انتفاضه فلسطین و بى ثباتى فزآینده در اسرائیل

مسإله مشروعیت و امنیت
اسرائیل از زمان تشکیل در سال 1948، همواره با دو مسإله اساسى و حیاتى مشروعیت و امنیت مواجه بوده و این دو مشکل پیوسته بقا و موجودیت آن را تهدید کرده است. این دولت از همان ابتدا، با بحران مشروعیت در داخل و عدم شناسایى بین المللى به ویژه از طرف دولت هاى اسلامى و عرب منطقه مواجه گردید. ملت مسلمان فلسطین، مشروعیت رژیم اسرائیل را رد کرد و هسته هاى مقاومت را در مراحل متعددى شکل داد. مقاومت نخست در سال هاى 1918 ـ 1948 انجام گرفت (1) که در برگیرنده سه نوع واکنش بود: مقاومت مسالمت آمیز فلسطینیان، مقاومت رادیکالى و قیام سراسرى و مقاومت در برابر بریتانیا و صهیونیزم؛ مقاومت دوم در زمان جنگ هاى اعراب و اسرائیل در سال هاى 1948، 1956، 1967، 1973 اتفاق افتاد؛ مقاومت سوم، دوره پیدایش ((ساف)) و فعالیت هاى آن در فاصله سال هاى 1947 تا 1987 را شامل مى شود که در قالب گروه هاى چریکى و کماندوى فلسطینى ظاهر شد و مقاومت چهارم، مربوط به ظهور پدیده انتفاضه از دسامبر 1987 تاکنون است. (2)
آنچه تاریخ و سرگذشت مقاومت نشان مى دهد حاکى از عدم پذیرش رژیم اسرائیل در داخل و بسیارى از دولت ها در خارج است. این وضعیت ریشه در خاطرات تلخ طرحها و برنامه هاى تإسیس دولت اسرائیل دارد. طرح هایى که عمدتا در کتاب دولت یهود هرتزل در سال 1896 بیان گردید و در اوایل قرن بیستم در قرارداد سرى ((سایکس ـ پیکو)) در سال 1916، اعلامیه بالفور در سال 1917، قضیه تحت الحمایگى فلسطین در سال 1918 و پروتکل هاى دانشوران صهیونیست در سال 1919 ظاهر شد (3) و سرانجام متعاقب گزارش هاى کمیته ویژه مجمع عمومى سازمان ملل در سال 1948 به فعلیت رسید. در این گزارش ها دو طرح اکثریت و اقلیت وجود داشت. در طرح اکثریت، تقسیم فلسطین و در طرح اقلیت ایجاد یک کشور فدرال متشکل از دو ایالت عرب و یهود پیش بینى شده بود. کشورهاى عرب به حمایت از شوراى عالى عرب هر دو طرح را رد کردند و خواستار فلسطین مستقل عربى شدند. از طرفى، طرح اقلیت مورد موافقت کشورهاى عربى و صهیونیست ها قرار نگرفت و در پایان مجمع عمومى در 29 نوامبر 1947، طرح کمیته فلسطین براى تقسیم را با 33 رإى موافق در مقابل سیزده رإى مخالف تصویب کرد (4) و متعاقب آن در چهارده مى 1948 تشکیل دولت اسرائیل اعلام گردید.

مسإله مشروعیت و فرآیند مذاکره
دولت اسرائیل به منظور رفع مسإله مشروعیت و شناسایى عمدتا روند مذاکره و برقرارى روابط مسالمتآمیز با جهان عرب را در پیش گرفت و ضمن به کارگیرى استراتژى ((نه جنگ و نه صلح)) زمینه را براى توسعه طلبى و پیشبرد سیاست هاى توسعه طلبانه نیز فراهم ساخت. این کشور در سال 1949 قرارداد ترک مخاصمه را با دولت هاى مصر، سوریه و اردن امضا کرد. در عین حال، به بهانه دست یابى به ((مرزهاى امن)) ضمن استفاده از ابزارهاى نظامى، فرآیند مذاکره را جهت کسب مشروعیت تقویت نمود. صلح کمپ دیوید را مى توان فصل جدیدى در این فرآیند دانست، زیرا اسرائیل توانست موقعیت خویش را بیش از گذشته تثبیت کند؛ (5) اما باید گفت که سرانجام فرآیند مذاکره به انتقاضه ختم شد و انتقاضه نشان داد که مسإله مشروعیت همچنان حل نشده باقى مانده و مذاکرات صلح مریلند، اسلو و غیره نتوانسته پاسخ مناسبى به این مشکل (6) باشد.

مسإله امنیت و سیاست خشونت
دولت اسرائیل در زمینه امنیت نیز با مسائل و مشکلات متعددى در داخل و حفظ مرزهاى کشور مواجه شد که براى رفع آن عمدتا از ابزارهاى نظامى و خشونت بهره گرفته است. در داخل به قتل عام و اخراج فلسطینیان پرداخته، به طورى که در فاصله تصویب تقسیم فلسطین و تإسیس دولت اسرائیل در آوریل 1948، قتل عام ((دیریاسین)) را به دست گروه ((ایرگون)) به رهبرى مناخیم بگین انجام داد و این سیاست را تاکنون به طور مکرر در سرزمین هاى اشغالى به کار برده است که از جمله مى توان به قتل عام غزه، کفر قاسم، تل زعتر، صبرا و شتیلا و اردوگاه جنین اشاره کرد. به علاوه، اسرائیل سیاست اخراج و تبعید را به صورت مستمر اعمال کرده است و براساس آن بخش گسترده اى از مردم فلسطین از سرزمین هاى خود اخراج یا تبعید شده اند. یوسف واتیزYossef Weitz)) مدیر صندوق ملى یهود مى نویسد: براى ما باید روشن باشد که در این کشور جا براى دو ملت وجود ندارد. اگر اعراب آن را ترک گویند براى ما کافى خواهد بود. راه حل دیگرى جز جابه جا کردن تمام آنها متصور نمى باشد، نباید حتى یک روستا یا یک قبیله عرب را بر جاى نهاد. (7)
در کنار این سیاست، طرح ها و برنامه هاى شهرک سازى و تشویق مهاجرت یهودیان به اسرائیل در دستور کار قرار گرفت و شهرک هاى جدیدى به ویژه در مناطق اشغالى نوار غزه، ساحل غربى رود اردن و بلندىهاى جولان ساخته شد و با استقرار یهودیان مهاجر تلاش گردید تا امنیت نسبى در سطح کشور برقرار گردد. (8)
در زمینه امنیت مرزى نیز دولت اسرائیل از ابزار نظامى بهره گرفت و در سال 1948 وارد جنگ همه جانبه با دولت هاى عرب مجاور یعنى اردن، مصر، سوریه و لبنان گردید. در این جنگ عملا امنیت و تمامیت ارضى اسرائیل به شدت مورد تهدید قرار گرفت، اما کمک هاى همه جانبه آمریکا و حمایت سازمان ملل متحد مانع شکست اسرائیل گردید و قرارداد ترک مخاصمه در فوریه 1949 امضا شد و اسرائیل تا حدى موقعیت و امنیت خود را تثبیت کرد و توانست در زمان عضویت در سازمان ملل متحد بیش از 77 درصد از اراضى را در اختیار خود گیرد و عملا طرح تقسیم سازمان ملل متحد براساس 57 درصد اراضى براى دولت یهود و 43 درصد براى اعراب و تشکیل یک دولت عرب مستقل به فراموشى سپرده شود. (9)
اسرائیل جهت کسب امنیت بیشتر و تحقق اهداف توسعه طلبانه، ارتش خود را از هر جهت تقویت کرد و در سال 1956، متعاقب ملى شدن کانال سوئز، به همراه دولت هاى فرانسه و انگلستان به خاک مصر حمله کرد و صحراى سینا را به تصرف خود درآورد. در این جنگ به دلیل تعارض منافع دول فرانسه و انگلستان با آمریکا، از ادامه جنگ جلوگیرى شد و اسرائیل مجبور به ترک صحراى سینا گردید.
در سال 1967 دولت اسرائیل براى رسیدن به امنیت و در واقع دست یابى به اسرائیل بزرگ، حملات دیگرى را علیه دولت هاى عرب مجاور آغاز کرد. در این جنگ، ارتش اسرائیل غافلگیرانه فرودگاه هاى مصر را بمباران کرد و موفق به اشغال صحراى سینا، نواحى غربى رود اردن، شهر قدیمى بیت المقدس و ارتفاعات جولان شد و على رغم قطعنامه 242 شوراى امنیت، همچنان این اراضى را در تصرف خود نگه داشت. این جنگ منابع و قلمرو گسترده اى را که تقریبا چهار برابر قبل از جنگ بود در اختیار اسرائیل قرار مى داد و این کشور توانست بازدارندگى مناسبى را در برابر تهدیدات خارجى ایجاد کند؛ اما این بازدارندگى نتوانست مانع جنگ تدافعى اعراب شود و در سال 1973 دولت هاى مصر و سوریه جنگ گسترده اى را علیه اسرائیل به منظور باز پس گیرى اراضى اشغالى و امحاى اسطوره شکست ناپذیرى اسرائیل آغاز کردند. در این جنگ، ارتش مصر و سوریه حملات خود را در روز کیپور از دو جبهه شروع نمودند، به گونه اى که در هفته اول، پیروزىهاى چشم گیرى را به دست آوردند، اما در هفته دوم به دلیل ورود کمک هاى آمریکا، موقعیت اسرائیل تقویت شد و سرانجام ارتش اسرائیل توانست در خاک سوریه و مصر پیش روى کند و با وساطت سازمان ملل جنگ پس از هجده روز در 24 اکتبر 1973 خاتمه یافت. در این جنگ گرچه دول عرب نتوانستند به اهداف موردنظر دست یابند، اما وضعیت بازدارندگى اسرائیل از میان رفت و همچنان مسإله امنیت به قوت خود باقى ماند. (10) ورود ارتش اسرائیل به خاک لبنان در سال 1982 نیز مشکلات متعددى را به همراه آورد (11) و نتوانست سیاست موفقى براى تإمین امنیت محسوب شود و در نهایت متحمل شکست گردید.
بخش دیگرى از سیاست اسرائیل براى حفظ بقإ و ایجاد نوعى بازدارندگى، دست یابى به سلاح هسته اى بود. در این راستا در سال 1949، بخش تحقیقات ایزوتوپى را دایر کرد و در سال 1952 دولت بن گوریون کمیسیون انرژى اتمى اسرائیل را ایجاد کرد و با کمک قدرت هاى خارجى از جمله فرانسه و آمریکا، توانست پیشرفت هاى قابل ملاحظه اى را در فنآورى تولید تسلیحات اتمى کسب کند. (12) پیش بینى مى شود که این کشور بیش از دویست کلاهک اتمى در اختیار داشته باشد، از این رو به نظر مى رسد قدرت هسته اى آن رو به افزایش باشد. (13) یائیز اورون، کارشناس معروف اسرائیل در زمینه برنامه هاى هسته اى اسرائیل، درباره مفهوم ((اجبارى هسته اى)) مى گوید: دست یابى به سلاح هاى برتر به معناى امکان استفاده از آنها براى وادار کردن طرف دیگر به پذیرش درخواست هاى سیاسى اسرائیل است. به رسمیت شناختن مرزهاى کنونى دو کشور و امضاى پیمان صلح با اسرائیل از جمله این درخواست هاست. (14)
این سیاست نیز با پیدایش انتقاضه تا حد زیادى بازدارندگى خود را از دست داده است.

انتقاضه و مسإله بقا
حرکت خودجوش و فراگیر مردم فلسطین در مقابله با سیاست هاى سازش و خشونتآمیز دولت اسرائیل، فصل جدیدى در تاریخ مبارزه ملت مسلمان فلسطین محسوب مى شود. این روند پس از کنفرانس سران عرب در آوریل 1987 در عمان که هیچ گونه موضع گیرى در زمینه مبارزه با رژیم صهیونیستى نکرد، تسریع شد. (15) حرکت انتقاضه اول، اعتراضى مردمى به اشغال سرزمین فلسطین و داراى اهداف و آثارى از جمله موارد زیر بود:
1. خارج کردن قضیه فلسطین از بوته فراموشى؛
2. جلب توجه افکار عمومى جهان؛
3. طرح ضرورت حل مسإله فلسطین؛
4. تهدید امنیت داخلى موجودیت رژیم صهیونیستى؛
5. تحت الشعاع قرار دادن اختلافات گروه هاى فلسطینى و دنباله رو کردن دولت ها و سازمان هایى که قبلا ابتکار عمل تعیین سرنوشت فلسطین را در چارچوب منافع خود به دست گرفته بودند. (16)
یکى از رخدادهاى مهم تاریخ مبارزه علیه اسرائیل، عقب نشینى اسرائیل از جنوب لبنان است. این اقدام به صورت یک جانبه و بدون انعقاد هرگونه معاهده منطقه اى در 24 مى 2000 صورت گرفت و به 22 سال اشغال جنوب لبنان پایان داد. این امر به معناى اولین شکست نظامى اسرائیل در تاریخ این کشور محسوب مى شود و در مقابل، سازمان حزب الله به پیروزى سیاسى، ایدئولوژیک و سمبلیک دست یافت. از دیدگاه طلال عتریسى، اصل عقب نشینى از جنوب لبنان چیزى بود که همه حکومت هاى سابق اسرائیل از رابین تا پرز و نتانیاهو و بالاخره باراک آن را دنبال مى کردند، اما دو چیز همیشه مانع بود:
اول این که آنها نگران وضع مرزها، پس از عقب نشینى بودند... دوم این که اسرائیلى ها مى خواستند این عقب نشینى در چارچوب یک توافق منطقه اى و به طور مشخص با دولت سوریه صورت گیرد، اما در این میان یک عامل فشار هم بود و آن این که اسرائیل دیگر تاب تحمل تلفات روزمره در جنوب لبنان را نداشت. (17)
خروج اسرائیل از جنوب لبنان و پیروزى حزب الله باعث تقویت جبهه ضداسرائیلى و انتقاضه دوم گردید. چند روز پس از آزادى جنوب لبنان، حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله، در بنت جبیل اعلام کرد:
پیروزى به دست آمده را به خلق فلسطین تقدیم مى کند و از انتقاضه دوم حمایت مى نماید و از جهان عرب دعوت نمود با اتکا به اسلحه نفت به حمایت از انتقاضه برخیزند. (18)
ورود تحریکآمیز آریل شارون به حرم مسجدالاقصى باعث تشدید مبارزه علیه اسرائیل و زمینه ساز انتقاضه مسجدالاقصى گردید و ایهود باراک پس از دو ماه مجبور به استعفا شد و این امر شکست دیگرى براى اسرائیل محسوب مى شود. در این مقطع با وجود تشدید سیاست هاى خشونتآمیز اسرائیل، فرآیند انتقاضه به صورت فزاینده تقویت گردید و توانسته دولت اسرائیل را با نوعى بى ثباتى فراگیر مواجه سازد و بیش از گذشته بحران مشروعیت و امنیت را تشدید کند، به گونه اى که این کشور را على رغم توان نظامى گسترده با مسإله بقا و حفظ موجودیت خود مواجه کرد.

انتقاضه و سیاست خارجى ایران
ایران اسلامى همواره در سیاست خارجى خود از آرمان فلسطین حمایت کرده و خواستار برگشت آوارگان به سرزمین اصلى و تشکیل دولت مستقل فلسطینى گردیده است. در این راستا، اعلان روز جهانى قدس از طرف امام خمینى، مظهر بزرگى از حمایت ملت ایران از فلسطین است. امام در شانزده مرداد 1358 فرمودند:
آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و مى تواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد به عنوان روز قدس انتخاب و طى مراسمى همبستگى بین المللى مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونى مردم مسلمان اعلام نمایند. (19)
در پیام دهم مرداد 1360 نیز روز قدس را روز مستضعفین نامیدند؛ (20) همچنین امام در کتاب ولایت فقیه مى فرمایند:
نهضت اسلام در آغاز گرفتار یهود شد و تبلیغات ضد اسلامى و دسایس فکرى را نخست آنها شروع کردند و به طورى که ملاحظه مى کنید دامنه آن تا به حال کشیده شده است. (21)
امام (ره) همواره فرآیند صلح و سازش میان اعراب و اسرائیل را رد کرده و خواستار مقاومت در برابر اسرائیل گردیده اند. ایشان درباره صلح کمپ دیوید مى فرمایند: ((کمپ دیوید، چیزى جز یک فریب و بازى سیاسى براى ادامه تجاوز اسرائیل به مسلمین نیست...)). (22)
در دوره جدید، جمهورى اسلامى ایران در راستاى تعهدات سیاست خارجى خود کنفرانس بین المللى حمایت از انتقاضه را در تهران برگزار کرد که در آن هیإت هایى به نمایندگى از 35 کشور اسلامى و سازمان هاى فلسطینى و رهبران جنبش حزب الله و سیصد شخصیت مستقل شرکت داشتند. شرکت کنندگان در کنفرانس، از انتقاضه حمایت نموده و در مواردى به توافق رسیدند که مهم ترین آنها عبارت بودند از: تإسیس کمیته بین المللى پارلمانى دفاع از انتقاضه، محکومیت حمایت آمریکا از اسرائیل، درخواست براى تشکیل دادگاه بین المللى براى محاکمه جنایتکاران جنگى اسرائیل، درخواست براى فعال سازى کمیته هاى تحریم اسرائیل و قطع رابطه با کشورهایى که سفارتخانه هاى خود را به بیت المقدس منتقل نمایند. (23)
در مجموع مى توان گفت، با توجه به رشد فزاینده انتقاضه و تشدید مسإله مشروعیت و امنیت، رژیم اسرائیل با بحران هاى جدیدى مواجه مى باشد که بیش از گذشته بقا و موجودیت آن را تهدید مى کند و سیاست هاى دوگانه سازش و خشونت نمى تواند پاسخ مناسبى براى حل آنها محسوب شود و به نظر مى رسد رژیم اسرائیل بیش از هر مقطع دیگرى ناچار به پذیرش خواسته هاى بحق مردم فلسطین گردد.

پى نوشت ها
1. درباره مقاومت قبل از 1948، ر. ک: عبدالقادر یاسین، نبرد مردم فلسطین پیش از سال 1948، ترجمه یوسف عزیزى بنى طرف (تهران: سهند، 1370).
2. درباره تجربه مقاومت، ر. ک: محمود نورانى، اهداف سیاست خارجى ساف در فلسطین اشغالى (1988 ـ 1964) ـ (تهران: دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى، 1376) ص 29 ـ 32.
3. درباره پروتکل هاى دانشوران، ر. ک: عجاج نویهض، پروتکل هاى دانشوران صهیون، ترجمه حمیدرضا شیخى (مشهد: آستان قدس رضوى، 1373).
4. ر. ک: حمید احمدى، ریشه هاى بحران در خاورمیانه (تهران: کیهان، 1369) ص 238 ـ 242.
5. از نظر حسنین هیکل، صلح مصر سایر اعراب را عملا خلع سلاح کرد، ر. ک: محمد حسنین هیکل، پائیز خشم، ترجمه محمدکاظم موسایى (تهران: امیرکبیر، 1363) ص 429.
6. براى مطالعه طرح هاى سازش، ر. ک: مجید صفا تاج، ماجراى فلسطین و اسرائیل (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1380) ص 313 ـ 331 و همچنین محمدباقر سلیمانى، بازیگران روند صلح خاورمیانه (تهران: دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى، 1379) ص 25 ـ 59.
7. روژه گارودى، ماجراى فلسطین، صهیونیسم سیاسى، ترجمه منوچهر بیات غفارى (تهران: آستان قدس، 1364) ص 114.
8. درباره سیاست شهرک سازى، ر. ک: عبد معروف، دولت فلسطین و شهرکهاى صهیونى نشین، ترجمه فرزاد ممدوحى (تهران: اطلاعات 1374).
9. ر. ک: محمود طلوعى، آفت جهانى (تهران: هفته، 1366) ص 112 ـ 117.
10. ر. ک: همان، ص 117 ـ؛ 130 غلامرضا نجاتى، جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل (تهران: عطائى 1348).
11. ر. ک: روز شمار تجاوز اسرائیل به لبنان، ترجمه جواد صالحى (تهران: موسسه انجام کتاب، 1362).
12. ر. ک: استیون گرین، جانبدارى، روابط سرى آمریکا و اسرائیل، ترجمه سهیل روحانى (تهران: چاپ و نشر بنیاد، 1368) ص 176 ـ 177.
13. ر. ک: جواد شعرباف، ((معماى هسته اى اسرائیل))، فصلنامه مطالعات فلسطین، سال اول، شماره دوم (زمستان 1378) ص 167.
14. استیون گرین، پیشین، ص 180.
15. درباره علل پیدایش انتفاضه، ر. ک: زیاد ابوعمرو، جنبشهاى اسلامى در فلسطین، ترجمه هادى صبا (تهران: سفیر، 1371)؛ صفا تاج، پیشین، ص 281 ـ 301.
16. فلسطین از دیدگاه امام خمینى ((ره)) (تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1374) ص 200.
17. ((ابعاد عقب نشینى اسرائیل از جنوب لبنان))، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال هفتم، ش2 (تابستان 1379) ص 16.
18. ((حزب الله مستقر مى شود))، هفته نامه ترجمان سیاسى، سال ششم، ش15 (پانزده فروردین 1380) ص 12.
19. ((فلسطین از دیدگاه امام خمینى (ره)))، ص 134.
20. همان، ص 142.
21. امام روح الله خمینى، ولایت فقیه، ص 6 ـ 7.
22. در جستجوى راه از کلام امام، دفتر نوزدهم (تهران: امیرکبیر 1363).
23. ((نگاهى به کنفرانس حمایت از انتقاضه))، هفته نامه ترجمان سیاسى، سال ششم، ش 22 (29 اردیبهشت 1380) ص 3.