انتفاضه و اقتصاد صهیونیستی

آیا سخن گفتن در رابطه با بحران اقتصادی اسرائیل یک نوع غلو است یا یک نوع خوش بینی. بسیاری از کسانی که رژیم صهیونیستی را به عنوان اسطوره اقتصادی می دانند و معتقدند که این رژیم بدون هیچ بحران اقتصادی این توانایی را دارد که برای مدت مدیدی جنگ را ادامه دهد، از چنین اصطلاحاتی استفاده می کنند. در حالی که مسأله به شکلی که آنان تصور می کنند نیست. رژیم صهیونیستی امروز با بحران های اقتصادی دست و پنجه نرم می کند و سخن گفتن از اسطوره اقتصادی بیشتر شبیه همان افسانه ای است که در مورد ارتش این رژیم وجود داشت ؛ یعنی اینکه ارتش این رژیم شکست ناپذیر است.
با شروع انتفاضه در 28 سپتامبر 2000 همه تأثیر عملیات های شهادت طلبانه بر اقتصاد رژیم صهیونیستی را به باد شوخی گرفته بودند و تمسخر می کردند ؛ حتی هنگامی که آمار و ارقام مربوط به این مساله انتشار یافت در دید این افراد به عنوان آمار و ارقامی غیر واقعی به نظر می رسید.
باید گفت برخی حاضر به پذیرش این مساله نیستند که انتفاضه این توانایی را دارد که اقتصاد رژیم صهیونیستی را تهدید کند و به تبع آن این رژیم را با یک بحران حقیقی روبرو سازد و تأثیر قابل توجهی بر روند درگیری ها بگذارد.
با گذشت سه سال از عمر انتفاضه امروز ما شاهد تحولاتی هستیم که خود بیانگر وجود یک بحران شدید اقتصادی در فلسطین اشغالی است و نشانگر آغاز ضعف و رکودی است که اقتصاد رژیم صهیونیستی با ادامه انتفاضه با آن مواجه می باشد.

این تحولات را می توان در دو مساله خلاصه کرد:

نخست: بنا بر تحقیقات جدید دو تن از اساتید دانشگاه تل آویو و کارشناس مسائل اقتصادی، بحران امنیتی سه سال اخیر ناشی از تداوم انتفاضه باعث شده است که اقتصاد رژیم صهیونیستی ده سال به عقب بازگردد و تقریبا میران تورم در این دوره به تورم شدید سال 1967 اسرائیل نزدیک شود.
نتیجه پژوهش های این دو استاد دانشگاه گویای آن است که میانگین قدرت خرید ساکنان فلسطین اشغالی در مقایسه با شهروندان آمریکایی به میزان 43 درصد کاهش یافته است یعنی دقیقا مشابه وضعیتی که در سال 1967 در فلسطین اشغالی حاکم بود.
در قسمت دیگر این پژوهش ها آمده است که سطح نسبی رفاه اجتماعی نیز در این سال به کمتر از نصف این میزان در آمریکا رسیده است.
روزنامه صهیونیستی هاآرتص در برداشتش از این پژوهش می نویسد که اقتصاد رژیم صهیونیستی هرگز پویایی خود را به دست نخواهد آورد و نخواهد توانست که رشد سریع خود را بازیابد. حال اگر هم همسو با رشد جهانی و تکنولوژی جهانی بتواند پیشرفت و رشدی موقتی برای خود به ثبت برساند، اما نجات از این بحران مرهون پایان یافتن انتفاضه است.

دوم: خطر دیگری که رژیم صهیونیستی را تهدید می کند آن است که این بحران اقتصادی می رود تا تبدیل به یک بحران مالی شود که نمود های آن را می توان در موارد ذیل مشاهده کرد:
ـ کاهش قدرت خرید
ـ کاهش سطح رفاه اجتماعی
ـ افزایش شکاف طبقاتی میان ثروتمندان و افراد کم بضاعت
ـ کمبود شدید بودجه
ـ افزایش رو به رشد مشکلات طبقات کم بضاعت جامعه
ـ 20% از ساکنان فلسطین اشغالی به شرط یافتن کار آماده مهاجرت از این منطقه هستند.
مطبوعات صهیونیستی معتقدند که جامعه تاب تحمل تمامی این مشکلات را دارد ولی مشکلی که در این جا وجود دارد وحشت از آن است که این بحران کوچک به یک باره به یک بحران مالی غیر منتظره و دامنه دار تبدیل شود.
این روزنامه ها در ادامه نوشتند که این بحران غیر منتظره هنگامی رخ می دهد که افراد در مورد آینده خود نگران باشند و در واکنشی طبیعی در برابر این مساله به خرید دلار روی می آورند و در نتیجه شاهد کاهش غیر قابل کنترل ارزش پول ملی و تورم و خروج سرمایه های هنگفت به خارج از کشور خواهیم بود. این پدیده به نوبه خود ورشکستگی بانک ها و افزایش نرخ بیکاری را به دنبال خواهد داشت.
بی گمان این گونه تحولات در اقتصاد رژیم صهیونیستی به فضل انتفاضه و عملیات های شهادت طلبانه صورت پذیرفته است و اگر این علمیات ها به مدت سه سال ادامه نمی یافت ما امروز شاهد این تحولات نبودیم. این دو پژوهشگر در ادامه پژوهش خود ضمن تاکید بر این مساله می گویند که رابطه مستقیمی میان انتفاضه و این رکود اقتصادی وجود دارد و هر چه بر میزان عملیات های مقاومت در داخل فلسطین اشغالی 48 افزوده شود، روند پویایی اقتصادی جامعه صهیونیستی نیز با مشکلات بیش تری مواجه خواهد شد.
به نظر می رسد که بحران اقتصادی در جامعه صهیونیستی یکی از عوامل اصلی است که باعث شده ساکنان فلسطین اشغالی به مقامات صهیونیست برای یافتن راه حلی به منظور پایان بخشیدن به این چالش فشار بیاورند.
این در حالی است که این افراد به این نتیجه رسیده اند که رشد پنج درصدی اقتصاد این رژیم مرهون پایان یافتن انتفاضه و دست یابی به یک توافق سیاسی با فلسطینیان است.

در نهایت باید گفت انتفاضه مردم فلسطین توانسته است که:
1ـ هزینه های اشغالگری رژیم صهیونیستی را بالا ببرد و اقتصاد این رژیم را با بحرانی جدی مواجه سازد که هر ساله با ادامه انتفاضه توانایی حکومت تل آویو برای مهار این بحران کم تر می شود. البته تداوم انتفاضه راهکار و استراتژی تمامی گروه های مقاومت برای مبارزه با اشغالگران می باشد که بر اساس آن نباید وارد نبرد مستقیم با دشمن شد بلکه با جنگ های فرسایشی دشمن را از پا درآورد.
2ـ با تشدید بحران اقتصادی در رژیم صهیونیستی و به دنبال آن افزایشات اختلافات داخلی و رقابت رهبران صهیونیست چه در داخل و چه در خارج برای یافتن راه حلی به منظور پایان بخشیدن به این درگیری ها خود به بحرانی سیاسی خواهد انجامید.
گفتنی است که این همه به آن معنا نیست که انتفاضه تنها با با ایجاد بحران شدید اقتصادی در رژیم صهیونیستی به اهدافش می رسد، بلکه منظور این است که دست یابی به اهداف جامع و کلی به جز با ادامه انتفاضه و خنثی کردن توطئه ها و شکست سیاست های دشمن برای سرکوب قیام مردمی فلسطینیان و خروج از بحران امکان پذیر نیست. در هر حال نباید به دشمن هیچ گونه فرصتی برای خروج از بحران از طریق بازی های سیاسی به خصوص پس از ناکارآمدی شیوه های نظامی داده شود.