تاریخچهی حملات رژیم صهیونیستی به کشورهای منطقه
خاورمیانه در طول سالهای قرن بیستم و خصوصا پس از جنگ جهانی دوم با تاسیس رژیم صهیونیستی همواره یکی از بحرانزاترین مناطق جهان بوده است و این مساله دو علت اساسی دارد، اول وجود کشورهای عمده تولید کننده انرژی جهان در این منطقه و دوم حساسیت و موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک این منطقه.
سیاست ابرقدرتها در دوره جنگ سرد همواره در راستای دستیابی آسان به منابع انرژی این منطقه و تحت سلطه در آوردن کشورهای خاورمیانه بوده است. وجود رژیم صهیونیستی برای کشورهای غربی عامل تقابلی در رقابت ابرقدرتها شرق و غرب شده بود؛ به طوری که شوروی سابق در راستای مخالفت و تضاد با غرب، از کشورهای عربی حمایت گسترده میکرد و تامین کننده اصلی تجهیزات نظامی و دفاعی آنها بود.
با پایان یافتن جنگ سرد خلاء حمایت از کشورهای عربی پیش آمد، ولی حمایتهای گسترده غرب از رژیم صهیونیستی تداوم یافت که موجبات مسایل و بحرانهایی طی سالهای پس از جنگ سرد بوده است. رژیم صهیونیستی نیز به پشتگرمی این حمایتها و با توجه به زرادخانه هستهیی خود، گاها به تجاوزاتی به کشورهای همسایه دست میزند که بحران منطقه را حادتر میسازد.
حمله هواپیماهای این رژیم به یک خاک سوریه به بهانهی حمله با یک پایگاه متعلق به جهاد اسلامی، نشانگر خوی تجاوزکارانه این رژیم میباشد و یادآور حملات تجاوزگرانه رژیم صهیونیستی طی 6 دهه پس از تشکیل آن میباشد.
هر چند استفاده عملی از شعار از نیل تا فرات در سخنان سردمداران رژیم صهیونیستی به دلیل ایستادگی و مقاومت کشورهای مسلمان همسایه به خوابی تعبیر نشدنی برای این رژیم تبدیل شد و سیاستهای توسعهطلبانه افراطی آن به سمت حفظ وضع موجود و حفظ شرایط امنیتی حاضر سوق پیدا کرد، اما هنوز هم این رژیم از هر فرصتی برای توسعهطلبی خود استفاده میکند. در راستای سیاست حفظ وضع موجود و محافظت از سرزمینهای اشغال شده تا حال حاضر و حفظ برتری نظامی و تسلیحاتی خود، رژیم صهیونیستی علاوه بر جنگهای اعراب و اسراییل در سالهای 1948، 1967 و 1973 به حملاتی محدود نیز به کشورهای همسایه دست زده است که از جمله آنها میتوان به حمله هواپیماهای جنگنده این رژیم در سال 1981 به تاسیسات هستهیی ”اوستریخ“ عراق اشاره کرد هم چنین در سال 1982 این رژیم به بهانه این که نیروهای ضداسراییلی سازمان آزادی بخش فلسطین در لبنان آموزش میبینند و علیه مواضع اسراییل دست به حملات مسلحانه میزنند، به جنوب لبنان حمله کرد و با همکاری فالانژهای لبنان حتی موفق به تسخیر بیروت نیز شد، اما تحت فشارهای بینالمللی مجبور شد تا جنوب لبنان عقب نشینی کند که تا سال 2000 جنوب لبنان را تحت اشغال خود داشت. با این حال با مقاومت نیروهای حزب الله لبنان بالاخره ناچار شد که از جنوب لبنان نیز عقبنشینی کند. اما گاها حملاتی به جنوب لبنان به بهانهی حمله به پایگاههای حزبالله انجام میدهد.
همچنین در سال 1956 این رژیم به همراه انگلیس و فرانسه در مخالفت با ملی شدن کانال سوئز توسط جمال عبدالناصر از طریق شبه جزیره سینا به مصر حمله کرد که اگر تهدید شوروی به حمایت از مصر نبود به احتمال قوی ملی شدن کانال سوئز که منافع حیاتی برای مصر داشت، با شکست مواجه میشد. جنگهای اصلی اعراب و اسراییل در سالهای 1948، 1967 و 1973 هر چند با پیشدستی اعراب بود، اما با توجه به حمایتهای گسترده نظامی و اطلاعاتی غرب به این رژیم با شکست اعراب خاتمه یافتند و قسمتهایی از سرزمین این کشورها ضمیمه سرزمینهای اشغالی شد؛ به طوری که در سال 1948 قسمتهای زیادی از خود سرزمین فلسطین اشغال شد و در سال 1967 نیز کرانه باختری رود اردن و صحرای سینا و نوار غزه که متعلق به مصر بودند و همچنین بلندیهای جولان سوریه به اشغال رژیم صهیونیستی در آمدند که تاکنون موجبات درگیریهای گستردهیی را فراهم آوردهاند؛ البته با توافقنامههای کمپ دیوید در سال 1978 صحرای سینا به مصر عودت داده شد که خروج مصر از صف اعراب ضربه سنگینی به مقاومت اعراب در مقابل رژیم صهیونیستی وارد کرد و انسجام صف اعراب را مختل کرد و با توجه به کاهش حمایتهای گسترده اعراب از فلسطینیها و این که فلسطینیها پیبردند باید خودشان به مقاومت برخیزند و اتکا به هیچ دولت خارجی نداشته باشند و هم چنین ناامیدی از تشکیلات خودگردان موجبات شروع انتفاضه در سال 2000 را فراهم آورد که عملیاتهای شهادت طلبانه جزیی جدایی ناپذیر از انتفاضه بوده است و هیچ عاملی طی این 6 دهه به اندازه این عملیاتها رژیم صهیونیستی را با بحران مواجه نکرده است و باعث شده که موج مهاجرت به سرزمینهای اشغالی روندی معکوس بیابد که شدیدا در بلندمدت به ضرر رژیم صهیونیستی خواهد بود.