارگان ساکنان بیش از 531 شهر و روستای فلسطینی هستند که مجبور به ترک خانههای خود شدهاند.
6- اعلام و اجرای علنی و آشکار برنامه ترور رهبران و شخصیتهای شناخته شده فلسطینی که معتقد به مقاومت در برابر سیاستهای اسرائیل هستند و از حقوق فلسطینیان حمایت میکنند شخصیتهایی مانند شیخاحمد یاسین رهبر روحانی حماس، عبدالعزیز رنتیسی رهبر سیاسی حماس و...
7- تحت فشار دائمی گذاشتن ساکنین فلسطین، از طریق حملات مداوم هوایی و زمینی علیه آنان و ایجاد ناامنی فیزیکی و روانی در بین ملت فلسطین، به طوری که ارتش اسرائیل به طور تمام وقت مشغول ایجاد وحشت و سرکوب فلسطینیهاست. اخیراً اسرائیل علاوه بر یورش مستمر نظامی، تمام منطقه غزه را در محاصره شدید اقتصادی قرار داده و اجازه ورود کالاهای مصرفی برای مردم این شهر را نمیدهد و حتی گاهی اوقات اجازه انتقال سوخت به تنها نیروگاه برق غزه را نیز صادر نمیکند.
8 - تخریب صدها روستای فلسطینی از جمله نابودکردن تنها 400 روستا در دهه 1940 و تخریب زمینهای کشاورزی و منابع طبیعی مردم فلسطین. لازم به ذکر است که عمده اشتغال مردم فلسطین از طریق کشاورزی بوده و درآمدی جز مبادله کالاهای زراعی ندار
9- یهودیسازی کامل شهر قدس و در خطر قرار دادن دائمی مسجدالاقصی، سومین مکان مقدس مسلمانان پس از مسجدالحرام و مسجدالنبی، کار حفاری در زیر این مسجد به بهانه یافتن پیکر سلیمان همچنان ادامه دارد و صهیونیستها بنا دارند تا در فرصت مناسبی به این حفاریها توسعه دهند.
10- انجام جنگ مداوم و فرسایشی علیه مبارزان فلسطینی به گونهای که آنها را از ادامه راه مقاومت، خسته و فرسوده کنند. به همین منظور ارتش رژیم صهیوینستی به طور مرتب زیرساختهای مقاومت را با حملات نظامی مکرر و پیوسته، مورد تخریب قرار میدهد تا امکان و توانایی بازسازی را از گروههای مبارز فلسطینی بگیرد.
11- اشغال کوتاه مدت برخی از سرزمینهای فلسطینی و عقبنشینی مجدد از آنها - مثل اشغال نوار غزه و عقبنشینی از آن - به منظور:
الف - ایجاد ناامنی روانی مداوم بین فلسطینیها
ب - تخریب تمام توانمندیها و زیربناهای شهرهای فلسطینی به منظور ایجاد فشار زندگی بیشتر بر آنها.
12- وابسته کردن اقتصاد اراضی اشغالی فلسطین به طور غیرقابل باوری به اسرائیل، به طوری که بسیاری از ضروریترین مواد غذایی مردم مانند گندم و برنج بایستی از اسرائیل به اراضی اشغالی وارد شود و کوچکترین درگیری اسرائیل با فلسطینیان، موجب قطع شاهرگ اقتصادی اراضی اشغالی فلسطین میشود.
13- نسلکشی تدریجی فلسطینیان و اجرای سیاست پاکسازی نژادی
اسرائیل با این سیاست به صورت شبانهروزی به مردم فلسطین حمله میکند و با کمک رسانههای جمعی مرتبط با خود به گونهای اقدام میکند که کشتار هر روزه فلسطینیها بویژه کودکان و سالمندان، در مطبوعات جانی و در خبرگزاریهای بینالمللی با کوچکترین حروف منتشر شود و یا انعکاس چندانی نیابد. این رسانهها معمولاً کشتار تدریجی فلسطینیان را به عنوان نیاز اسرائیل به دفاع از خود و تأمین امنیت رژیم اسرائیل توجیه میکند.
14- تلاش برای تقویت گروههایی از درون مردم فلسطین که معتقد به سازش هستند و حاکم نمودن این گروهها بر مردم فلسطین تا با ایفای نقش پلیس اسرائیل در داخل فلسطین نسبت به کنترل و سرکوب مبارزات و مقاومت مردم فلسطین اقدام نمایند. هماکنون اسرائیل در تلاش است تا با رئیس تشکیلات خود جریان فلسطینی به طور مرتب مذاکره نموده و وی را در برابر گروههای مبارز فلسطینی قرار دهد.
15- اسرائیل از منظر استراتژیک، سرزمین کوچک لبنان را جزء شعاع امنیتی خود تلقی مینماید. بنابراین موقعیت نیروهای فعال این سرزمین مانند حزبالله را حضوری تروریستی و علیه خود تلقی مینماید و تلاش دارد تا از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد و با همکاریهای گسترده آمریکا و یا به طور مستقیم از طریق عملیات نظامی، آنها را از سر راه خود بردارد.
16- تکیه بر دولت آمریکا، برای اجرای سیاستها و برنامههای فوق.
اسرائیل هیچ اقدامی را بدون حمایت آمریکا نمیتواند انجام دهد و آمریکا نیز به طور فزایندهای بر پشتیبانیهای آشکار خود از این رژیم ادامه میدهد. برخی از این کمکها و حمایتها را میتوان به شرح ذیل برشمرد.
کمکهای آمریکا به رژیم اسرائیل:
1- حمایت مطلق و بدون قید و شرط و نامحدود از رژیم صهیونیستی در همه ابعاد سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و مالی و تلقی از اسرائیل به عنوان تنها متحد استراتژیک ایالات متحده در خاورمیانه، به طوری که شرکتهای اسرائیلی تنها شرکتهایی هستند که اجازه ورود به مناقصههای وزارت دفاع آمریکا را برای انعقاد قراردادهای صنایع تسلیحاتی ایالات متحده دریافت میکنند.
2- وتوی تمام قطعنامههایی را که در شورای امنیت سازمان ملل علیه جنایات اسرائیل مطرح میگردد. آمریکا مانع اصلی اقدامات کشورهای مختلف جهان از طریق سازمان ملل بر علیه ظلمهای مداوم رژیم صهیونیستی است.
3- اعطای کمکهای مالی مستمر به مبلغ حداقل سه میلیارد دلار در سال به طوری که طی پنجاه سال گذشته، آمریکا حدود 160 میلیارد دلار کمک بلاعوض در اختیار اسرائیل قرار داده است و اخیراً پس از جنگ اسرائیل علیه حزبالله لبنان، کمک ویژهای را برای بازسازی ارتش رژیم صهیونیستی در اختیار وی گذاشت.
علاوه بر آن اخیراً آمریکا تصمیم گرفته است تا یک کمک 30 میلیارد دلار نظامی را نیز در اختیار ارتش اسرائیل قرار دهد.
4- فشار سیاسی شدید به کشورهایی که با سیاستهای اسرائیل در سرکوب فلسطینیان مخالفت میورزند مثل جمهوری اسلامی ایران و سوریه.
5 - تروریست شناختن کلیه گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان و اقدامهای گوناگون بینالمللی علیه آنان.
6 - همسو سازی کشورهای عربی خاورمیانه با سیاستهای اسرائیل و استفاده از توان آنها برای فشار به فلسطینیهای مبارز.
7- کاهش سطح "مسئله اعراب و اسرائیل" از یک موضوع عربی به "مسئله اسرائیل و گروههای مقاومت" در فلسطین و لبنان و تلاش برای بیطرفی سیاسی اعراب در این منازعه به نفع اسرائیل به گونهای که کشورهای عربی هرگونه همراهی با انتفاضه فلسطین را برابر با خطر برای خود و خلاف مصلحت خویش تلقی نمایند.
8 - حفظ برتری نظامی اسرائیل در خاورمیانه با در اختیار گذاشتن پیچیدهترین فناوریهای تسلیحاتی و نیز تجهیز ارتش اسرائیل به قویترین سلاحها از جمله هواپیماهای15 F- و16-- F و بالگردهای آپاچی و هواپیماهای بدون سرنشین M.K. و ناوهای سائر 5 که مجهز به موشکهای هارپن بوده و قادر به حمل بالگردهای دلفین هستند و همچنین موشکهای پیشرفته پاتریوت و بمبهای خوشهای ضدنفر.
لازم به ذکر است که این گونه بمبهای خوشهای به گونهای طراحی شدهاند که در میانه راه منفجر شده و تبدیل به صدها بمب کوچک میشوند و در نتیجه هر بمب میتواند منطقهای نسبتاً وسیع را نابود نماید. معمولاً حدود بیست درصد از این بمبهای خوشهای بعد از پرتاب در منطقه تهاجم باقی میمانند و پس از خاتمه جنگ، به عنوان تهدیدی جدی برای مردمی که در آن منطقه به سرزمینهای خود بازمیگردند به شمار میروند. گفته میشود بعد از جنگ اخیر اسرائیل علیه حزبالله لبنان، حدود یکصد هزار بمب خوشهای در جنوب لبنان پراکنده شده است.
برآوردها حاکی از آن است که هزینههای رژیم اشغالگر قدس 7/9 میلیارد دلار در سال است و این رقم بدون احتساب حداقل 3 میلیارد دلار کمک نظامی بلاعوض سالیانه آمریکا به اسرائیل میباشد.
براساس استراتژی آمریکا ارتش رژیم صهیونیستی، بایستی توانایی رویارویی با تمام کشورهای عربی و نیز با حزبالله لبنان را داشته باشد همچنین این ارتش بایستی بتواند آمادگی جنگیدن و حمله در چندین جبهه را در آن واحد، در خود ایجاد کند. دستیابی به چنین چشماندازی نیازمند دریافت پیشرفتهترین فناوریهای نظامی دنیاست که آمریکا آن را در اختیار این رژیم قرار میدهد.
9- سرمایهگذاری در اقتصاد اسرائیل و کمک به توسعه اقتصادی این رژیم.
10- آمریکا، اسرائیل را به عنوان یکی از ارکان مهم امنیت ملی و نیز منافع ملی خود تلقی مینماید. در نتیجه هر اقدام علیه اسرائیل را اقدام علیه آمریکا میپندارد و حل مسائل و مشکلات اسرائیل را در دستور کار دولتمردان خود قرار میدهد. براساس این سیاست مبنای دوستی آمریکا با کشورهای جهان میزان نزدیکی و همکاری آنان با اسرائیل میباشد.
11- باز گذاشتن دست اسرائیل برای انجام هرگونه عملیات نظامی علیه فلسطینیان و گروههای مقاومت و نیز ارتکاب هر نوع جنایات جنگی بدون نگرانی از عواقب بینالمللی آن.
12- تلاش جهت ایجاد ارتباط سیاسی بین اسرائیل و کشورهای عربی و ارتقاء سطح این روابط را معیاری برای همکاری آمریکا با کشورهای عربی دانستن. هماکنون با حضور مرکز فرماندهی آمریکا در قطر، این کشور مجبور شده است تا دفتر نمایندگی اسرائیل را در دوحه بازنموده و روابط تجاری خود را با رژیم صهیونیستی برقرار نماید و مسئولین آن امیرنشین هم به طور مرتب با سران رژیم صهیونیستی دیدار نماید.
آمریکا در تشکیل خاورمیانه بزرگ و آرایش جدید سیاسی در این منطقه، توجه زیادی به افزایش نقش اسرائیل، دارد به گونهای که همه تصمیم خود در خاورمیانه را براساس نکات ذیل اتخاذ مینماید.ملاحظات موردتوجه آمریکا برای تنظیم سیاستهای خاورمیانهای خود:
الف - حفظ و گسترش امنیت اسرائیل
ب - حفظ برتری مطلق نظامی اسرائیل در خاورمیانه
ج - از بین بردن همه گروههای مخالف اسرائیل تحت عنوان مبارزه با تروریسم
د - تسلط بر منابع انرژی خاورمیانه
بنابراین اسرائیل در استراتژی امنیت ملی آمریکا، جایگاه مهمی را داشته و نقش اول را در تشکیل برنامه آمریکایی خاورمیانه جدید به خود اختصاص میدهد. همچنین، از دید آمریکا لازمه رسیدن به خاورمیانه جدید به غیر از نکات فوق، اقداماتی جهت براندازی و یا تضعیف دولتهای مخالف رژیم اسرائیل است.
تاکنون برای حل معضل فلسطین راهحلهای مختلفی ارائه و روشهای گوناگونی تجربه شده است که از جمله میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1- "مقابله نظامی ارتشهای کشورهای عربی با اسرائیل" که تاکنون با شکست مواجه شده است.
2- "روش سازش" که این شیوه عمدتاً منجر به تحقق خواستههای اسرائیل از طریق مسالمتآمیز شده است و در عین حال، سرکوب فلسطینیان از سوی اسرائیل، ادامه یافته و خود موجب تفرقه بین فلسطینیان شده است.
3- "روش ایستادگی و مقاومت" که براساس اندیشه حضرت امام خمینی رضوانالله تعالی علیه و پس از ظهور انقلاب اسلامی گسترش یافته است و موجب تشکیل سازمان "حزبالله در لبنان" و مقاومت مردمی انتفاضه در فلسطین گردیده است. این روش تاکنون موفق شده است که ارتش رژیم صهیونیستی که زمانی تا بیروت جلو آمده بود را از خاک لبنان بیرون کند و گروه حماس را در فلسطین به قدرت برساند و به عنوان تجربهای تازه، نشاط جدید و امیدواری رو به تزایدی را در بین مردم فلسطین و مردم جهان اسلام، بوجود آورد. این روش، دل بستن به روشهای سازشکارانه و بدست گرفتن کاسه گدایی صلح را نفی میکند و معتقد است که باید "قدرت نهفته امت اسلامی" را برای مقابله با صهیونیستهای غاصب بسیج نمود و ظرفیتهای بیشمار دنیای اسلام را در این راه بکار گرفت تا با "مقاومت و مبارزه" و البته تحمل خسارات و هزینههای آن به پیروزی رسید.
بنابراین با عنایت به نکات فوق راه کارهای اساسی، برای مبارزه با رژیم غاصب اسرائیل عبارتند از:
1- تداوم بخشیدن به "انتفاضه و مقاومت" و مبارزه علیه آن رژیم در درون سرزمینهای اشغالی به صورت گسترده و همه جانبه با تکیه بر وحدت همه گروهها و مردم فلسطین.
2- کمک رسانی به مردم فلسطین اعم از کمکهای مالی، سیاسی، تبلیغاتی و امدادی از سوی همه ملتهای جهان.
3- اسلامی تلقی کردن مسئله فلسطین از سوی جهان اسلام به جای نگاه به آن به عنوان مسئلهای، فقط عربی و یا فلسطینی.
4- تحریم همه جانبه رژیم اسرائیل از سوی ملتهای آزاده جهان و تنگ کردن فضای اقتصادی و سیاسی آن و گسستن پیوندهای غاصبان فلسطین با محیط اطراف خود.
5- اعمال فشار سیاسی جهانی به آمریکا از سوی همه دولتها و ملتهای جهاد برای قطع حمایتهای شیطان بزرگ از رژیم ددمنش اسرائیل.
6- اتخاد تاکتیکهای منعطف از سوی جنبشهای مقاومت فلسطینی متناسب با شرایط زمانی و مکانی به گونهای که امکان کشتار مردم فلسطینی را از سوی رژیم صهیونیستی به حداقل ممکن برساند.
بنابراین امت بزرگ اسلامی نبایستی در برابر ظلمی که به صورت روزانه از سوی دشمن سفاک و جنایتکار برملت فلسطین بکار میرود بیتفاوت و ساکت بمانند و میباید مردم جهان در کنار دردها و رنجها و غمهای جانکاه فلسطینیان قرار گیرند و به طور مرتب به حمایت همه جانبه از مردم مظلوم فلسطین بپردازند.روز قدس میتواند فریاد بزرگ مردم جهان را علیه اسرائیل به همه گوشهای ناشنوا برساند و به مردم مسلمان یادآوری نماید که اگر همه با هم باشند و هرکدام یک سطل آب بریزند همانگونه که امام خمینی فرمود اسرائیل را آب خواهد برد.