امنیت ملی امریکا آماده اسرائیل زدایی شدن؟
با توجه به همه این دستورکارهای دولتی، امنیت ملی و دفاعی، پولی، اقتصادی، قانونگذاری و مالیات بندی، محیط زیستی و غیره و غیره، که همه آنها وابسته به گروههای ویژه ذینفع و سازمانهای چندملیتی جنایتکار است، شاید دیگر دولتی برای آگاه کردن و ملت و مردمی برای دفاع باقی نمانده باشد و تنها چیزی که باقی مانده اربابانی برای خدمت باشد.”
چاک هیگل، نامزد فعلی وزارت دفاع امریکا و جان برنان نامزد مدیریت سازمان سیا این کشور، ظاهرا وظیفه دارند سالها دخالت فاجعه بار در امور دفاعی و اطلاعاتی امریکا را که به نقل از هیگل «ماهیتا سیاسی» هستند، از بین برده و خنثی کنند تا بدین ترتیب امریکا دوباره کنترل امور مربوط به امنیت ملی خود را در دست بگیرد.منابع آگاه اطلاعاتی امریکا خبر میدهند هیگل قرار است در مقابل سیاستهای کارل روو، مشاور بوش و دیک چینی، معاون رئیس جمهور پیشین امریکا بایستد چرا که اقدامات آنها نه تنها منجر شد نظام دفاعی، اطلاعاتی و دادگستری امریکا وسیله منافع شخصی (قاچاق مواد مخدر) و سیاستپردازیهای ضعیف قرار بگیرند بلکه باعث شد لیکودیستهای حاضر در اسرائیل کنترل کامل و مطلق ارگانهای نظامی و اطلاعاتی امریکا را در اختیار بگیرند.ادامه….
نتیجه این تغییرات فاجعه بار در امور سیاسی امریکا بدتر از حادثه ۱۱ سپتامبر و دو جنگ بعد از آن بود. در حقیقت، سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) کاملا از بین رفته و خارجیها کنترل آن را در دست گرفتند و دیگر آژانسهای اطلاعاتی امریکا نیز فلج شدند؛ همچنین وزارت امنیت داخلی امریکا و به اندازه کمتری پلیس فدرال این کشور (افبیآی) تبدیل به سازمانهای «صوری» و دست نشانده موساد شدند.
از زمانی که لابی اسرائیل کنترل امور دولتی امریکا را به زعم عدهای از سال ۱۹۶۷ و به گفته عدهای نیز در سال ۱۹۷۲ میلادی در دست گرفت، جنجالی ترین انتصاب، تعیین سناتور چاک هیگل به عنوان نامزد وزارت دفاع امریکا از سوی باراک اوباما بوده است.
علی رغم این واقعیت که هیگل یک جمهوری خواه است و اولین کهنه سرباز جنگی است که وزیر دفاع امریکا خواهد شد (چیزی که ارتش امریکا همواره آرزوی آن را داشت)، تلاش گستردهای برای برای حمله و سلب اعتبار هیگل به دستور لابی اسرائیل و همراهان نئومحافظه کار آن و همچنین عناصر جنایتکار در بازار مالی جهانی آغاز شده است.
جمله معروف هیگل یعنی «من یک سناتور امریکایی هستم نه یک سناتور اسرائیلی» توسط «دوستان اسرائیل» از جمله تمام اعضای حزب جمهوری خواه و در تمام سطوح این حزب به عنوان اقدامی «خیانتکارانه» به تصویر کشیده شده است.
نشریه فکاهی «د آنیون» در گزارشی طنز آمیز و هزلی آورده است:
«مقامهای ارشد دولتی اسرائیل روز سه شنبه تاکید کردند اگر قانون گذاران امریکایی چاک هیگل، عضو بازنشسته کنگره امریکا را به عنوان وزیر دفاع بعدی این کشور انتخاب کنند، حق وتوی دیرینه و تضمین شده در قانون اساسی خود در قبال سیاستهای امریکا را اعمال خواهند کرد. مارک ریگو، سخنگوی اسرائیل گفت، با توجه به اظهارات نگران کننده آقای هیگل در مورد روابط اسرائیل – فلسطین و طبقه بندی منافع اسرائیل به عنوان “لابی یهودی”، ما وی را یک گزینه بسیار نامناسب برای وزارت دفاع میدانیم؛ گزینهای که از اولویتهای ملی ما بسیار فاصله داشته و به همین دلیل آمادههستیم تا فورا و قویا حق وتوی رسمی خود را در برابر این اقدام امریکا اعمال کنیم. وی افزود، اسرائیل از این مکانیزم قانونی (حق وتو) تاکنون بیش از ۱۴۰۰ بار علیه نامزدهای کابینه، قوانین امریکا، روابط بین المللی و سیاستهای داخلی این کشور استفاده کرده است….از آنجا که کنگره اکثریت لازم ۹ دهم را برای خنثی کردن وتوی اسرائیل در اختیار ندارد، آنها گزینهای جز عقب نشینی و انتخاب گزینهای که ما وی را مناسب قلمداد کنیم، ندارند. همچنین منابع آگاه تاکید کردند بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل فهرستی از سه نام را که وی برای رهبری ارتش امریکا مناسب قلمداد میکند به باراک اوباما رئیس جمهور امریکا فرستاده است تا وی از میان این سه تن یکی را انتخاب کند.»
حقیقتی زشت در طنز نشریه د آنیون نهفته است. این حقیقت شامل فجایع اطلاعاتی و شکستهای پذیرفته شده امریکا در حوزه اطلاعات انسانی میشود.در دوران دولت بوش، تلاش گستردهای شد تا تنها از اطلاعات فناوری محور، جاسوسی سیگنالی، ماهوارهای و پهپادی استفاده شده و استفاده از نیروی انسانی در جمع آوری اطلاعات و جاسوسی به حداقل برسد؛ چرا که این جاسوسان غیرقابل اعتماد عموما از سوی اسرائیل یا باندهای مواد مخدر به امریکا تحویل داده نشده بودند.
در حقیقت، «بازار» تشکیلات جاسوسی حقیقی به پایان رسید. همه افراد حاضر در دولت بوش که شامل پنتاگون «ویران شده» نیز میشد، از ته ماندههای دانشگاهیان، پرستش کنندگان آخر الزمان (تقدیر گرایان)، فراماسونها و افراد مورد حمایت اسرائیل بودند.
در حالی که تمام کارکنان کاخ سفید از شهروندان اسرائیلی و مقامات امنیت ملی بوده، و در حالی که دادگاهها مملو از قضات فاسد هستند، قضاتی که باندهای قاچاق مواد مخدر همه آنها را از طریق سازمان «شهروندان متحد» خریدهاند، ممکن است چیز زیادی از امریکا برای نجات باقی نمانده باشد.اقدام اولیه از سوی آژانس اطلاعات دفاعی امریکا این است که ۲۰۰۰ نیروی اطلاعاتی را که به گفته آنها مورد آموزش سازمان سیا قرار خواهند گرفت، به کار بگمارد.کنگره امریکا دخالت فعالانه در عملیات محرمانه، سیاه و ترور از سوی آژانس اطلاعات دفاعی را ممنوع کرده است.
در این صورت، فعالیت آژانس اطلاعات دفاعی، البته اگر تصمیم بگیرد صرفا از وظایف محوله به خود پیروی کند، محدود به جمع آوری اطلاعات محرمانه میشود.با وجود این، ممنوع شدن انجام عملیات جاسوسی محرمانه و … این آژانس، چیزی بیش از یک رای «عدم اعتماد» به سازمان سیا است. این عمل، در واقع اعتراف علنی به این است که سیاستهای دوران بوش، شکنجه، تسلیم مجرمین و اتکا به نیروهای اسرائیل که عموما دستور کار مخالفی با سیاستهای امنیتی امریکا دارند، منجر به یک فاجعه شد.
وظیفه برنان در سیا بیش از همه سخت و دلهره آور است. وظیفه وی این خواهد بود که «فرهنگ فریبکاری» را که دیک چینی، معاون رئیس جمهور پیشین در قبال « مرکز فرماندهی عملیات ویژه» ایجاد کرد، از بین ببرد. این فرماندهی، یک گروه فیلترینگ و حقه باز است که از هرگونه نظارت پنتاگون و کنگره و حتی فرمانده کل نیروهای مسلح امریکا خارج است. این گروه اکنون مسئول دو شکست اطلاعاتی عمده، جنایات جنگی و دو جنگ شکست خورده دانسته میشود.
یک تهدید بزرگتر که از آن صحبتی نشده و ظاهرا با آن مقابله نیز نشده است، تهدید و خطری است که باندهای مافیایی قاچاق مواد مخدر و تجارت هروئین از مکزیک، آمریکای مرکزی و نیمکره جنوبی در بر دارند. این گروهها همزمان با اشغال افغانستان در امریکا توسعه پیدا کردند و نه تنها به قاچاق هروئین میپردازند بلکه در قاچاق ماریجوانا، حشیش و دیگر مواد مخدر را نیز دست دارند.جریان گسترده مواد مخدر و پول نقد و نفوذ این باندها در سازمانهای مالی و احزاب سیاسی بویژه حزب جمهوری خواه، این بُعد دیده نشده از شکست اطلاعاتی را تبدیل به تهدید و خطر ویژهای کرده است.
اگر رسیدگیهایی برای کشف ارتباط بین باندهای قاچاق مواد مخدر و دولت بوش صورت میگرفت، مسائل بیشتری در این زمینه شرح داده شده و به اطلاع عموم میرسید.بدین صورت میبینیم که چگونه سیاست رسمی امریکا آنگونه که در افغانستان توسط ریچارد هولبروک، نماینده ویژه وقت واشنگتن در آن کشور ترسیم و طراحی شد، به صورت آشکارا و علنی از تجارت مواد مخدر به عنوان روشی مطلوب برای پیشبرد منافع امریکا حمایت میکند.
با وجود این هنوز خطر فساد مورد پذیرش قرار نگرفته و مهمتر از آن هیچ تلاشی برای ترسیم خسارات و آسیبی که فساد مربوط به مواد مخدر به تمام سطوح موجودیت امریکا زده، صورت نگرفته است. فسادی که از ارتش، دستگاه اطلاعاتی، دادگستری و قضایی گرفته تا کنگره، ریاست جمهوری و الیگارشیهای مالی امریکا را که مدتها نظام سیاسی این کشور را کنترل کردند، هدف قرار داده است.
در راس همه این الیگارشیهای مالی، لابی اسرائیل قرار دارد؛ حقیقتی که به خوبی در ولخرجیهای شلدون آدلسن یهودی در جریان انتخابات ریاست جمهوری به تصویر کشیده شد. آدلسن، اینجا و آنجا در جریان مبارزات انتخاباتی میلیونها دلار هزینه کرد.وی تنها یک نمونه است اما شاید مهمترین آن نیز باشد.
با توجه به همه این دستورکارهای دولتی، امنیت ملی و دفاعی، پولی، اقتصادی، قانونگذاری و مالیات بندی، محیط زیستی و غیره و غیره، که همه آنها وابسته به گروههای ویژه ذینفع و سازمانهای چندملیتی جنایتکار است، شاید دیگر دولتی برای آگاه کردن و ملت و مردمی برای دفاع باقی نمانده باشد و تنها چیزی که باقی مانده اربابانی برای خدمت باشد.
بنابراین، تلاشها جهت همسو کردن آژانسهای اطلاعاتی با منافع امریکا، نتایج ناخواسته عمدهای در پی خواهد داشت؛ از همین رو است که میبینیم تلاشهای گسترده و روزافزونی برای نابود کردن چاک هیگل در حال انجام است.
چیزی که باید بپرسیم ساده است: چرا بسیاری از افراد قدرتمند، کسانی که میگویند زندگی خود را صرف خدمت به امریکا کردهو حرف از وطن دوستی و وطن پرستی میزنند، به صورت آشکارا و علنی در خدمت سازمانهای جنایتکار بوده و از کشورهای خارجی که دستور کار متضادی با منافع امریکا دارند، دستور میگیرند؟