اسرائیل در محاسبات کلی خود بازنگری می کند

بنده در برآورد میزان خسارت هایی که به دشمن صهیونیستی در جنگ اخیر وارد آمده است، از رهبران حزب الله تواناتر نیستم. واقعیت این است که رهبران حزب الله توانستند کاری را انجام دهند که تمامی ارتش ها و دولت های عربی از انجام آن عاجز بودند. رهبران حزب الله توانستند اولین شکست نظامی را به ارتش رژیم صهیونیستی وارد آورند ؛ رژیمی که همیشه می گفت: "این امکان وجود دارد که عرب ها در صد میدان نبرد شکست بخورند، ولی «اسرائیل» توانایی و قدرت باختن در یک میدان نبرد را ندارد چرا که در این صورت، غائله چالش با عرب ها را باخته است."
این اولین میدان نبردی بود که صهیونیست ها از آن شکست خورده خارج شدند و در اینجاست که می توان با صدای بلند فریاد زد که "اسرائیل" غائله چالش با عرب ها را باخته است. شمار زیادی از نویسندگان در غرب که تا سال ها از "اسرائیل" جانبداری می کردند ـ مانند خودمان که در زمان جمال عبدالناصر می گفتیم استعمار باید بار و بنه اش را جمع کند و به خانه اش برگردد ـ می گویند: "وقت آن رسیده است که اسرائیل دمش را بر پشتش گذارده و برود."
باید در تفسیرمان از مسائل مراقب باشیم که واقعیت ها را با آرزوها خلط نکنیم. هنوز "اسرائیل" از نظر نظامی قوی است و هنوز هم آمریکا آن قدر ابله هست که از رژیم صهیوینستی حمایت کند و از همه نظر به یاری این رژیم بشتابد و از نظر سیاسی و نظامی نیز در زیر چتر حمایتی خود قرارش دهد ؛ خواه این حمایت ها با تقدیم تصاویری باشد که از فضا گرفته می شود و خواه با ارائه اسراری باشد که آمریکا از طریق عواملش در کشورهای عربی جمع آوری می کند. بر همگان عیان شده است که دیگر آمریکا نقاب از چهره واقعی اش برداشته است. دیگر دولت بوش شرم و حیا و ترس را کنار گذاشته است و به این ادعا که کسی که با من نیست، بر ضد من بوده و تروریست به شمار می رود، علنا به مخالفش اعلام جنگ می دهد و به دشمنی با او می پردازد.
به هر رو، تا زمانی که آمریکا با اشغال یک کشور عربی (عراق) تمامی قوانین و معیارهای بین المللی را زیر پا می گذارد، دیگر جای هیچ تعجبی نیست که در یک صف با "اسرائیل" بر ضد حزب الله و مقاومت اسلامی لبنان، بایستد و علاوه بر آن، به دفاع از "اسرائیل" نیز بپردازد، آن هم با این ادعای سخیف و ابلهانه که "اسرائیل" از خودش دفاع می کند ؛ ادعایی که حتی بیشتر همپیمانان اروپایی اش نیز آن را باور نکردند و بیشتر چهره های سرشناس جمهوریخواه همچون چاک هیگل نیز در این مورد با او اختلاف نظر داشتند. از دیگر سو، دموکرات های آمریکا نیز تمام جسارت و جرات خود را جمع کرده اند تا مخالفت خود را با حمایت های بوش از "اسرائیل" در جنگ لبنان اعلام کنند.
یوری آونیری، نویسنده صهیونیست که بارها در جنگ های مختلف برای دفاع از "اسرائیل" شرکت کرده است، درباره جنگ اخیر صهیونیست ها می نویسد:
1ـ این جنگ سی و سه روز به طول انجامید و طولانی ترین جنگ ما از سال 1949 به بعد است. [ببینید که چگونه جنگ های اسرائیل تنها یک سال بعد از تشکیل حکومتش در سال 1948 شروع می شود.] در این جنگ 154 صهیونیست کشته شدند که 117 نفر آنان را نظامیان تشکیل می دادند. حزب الله 3970 بمب را به سمت شهرهای ما شلیک کرد که نتیجه آن کشته شدن 37 و زخمی شدن 422 غیر نظامی بود. [به شمار غیرنظامیانی که کشته شده اند، توجه کنید.]
این نویسنده صهیونیست همچنین در ادامه می افزاید: در این درگیری ها، هزار شهروند لبنانی کشته شد و هزاران نفر نیز زخمی شدند و شمار نامشخصی از مبارزان حزب الله نیز کشته و زخمی شدند و بیش از یک میلیون نفر از دو طرف در این مدت بی خانمان شدند. [وی در این قسمت عبارت دو طرف را اضافه کرد تا چهره اسرائیل آن قدر زشت جلوه نکند. آونیری هیچ تمایلی به ذکر میزان ویرانی هایی که اشغالگران صهیونیست در لبنان به جای گذاشتند، ندارد. علاوه بر این، اگر به آمار و ارقام نگاهی بیاندازید، می بینید که حزب الله تاکید زیادی بر حفظ جان غیرنظامیان اسرائیلی دارد، حال آنکه "اسرائیل" مطلقا به این مسئله توجهی ندارد.]
اونیری می گوید: سربازانی که "اسرائیل"، پیروزی خود در جنگ را منوط به بازپسگیری آنها کرده بود، دو سربازی بودند که توسط حزب الله اسیر شده بودند و این دو، هرگز آزاد نخواهند شد، مگر آنکه تبادل اسرا صورت گیرد.
2ـ حزب الله در جای خود باقی ماند و قدرت نظامی خود را نیز حفظ کرد. "اسرائیل" نتوانست حزب الله را از بین ببرد و خلع سلاحش کند و نتوانست از اراضی جنوب بیرونش کند. [چطور بیرونش کند، حال آنکه اعضای حزب الله، ساکنان اصلی این سرزمین هستند و این "اسرائیل" است که در صدد اشغال آن است.] علاوه بر این، نظامیان صهیونیست نیز زبان به ستایش مبارزان حزب الله و مهارت شان گشودند و رهبران حزب الله و وسایل ارتباطی شان با جهان خارج قوی و نیرومند باقی ماندند و تلویزیون المنار که وابسته به این حزب بود نیز کار خود را ادامه داد. [با وجود آنکه "اسرائیل" بارها در صدد تخریب آن برآمد.]
3ـ شیخ حسن نصر الله همچنان زنده است [امیدوارم خداوند عمرش را دراز کند.] و مبارزه می کند و با وجود تلاش هایی که برای ترورش صورت می گیرد، ولی باز هم زبانش تنها به انتقاد به "اسرائیل" و آمریکا می چرخد و در اقصی نقاط جهان عرب، از مغرب عربی گرفته تا بغداد از جایگاهی والا برخوردار است.
4ـ حزب الله در همه شهرها و روستاهای لبنان باقی خواهد ماند و هیچ کس نمی تواند لطمه ای به آن برساند.
آونیری می گوید: "شاید نیروهای بین المللی بتوانند مانع از نقض آتش بس توسط حزب الله شوند، ولی در عین حال، همین کار را با «اسرائیل» خواهند کرد و به آن اجازه ورود به اراضی لبنانی را نمی دهند، «اسرائیلی» که به هیچ وجه معنای احترام به قوانین بین المللی را نمی شناسد. صهیونیست ها چندی پیش از طریق هوا، چتربازهای خود را وارد خاک لبنان کردند که بار دیگر با نیروهای حزب الله درگیر شدند و شکست نصیب شان شد. فکر می کنم که «اسرائیل» همچون گذشته از روش پس لرزه استفاده کند و با خیانت، به وضعیت خود در پس از جنگ، سر و سامان ببخشد ؛ ولی می خواهم برای بار دوم و سوم به آنها بگویم که احمق ها! درس تمام شد. نه تنها جان سربازان تان، بلکه اندک امیدی را که دارید، حفظ کنید. مجبورید با همین عرب ها زندگی کنید چه در لبنان باشید، چه در فلسطین و چه در کنار همسایگان تان. پس به هوش باشید.
آونیری در ادامه بخش اعظم سخنان خود را به لعن و نفرین رسانه ها اختصاص می دهد و تمامی نویسندگان، تحلیلگران، ناظران سیاسی و خبرنگارانی را که یک کلمه راست در مورد جنگ نگفته و "اسرائیلی ها" را فریفته اند، به باد ناسزا می گیرد و می گوید: "آنها خیانت کردند، حقایق را وارونه جلوه دادند و بر هر حرفی که در آن انتقاد از «اسرائیل» بود، سرپوش گذاردند و هر کس که خواستار توقف جنگ شد، را خائن توصیف کردند." [همان اتفاقی که امروزه در ایالات متحده در حال رخ دادن است.]
این نویسنده صهیونیست در ادامه اظهارات خود زبان به سرزنش فرماندهان ارتش می گشاید و اظهار می دارد: "دان حالوتس، رئیس ستاد مشترک ارتش که پیش از این مانند یک قهرمان از او استقبال می کردند، در هنگام جنگ و در لحظه ای که سربازان در خط مقدم مشغول جنگ بودند، ایشان سرگرم فروش سهام خود بودند."
آونیری در ادامه ادعاهای پهلوانی فرماندهان نظامی صهیونیست را به باد سخره می گیرد ؛ فرماندهانی که رهبران سیاسی را متهم می کنند که با پذیرفتن توافق نامه آتش بس، آنها را از دست یابی به پیروزی بازداشته اند. وی برای اثبات اظهارات خود، ماجرای بنت جبیل را مثال می زند و می گوید: "نیروهای صهیونیست، سه بار بلندی های بنت جبیل را به کنترل خود در آوردند، ولی در نهایت این نیروهای مقاومت لبنان بودند که توانستند این منطقه را در اختیار خود بگیرند."
این صهیونیست در ادامه عبارتی را بر زبان می آورد که نویسندگان به خاطر ترس از اتهام آنتی سمتیستی، از بیان آن گریزان هستند. او اظهار می دارد: "این ادعا که نیروهای مسلح از رهبران سیاسی خیانت دیده اند و رهبران سیاسی با امضای توافق نامه صلح اجازه نداده اند تا آنها به پیروزی برسند، ادعایی است که هیتلر پیش از جنگ جنگ جهانی دوم برای رسیدن به قدرت مطرح کرد و این تاکتیک مفت و ارزانی که هیتلر و نازی ها داشتند، امروز "اسرائیل" از آن استفاده می کند."
نشریه یهودی "فروارد" که در آمریکا به چاپ می رسد، می نویسد: "هر وقت که «اسرائیل» با جنگ و صدماتی شبیه آنچه که در لبنان رخ داد، مواجه می شود به شیوه ای پناه می برد که در جنگ 1973 از آن استفاده کرد. در آن جنگ «اسرائیل» فریفته قدرت خود شده بود که بعدا مشخص شد که نظریات دفاعی اش هیچ فایده ای ندارد و باید در تمامی محاسبات خود تجدید نظر کند ؛ البته در آن جنگ هنری کسینجر به کمک مان شتافت و برای برقراری صلح میان ما و مصر وارد عمل شد. در حال حاضر این وظیفه «اسرائیل» است که همپیمانان منطقه ای خود را از میان کشورهای معتدل و میانه رو انتخاب کند و این همان چیزی است که افرایم سنیه، معاون وزیر پیشین دفاع خواستار آن است و ما باید همین شیوه را برای خود پیش بگیریم."