فعالیتهای بهائیان در دهه ۲۰ و ۳۰ شمسی . بهائیت در عصر پهلوی

با شکست دیکتاتوری رضا شاه و تبعید وی در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ شمسی ؛ مردم ایران که طی یک دوره شانزده ساله –بلکه بیست ساله – در غفلت تجدد فرو رفته و آن را با کابوس های وحشتناک  استبداد پشت سر گذاشته بود؛ یکباره بیدار شده و خود را از استبداد شاهی آزاد و رها دیدند .در تمام مدت؛ مبارزانی وجود داشتند که با آفریدن حماسه هایی مانند قیام مسجد گوهرشاد؛چراغ مقاومت را روشن نگاه داشتند ؛ اما توده مردم در روند رو به رشد تجددو در گمان رسیدن به بهشت مدرنیسم؛ به خوابی عمیق فرو رفته بودند. در این میان ؛ دین و تبلیغات دینی پیش از همه درتنگنا قرار گرفته بود؛ زیرا از سوی مشاوران شاه ؛ دین؛ بعنوان یک پدیده کهنه و پوسیده تلقی می شد ؛ پدیده ای که مانعی بزرگی سر راه تجدد به حساب می آمد.
فرار رضا شاه و به دنبال ان در هم ریختن نظام استبدادی و گسستن نظام ارتش و امنیه و شهربانی ؛ و هم چنین اوضاع نابسامان و پریشان ناشی از آغاز جنگ جهانی دوم ؛ زمینه ای را برای  آزاد شدن مردم از قید وبندی که شانزده سال تمام گرفتارش بودند؛فراهم کرد.
در فضای نسبتاً آزاد جدید؛ گروه ها و احزاب زیادی از دل مردم یا با حمایت روس ها و انگلیسی ها که تهران را اشغال کرده بودند. شکل گرفت . گروه هایی که در هر کدام مرام و آرمان خاصی داشتند و برای ترویج آن میان مردم تلاش می کردند. زمانی که در سال ۱۳۲۳ روند شکست آلمان ها آغاز شد و کنفرانس تهران برای تصمیم گیری جهت انتقال نیرو از طرف ایران بسوی شوروی در دفاع از این کشور در برابر تهاجم آلمان با شرکت استالین ؛چرچیل و روزلت تشکیل شد ؛(۲۷نوامبرتا اول دسامبر۱۹۴۳/۵-۹ آذر۱۳۲۲) اوضاع ایران نابسامان بود . پس از آن نیز؛ برای مدتی ایران با حرکت تجزیه طلبانه فرقه دمکرات آذربایجان روبرو بود تا آنکه شورش پیشه وری در آذر سال ۱۳۲۵ سرکوب شد و آرامش نسبی بر ایران حکمفرما گردید.
اندکی بعد؛ در سال ۱۳۲۷ شاه جوان( محمد رضا پهلوی )؛ که از یک سوٌقصد جان سالم بدر برده بود ؛ با بهانه قرار دادن این اقدام ؛ بر آن شد تا بر اوضاع مسلط گردد و روش استبدادی پدرش را بنوعی دیگر زنده کند . اما کشته شدن هژیر(نخست وزیر) در آبان سال ۱۳۲۸ آن هم به دست یک گروه اسلامی؛ راه را برای انتخابات نیمه آزاد مجلس شانزدهم فراهم کرد . در این دوره بحث نفت بالا گرفت؛ اما به مانع رزم آرا(نخست وزیر) برخورد کرد. ترور رزم آرا که به توصیه اعضای برجسته جبهه ملی و به دست فدائیان اسلام رخ داد؛ راه را برای ملی شدن نفت باز کرد . جبهه ملی به قدرت رسید؛ دکتر مصدق نخست وزیر شد ؛ و صنعت نفت ملی گردید.
از اواخر سال ۱۳۲۹ تا ۲۸ مرداد۱۳۳۲ ایران تجربه یک دوره آزاد را پشت سر گذاشت؛ اما به دلایلی نتوانست ازآن بهره برداری مناسب کند . با اوج گرفتن اختلاف میان جناح هایی که هرکدام سهمی در برپایی دولت ملی داشتند و با هدف دست یابی به قدرت یا جلوگیری از استبداد ؛ در براندازی نظام مشارکت کرده بودند ؛ راه برای کودتای ۲۸ مرداد هموار شد . بدین ترتیب استبدادی که از زمان رضاخان با تکیه بر نسلی از روشنفکران متجدد معتقد به مدرنیزه کردن کشور از طریق زور پا گرفته بود ؛ بار دیگر استقرار یافت . طی این سالها؛ چند دسته از جریان های سیاسی –فکری وابسته به نحله های مختلف ، در صحنه سیاست و فرهنگ ایران پدید آمد .این گروه ها عبارت بودند از نیروهای مذهبی ‌ گروه های مارکسیستی و گروه های ملی و فرقه بهائیت.
بی تردید دوره رضاخان؛ دوره َ مبارزه با مذهب و از میان بردن سنت ها و نهادهای مدنی دینی مانند حوزه های علمیه و مرجعیت شیعه بوده است . دورانی که با فشار و استبداد رضاخان؛ تمام حوزه های علمیه تعطیل شده و افراد معدودی اجازه یافتند تا در کسوت روحانیت بمانند.این فشارها؛ در قالب های تبلیغی و اجرائی؛ بطور عمده از سوی دستگاه رضاخان دنبال می شد که نوعی نگرش روشنفکری مستبدانه را مبنای کارش قرار داده بود.
با رفتن رضاخان؛ مذهبی ها بیش از دیگران خشنود گشته ؛ طبل شادی را به صدا در آوردند. آنان در تمام  دوره استبداد روشنفکری رضا خائن؛ نفس هایشان را در سینه حبس کرده بودند و اکنون با رفتن رضاخان ؛ گویی چون کبوتری از قفس ازاد گشته ؛ به پرواز در آمدند .طبعاَ افزون بر احیای مراسم سنتَی روضه خوانی و سوگواری و جشن و سرور مذهبی؛ می بایست به فعالیت مذهبی ودینی نیز می پرداختند .
آن زمان متَدینین اگاه می بایست به دو کار مهم می پرداختند :نخست جدال با آثار سوء بر جا مانده از مبارزه با مذهب از دوره رضاخانی که با انواع حیله ها بر ضد مذهب تبلیغ شده بود . دوم مقابله با بی دینی که به تناسب دشواری هایی که وجود داشت؛ چهار جهت را می توان در آن روند جدی تر دانست:
الف-مبارزه با کسروی
ب-مبارزه برای حجاب
ج- مبارزه با مارکسیسم
د- مبارزه با بهائیت:
 بالا گرفتن فعالیت بهائیت در شعله ور کردن انگیزه های دینی در جامعه ایران تاثیر استواری داشت . در اصل ؛ سیر مبارزهَ با بهائیت را باید از زمان پدید آمدن این فرقه در ایران جستجو کرد . طی یک قرن آثار زیادی دررد این فرقه پدید آمد و این مبارزه تا دوره رضاخان نیز ادامه داشت . (نمونه ان کتابچه کوچک &#۸۲۲۰;چهار شب جمعه ” است که درسال ۱۳۱۳ ش فراهم آمده و حاصل چند مناظره میان یک مسلمان –بنام جلال درَی- و یک بهایی است). نمونه دیگر آن انجمنی بود که آیت الله سید ابوالحسن طالقانی-پدر آیت الله طالقانی- با پدر مهندس بازرگان برای مبارزه با بهائیت و مبلغان مسیحی ایجاد کرده بودند . اما آنچه که به بحث ما مربوط می شود ؛ اوج گرفتن این مبارزه از سال ۱۳۲۳ به بعد است که صورت سیاسی نیز بخود می گیرد . یعنی مبارزه با بهائیت به نوعی مبارزه با حکومت و اجزای آن تلقی می شود؛چرا که برخی از چهره های حکومت ؛ متهم به داشتن گرایش های بهائی گری بودند و از جانب حکومت نیز هیچگونه مخالفتی با حضور و نفوذ آنان در نظام اداری و حکومتی و حتی نظامی رژیم مشاهده نمی شد. این نفوذ بگونه ای تشدید شده بود که عناصر بهائی با فراغبال از موفقیت شغلی خویش برای تقویت تبلیغات بهائی گری سوَاستفاده می کردند.
اشاره کردیم که یکی از عوامل تقویت  و اتحاد نیروهای مذهبی مبارزه با بهائیت بود که از همان شهریور ۱۳۲۰به این سو آغاز شد. این مبارزه؛ افزون بر آن که مذهبی ها را متشکل تر می کرد ؛روی ادبیات دینی این دوره نیز تاثیر زیادی داشت.شاید اولین اشاره ها در این باره ؛ مطالبی است که در سال ۱۳۲۳ در مجله آیین اسلام انتشار یافته و برای مثال ؛ از تعدادی بهائی یاد شده که در زاهدان کتاب های اسلامی را می سوزانند و به جای آن “کتب قصص خارجی و کتب ضاله” را در انظار منتشر می کنند.و باز در همین نشریه پس از نقل مقاله ای درباره نفوذ بهائیت در جهرم می نویسد:”بعد از شهریور ۱۳۲۰ طغیان بهائی ها در ایران بیشتر شده و در دوایر دولتی پست های حساسی را اشغال نموده و به تبلیغات خود ادامه می دهند”
طرف خطاب شاکیانی که از شهرها مبادرت به فرستادن این قبیل نامه ها و تلگراف ها می کردند ؛ مقامات دولتی ؛ علمای تهران و شهرستانها و اندکی پس از استحکام مرجعیت آیت الله بروجردی ؛ شخص ایشان بود . مرحوم حجت الاسلام فلسفی در خاطرات خود به تفصیل به شرح فعالیت بهائیان و مبارزه مذهبی ها با آنان پرداخته است . در واقع هراس مردم متدین از آن بود که بهائیان آزادانه وارد دستگاه اداری و آموزشی کشور شده و حتی به دربار نیز نزدیک شده اند. بهائیان در این دوره ؛ راه موفقیت خود را نفوذ در دستگاه اداری کشور می دانستند و از هیچ کوششی در این مسیر فرو گذار نبودند این موضوع مورد تائید اکثر مورخین معاصر میباشدو دقت در نقشه های تبلیغی بهائیت نیز موید همین موضوع  است ؛ البته آیت الله بروجردی آن را دریافته بود وبا شدّت به مقابله با این نقشه پلید می پرداخت. طبیعی بود که آنان با استفاده از موقعیت به دست آمده و نفوذ  در ادارات مختلف ؛ به ویژه آموزش و پرورش ؛ بهتر می توانستند به کار تبلیغ بهائیت بپردازند. در شکایتی که در آن زمان از مردم نهاوند رسیده با اسم و مشخصات ؛ نام بهائیانی که رئیس بانک ملی ؛  متصدی انحصار تریاک ؛ بازرس دخانیات و معلم بوده اند ؛ درج شده است.
طی سال ۱۳۲۵ به بعد سیل شکایات از شهرهای مختلف درباره نفوذ بهائی ها به دست آیت الله برجردی و مسئولان دولتی می رسید و ایشان در هر فرصت با دادن تذکراتی به دولتی ها ؛ می کوشید تا از نفوذ آنان جلوگیری کند . یکبار آیت الله بروجردی در ۲۸ شهریور ۱۳۲۸ ضمن نامه ای به آقای فلسفی نوشت که (( ایجاد نفوذ و تقویت این فرقه از روی عمد و قصد است  نه خطا و سهو و تظاهراتی که نادرأ (از سوی دولت) شود برعلیه آنان مشاهده می شود؛ فقط و فقط تظاهر و اغفال حقیقت است نه حقیقت )).