برنامه‌های اقتصادی و ضد مذهبی بهائیت درعصر پهلوی

بهائیان برای کسب قدرت اقتصادی و ثروت، از خود تلاش مضاعفی نشان می‌دادند و افرادی همچون هژبر یزدانی و دیگران با این حربه امتیازاتی هم از دولت کسب کرده بودند. بهائیان از این قدرت اقتصادی حتی از زنان هم برای تبلیغ و جلب دیگران استفاده می‌کردند و ازدواج بهائی با مسلمان را به عنوان شیوه‌ای تبلیغی تجویز می‌نمودند. به همین مناسبت بود که ایران، پس از آمریکا بیشترین تعداد بهائیان را دارا شد. آنان در مواقع قدرت در فرم‌های رسمی، مذهب خود را بهائی معرفی می‌کردند.[۱] به طور کلی تضعیف اقتدار دولت یا اقتصاد کشور در راستای منافع بیگانگان و کسب اقتدار و ثروت گروهی بهائیان می‌تواند از جمله عواملی باشد که در نهایت به انفجاری به نام انقلاب اسلامی ایران انجامید.[۲] بهائیان در شیراز، در مقایسه با سایر مناطق از تعداد نسبتاً بالایی برخوردار بودند. در همین شهر، طبق گزارش ساواک جلسه‌ای با شرکت دوازده نفر در منزل یکی از بهائیان تشکیل شده بود که گفتار آنان در این مجلس، نحوة تصور آنان از وضعیت کشور و ملت را نشان می‌دهد. آنان پس از انجام مراسم عبادی خود، به بحث دربارة وضع اقتصادی بهائیان در ایران پرداختند. یکی از حضار آن جلسه گفته بود: «بهائیان در کشورهای اسلامی پیروز هستند و می‌توانند امتیاز هر چیزی راکه می‌خواهند بگیرند. تمام سرمایه‌های بانکی، واردات و رواج پول در اجتماع ایران مربوط به بهائیان و کلیمیان می‌باشد. تمام آسمان خراش‌های تهران، شیراز و اصفهان مال بهائیان است. چرخ اقتصاد این مملکت به دست بهائیان و کلیمیان می‌چرخد. شخص هویدا بهائی زاده است. عده‌ای از مأموران مخفی ایران که در دربار شاهنشاهی می‌باشند می‌خواهند هویدا را محکوم کنند؛ ولی او یکی از بهترین خادمین امرالله است و امسال )سال ۱۳۵۰ه‍.ش( مبلغ پانزده هزار تومان به محفل ما کمک نموده است. آقایان بهائیان! نگذارید کمر مسلمانان راست شود».[۳] براساس اسناد به جای مانده از دوران رژیم پهلوی اطلاعات بسیار ارزشمندی از فعالیت‌های خیانت آمیز سران این فرقه وجود دارد؛ از جمله خاطرات روشنگرانة عده‌ای مانند فضل الله مهتدی معروف به صبحی، عبدالحسین آیتی و حسن نیکو و … که سال‌ها از نویسندگان و مبلغان زبدة بهائیت بوده و سپس توبه کرده و به دامان اسلام برگشته‌اند، بر خیانت‌های این فرقه صحه می‌گذارد. نفوذ و فعالیت گستردة بهائیان در سطوح بالای دستگاه اداری زمان پهلوی برکسی پوشیده نیست. برخی بهائیان با نفوذ در عرصه اقتصادی، کاملاً در جهت تقویت امور خود تلاش می‌کردند؛ مانند هژبر یزدانی، و ثابت پاسال مالک کارخانه پپسی کولا، مهندس ارجمند رئیس کارخانه ارج. تمام این‌ها نشانه‌های پیوندهای مستحکم و آشکاری است که بین سران بهائی و دولت پهلوی بود حتی هم زمان با دوران نهضت ملی نفت به بعد، به ویژه سال ۱۳۳۲ش فعالیت گسترده و سازماندهی شده‌ای از سوی بهائیان ایران در ارتباط با رژیم اشغالگر قدس آغاز شد. آنان، طی آن فعالیت‌ها، برنامه بلند مدت ده ساله را در دستور کار خود قرار داده و این برنامه را به نظر شاه رسانده بودند. در بخشی از آن آمده است: … بطوری‌که فوقاً به عرض رسید، از مفاد نامه‌ها و بخشنامه‌های صادره محفل مرکزی چنین استنباط می‌گردد که هدف نهایی، ازدیاد وابستگان به فرقه بهائی و تا حداکثر امکان نفوذ در تمام قسمت‌ها و نقاط کشور به خصوص در میان مردم دهات و ایلات و عشایر است … .[۴] در دستورات محفل بهائیان راهکارهای رسیدن به اهداف تشکیلات ارائه شده بود که از آن جمله راه‌اندازی محافل در نواحی فاقد محفل و دایر کردن کلاس‌های آموزشی بوده است. از موضوعات جالب توجه، هم زمانی پایان برنامه ده سالة اول بهائیان با اوج گیری نهضت اسلامی ملت ایران به رهبری امام خمینی رحمه الله علیه بود. حضرت امام خمینی رحمه الله علیه بهائیان را عمّال اسرائیل غاصب خطاب کرد: «آقایان باید توجه فرمایند که بسیاری از پست‌های حسابی به دست این فرقه است که حقیقتاً عمال اسرائیل هستند. خطر اسرائیل، برای اسلام و ایران بسیار نزدیک است».[۵] حضرت امام خمینی رحمه الله علیه از تسهیلات دولت برای مسافرت دو هزار نفر از این فرقه ضاله، در سال ۱۳۴۲ش به قصد شرکت در اجتماع پانزده هزار نفری بهائیت برای معارفه گروه نه نفری رهبران بهائیت چنین فرمود: «دو هزار نفر را با کمال احترام، با دادن پانصد دلار ارز به هر یک و هزار و دویست تومان تخفیف هواپیما که بروند چه بکنند؟ بروند در جلسه‌ای که بر ضد اسلام در لندن تشکیل شده است، شرکت کنند!»[۶] حضرت امام قدس سره در جای دیگر فرمود: این وضع نفت ما؛ این وضع ارز مملکت ما؛ این وضع هواپیمایی ما؛ این وضع وزیر‌ ما؛ این وضع همة ما؛ سکوت کنیم باز؟ هیچ حرفی نزنید؟ حرف لله نزنیم؟ ناله هم نکنیم؟ … این سکوت مرگبار، اسباب می‌شود که زیر چکمة اسرائیل، به دست همین بهائی‌ها، این مملکت ما، نوامیس ما پایمال شود. وای بر ما! وای برای اسلام! وای برای مسلمین! ای علما! ساکت ننشینید… استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضة صهیونیست‌ها است که در این حزب بهائی ظاهر شدند و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود قبضه می‌کنند و ملت مسلمان را از هستی در تمام شؤون، ساقط می‌کنند. تلویزیون ایران، پایگاه جاسوسی یهود است و دولت‌ها ناظر آن هستند و آن را تأیید می‌کنند … .[۷] بهائیان در اواخر سال ۱۳۴۳ش برنامة دیگری تهیه کردند، آن هم پس از تبعید امام رحمه الله علیه. این برنامه دوم بهائیان نُه ساله بود و تا سال ۱۳۵۴ ادامه یافت. در طول این برنامه که با حمایت محمدرضا پهلوی، آمریکا و اسرائیل غاصب بود، همة ارگان‌های رسمی کشور در اختیار بهائیان بود. از اسناد و گزارش‌های موجود در مراکز اسناد انقلاب اسلامی به وضوح استفاده می‌شود هر چه به دوران پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک می‌شدیم، نفوذ روزافزون و همه‌جانبه این فرقة استعماری در همة ارکان حکومت افزون‌تر می‌شد. از طرفی جسارت و جرئت بهائیان در سطح جامعه و مجامع دانشگاهی افزایش می‌یافت، تا جایی که به وابستگی خود به بیگانگان افتخار می‌کردند و از بیان علنی این امر، ابایی نداشتند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱]. خاطرات ارتشبد حسین فردوست : ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۸، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، ج۱، ص۳۷۷٫
[۲]. سیدسعید زاهدانی،بهائیت در ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران، سوم، تهران، ص۲۴۷ و ۲۴۸٫
[۳]. همان، ص۲۵۱، گزارش به ساواک در تاریخ ۱۹/۵/۱۳۵۰٫
[۴]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده بهائیت آذربایجان (به نقل از ماهنامه زمانه، سال ۶، شماره ۶۱)، ۱۳۸۶ش، ص۷۸٫
[۵]. امام خمینی، صحیفه نور، ج۱، ص۴۴٫
[۶]. همان، ص۱۲٫
[۷]. همان، ص۳۴ و ۳۵٫