چشم انداز رابطه آمريكا و اسرائيل

وقوع حملات يازدهم سپتامبر در آغاز هزاره جديد نمايان گر تغيير در محيط امنيتي بود كه از مداخلات مهار گسيخته آمريكا در مناطق مختلف جهان از جمله خاورميانه و ناديده گرفتن برخي تحولات و خواسته ها نشات گرفت در عصر جهاني شدن و تحول در ماهيت قدرت كه در آن انحصار بازيگري و قدرت مداري دولت ها شكسته شد گروه هاي فراملي به عنوان بازيگراني تاثيرگذارتر از گذشته وارد صحنه بين الملل شدند.
در دوران اخير تعاملات واشنگتن ـ تل آويو به شدت تاثير پذيرفته از تغيير محيط امنيتي ناشي از حوادث تروريستي بوده است . بر اين اساس موقعيت اسرائيل در دوران جورج بوش پسر و نو محافظه كاران تا حدود بسياري به نوع كاركرد ايالات متحده در مقابله با واحدهاي چالش گر مبارزه با تروريسم وگروه هاي فراملي تروريستي بستگي داشته و بدين ترتيب تغيير در محيط امنيتي خاورميانه سبب شده تا آمريكابراي دست يابي به ثبات بيشتر در منطقه ضمن حفظ عناصر تداوم برخي سياست هاي خود در قبال اسراييل راتغيير دهد.


منبع: روزنامه - جمهوری اسلامی

محيط امنيتي جديد اسرائيل
محيط امنيتي اسرائيل بسيار پيچيده است در حالي كه محيط امنيتي اسرائيل تا سال 1991 (1370 ) به شدت تحت تاثير منازعات بين المللي دولتي (مداخله ابرقدرت ها وجنگ دولت هاي منطقه اي ) بود پس از سال 1991 و خصوصا وقايع 11 سپتامبر 2001 تحت تاثير تروريسم وحمله آمريكا به عراق قرارگرفت . از اين رو با توجه به مسائل پيش گفته شده محيط امنيتي اسرائيل توسط سه عامل شكل مي گيرد كه به طور كامل محيط امنيتي ـاستراتژيكي اسرائيل رامي سازد كه عبارتند از :
1 ـ استراتژي و سياست هاي ايالات متحده در منطقه
2 ـ نيروهاي داخلي كشورهاي عربي
3 ـ تروريسم
اولين عامل شكل دهنده محيط امنيتي اسرائيل سياست هاي ايالات متحده در منطقه و مساله حضور آمريكا در منطقه است به طوري كه حضور آمريكادر منطقه حساسيت رهبران نخبگان و مردم را برانگيخته است به نظر حضور آمريكا درمنطقه همراه بااعمال تغييرات وسيع خواهد بود و دمكراسي نرم افزاري تغييرات محسوب مي شود.
عامل دوم نيروهاي داخلي كشورهاي عربي است همراه با حضور آمريكا در منطقه و رسانه ها ضعف دولت هاو مشكلات اقتصادي اعمال تغييرات راممكن ساخته است .
عامل سوم تروريسم شكل دهنده و تاثيرگذار بر محيط استراتژيكي ـ امنيتي اسرائيل است .القاعده ابتدا خود را باحملات دنباله دار در سال هاي پس از 1991 به سفارتخانه هاي آمريكا مطرح كرد ولي در سال 2001 با حمله به مراكز تجارت جهاني و پنتاگون خطر تروريسم را گوشزد كرد سپس عمليات اين گروه در روسيه اسپانيا تركيه مصر اردن و حتي سوريه تكرار شد در واقع جهت حركت القاعده و تروريسم به صورتي است كه مواجهه با اسرائيل اهميت بسياري مي يابد.
منابع اطلاعاتي تاييد كرده اند كه القاعده در طول مرزها از مصر تا نوار غزه و رود اردن را تحت پوشش قرار داده است ولي در حال حاضر اسرائيل در نوك حملات تروريستي نيست .
تاثير تغييررژيم درعراق
تغيير رژيم در عراق تاثيرات متفاوتي بر محيط امنيتي خاورميانه و اسرائيل داشته است در حالي كه تغيير رژيم صدام مي توانست تاثيرات مثبت بر روي ثبات امنيتي خاورميانه داشته باشد وجود گروه هاي تروريستي فرو ملي و انتقال پايگاه از افغانستان به عراق ثبات درمنطقه را متزلزل ساخت .با ملاحظه چنين محيط امنيتي و باتوجه به اين كه القاعده گستره عملياتي خود را نشان داده چنين وضعيتي اسرائيل را مي توانددرنوك حملات تروريستي قراردهد و باتوجه به ارتقا روابط آمريكا و اسرائيل به سطح روابط راهبردي احتال حمله القاعده به منافع ايالات متحده واسرائيل درمنطقه تشديد مي يابد از سوي ديگر رژيم صدام به واسطه حمله آمريكا سرنگون شده يعني دولتي كه در سال 1982 چندين فقره پرتاب موشك به اسرائيل داشته است و خصومت هاي دو طرفه بصورت حمله هوايي اسرائيل به نيروگاه اوزيراك عراق و حمله منتقابل صدام نمود داشته است حال صدام سرنگون شده محيط امنيتي اسرائيل به واسطه چنين تغيير گسترده اي مي تواند به ثبات برسد ولي ثبات زدايي در عراق توسط گروه القاعده و گروه هاي تروريستي ديگر احتمال حملات نامتقارن تروريستي را افزايش داده است .
روابط ايالات متحده و اسرائيل
ايالات متحده و اسرائيل غالبا به عنوان طرفين يك « رابطه ويژه » ناميده مي شوند. اين روابط ويژه بين اسرائيل و ايالات متحده عامل مهمي در سياست خارجي آمريكادر قبال منطقه خاورميانه است .ريشه هاي اين رابطه ويژه هر چه باشد تاكنون نه تجربه ايالات متحده ونه تاريخ روابط بين الملل چيزي كاملا شبيه به آن ارائه نداده اند
مولفه اصلي براي تميز و تشخيص اين روابط ويژه همكاري هاي جامع دو كشور و نيز موضوع و ميزان كمك هاي خارجي بين دو كشور را نشان مي دهد مولفه مهم ديگري كه اين روابط ويژه را از روابط عادي كشوري با كشور ديگر متمايز مي سازد روابط قدرتمند و از نقطه نظر سياسي ثمربخش است كه اسرائيل در وراي پيوندهاي رسمي خود باآمريكا دارا مي باشد و آن رابطه با جامعه سازمان يافته يهوديان آمريكا است .
روابط امروزين اسرائيل و ايالات متحده ديگر از مرحله مقدماتي سياست همدردي آمريكا نسبت به اسرائيل و حمايت آن در ايجاد يك وطن يهودي عبور كرده و به يك شراكت غيرعادي تبديل شده است كه بر اساس آن اسرائيل كوچك را به آمريكاي ابر قدرت مرتبط مي سازد.
اگر چه روابط سياسي دوكشور سابقه ديرينه داشته و به ماه مه 1948 (ارديبهشت 1327 ) باز مي گردد اما روابط نظامي ـ امنيتي آنها كه در دو دهه اول موجوديت اسرائيل كمرنگ بود به گونه اي آرام توسعه و تكامل يافته است . اين روابط ويژه متعاقب انقلاب اسلامي ايران و حمله شوروي به افغانستان در اواخر دهه 1970 (دهه 1350 ) به سطحي راهبردي تر ارتقا پيدا مي كند . در دولت ريگان با شدت يافتن جنگ سرد و تلاش ايالات متحده براي يافتن متحدين قابل اعتماد و با ثبات تر در منطقه خاورميانه قوام بيشتري پيدا كرد تا جايي كه اسرائيل درچشم امريكا به عنوان يك « سرمايه راهبردي » ارتقا وضعيت مي يابدو با پايان يافتن جنگ سرد گرچه اين تصور وجود داشته كه به موقعيت اسرائيل به عنوان شريك راهبردي آمريكا و رابطه ويژه آن دو خدشه وارد خواهد آمد اما بر عكس تغييرات حاصله درجهان و خاورميانه در دهه هاي گذشته موجب تغيير محيط امنيتي و تقويت اين روابط شد.
فرآيند نامعلوم صلح اعراب و اسرائيل نقش روسيه در منطقه و تكثير موشك هاي بالستيك و سلاح هاي كشتار جمعي چالش هاي جديدي را در برابر سياستمداران آمريكايي و اسرائيلي همچنين فراروي روابط ايالات متحده و اسرائيل فراهم مي آورد كما اين كه اين محيط امنيتي جديد به خصوص بعد از وقايع 11 سپتامبر و تحولات عراق قوام و انسجام بيشتري به روابط دوكشور بخشيده است .
تشكيل دولت مستقل فلسطيني
باتغيير محيط امنيتي خاورميانه پس از 11 سپتامبر 2001 به صورتي كه گروه هاي فراملي به جاي دولت هاي ملي تلاش داشتند تا اعمال اقتدار كننده مبارزه با تروريسم تبديل به محور اصلي سياست خارجي آمريكادر خاورميانه شد بر اين اساس تشكيل دولت مستقل فلسطيني جهت تقويت و گسترش مبارزه با تروريسم درمرزهاي اسرائيل مورد توافق مشترك ايالات متحده و اسرائيل قرار گرفت .
در بستر اين واقعيت است كه آريل شارون رهبر حزب راست گراي يهود از حضور نيروهاي اسرائيلي در نوار غزه و كرانه باختري رود اردن براي اولين بار باعنوان « اشغال » يادكرده و بيان مي كند كه اسرائيل نمي تواند تا ابد 3 5 ميليون فلسطيني راتحت اشغال خود نگه دارد و در اين راستا ايالات متحده در همان سال طرح « نقشه راه » را به عنوان تنها راه ايجاد دولت مستقل فلسطيني ارايه مي دهد.
در واقع هدف آمريكا از اعلان « نقشه راه » اين بود كه مساله فلسطين را از يك موضوع امنيتي كه خواست گروه هاي اسلام گرا است خارج كندو آن را به يك « موضوع سياسي » تبديل كند در اين صورت مكانيزم هاي حل مشكل به ضرورت خشونت را با مصالحه و بده و بستان جايگزين خواهد ساخت و در بستر چنين فضايي است كه در ژوئن سال 2002 (خرداد 1381 ) رئيس جمهور آمريكا اعلام داشت كه حق مردم فلسطين داشتن يك موطن مستقل است .
منبع :
ماهنامه اطلاعات راهبردي
در دوران اخير تعاملات واشنگتن ـ تل آويو به شدت تاثير پذيرفته از تغيير محيط امنيتي ناشي از حوادث تروريستي 11 سپتامبر بوده است
اولين عامل شكل دهنده محيط امنيتي اسرائيل سياست هاي ايالات متحده در منطقه و مساله حضور آمريكا در منطقه است
روابط امروزين اسرائيل و ايالات متحده ديگر از مرحله مقدماتي سياست همدردي آمريكا نسبت به اسرائيل و حمايت آن در ايجاد يك وطن يهودي عبور كرده و به يك شراكت غيرعادي تبديل شده است كه بر اساس آن اسرائيل كوچك را به آمريكاي ابر قدرت مرتبط مي سازد
كمك هاي مالي ايالات متحده به اسرائيل پس از حملات تروريستي 11 سپتامبر افزايش يافته است به طوري كه هر ساله بطور متوسط 3 ميليارد دلاركمك مالي بلاعوض به اسرائيل داده شده است.