انتقام دوگانه فلسطینیان

پس از چند ماه از درگیری های داخلی شاخه های مختلف میان جنبش فتح ـ حزب حاکم و طیف های سیاسی و درگیر آن و موج اتهامات متقابل و زد و خوردهایی میان طرف های درگیر در این حزب، مبارزان جنبش مقاومت اسلامی حماس با اجرای دو عملیات شهادت طلبانه در شهر بئر السبع اصول و حقایق نبرد و جنگ را در اذهان همه اعم از عرب ها و اسرائیلی ها زنده کردند.
این گونه درگیری های داخلی که به بهانه اصلاحات صورت می گیرد، چهره مقاومت و مبارزه فلسطینیان را خدشه دار نمود و فلسطینیان را دچار نوعی نومیدی و بیزاری از صاحبان قدرت کرد و کلمه فلسطین در اذهان خیلی ها با فساد و رانت خواری و پارتی بازی و دلالی (مانند قضیه سیمان) و کار برای اشغالگران و نیروهای آن ها عجین گشت.
عملیات های شهادت طلبانه اخیر در بئر السبع زنگ خطر را به صدا درآورد و به خواب رفتگان را از خواب غفلت بیدار کرد و شوک بزرگی به تشکیلات فروپاشیده خودگردان وارد ساخت ؛ تشکیلاتی که صاحبان آن حتی الفبای آرمان ملی فلسطین را فراموش کرده و بر سر اختیارات و منافع شخصی و قدرت طلبی دچار اختلافات زیادی شده اند. این عملیات ها نوعی هشدار به حکومت آریل شارون بود که فکر می کرد مقاومت و انتفاضه پایان یافته است و با ترور رهبران معنوی و فرماندهان عملیاتی گروه های مبارز فلسطینی به مقاومت پایان داده است.
تشکیلات خودگردان همچون گذشته این عملیات را محکوم کرد تا شاید خود را از انتقام رژیم صهیونیستی در امان نگه دارد و با همین وضعیت (مانند بینوای درمانده) به حیات خود ادامه دهد. انگار که در وضعیتی آرمانی به سر می برد و می بایست به هر شیوه ممکن آن را حفظ کرد. انگار که حکومت خودگردان عملا حکومت و به معنای واقعی کلمه وزرای آن وزیر و سفرای آن سفیر و پلیس آن پلیس هستند.
رسانه های صهیونیستی تلاش خواهند کرد تا با بهره برداری از این عملیات، ملت فلسطین را مجرم معرفی کنند و رژیم صهیونیستی را در جبهه مبارزه با تروریسم قرار دهند و این گونه جنایت ها و کشتار روزانه فلسطینیان را توجیه کنند. انگار که قتل صهیونیست ها در عملیات های شهادت طلبانه کاری حرام و غیر اخلاقی است، اما قتل فلسطینیان با بالگردهای آپاچی و تانک های صهیونیستی کاری حلال و قانونی است.
ریچارد برل معاون وزیر امور خارجه آمریکا و یکی از مهم ترین رهبران نو محافظه کار آمریکا در نشست مشترکی که در دانشگاه هامبورگ آلمان برگزار شد، در محکومیت عملیات های شهادت طلبانه اخیر اظهار داشت که اسرائیلی ها "انتحاری های" مجهز به کمربند انفجاری را به کلوپ های رقص و پایکوبی نوار غزه برای قتل افراد بی گناه اعزام نمی کنند. در پاسخ به او گفتم که "اسرائیل" به دو دلیل نیاز به چنین کاری ندارد. اول این که چنین کلوپ هایی در نوار غزه وجود ندارد و در این منطقه جز فقر و گرسنگی خبری از کلوپ های رقص نیست و دوم این که اسرائیل تانک ها، هواپیماهای اف 16 و اف 15 و بالگردهای آپاچی ساخت آمریکا را به این منطقه (برای کشتار فلسطینیان) اعزام می کند. در ادامه به او گفتم که به فلسطینیان این تانک ها و هواپیماها را برای دفاع از خود بدهید و در صورتی که از کمربندهای انفجاری و بمب های بشری استفاده کردند، آنها را مجازات کنید.
شارون گمان می کرد که با ساخت دیوار نژادپرستانه حایل و در کنار آن ترورها، حملات، تخریب منازل و کشت زارها توانسته است جنبش های مقاومت را تضعیف کند و از عملیات های شهادت طلبانه آن ها جلوگیری کرده است. این نگرش بر برخی واقعیت ها متکی است. به عنوان مثال عملیات های تلافی جویانه حماس در پاسخ به ترور رهبرانش حداقل شش ماه بعد از ترور آنها صورت گرفت. اما باید گفت که جنبش های مقاومت با توجه به تجارب خود در فلسطین و کشورهای دیگر برای نفوذ به استحکامات نظامی دشمن به زمان بیش تری نیاز دارند و دیدیم که بالاخره فلسطینیان با پشت سر گذاشتن این موانع این عملیات ها را اجرا کردند. دیوارهای الکترونیکی اطراف نوار غزه نتوانسته که جلوی شلیک موشک های ابتدیی "قسام" (که در کارگاه های آهنگری ساخته می شوند) به شهرک اسدوروت در نزدیکی شهر بندری اسدود را بگیرد. این دیوارهای بلند هرگز نخواهد توانست که از عبور موشک ها و مجاهدان و مبارزان فلسطینی جلوگیری کند، بلکه این مجاهدان با حفر تونل در زیر آن ها و نفوذ به مناطق دشمن به اهداف مورد نظر خود دسترسی پیدا می کنند.
آقای احمد قریع نخست وزیر تشکیلات خودگردان به دنبال این عملیات ها اظهار داشت که این گونه عملیات ها بهانه به دست شارون برای حمله به ملت فلسطین و ادامه سیاست مجازات جمعی آن ها می دهد. این سخن بیانگر این است که گوینده آن در فهم واقعیت های عینی دچار کج فهمی است ؛ چرا که شارون وقتی به اردوگاه رفح و محله الزیتون غزه یورش برد و حداقل صد نفر را به شهادت رساند و بیش تر از 500 منزل را ویران ساخت و اردوگاه جنین را به خاک و خون کشاند و ده ها تن از اهالی آن را به قتل رساند، در تلافی عملیات شهادت طلبانه فلسطینیان این جنایت ها را مرتکب نشد و ماجرای کشتارهای صبرا و شتیلا نیز به همین شکل است.
صلح واقعی همان دیواری است که شاید امنیت اسرائیلی ها را فراهم سازد، اما تحقیر فلسطینیان در ایست های بازرسی کرانه باختری، گذرگاه رفح در جنوب نوار غزه، اشغال زمین های آن ها، تخریب منازلشان، بازداشت هزاران فلسطینی و ترور رهبران سیاسی آن ها جز کینه و تقویت حس انتقام جویی کاری از پیش نمی برد. در این وضعیت کودک فلسطینی وقتی می بیند که پدرش شهید، منزلشان تخریب، بردرانش بازداشت و درختان زیتون پدر بزرگش که تنها منبع درآمد آنهاست، ریشه کن شده است، چه کار می تواند بکند و چه انتظاری می توان از او داشت؟
چه انتظاری از ملت فلسطین دارید، در حالی که ابرقدرت تاریخ و رهبر جهان آزاد و مهد دموکراسی و عدالت و حقوق بشر!! شهرک سازی در سرزمین های اشغالی را توجیه می کند و به حکومت راستگرای شارون برای مصادره هر چه بیش تر زمین های فلسطینیان و ساخت شهرک های بیش تر چراغ سبز نشان می دهد.
عملیات های شهادت طلبانه تقریبا از هفت ماه قبل چه به علت ناتوانی حماس و یا فشارهای مصر بر آن و یا میانجی گری تشکیلات خودگردان متوقف شده است، اما آیا عملیات های ترور، تخریب، تحقیر ملت فلسطین به وسیله صهیونیست ها متوقف شده است؟
هیچ کس در سایه برقراری صلحی واقعی و عقب نشینی صهیونیست ها و بازگردان حقوق حقه فلسطینیان به آن ها و توقف سیاست قتل و خونریزی از عملیات های شهادت طلبانه حمایت نخواهد کرد.
خون فلسطینیان بی گناه کم ارزش تر از خون اسرائیلی های بی گناه نیست، بلکه حتی با ارزش تر است ؛ چرا که خون مظلومانی است که تحت اشغال به سر می برند و از سرزمین، ناموس و عزت و کرامت خود دفاع می کنند.