سیاست خارجی آمریکا و پنهان کاری های هسته ای رژیم صهیونیستی

 بعد از این همه سال فعالیت های سیاسی، همچنان سیاست های جهان عرب گرفتار بقایای سیاسی و فرهنگی استعمارگران غربی است و در سایه تداوم انعکاس و بازتاب بقایای آن توافقات استعمارگرایانه بین المللی در سیاست خارجی جهان عرب، متاسفانه می بینیم آن معادلات عجیب و غریبی که بر اساس آن برخی مفاهیم روابط بین الملل و در راس آنها اصطلاحاتی همچون عادی سازی روابط سیاسی و مقوله همپیمان استراتژیک تعریف می شود، تماما به زیان منافع جهان عرب می باشد و به وحدت جهان عرب و اسلام لطمه می زند.
اگر به اوضاع سیاسی کنونی جهان عرب نگاهی داشته باشیم، می بینیم که کشورهای عربی همچنان تا دست یابی به یک موضع مشترک و خط مشی واحد در برخورد با مسائل سرنوشت ساز جهان عرب و در راس همه موضوع مناقشه اعراب با سرطان بزرگ استعماری موجود در قلب جهان اسلام و عرب دور هستیم. فرهنگ ما نیز در وخامت دست کمی از سیاست ندارد. بی شک، فاصله سیاسی موجود که با خود ضعف در اراده سیاسی عرب ها را به دنبال داشت، باعث شد تا شکاف میان کشورهای عربی به وجود آید و این کشورها تا به این حد ضعیف و ناتوان شوند. ضمنا همین فاصله سیاسی باعث شد تا فرهنگ معاصر عرب بیش از آنکه وابسته به فاکتورهای تمدنی باشد اسیر عوامل سیاسی است. بر همین اساس، فرهنگی که در سایه معادلات سیاسی مذکور شکل می گیرد، نمی توان از نظر تمدنی بر روی آن حسابی باز کرد.
در واقع، این یک ضرورت است که عرب ها در جهت باز تعریف و غربال برخی مفاهیم و اصطلاحات ویژه سیاست خارجی و روابط بین الملل گام بردارند، به ویژه مفاهیمی که در سایه حضور استعمارگرایان خارجی شکل گرفته و به مسائلی همچون عادی سازی روابط سیاسی و فرهنگی و نیز بحث همپیمان استراتژیک می پردازد. در نتیجه اقدامات مستمر و البته مشترک صهیونیست ها و آمریکایی ها علیه جهان عرب دیگر هیچ جای شک باقی نمی ماند که اگر عرب ها به دنبال تحقق آرزوی خویش در خصوص دست یابی به یک مکانیزم مشترک عربی و نیز وحدت در تصمیم گیری های مربوط به مقابله با دشمن صهیونیستی و همپیمان آمریکایی اش باشند، مقصودشان و تصورشان از مهندسی مفاهیم و اصطلاحاتی همچون عادی سازی روابط و همپیمان استراتژیک هیچ گاه به مرحله انجام نخواهد رسید.
اخیرا برخی رسانه های رژیم صهیونیستی و در پیشاپیش همه روزنامه عبری زبان هاآرتص اخباری را در خصوص توافقات اخیر واشنگتن و تل آویو منتشر کرده اند. در راس این توافقات که نتیجه نشست مشترک نتانیاهو و اوباما بوده است، مسائل مربوط به برنامه هسته ای اشغالگران قدس قرار دارد.
بر اساس توافقات صورت گرفته میان رئیس جمهور ایالات متحده و نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس، آمریکا متعهد می شود تا در مقابل هر گونه تصمیم سازمان ملل متحد در خصوص اعمال فشار به تل آویو جهت موافقت با بازرسی تاسیسات اتمی اش بایستد. کاخ سفید همچنین خود را در قبال گسترش همکاری های میان دو طرف (آمریکا و اسرائیل) در عرصه استفاده های غیر نظامی از انرژی هسته ای متعهد اعلام نمود.
ایالات متحده به رژیم صهیونیستی وعده داد که عرصه را برای پیوستن این رژیم به باشگاه فروشندگان مواد هسته ای فراهم نماید و این در حالی است که اشغالگران قدس معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای "ان.پی.تی" را به امضا نرسانده اند. به هر حال، تعهدات هسته ای آمریکا در قبال رژیم صهیونیستی حکایت از اعتماد کاخ سفید به سیاست های هسته ای این رژیم دارد و فرصت مناسب را برای مقامات تل آویو فراهم می آورد تا در مسیر پیشرفت پروژه های هسته ای غیر نظامی خویش گام بردارند.
گفتنی است که رئیس جمهور آمریکا به صهیونیست ها وعده داد که سوخت هسته ای مورد استفاده برای اهداف غیر نظامی شان را تامین کند و حال آنکه اشغالگران قدس تا این لحظه حاضر به امضای معاهده "ان.پی.تی" نشده اند. آنچه گذشت ما را به نکاتی چند رهنمون می سازد:
1 ـ روابط جهان عرب با آمریکا که بسیاری از سیاستمداران عرب غالبا در توصیف آن از عبارت روابط راهبردی یاد می کنند، هرگز و به هیچ وجه به سطح روابط موجود میان آمریکا با رژیم صهیونیستی نمی رسد ؛ زیرا این رژیم موجودیت خود را از عوامل ایدئولوژیک، روانی و تاریخی بسیاری دارد که در نهایت، ایالات متحده و تمامی نهادهای رسمی این کشور را به سمت حمایت همه جانبه از رژیم مذکور سوق می دهد و تفاوتی ندارد که این پشتیبانی منافع آمریکا را به خطر بیاندازد و به روابطش با دیگر کشورها لطمه بزند.
روابط میان جهان عرب و آمریکا هرگز شباهتی با روابط طرف آمریکایی با صهیونیست ها ندارد. شاید عرب ها از صمیم قلب اعتقاد به وجود روابط راهبردی و شراکت دوجانبه با کاخ سفید اعتقاد داشته باشند ؛ ولی این بوی نفت و مشتقات نفتی است که این رابطه استعماری میان دولت های عربی با واشنگتن را ایجاد کرده است. تنها منطقی که آمریکایی ها بر اساس آن با عرب ها رابطه دارند و در جهت حفظ این رابطه می کوشند، منافع اقتصادی و مبادلات تجاری است.
2 ـ به هیچ وجه، آمریکا در کنار جهان عرب علیه منافع رژیم صهیونیستی نخواهد ایستاد حتی اگر این موضوع باعث شود تا منافع راهبردی ایالات متحده به خطر بیافتاد. با مطالعه تاریخ این حقیقت تردید ناپذیر برای ما روشن می شود که آمریکایی ها هرگز اجازه نمی دهند کسی امنیت رژیم صهیونیستی را به خطر بیاندازد یا آنکه سیاست بازدارندگی این رژیم را به زیر سوال ببرد، سیاستی که اساس آن برخورداری از توان هسته ای نظامی می باشد و رژیم جنایتکار و البته بزدل صهیونیستی حاضر به دست برداشتن از آن نیست. ضمنا عرب ها هر چقدر هم می کوشند که طرحی را در سازمان ملل و برای نظارت بین المللی بر تاسیسات هسته ای رژیم صهیونیستی به مرحله تصویب برسانند، باز هم با مخالفت ایالات متحده و دیگر کشورهای صهیونیست زده غربی مواجه می شوند.
3 ـ متاسفانه هنوز هم امید جهان عرب برای باز پسگیری حقوق از دست رفته اش به دولت های غربی به ویژه مقامات آمریکا است و می بینیم از هر فرد جدیدی که ریاست دولت را در آمریکا بر عهده می گیرد، انتظار خیر دارند که البته هنوز هم چنین حرکاتی را از سوی برخی سیاستمداران و فرهیختگان ابله جهان عرب شاهد هستیم که خود را از چاله به چاه می اندازند. به هر حال، اینکه امید بستن به آمریکا یک اشتباه راهبردی است، تا کنون به اثبات رسیده و این یک حماقت محض است که عرب ها راهبردها و استراتژی های خود برای بازپسگیری حقوق حقه شان را با امید به آمریکا ـ دوست صمیمی دشمن شان ـ ترسیم کنند. عرب ها باید حقوق خود را با تکیه بر اراده قوی سیاسی، همکاری با یکدیگر و وحدت امت اسلامی و عربی باز پس گیرند.
تحولات و تغییرات کنونی که امروز در عرصه بین الملل در حال رخ دادن است، می طلبد که در راستای ترسیم مجدد استراتژی سیاسی خود در قبال دو موضوع گام برداریم، موضوعاتی که بحث و جدل های بی مورد در خصوص آنها زیاد صورت گرفته است. اول اینکه آیا روابط ما (عرب ها) با ایالات متحده یک نوع شراکت استراتژیک و راهبردی است که می توان در هنگام ضرورت روی آن حساب باز کرد؟ دوم آینکه آیا بعد از این همه سال تجربه و نیز وجود شواهد و مدارک فراوان آیا باز هم باید ادعای دشمن صهیونیستی در خصوص تلاش برای صلح با اعراب باور کنیم؟
اگر ما این نکته را دریافته ایم که ایالات متحده هرگز در کنار ما و علیه منافع رژیم صهیونیستی نمی ایستید، این سوال پیش می آید که آیا گامی را در جهت دست یابی به مکانیزم های مناسب برای مقابله با هر گونه حادثه فوق العاده ای که در آینده رخ دهد، برداشته ایم.