اعترافات عرفات

به نظر می رسد که یاسر عرفات رئیس تشکیلات خودگردان، توانست بحران اصلاحاتی را که با هدف حذف وی و دیگر چهره های قدیمی جنبش فتح در نوار غزه و کرانه باختری صورت گرفت، مهار و پیروزمندانه خود را از این تنگنا رها سازد. ولی مساله ای که جای تاسف دارد، آن است که این مقام بلندپایه فلسطینی نمی خواهد هیچ تغییری در وضعیت کنونی ایجاد کند و هم چون سی سال گذشته بر ادامه این روش و استفاده از مهره ها و چهره های پیشین تاکید دارد و باز هم با اعتماد و تکیه بر ستون های مشروعیت خود، به مقابله با رقبا و حریفان می پردازد.
نکته مهم این جاست که دلیل اصلی پیروزی عرفات در مقابله با بحران اصلاحات به تجربه سیاسی و یا جایگاه ملی او باز نمی گردد، بلکه عامل اساسی را باید در ضعف رقبا، آلوده بودن دست های آنها به فساد و وجود دست های بیگانه ای جستجو کرد که با هدف ایجاد تفرقه و بستر سازی جهت اجرای دسیسه ها و توطئه های شارون و همدست آمریکایی اش در سرزمین مقاومت و مبارزه در این مساله دخالت داشتند.
در این میان نباید نقشی را که احزاب معارض فلسطینی در حمایت از یاسر عرفات و رهایی وی از این تنگنا ایفا کردند، دست کم گرفت. احزاب معارض با تمامی قدرت در چالشی که میان عرفات و دیگر اعضا درگرفته بود، از وی پشتیبانی کردند ؛ البته این حمایت نه به خاطر مخالفت با انجام اصلاحات، بلکه با هدف خنثی سازی طرح های شیطانی رقبای عرفات صورت گرفت.
به هر حال باید گفت: میان اصلاحاتی که هدف نهایی از اجرای آن تبدیل نظام امنیتی فلسطین به ابزاری در جهت خدمت به دشمن صهیونیستی، پایان دادن به انتفاضه مردم فلسین و سرکوب مبارزان باشد و میان اصلاحات حقیقی که با هدف تحکیم مقاومت، ریشه کن کردن فساد در جامعه، القای افکار جدید در عرصه فعالیت های سیاسی و تامین منافع ملی مردم فلسطین صورت گیرد، تفاوت بسیار است.
از سوی دیگر، اعترافات اخیر رئیس تشکیلات خودگردان مبنی بر وجود فساد، سوء استفاده های برخی عناصر از پست و مقام و کوتاهی وی در مجازات چهره های فاسد به تنهایی کافی نیست ؛ چرا که این گونه اظهارات جز شانه خالی کردن از بار مسؤولیت چیز دیگری نیست.
پیام اخیر یاسر عرفات تمامی آرزوها را بر باد فنا داد، اظهارات اعتراف آمیزی که به هیچ وجه با وضعیت کنونی فلسطین مناسبتی نداشته و ندارد. آری! انسان با به یادآوردن سخنان و پیام های گذشته عرفات که به خاطر دیدگاه های سیاسی روشن و شفافش جهان را به لرزه در می آورد و اندیشمندانی هم چون "محمود درویش"، "ادوارد سعید" و "ابراهیم ابولغد" در تنظیم پیام هایش نقش کلیدی داشتند، تاسف می خورد.
رئیس تشکیلات خودگردان باید این سوال را از خود بپرسد که چرا این اندیشمندان او را ترک کردند؟ عرفات باید در مورد اطرافیان ضعیف، ناتوان و بی لیاقت اش که تنها آن چیزی را که باب میل اوست به گوشش می رسانند و صدای هر کسی که بخواهد یک کلمه حرف حساب بزند و در پی تامین منافع ملی باشد، خفه می کنند، تجدید نظر کند.
درست است که امروز ادوارد سعید و ابراهیم ابولغد دنیا را وداع گفته اند، ولی هنوز هم کسانی هم چون محمود درویش و ده ها چهره جوان و بالیاقت دیگر نیز وجود دارند که در داخل و یا خارج از فلسطین آموزش دیده و می توانند روح جدیدی در کالبد حیات سیاسی فلسطین بدمند. عرفات باید این افراد را جایگزین چهره های ناتوان و پوسیده ای کند که سه دهه مراکز قدرت و تصمیم گیری را در اختیار داشتند.
اصلاحات یک ضرورت اجتناب ناپذیر و تنها راه مبارزه با دسیسه هایی است که عرفات از آن سخن می گوید ؛ توطئه هایی که این مقام بلندپایه فلسطینی از آن به عنوان ابزاری جهت خائن نشان دادن رقبایش و خاموش کردن شعارهای اصلاح طلبانه استفاده می کند. از سوی دیگر، اگر عرفات از آن هراس دارد که زمام سازمان های امنیتی را هم چون وزارت امور اقتصادی و دارایی از دست دهد، پس باید به اصلاحاتی در زمینه های دیگر که مطمئنا نیاز به تغییرات بنیادین و ریشه ای دارد، دست زند. به عنوان نمونه باید از دفاتر و سفارت های فلسطین در کشورهای مختلف شروع کند و چهره های جدیدی را جایگزین سفرایی که از یک ربع قرن پیش تاکنون سفارتخانه های فلسطین در خارج را بر عهده دارند، کند. امروزه دیگر تمامی سفیران فلسطین در کشورهای خارجی ریاست نمایندگان جهان عرب در آن کشورها را بر عهده دارند، البته نه به خاطر لیاقت و شایستگی، بلکه به خاطر آنکه از مدت ها پیش به کرسی سفارت چنگ زده اند و هیچ گاه تغییر نیافته اند و مانند مجسمه ابوالهول همیشه بر سر جای خود باقی هستند.
کشورهای عربی و بیگانه دیگر از سفرای عرفات خسته شده اند و گویی تنها شخصی که از حضور این افراد خسته و ملول نمی شود، کسی جز عرفات نیست. گویی که عرفات به چیزی به نام "تغییر و اصلاح" ایمان ندارد و برای او بازنشستگی مفهومی کاملا بیگانه است و افراد در این تشکیلات در پست های خود ثابت باقی خواهند ماند. در این جا باید از نبیل شعث وزیر امور خارجه دولت فلسطین پرسید: اگر قرار است وضع به همین منوال پیش رود و نمایندگان خارجی فلسطین تغییرناپذیر باشند، پس وظیفه وزیر امور خارجه چیست؟
در پایان نیز این سوال را باید مطرح کرد که چرا یاسر عرفات شورای ملی فلسطین و کمیته های وابسته به آن را وارد عرصه فعالیت نمی کند و روح جدیدی به کالبد سیاست فلسطین نمی دمد؟
امروز تمام هراس ما از آن است که اطرافیان نالایق عرفات با آن اندیشه های واپسگرایانه شان دست به هر کاری بزنند، تا کرسی قدرت را از دست ندهند، حتی اگر این مساله به زیان اصول و آرمان های ملت فلسطین تمام شود. به عنوان نمونه هدف از انعقاد پیمان اوسلو نه نجات ملت فلسطین بلکه نجات رهبران جنبش فتح از انزوایی بود که در تونس گرفتار آن بودند و دلیل روشن و آشکار آن باقی ماندن تشکیلات در راس قدرت و هر چه بحرانی تر شدن وضعیت فلسطین بود.
با وجود آن که می دانیم این گونه سفارشات و انتقادات تنها آب در هاون کوبیدن است و هیچ تغییری در وضعیت موجود پدید نمی آورد، بلکه همان سیر قهقرایی خود را طی می کند. با این حال باید به وظیفه ملی خود عمل کنیم ؛ چرا که این سرزمین میهن ماست و مساله فلسطین آرمان ماست و همه در برابر آن مسؤولیم.