استراتژی مقاومت در لبنان

بدون شک منطقه خاورمیانه به لحاظ برخورداری از منابع سرشار زیرزمینی و موقعیت ممتاز ژئوپلتیکی (نقطه تلاقی سه قاره آفریقا، آسیا و اروپا و خط جداکننده کشورهای شرق و غرب و شمال و جنوب به مفهوم سیاسی آن) همواره مورد توجه قدرتهای بزرگ جهان بوده است.
از این روست که در ادوار مختلف تاریخی ، تعارض و تضاد منافع نیروهای داخلی و خارجی یا نیروهای درون منطقه ای ، بحران های متعددی را برای این منطقه به دنبال آورده است.
شاید بتوان گفت وجه اشتراک علل بروز این بحران ها، دخالت نیروهای فرامنطقه ای برای همسو کردن تحولات منطقه ای با منافع و مصالح خود است.
پدیده تشکیل رژیم صهیونیستی نیز در همین بعد معنا پیدا می کند به نحوی که اندیشه استقرار یهودیان در فلسطین از سوی خود آنها مطرح نشد، بلکه از سوی قدرتهای استعماری نوظهور در اروپا مطرح شد و آمال مذهبی یهود تبدیل به پوششی برای این خواسته شد.
وجود منابع عظیم انرژی و ثروت فراوان بالفعل و بالقوه در منطقه در کنار ظهور موج تازه ای از اسلامگرایی سبب شده است خاورمیانه در کانون توجه کشورهای دیگر قرار گیرد.
کشور لبنان با وسعت نه چندان زیاد به لحاظ جایگاه و نقش ژئوپلتیک و ژئواکونومیک ، بخشی از کانون تحولات منطقه به شمار می رود. آزادی سیاسی و ویژگی های طایفه ای جامعه لبنان در کنار مناقشات سیاسی ، این کشور را به یک محیط بی نظیر در جهان عرب و خاورمیانه تبدیل کرده است.
عمده صاحبنظران و تحلیلگران سیاسی بر این باورند که نقش لبنان و بازیگران دولتی و غیر دولتی آن در حل چالش اسرائیل فلسطین و فرونشاندن التهاب های منطقه ای ، انکارناپذیر است. آنچه این تحلیلگران را به سمت این نظر سوق داده است ، بیش از آن که به خاطر بافت سیاسی و اجتماعی یا موقعیت جغرافیایی لبنان باشد، به خاطر ظهور بازیگر قدرتمندی به نام ((حزب الله )) است که برای اولین بار در تاریخ نبرد اعراب و اسرائیل ، افسانه شکست ناپذیری ارتش صهیونیستی را فرو ریخت و جایگاه خود را نه تنها به عنوان یک بازیگر نظامی بلکه بیشتر به عنوان یک بازیگر در عرصه های سیاسی و اجتماعی ، تثبیت نمود.
این مقاله بر آن است به طور مختصر به بررسی روند ظهور و چگونگی تثبیت حزب الله لبنان بپردازد و نقش آن را به عنوان محوری ترین بازیگر مقابل اسرائیل ، هم در عرصه های داخلی و هم در عرصه های بین المللی تبیین کند.

اندیشه ظهور
پس از شکل گیری رژیم صهیونیستی در سال 1948 که منجر به آواره شدن هزاران تن از فلسطینیان شد، بخشهایی از جنوب لبنان نیز توسط متجاوزان اسرائیلی به اشغال درآمد و حتی قرارداد متارکه که در سال 1949 بین رژیم اسرائیل و دولت لبنان منعقد شد نتوانست به روند اشغالگری این رژیم پایان بخشد.
از این رو در 1967 نیز مجددا بخشهای دیگری از جنوب لبنان به محاصره اسرائیلی ها درآمد. به طور کلی تحولات درونی لبنان از دهه 1970، مستقیما تحت الشعاع کشمکش اعراب و اسرائیل بود به گونه ای که عمده ترین دلیل طولانی شدن جنگهای داخلی لبنان (1990-َ1975) را نیز تداوم بحران اسرائیل فلسطین دانسته اند.
رژیم صهیونیستی از دهه 70 به بعد، 4 عملیات بزرگ را در لبنان به اجرا درآورده است: عملیات صلح برای الجلیل (1982)، عملیات لیطانی (1978)، عملیات تسویه حساب (1993) و عملیات خوشه های خشم (1996).
عملیات صلح برای الجلیل در سال 1982، بزرگ ترین تهاجم ارتش اسرائیل پس از عملیات لیطانی بود. در این تهاجم که بر اساس طرح شارون از زمین ، در یاوهوا پشتیبانی می شد بخش عظیمی از جنوب لبنان اشغال شد و دومین پایتخت عربی (بیروت) به مدت 5/2 ماه در محاصره قرار گرفت.

اسرائیل اعلام کرد هدف او از این عملیات - که با حمایت نظامی امریکا، انگلیس و فرانسه نیز خواهد بود - دور کردن چریکهای فلسطینی تا فاصله 40 کیلومتری مرز لبنان و فلسطین است ; اما اسرائیلی ها اهداف دیگری را در سر می پروراندند.
اهداف اساسی این حمله گسترده ، انهدام ساختار نظامی سازمان آزادیبخش فلسطین ، روی کار آوردن یک رئیس جمهور مسیحی طرفدار اسرائیل در لبنان و کاهش قدرت نظامی و سیاسی سوریه در صحنه لبنان بود.
حمله اسرائیل به لبنان در ژوئن 1982، بی تردید در بسیج سیاسی و نظامی جامعه شیعیان که دچار تشتت و چند دستگی بودند تاثیر بسزایی داشته است و از این رهگذر، تجارب ارزشمندی را نصیب این گروهها کرد. جرقه های تشکیل مقاومت اسلامی در برابر اشغالگران از همین زمان ، به وجود می آید.
از این رو گروههای شیعه که عمدتا در شهر بعلبک مستقر شده بودند، توانستند تشکیلات واحدی ایجاد کنند. این سیاسی شدن و متشکل شدن مجموعه های مقاومت شیعی در نهایت بستر لازم را برای تولد جنبش حزب الله لبنان را فراهم کرد. اولین ثمرات مقاومت ، 3 روز پس از تهاجم اسرائیل آشکار شد.
در آن روز، عده ای از جوانان شیعه که خود را پیروان امام خمینی می نامیدند توانستند با اسلحه های سبک ، راه را بر اسرائیلی ها در دروازه جنوبی بیروت ببندند. این پیروزی در گسترش ایده مقاومت ، تاثیر شگرفی گذاشت.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) - که به گسترش موج بیداری اسلامی و تقویت نهضتهای رهایی بخش در سراسر جهان اسلام کمک کرد - نیز در زمره علل خارجی اندیشه تاسیس حزب الله است.
به جرات می توان گفت جرقه های اولیه تاسیس حزب الله ناشی از تفکر و ایدئولوژی جهانشمول حضرت امام (ره) بود که در میان شیعیان لبنان به بار نشست.
شهید سیدعباس موسوی از بنیانگذاران حزب الله در این باره می گوید: ((روش جوانان مبارز ایرانی پس از انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی با نیروهای بعثی و حامیان غربی آنها باعث شد جوانان مسلمان لبنانی ، شیفته و عاشق شهادت شوند و جای تعجب نداشت که همزمان با مبارزات شهادت طلبانه نیروهای ایران ، یک جوان مسلمان لبنانی به مرگ لبخند زند و با 1200 کیلوگرم مواد منفجره که با خود حمل می کرد به دشمن هجوم برد.))
واکنش به تجددگرایی و گرایش های لائیک در جامعه لبنان ، وجود نظام طائفه گری و دیرپایی اختلافات مذهبی و نقش رهبران و شخصیت های کاریزمایی چون امام موسی صدر، شهید سیدعباس موسوی ، شهید شیخ راغب حرب ، سیدحسن نصرالله و... در پدید آمدن مقاومت اسلامی و بسیج شیعیان ، از دیگر انگیزه های ظهور اندیشه مقاومت اسلامی به شمار می رود.

ظهور محتاطانه حزب الله
با آغاز حرکت امام موسی صدر، تعداد زیادی از جوانان از احزاب ملی و چپ به حرکت المحرومین و جنبش امل پیوستند.
با از دست دادن 2 رهبر اصلی این جنبش (امام موسی صدر و شهید مصطفی چمران ) جنبش امل ، توانایی حفظ وحدت و یکپارچگی نیروهایش را از دست داد.
از طرفی چرخش ایدئولوژیک برخی عناصر سیاسی امل از مذهب شیعه به سمت حرکت سیاسی لائیک ، انگیزه جوانان شیعی را برای پیوستن به صفوف مجاهدین تقویت کرد.
همین جوانان که در سالهای اولیه مقاومت اسلامی و نیز در سالهای بعد به صفوف مجاهدان پیوستند، پس از ظهور اندیشه جدید مقاومت اسلامی ، حزب الله را تشکیل دادند.
این مجموعه های شیعی بر حول محوری گرد آمده بودند که دارای این ویژگی ها بود:
1) حضور رهبران شیعه در هسته اولیه مقاومت اسلامی
2) تلاش برای رفع محرومیت از شیعیان لبنان
3) برخورداری از حمایت های مرجعیت تشیع و حضرت امام خمینی (ره)
4) الگوگرفتن از نیروهای سپاه پاسداران به عنوان نماد انقلاب اسلامی ایران
5) مبارزه با اشغالگری و کسب استقلال سیاسی
6) مخالفت با نظام ناعادلانه طائفه گری در لبنان
مجموعه های متفرق اسلامگرا که بعلبک را پایگاه خود قرار داده بودند بدرستی دریافتند که در شرایط حاضر تنها راه نجات ، حفظ وحدت و یکپارچگی است.
آنها در تاثیرپذیری از دیدگاه های سیاسی امام خمینی و در اعتقاد به ضرورت مقابله با اسرائیل با یکدیگر وحدت نظر داشتند. از این رو به این نتیجه رسیدند در شرایطی که ظرفیت لازم برای مبارزه با دشمن خارجی در دیگر احزاب و سازمان های سیاسی وجود ندارد، باید با بهره گیری از تجارب انقلاب اسلامی ایران به فکر ایجاد تشکیلاتی متناسب با وضعیت جاری خود باشند.
بر همین اساس ، کمیته ای 9 نفره در پاییز 1982 برای پی ریزی چارچوب سیاسی موردنظر شکل گرفت.
شروع حرکتهای نظامی حزب الله نیز متقارن با همین ایام بود.
در 11 نوامبر 1982، اولین عملیات شهادت طلبانه علیه مقر فرماندهی ارتش اسرائیل در شهر احمد قصیر انجام و منجر به هلاکت 76 افسر و سرباز اسرائیلی شد.
پس از اتمام کار کمیته 9 نفره ، شورای لبنان متشکل از 5 نفر از اعضای کمیته قبلی به وجود آمد. این شورا نیز تا مدتها به دلیل ملاحظات امنیتی و تشکیلاتی به صورت غیرعلنی به فعالیت خود ادامه می داد.
با این وجود بتدریج چهره هایی چون سیدعباس موسوی ، شیخ صبحی طفیلی ، شیخ حسن کورانی ، سیدحسن نصرالله ، حسین موسوی (ابوهشام)، محمدرعد و... به عنوان رهروان اسلامگرا در بعلبک و جنوب لبنان معروف شدند.
هنگامی که تشکیلات و سازماندهی حزب الله و مقاومت (شاخه نظامی آن)، استحکام لازم را پیدا کرد، حزب الله دریافت که باید هویت مقاومت اسلامی را اعلام کند زیرا کتمان این مساله ، گرچه مقاومت را از ضربه پذیری و نابودی زودرس محفوظ می داشت ، اما از نظر دستاوردهای سیاسی ، حزب را در حاشیه دیگر گروههای سیاسی قرار می داد.
از این رو در 6 ژانویه 1984، مقاومت اسلامی در لبنان با صدور اولین بیانیه نظامی با امضای مقاومت اسلامی ، اعلام موجودیت کرد. در واقع نیاز حزب الله به حضور سیاسی باعث شد مقاومت اسلامی به شکل مستقل و رسمی به فعالیت خود ادامه دهد.
با گسترش عملیات مقاومت علیه اشغالگران توسط شورای لبنان ، شعارهایی با عبارت ((حزب الله ظهور یافت )) البته نه به عنوان رسمی یک گروه سیاسی ، بلکه به معنای عام آن به کار می رفت تا این که در ماه می 1984،شورای لبنان تصمیم گرفت نام ثابتی برای تشکیلات خود انتخاب و بیانیه های خود را با آن نام صادر کند.
لذا نام ((حزب الله لبنان )) انتخاب و دفتر سیاسی حزب ، راه اندازی شد. در این زمان ، حزب الله سعی در گسترش و همه گیرکردن مقاومت داشت و می خواست شبکه های کوچک مقاومت را به خود جذب کند; بنابراین پس از مدتی توانست بعد از بعلبک در بیروت و مناطق جنوبی لبنان ، حضور فعال پیدا کند.
این امر باعث شد حزب الله بدون واهمه لو رفتن ، حجم عملیات نظامی علیه ارتش اسرائیل در جنوب را افزایش دهد.
سرانجام فشارهای نظامی حزب الله در طول سالهای 1983 و 1984، رژیم اسرائیل را واداشت تا در 14 ژانویه 1985، تصمیم به عقب نشینی بگیرد. این عقب نشینی به سمت باریکه کمربند امنیتی از فوریه 1985 آغاز می شود و اسرائیل ، اولین شکست رسمی خود را تجربه می کند.
همزمان با شروع این عقب نشینی از شهر صیدا، حزب الله در یک گردهمایی رسمی در 16 فوریه 1985 با صدور نامه ای سرگشاده ، هویت ، استراتژی و برنامه ایدئولوژیک خود را برای اولین بار اعلام می کند و به فعالیت های پنهانی خود خاتمه می دهد.

دوران تثبیت
نقش بلامنازع حزب الله در رهبری و سازماندهی مقاومت های مردمی و پرهیز از بزرگنمایی اختلافات میان احزاب رقیب در مواجهه با اسرائیل در کنار موفقیت کم نظیر این حزب در عقب راندن رژیم صهیونیستی به کمربند امنیتی ، موجب شد جایگاه حزب الله نه تنها در عرصه های داخلی بلکه در عرصه های بین المللی ارتقا یابد و کسب مشروعیت بین المللی برای این حزب ، سیر صعودی پیدا کند.
این مساله حتی در میان صحبتهای سران رژیم صهیونیستی نیز مشهود است.
صریح ترین اعتراف از آن اسحاق رابین ، وزیر دفاع وقت بود که گفت: ((حمله نظامی اسرائیل باعث شد تا غول شیعه از بطری خارجی شود.))
نگرانی مقامات اسرائیل پس از این پیروزی ، به خاطر ترس از گسترش روش مبارزاتی حزب الله میان مسلمانان نوار غزه و کرانه غربی رود اردن ، روند فزاینده ای به خود گرفت.
پس از صدور نامه سرگشاده ، فعالیت های رسمی و علنی حزب الله اوج گرفت و از حالت صرفا امنیتی و کاملا محرمانه خارج شد و حالت نیمه محرمانه پیدا کرد. محبوبیت روزافزون حزب الله پس از علنی شدن آن ، سبب شد جوانان مسلمان بیشتری به این حزب بپیوندند که این امر، خود به تقویت حرکتهای اسلامگرا در لبنان کمک می کرد و از طرفی حساسیت سوریه را نسبتا به آنچه رشد رادیکالیزم دینی می خواند، برانگیخته بود.
در عین حال تشکیل حزب الله در بدو امر، برخی گروههای سنتی سیاسی در جنوب لبنان را متوجه خود ساخت و این مساله حتی تا مرز درگیری های نظامی هم پیش رفت که البته موقتی بود. توافقنامه ((دمشق 1)) که با فشار ایران و سوریه در 30 ژانویه 1989 میان حزب الله و گروههای سیاسی نظامی قدیمی تر امضاؤ شد، تا حدودی از این درگیری ها کاست ، اما کاملا به آن پایان نداد.
با اصرار سوریه در اکتبر 1990، توافقنامه ((دمشق 2)) به امضا رسید و سرانجام به درگیری ها پایان داد.
این درگیری ها که در واقع ، فرصتی طلایی برای اسرائیل به حساب می آمد، به قدرت نظامی و ساختار تشکیلاتی امل که به خاطر چرخش های ایدئولوژیک رهبرانش از نظر سیاسی تضعیف شده بود ضربات سختی وارد کرد.
به این ترتیب ، تمرکز سیاسی و نظامی برای مقاومت علیه تجاوزطلبی اسرائیل به گروه حزب الله که طرفدارانش بسرعت بیشتر می شدند، منتقل شد.
در دهه 90 میلادی ، اسرائیل 2 عملیات بزرگ دیگر را در لبنان با هدف سرکوب مقاومت اسلامی و ایجاد کمربند امنیتی ، سازماندهی کرد: عملیات تسویه حساب و عملیات خوشه های خشم.
در عملیات تسویه حساب ، هدف اصلی اسراییلی ها، از بین بردن رابطه شیعیان و طوائف مختلف با حزب الله بود اما نتیجه معکوس به دنبال داشت.
این عملیات نه تنها رابطه شیعیان با حزب الله را از بین نبرد، بلکه یک نوع همبستگی ملی میان تمام طوائف مذهبی لبنان درخصوص مشروعیت مقاومت ایجاد کرد.
عملیات خوشه های خشم (آخرین تلاش گسترده اسرائیل برای سرکوب حزب الله) شانزده روز به طول انجامید; در این تهاجم ، مهمترین فاجعه در روستای قانا به وقوع پیوست.
انعکاس خبر این فاجعه ، محکومیت های شدید جهانی را در پی داشت. حزب الله در پاسخ به این تهاجم ، شهرک های یهودی نشین را زیر آتش موشکهای خود قرار داد و شهرک نشینان را وادار به عقب نشینی از مواضع خود کرد.
شدت و قدرت این پاسخ ، اسرائیل را مجبور کرد از حمله به مناطق مسکونی تا حد زیادی پرهیز کند. این عملیات همچنین قدرت و توان دفاعی حزب الله را بیش از پیش به نمایش گذاشت.
با به دست آوردن رسمیت مقاومت علیه اشغالگری در جریان جنگ 1996، حزب الله توانست با تجدید و تثبیت حضور خود در پارلمان ، از جنبه سیاسی نیز رسمیت پیدا کند.
در خلال سال های 85 تا اواخر دهه 90 میلادی ، حزب الله با چالشهای دیگری مواجه شد اما آنها را با موفقیت از سر گذراند. ترور و ربودن رهبران حزب الله از سوی عناصر اسراییلی یا هواداران آنها، یکی از مهمترین چالشهای فراروی این حزب بود.
در این سالها، افرادی نظیر سیدعباس موسوی (دومین دبیرکل حزب الله ) و شیخ راغب حرب به شهادت رسیدند و برخی دیگر نظیر شیخ عبدالکریم عبید ربوده شدند. خطر دیگری که حزب الله را تهدید می کرد، خطر تجزیه و انشعاب این حزب پس از برکناری شیخ صبحی طفیلی (اولین دبیرکل حزب الله ) بود.
وی بتدریج ، علم مخالفت علیه حزب الله را برافراشت ، اما درایت حزب الله در برخورد با گروههای انشعابی نشان داد این گروهها پایگاه محکمی در میان مردم لبنان ندارند و بزودی انشعابیون مجبور شدند به حقانیت راه حزب الله اعتراف کنند.

دوران اوج گیری اقتدار
پس از پیروزی حزب الله در جنگ 1996 و تبدیل شدن مقاومت به خواست ملی در میان کلیه طوائف مذهبی لبنان ، موفقیت های فزاینده دیگری در سطح داخلی و منطقه ای از آن حزب الله شد که حاکی از دوران اقتدار کامل این حزب است.
برخورد 2 بالگرد اسرائیلی حامل 73 کماندو در جنوب لبنان که منجر به کشته شدن تمامی سرنشینان آن شد، افکار عمومی اسرائیل را علیه دولت خود (مبنی بر عقب نشینی هر چه سریع تر) برانگیخت و حزب الله با جنگ روانی و رسانه ای خود به این مساله شدت بیشتری بخشید.
در عملیات انصاریه در سال 1997، جاسوسان اسرائیلی برای اولین بار در تله مین گذاری شده به دام افتادند و اسرائیل از لحاظ اطلاعاتی نیز برای نخستین بار شکست خورد.
یکی از فعالیت های مهم حزب الله در برخورد با نظامیان اشغالگر، استفاده از رسانه هایی چون تلویزیون المنار، رادیو النور و هفته نامه العهد برای بیان دیدگاه ها و مواضع خود بود.
حزب الله با استفاده از این ابزارها، یهودیان شهرکهای اسرائیل را هدف قرار داد و با یک برنامه ریزی حساب شده روانی ، زمینه ساز فرار نیروهای اسرائیلی را فراهم کرد.
علاوه بر آن ، حزب الله در عرصه های اجتماعی و سیاسی داخلی نظیر انتخابات شهر و روستا، پیروزی های چشمگیری به دست آورد.
خدمت رسانی در عرصه های اجتماعی ، یکی دیگر از شاخه های فعالیت حزب الله بود. از طرف دیگر، روابط حزب الله با دولت از زمان امیل لحود روبه بهبودی گذاشت.
در پی نزدیکی دولت و حزب الله ، مزدوران آنتوان لحد به فرمان ارتش اسرائیل از جزین در جنوب لبنان به صورت یکجانبه عقب نشینی کردند.(3 ژوئن 1999). روند عقب نشینی تحت فشار حزب الله و افکار داخلی اسرائیل به گونه ای بود که یکی از محورهای مبارزات انتخاباتی نخست وزیران اسرائیل در سال 1999 را شامل می شد. ایهود باراک ، تنها رقیب نتانیاهو در مبارزه انتخاباتی وعده داده بود در صورت پیروزی ، ارتش اسرائیل را در خلال یک سال از جنوب لبنان خارج کند.
وی پس از پیروزی خود، زمان عقب نشینی را حداکثر تا پیش از هفتم ژوئیه 2000 مشخص کرد. این خواری تحقق پیدا کرد، اما نه در موعد مقرر بلکه 45 روز زودتر.
در بامداد 24 می 2000 (مطابق با 4 خرداد 1379) ارتش اسرائیل به یکباره و به صورت کاملا ناگهانی اقدام به تخلیه کلیه مواضع خود در جنوب لبنان کرد.
دولت لبنان بعد از آن ، 25 می 2000 را روز مقاومت و آزادسازی اعلام نمود. مهمترین دستاوردها و پیامد این عقب نشینی ، شکست ارتش اسطوره ای اسرائیل ، پذیرش حزب الله به عنوان سمبل مقاومت در داخل و خارج و به ویژه در سطح کشورهای عربی و اسلامی و تاثیر سریع آن بر انتفاضه مردم فلسطین بود.
پیروزی حزب الله بار دیگر ثابت کرد اندیشه مقاومت مبتنی بر روحیه شجاعت و بصیرت ، شکست ناپذیر و رهایی بخش است و این پیام بزرگی برای کسانی است که در اندیشه آزادی قدس شریف هستند. این پیام مهم ، چیزی جز برگزیدن ((استراتژی مقاومت )) نیست.