انتخابات فلسطین

درگذشت یاسر عرفات باید به معنی پایان دوره رهبری فرد محور در تشکیلات خودگردان تلقی گردد. این همان هدفی است که باید در انتخابات به دنبال آن بود، اما چنین می نماید که محمود عباس و طرفدارانش این انتخابات را وسیله ای برای تمدید دوره رهبری فردگرا قرار دهند. اکنون اختلافات میان گروه ابومازن و رهبران گروه های مبارز درباره انتخابات بالا گرفته است. این اقدام در حالی صورت می گیرد که ابومازن و طرفداران وی از اعضای میانه روی سازمان آزادی بخش فلسطین بر این باورند که باید فرآیند انتخابات منحصر به انتخاب یک شخص به عنوان جانشین عرفات و رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین باشد. در عین حال رهبران گروه های مبارز خواستار برگزاری انتخابات سراسری ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین، مجلس قانونگذاری و شهرداری به صورت همزمان هستند.
ابومازن معتقد است که انتصاب رئیس تشکیلات خود گردان فلسطین باید آنگونه که در قانون اساسی آمده صورت گیرد و باید به آن پایبند بود. به صراحت در قانون اساسی تشکیلات خودگردان فلسطین آمده است که در صورت وفات رئیس تشکیلات خودگردان و یا ناتوانی وی در انجام مسئولیتش، رئیس مجلس قانونگذاری به مدت دو ماه عهده دار ریاست این تشکیلات می گردد و سپس انتخابات سراسری برای انتصاب رئیس جدید تشکیلات خودگردان برگزار می شود.
رهبران گروه های مقاومت معتقدند که انتخاب رئیس جدید مجلس قانونگذاری بدون برگزاری انتخابات پارلمانی مفهومی ندارد. در همین راستا، آنها بر این باورند که برای اینکه انتخابات بازتاب خواست ملت فلسطین باشد، باید سراسری و شامل ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین، پارلمانی و شهرداری باشد. به سادگی می توان این مساله را درک کرد که محدود کردن انتخابات به ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین در راستای سیاست های آمریکایی و "اسرائیل" در خصوص ایجاد اصلاحات می باشد. هدف از چنین سیاست هایی این است که جانشین عرفات شخصیتی همسو با طرح آریل شارون مبنی تشکیل دولت صوری فلسطین و بدون داشتن حق حاکمیت بر بخش هایی این سرزمین اشغالی باشد و این فرد آمادگی کافی برای سرکوب گروه های مقاومت فلسطین و نابودی آنها را داشته باشد. لازم به یاد آوری است که ملت فلسطین از خودکامگی عرفات ناراضی بودند، ولی جایگاه تاریخی منحصر به فرد عرفات مانع از مخالفت آشکار این گروه ها با تکروی وی می شد. اکنون که عرفات دار فانی را وادع گفته است، احساسات مردمی آبستن یک قیام بزرگ است.
در راستای اختلافات موجود میان ابومازن و رهبران گروه های مقاومت، ابومازن به لزوم محترم شمردن قانون اساسی در مورد تعیین ریاست تشکیلات خودگردان استناد می ورزد، ولی وی با بیان این دلیل ناقص صورت کلی قانون اساسی تشکیلات خودگردان فلسطین را نادیده می گیرد. این تشکیلات به موجب پیمان اسلو که از دو نظر فاقد مشروعیت است، شکل گرفته است. از یک سو، انتفاضه ای که 3 هزار فلسطینی را تقدیم میهن کرده است، پایان بخش تمامی توافقات و نتایج مترتب بر آنها شد. از سوی دیگر، شاورن عملا با سیاست های توراتی خود پیمان اسلو را زیر پا گذاشت. علی رغم این که تشکیلات خودگردان فلسطین فاقد مشروعیت است، اما رهبران مقاومت در چارچوب بحث و تبادل نظرهای خود با ابومازن انعطاف قابل توجه ای نشان داده اند و همه آنان در خصوص این مساله اتفاق نظر دارند که باید به موازین و اصول قانون مربوط به برگزاری انتخابات احترام گذارند به شرط اینکه یک رهبری گروهی به زودی تشکیل شود و به عنوان عالی ترین مرجع ملت فلسطین و تشکیلات خودگردان به شمار آید و این مرجعیت شامل نمایندگان تمامی گروه ها از جمله "فتح" که ابومازن عضو آن می باشد، شود.
پر پیداست که هدف از ارائه چنین پیشنهادی برچیدن دوره رهبری تکرو و فرد محور جهت باز گذاشتن عرصه برای روی کار آمدن رهبری جدید به عنوان نماینده خواست فلسطینیان است. حال این سوال مطرح است که ابومازن آیا این پیشنهاد موافقت می کند.
این امر همچنان مورد تردید است و این شک مبتنی بر یک سری علائم و شواهد می باشد و از جمله آن می توان به اظهارات هفته پیش ابومازن اشاره کرد. وی طی سخنانی تصریح کرد که درصدد است به منظور پایان بخشیدن به درگیری مسلحانه گام هایی را بردارد. به نظر می رسد، ایشان از این رهگذر می کوشد تا به هدف پیشنش در شکستن عزت و عظمت گروه های مبارز جامه عمل بپوشاند و بدین ترتیب خواسته های ایالت متحده آمریکا و "اسرائیل"را برآورده سازد. این مساله بیانگر این واقعیت است که ابومازن شخصیتی است که در صورت به دست گرفتن قدرت نمی تواند امین خوبی برای ملت فلسطین باشد.