تربیت یهود و داده هاى اندیشه صهیونیستى

جنبش صهیونیسم با بهره گیرى از فعالیت هاى گسترده، مى کوشد تا هدف استراتژیکى خود یعنى مهاجرت تمامى یهودیان را به فلسطین تحقق بخشد. چرا که این مهاجرت ضامن بقاى رژیم صهیونیستى و امنیت آن است. صهیونیسم مى کوشد تا تناسب جمعیتى موجود را که 85% آن را یهودیان و 15% باقى مانده را عرب ها تشکیل مى دهند برهم زند. زیرا از سویى همین نسبت کم هم طبع سلطه جویانه صهیونیسم را تهدید مى کند و از سوى دیگر مهاجرت مذکور، فراهم آورنده نیروى انسانى مورد نیاز براى سکونت در سرزمین هاى اشغال شده و در حال اشغال خواهد بود.

طبق زیر بناهاى اندیشه صهیونیستى، مهاجرت، معیار حقیقى موفقیت یا شکست بنیادین اندیشه صهیونیسم است، چرا که بدون آن، تمامى کوشش هاى این جنبش بر باد خواهد رفت و همه اهداف آن رویایى بیش نخواهد بود.

صهیونیسم به کمک نهادهاى تربیتى گوناگون در این تلاش است تا یهودیان تازه وارد را به ((اسرائیلى))هاى جدیدى تبدیل کند و احساس پیوستگى به نظام اشغالگر را در آنان تقویت نماید. صهیونیست ها احساس مى کنند که آینده نظامشان به میزان موفقیتى که نهادهاى تربیتى رژیم صهیونیستى در پروراندن نسل هاى اسرائیلى آماده حمل ((رسالت صهیونیستى)) دارند بسته است؛ و این امر در نظر سران صهیونیسم اهمیتى کمتر از برترى نظامى ندارد.

((ژاکوب کلاتزمن)) مى گوید: ((مدارس و دانشگاه ها براى دورنماى آینده مان از مراکز پراهمیت شمرده مى شوند... هنگامى که سطح فرهنگى در اسرائیل به رکود و جمود گراید حتى اگر نسبت هاى آمارى رو به افزایش باشند، باز روزهاى استقلال اسرائیل انگشت شمار خواهند بود. تربیت نیز از ملزومات دفاع ملى است.))(1)

در خارج از فلسطین نیز صهیونیسم همه یهودیان را در آینده، شهروند احتمالى اسرائیلى مى بیند. براى همین کوشش خود را صرف اقناع آنان براى مهاجرت به فلسطین و یا حداقل، حمایت مادى و معنوى از ((اسرائیل)) مى کند. این امر در میان یهودیان خارج از فلسطین که به ((یهودیان دیاسبورا))(2) معروفند، نیازمند کوشش هاى فراوانى است.

نهادهاى تربیتى همچنین پراهمیت ترین ابزار تحقق بخشیدن به این هدف صهیونیستى؛ یعنى برقرارى ارتباط میان رژیم صهیونیستى و یهودیان براى زمینه سازى مهاجرت آنان به اسرائیل، شمرده مى شوند، از همین رو سران صهیونیستى در فعالیت هاى انجام شده در میان یهودیان ((دیاسبورا))، بر تربیت به عنوان سلاحى اساسى تإکید مى کنند. جنبش صهیونیسم نیز از آغاز تإسیس آن، اهتمام فراوانى براى تربیت قائل شده و هیچ کنگره اى برگزار نکرده است مگر آن که تربیت یکى از بندهاى کارى آن باشد.(3) اما آن چه دیده مى شود آن است که هدف کوچ دادن یهودیان به فلسطین با موانع گوناگون رو به رو گشته که این امر تاکنون نیز ادامه یافته است. یهودیان در دنیاى غرب نه تنها در معرض فشار قرار نگرفته بلکه توانسته اند در زمینه هاى سیاسى و اقتصادى به مراکز مهم و حساسى دست یابند که این امر باعث پیوند روزافزون آنان با جوامع غربى شده است. صهیونیسم ناخرسندى خود را از این پیوند پنهان نکرده است و هشدارهاى پى در پى سران آن همواره اظهار مى شود. صهیونیسم با بهره گیرى از وسایل گوناگون ـ از جمله ابزارهاى تربیتى ـ براى رویارویى با این پیوند و براى تحقق دو هدف مى کوشد: یکى محافظت از هویت یهودى افراد و دیگر، تإکید بر مرکزیت رژیم صهیونیستى در زندگى یهودى، به گونه اى که تحقق یافتن این دو، زمینه رسیدن به هدف اساسى یعنى مهاجرت باشد.

رئیس اداره جوانان و داوطلبان در کاردارى یهودى مى گوید: ((مشکل صهیونیسم در این نیست که یک میلیون جوان یهودى به طور پراکنده امسال یا پنج سال دیگر بیایند، بلکه مشکل آن جاست که پس از بیست یا سى سال دیگر آیا به طور کلى یک جوان یهودى که خود را یهودى بداند و از وابستگى خود به ((اسرائیل)) دفاع نماید و به آن هجرت کند وجود خواهد داشت؟))(4) حقیقت، خلاف این را ثابت کرده است، چون در اتفاقى که اولین دفعه نیست رخ مى دهد ـ بلکه مى توان آن را در نظام صهیونیستى براى همه پدیده اى تکرارى و آشکار دانست ـ یکى از مهندسان یهودى که از اتحاد جماهیر شوروى به اسرائیل مهاجرت کرده و نتوانسته بود کار مناسبى به دست آورد خودکشى مى کند.(5) دوستان این مهندس مى گویند: ((او پس از این که نتوانست کارى را در رشته تخصصى خود بیابد دچار آشفتگى و سرشکستگى روحى شد، براى همین داخل معبد به خود شلیک کرد)) خواهر او ((ایرنا)) مى گوید: ((((ایگور)) که در مسکو به عنوان یک مهندس موفق برق کار مى کرد در اسرائیل نتوانست کارى جز نگهبانى مدرسه به دست آورد، آن هم شش ساعت در روز و با مزد ساعتى شش شیکل(6))).(7)

صهیونیسم براى تحقق بخشیدن به هدف بزرگ خود، از طریق تربیت صهیونیستى، این احساس را در اندیشه یهودیان مى پرورد که آنان بر دیگران برترى دارند و نیز این که سرنوشت فردى و جمعى آنان به سرنوشت رژیم صهیونیستى بستگى دارد. صهیونیسم همچنین براى تحقیر زندگى یهودیان در ((دیاسبورا)) فعالیت مى کند و از خردسالى به کودکان، ناخوشایندى از زندگى یهودى در جایى غیر از فلسطین را تلقین مى کند؛ حتى اگر در بهترین موقعیت ها باشند، همچنان که مى کوشد زندگى آنان را زندگى دگرگون شده اى جلوه دهد. علاوه بر این، رژیم صهیونیستى بر فشارها و کشتارهایى که یهودیان در طول تاریخ با آن دست به گریبان بوده اند تإکید مى کند. بدین گونه فرد یهودى در برابر انتخابى سخت قرار مى گیرد: یا باید هجرت کند یا زندگى خود را در میان احساس ناامنى و فشار و احساس گناه به علت شانه خالى کردن از آن چه ((وظیفه دینى)) یا میهنى (یعنى دفاع از دولت صهیونیسم) گفته مى شود ادامه دهد.

مدارس یهودى در میان نهادهاى تربیتى یهودى ((دیاسبورا)) در مرتبه بالایى قرار دارند. صهیونیسم کوشیده و مى کوشد تا شبکه گسترده اى از مدارس یهودى را در خارج از فلسطین تإسیس کند. این مدارس در نقاط گوناگون جهان وجود دارند؛ براى مثال در ایالات متحده آمریکا سه نوع مدرسه یهودى هست: مدرسه هاى یک روزه (روز یک شنبه)، مدرسه هاى یک هفته اى و مدرسه هاى بعد از ظهرى.(8) در ایالات متحده همچنین یک دانشگاه یهودى به نام ((دانشگاه(9) یشیکا)) وجود دارد.

تنها در شهر ((بوئنس آیرس)) نیز 48 مدرسه یهودى ابتدایى و متوسطه، صبحى و بعد از ظهرى وجود دارد. همچنین تلاش هایى براى ایجاد دانشگاهى عبرى به سبک دانشگاه یشیکاى ایالات متحده در این شهر صورت گرفته است.(10) در جنوب آفریقا نیز مدارس یهودى متعددى ساخته شده اند که شش هزار دانش آموز یهودى را ـ که 30% دانش آموزان یهودى آن سرزمین ها را تشکیل مى دهند ـ زیر پوشش خود گرفته اند.

پیش از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران 10753 دانش آموز یهودى در مدارس یهودى در نقاط مختلف ایران تحصیل مى کردند که انجمن هاى گوناگونى چون ((گنج دانش)) و ((کانون دوستان اسرائیل)) بر کار این مدارس نظارت داشتند. این انجمن ها علاوه بر حمایت محمد رضا پهلوى و رژیم صهیونیستى، از سوى نهادهاى یهودى خارج از ایران همچون موسسه ((گونیت)) در ژنو و سازمان هاى یهودى آمریکایى پشتیبانى مى شدند. تعداد آموزگاران این مدارس 250 تن بود که عمده آنان از یهودیان ایرانى و تعدادى هم از سازمان هاى یهودى خارجى فرستاده شده بودند. تعدادى از این آموزگاران آموزش هاى حرفه اى خود را در آموزشکده هاى تربیت معلم در اسرائیل گذرانده بودند. (11)

شیوه آموزشى مدارس یهودى ((دیاسبورا)) شامل درس هاى زبان عبرى، عادت ها، تاریخ یهود و تورات است. هم اکنون نیز براى وارد کردن حوادث جارى مرتبط به رژیم صهیونیستى در درون این نظام هاى آموزشى تإکید و فعالیت مى شود.(12)

این مدارس از طریق شیوه هاى مذکور مى کوشند تا مفاهیم صهیونیستى را در اذهان جوانان یهودى پرورش دهند، پیوند با این رژیم را جهت جنگیدن براى آن استحکام بیشترى بخشند و همبستگى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى میان یهودیان را افزایش دهند؛ یعنى کارى که دوگانگى فرهنگى را در آنان زنده نگاه دارد و از حل شدن یهودیان در محیطهایى که در آن زندگى مى کنند جلوگیرى نماید. براى همین رژیم صهیونیستى آموزگارانى وابسته را در این گونه مدارس به کار مى گیرد، همچنان که آموزگاران یهودى ((دیاسبورا)) آموزش هایى را در آموزشکده هاى تربیت معلم در ((اسرائیل)) مى بینند؛ و این علاوه بر تإسیس چنین آموزشکده هایى در کشورهاى گوناگون همچون مکزیک و برزیل است.(13)

((کلیساهاى یهودى)) نیز در این میان نقش موثرى را در برنامه تربیت یهودى بر عهده دارند. متولیان این مراکز از طریق خطابه و مواعظ دینى بر پیوند یهودیان با سرزمین فلسطین انگشت مى گذارند و آنان را به هجرت به آن سرزمین تشویق مى کنند. همچنان که ((کلیساها)) به کار چاپ و نشر کتاب و نشریه، برقرارى دوره هاى تحصیلى و مراکز درس بزرگ سالان و نیز تحصیل خانگى و تشکیل اردوگاه هاى پیشآهنگى مى پردازند. (14)

فلسطین و عقده فرهنگ صهیونیستى

((اندیشه صهیونیسم)) از آغاز کار بر تخلیه فلسطین از مسلمانان عرب، یا به اصطلاح عبرى((گوییم))(15)تإکیدمى کرده است.

طبق فرهنگ صهیونیستى، فلسطین مى بایست به روى تمامى یهودیان جهان باز باشد و همه آنان توانایى آن را داشته باشند که در این سرزمین اشغال شده سکونت ورزند و بر اساس دو قانون ((شناسنامه)) و ((بازگشت)) شناسنامه رسمى رژیم صهیونیستى را دریافت کنند. هنگامى که نخستین دولت این رژیم تشکیل شد. اولین نخست وزیر آن یعنى ((بن گوریون)) اعلام کرد: ((نسل هاى پیشین ما آن همه فشار را تحمل نکرده است تا نتیجه مبارزه خود را در هشت صد هزار یهودى در اسرائیل منحصر ببیند. حذف ما تحقق جذب تمامى یهودیان به اسرائیل است هنوز در آغاز راهیم)).(16)

در این جا آشکار مى شود که هدف صهیونیسم از تشکیل رژیم صهیونیستى، برپایى دولتى توسعه طلب به طور خودکار و حتمى است، چرا که سرزمین فلسطین با مرزهاى جغرافیایى شناخته شده اش گنجایش تمامى یهودیان جهان را ندارد، حتى اگر از همه مسلمانان عرب خالى باشد. ذکر این نکته ضرورى است که در سال 1917 میلادى سازمان اطلاعات انگلیس توانست به سندى که بن گوریون تهیه کرده و به ((نماى ساختارى سیاست اسرائیل))(17) معروف بود دست یابد. در این سند آمده است که مرزهاى دولت یهودى مورد نظر، شامل سرزمین هاى شرق اردن نیز خواهد بود. اما به علت وجود دلایل تاکتیکى در آن زمان، توصیه شده بود که این امر پنهان بماند. سند مذکور همچنین به دخول رود ((لیطانى)) در مرزهاى مذکور اشاره مى کند. در این سند همچنین تإکید شده است که تشکیل دولت یهود ابزارى براى به انجام رسیدن عملى جنبش صهیونیسم پس از شرایط به وجود آمده بعد از جنگ خواهد بود. گفتنى است که این سند بر عدم نیاز مشخص کردن مرزهاى دولت مورد نظر تإکید مى کند.

جنبش صهیونیسم به شدت بر عدم تعیین مرزهاى دولت مورد نظرش پافشارى مى کند. حتى هم اکنون نیز سندى رسمى که مرزهاى رژیم صهیونیستى را مشخص نماید در ((اسرائیل)) وجود ندارد؛ و بر این اساس شاید در کل دنیا تنها دولت اسرائیل باشد که حدود و مرزهاى خود را تاکنون معین نکرده است.(18)

از سوى دیگر اندیشمندان اولیه صهیونیسم بیش از آن که بر سیاست تإکید ورزند بر تربیت تإکید کرده اند. ((آهادهاآم)) به برپایى ساختارى تعلیمى فرا مى خواند که تمامى افراد بتوانند طى آن فرهنگ قومى خود را به تدریج هضم کنند و در آن ذوب شوند؛ که در آن صورت تإثیر این فرهنگ در زندگى و اندیشه هاى فردى یهودیان آشکار خواهد بود.

((مایربار ایلان)) تربیت جوانان و تإثیر گذارى بر بزرگ سالان را مهم تر از تشریع قوانین مى داند، چرا که تربیت به پذیرش درونى قوانین و شرایع تورات از سوى افراد منتهى مى شود.(19) ((هرتزل)) نیز در خاطرات خود از تربیت به عنوان روشى براى تحقق یافتن اهدافش یاد مى کند و بر بعض از موارد اضافه شده به مقدمه روش خود، از جمله ((سرودهاى میهنى و نمایش هاى حماسى)) تإکید(20) مى کند. از تصمیمات اتخاذ شده در نخستین کنگره صهیونیسم آموزش زبان عبرى، برپایى مدرسه هاى بزرگى در حیفا و قدس، برپایى مدرسه هاى عمومى آموزش زبان عبرى در همه کوىهاى یهودىنشین و تشکیل انجمن ادبیات یهودى بود.(21)

کنگره هاى صهیونیستى دیگر نیز همین رویه را ادامه دادند و جست و جو گرانه به دنبال بهترین راه هاى تشکیل نسل هاى یهودى مبتنى بر تعالیم صهیونیستى که به شیوه اى آکادمیک و منظم بر پایه فلسفه هاى تربیتى و اهداف و برنامه هاى مورد نظر استوار شده باشند گشتند.

مراکز فرهنگى و تبلیغى

شبکه خاصى از مراکز فرهنگى ویژه یهودیان در کشورهاى مختلف از جمله آمریکا گسترش یافته است که در حوزه عملکرد آنها فعالیت هاى اجتماعى و فرهنگى وسیعى صورت مى گیرد. در این مراکز دوره هاى آموزش زبان عبرى برگزار مى گردد، فیلم و تئاتر نمایش داده مى شود و جشن هاى آواز که هنرپیشگانى از رژیم صهیونیستى در آن شرکت مى کنند برگزار مى گردد. براساس یک آمارگیرى آمریکایى ـ یهودى تعداد این گونه مراکز تنها در ایالات متحده آمریکا بیش از سه هزار مرکز است.(22) در این میان جنبه تبلیغى به عنوان ابزارى تربیتى به کار گرفته مى شود، چرا که بعضى از یهودیان به مدارس یهودى نمى روند یا در باشگاه ها و جنبش هاى جوانان یهودى شرکت نمى جویند؛ همچنان که بعضى از آنان به کلیساها رفت و آمد ندارند.

از سوى دیگر تإثیرات محیط فرهنگى غیر یهودى با تإثیرات ارگان هاى تربیتى یهودى تداخل پیدا مى کند. جنبش صهیونیسم در کشورهاى مختلف دنیا شبکه هاى رادیو تلویزیونى متعددى به راه انداخته است؛ براى مثال در برزیل دو شبکه یهودى و در فلسطین شبکه اى مختص به تمامى یهودیان جهان به نام ((صداى صهیون)) وجود دارد که به زبان هاى گوناگون برنامه پخش مى کند و جهت دهى و تقویت بسامدى آن به خصوص براى کشورهایى که فعالیت هاى تربیتى یهودیان در آنها محدود است صورت مى گیرد.(23)

همچنین کارگزارى‌هاى صهیونیستى اهمیت فراوانى براى مطبوعات و نقش روزنامه نگاران یهودى براى پیش گیرى و مبارزه با خطر غربت زدگى، حل شدن در فرهنگ هاى غیر یهودى و قطع ارتباط یهودیان با اسرائیل قائل مى شوند.

جنبش هاى جوانان

سران صهیونیسم به این نکته پى برده اند که دین یهود، به خصوص در زمانه کنونى، نمى تواند ابزار توانایى براى جذب جوانان یهودى باشد، همچنان که به این نکته رسیده اند که مدارس یهودى براى تحقق یافتن هدف آنان کافى نیستند، از این رو از زمان هاى دور جنبش هاى جوانان را ایجاد کرده اند تا در ساختن نسل هاى یهودى یاریگر آنان باشد.(24)

از مهم ترین فعالیت هاى این جنبش ها برگزارى اردوگاه هاى جوانان در فصل هاى گوناگون سال و به خصوص تابستان است. این اردوگاه ها از سویى با هدف افزایش شناخت هویت یهودى و آگاهى جوانان بر میراث یهودى و از سوى دیگر با هدف شدیدتر ساختن پیوند جوانان با رژیم صهیونیستى برگزار مى گردند. رسیدن به این اهداف از طریق برنامه هاى گوناگون این گردهم آیى ها که شامل نمایش تئاتر و فیلم و برگزارى جلسه و سخنرانى درباره رخدادهاى جارى و تاریخ و فرهنگ یهود مى شود انجام مى گیرد. این اردوگاه ها به شکل بلوک هاى اسرائیلى[ کیبوتس ها] برگزار مى شوند و در آنها نشریاتى میان جوانان توزیع مى شود که آنان را با رژیم صهیونیستى و عمران و تولیدات آن آشنا مى کند و جوانان را به از خود گذشتگى در خدمت به این رژیم و اخلاص به آن و یاریش فرا مى خواند و نظر آنان را بدین نکته جلب مى کند که رژیم صهیونیستى آرزوى تحقق یافته هر یهودى است. براى تشویق این جوانان نیز جایزه هایى به شکل بورس هاى تحصیلى به جوانانى که پیوند خود را با این اردوگاه گسترش دهند مى بخشد.(25)

ارگان هاى تربیتى و جوانان یهودى

ارگان هاى تربیتى رژیم صهیونیستى سهم عمده اى در تربیت جوانان یهودى ((دیاسبورا)) دارند، تعدادى از این جوانان بخشى یا همه دوران تحصیل خود را در مدرسه ها و دانشگاه هاى رژیم صهیونیستى مى گذرانند. گاه کلاس هاى درس به مدت یک ترم تحصیلى یا بیشتر از ((دیاسبورا)) به فلسطین منتقل مى شود. این کار طبق برنامه اى به نام ((پل برادرى)) صورت مى گیرد که طى آن پیوندى میان دانش آموزان و دانشجویان یهودى ((دیاسبورا)) و دانشجویان ساکن فلسطین برقرار مى گردد، به این امید که تعدادى از یهودیان مهمان تصمیم بگیرند در فلسطین اشغالى بمانند.(26) براى این محصلان اماکنى براى سکونت تهیه مى شود و امکانات مالى در اختیار آنان قرار مى گیرد، چرا که تحصیل آنان به صورت بورسیه است. همچنین هیإت ها و سازمان هایى بر کار و نیازهاى آنان نظارت مى کنند؛ براى مثال موسساتى چون ((کانون جوانان کاردارى یهودى)) و ((اداره مهاجرت در وزارت مسکن)) وجود دارند که اولى بر پنج هزار دانشآموز نظارت دارد و بودجه آن را هفت میلیون لیره تخمین زده اند و دومى نیز بر تحصیل پنج هزار دانش آموز نظارت مى کند. اتحادیه هاى دانشجویى نیز در این امر سهیمند؛ براى مثال اتحادیه جوانان صهیونیست در ایالات متحده آمارى از برنامه هاى تربیتى رژیم صهیونیستى که 4200 دانشجوى یهودى را زیر پوشش دارد ارائه کرده است.(27) براى پیش گیرى از مشکلاتى که دانشجویان را از تحصیل در فلسطین اشغالى باز مى دارد رژیم صهیونیستى کوشیده است تا پذیرش درجه بندى دانشگاه هاى اسرائیلى را از دانشگاه هاى خارجى، به خصوص دانشگاه هاى آمریکایى بگیرد. براى حل مشکل زبان، ((دانشگاه نقب)) یک مرکز دبیرستانى را با زبان رسمى انگلیسى تإسیس کرده است تا دانش آموزان دبیرستانى اى که از انگلیسى یا آمریکا آمده اند بتوانند در آن طبق نظام هاى تربیتى معمول در آن کشورها تحصیل کنند. همچنان که در فلسطین اشغالى براى جذب دانشجویان آمریکایى ((دانشکده آمریکایى)) تإسیس شده است. علاوه بر این تعدادى مراکز فرهنگى مرحله پیش دانشگاهى برپا گردیده اند که دانش آموزان، درس هاى خاص و دوره هاى سریع آموزش زبان عبرى را در آنها مى گذرانند تا آمادگى ورود به دانشگاه هاى رژیم صهیونیستى را پیدا کنند.

مسوولان رژیم صهیونیستى بیش از یک بار اعلام کرده اند که دانشکده اى را براى آموزش زبان هاى بیگانه به جوانان مهاجر تإسیس مى کنند.(28) جهت اهتمام به دوران کودکى، سن تحصیل اجبارى در رژیم صهیونیستى پنج سالگى است که با دوران آمادگى آغاز مى شود. این دوران در اکثر کشورهاى جهان از شش سالگى آغاز مى گردد. تحصیل اجبارى تا کلاس هشتم ادامه مى یابد و هم اکنون درخواست هایى براى کاستن سن الزام تحصیل از پنج سالگى به سه سالگى و افزودن آن تا کلاس دهم صورت گرفته است. ((گوشى سمیلانکى)) بر اهمیت دادن به دوران کودکى از نظر رژیم صهیونیستى تإکید مى ورزد تا آن جا که کودکستان ها، مدارس و دیگر مراکز تربیتى نه تنها تکمیل کننده خانه گردند بلکه شبه جایگزینى براى آنها شوند. وى سبب آن را دگرسانى حال و هواى فرهنگى خانواده هاى یهودى و عدم آشنایى کامل بسیارى از والدین با زبان عبرى مى داند.(29) ((کیبوتس))ها(30) بخشى از تربیت یهودیان ((دیاسبورا)) را بر عهده دارند، این مجتمع ها تعدادى از جوانان مایل به زندگى ((جمعى)) را جذب مى کنند و آنها را در محیطى روستاگونه گردهم مىآورد، جوانان یهودى از طریق برنامه هاى گوناگونى چون و آموزش زبان عبرى در دو ماه و ((گذراندن یک دوران کار در کیبوتس)) در این بلوک ها جمع مى گردند.

تحصیل دانشجویان یهودى در رژیم صهیونیستى در حقیقت تلاشى براى کوچاندن آنان است. چرا که بخشى از محصلان مذکور پس از تحصیل تصمیم مى گیرند در فلسطین اشغالى بمانند و در این میان از شرایط اقتصادى و امنیتى موجود تإثیر مى پذیرند.(31) دیگر محصلان نیز به گونه اى ـ ولو داشتن پیوندى عاطفى ـ با رژیم صهیونیستى در ارتباط مى مانند.

فعالیت هاى تربیتى ارگان هاى صهیونیستى

ارگان هاى صهیونیستى متعددى بر فعالیت هاى تربیتى نظارت دارند؛ براى مثال ((اداره پرورش و فرهنگ)) در بیست و هشت کشور فعالیت دارد و بیش از یک هزار مرکز تربیتى را اداره مى کند. که در میان آنها کودکستان ها، دبیرستان ها و مجموعه هاى فرهنگى که زبان عبرى را آموزش مى دهند وجود دارد. این اداره دبیرانى را از رژیم صهیونیستى به خارج از کشور مى فرستد و نیز به تربیت معلمان یهودى ((دیاسبورا)) در دانشکده ((گرینبرک)) رژیم صهیونیستى مى پردازد. این اداره همچنین به چاپ و نشر بولتن هاى گوناگون و توزیع کتاب هاى درسى تإلیف و چاپ شده در رژیم صهیونیستى اقدام مى کند. بخش فرهنگى این اداره، فرهنگ مردمى یهودى را از طریق آموزش بزرگ سالان و ایجاد روابط فرهنگى میان رژیم صهیونیستى و ((دیاسبورا)) مى گستراند. همچنان که اداره مذکور با ((انجمن آموزش تورات)) براى آموزش تورات به کودکان و بزرگ سالان همکارى مى کند. این اداره همچنین در چاپ و نشر گزیده هایى از اندیشه و ادبیات عبرى فعالیت مى کند.(32)

((اداره جوانان و داوطلبان)) پیش از جنگ ژوئن 1967 هدف هاى دور و درازى را در سر مى پروراند، این اهداف بر این اساس متکى بود که اصول صهیونیسم را به جوانان یهودى مقیم خارج تلقین کند و زندگى ((اسرائیلى)) و مشکلات و موانعى را که با آن رو به روست به آنان بشناساند. همه این کارها بدین منظور صورت مى گرفت تا آنان را براى مهاجرت به اسرائیل و سکونت در آن تشویق کند. آن چه انتظار مى رفت آن بود که طبق این تصور، مهاجرت به گونه اى خود خواسته و داوطلبانه صورت گیرد؛ و این پس از آن خواهد بود که شور و شوق مشارکت در ساختن ((اسرائیل)) نزد جوانان یهودى بالا گیرد. پس از جنگ هاى رمضان و ژوئن و اشغال لبنان توسط اسرائیلى ها این اداره اهتمام خود را به داوطلبانى که براى سکونت دائم به اسرائیل نمىآیند معطوف کرد؛ کسانى که به انگیزه بقاى محدود ـ کمتر از یک سال ـ مىآمدند و آن را در کیبوتس ها و واحدهاى نظامى مى گذرانند. از واحدهایى که زیر نظر این اداره عمل مى کند ((دانشکده فرماندهى جوانان یهود در خارج)) است. این دانشکده به تربیت فرماندهان و رهبران محلى مى پردازد که امر سازمان دهى و اداره مجموعه هاى جوانان را برعهده مى گیرند و آنان را از لحاظ روحى براى مهاجرت آماده کنند. از این دانشکده هزاران تن از سى کشور جهان فارغ التحصیل شده اند که هم اکنون یکى از بازوهاى قوى صهیونیسم جهانى براى جذب جوانان مهاجر به شمار مى روند. همچنان که نقش عمده اى در صهیونیسم زده کردن مجامع یهودى در نقاط مختلف جهان ایفا مى کنند.(33)

همچنین ((اداره مهاجرت کودکان و نوجوانان)) در زمینه تشویق کودکان و نوجوانانى که هنوز به سن قانونى نرسیده اند و خانواده ها موافق هجرت آنان نیستند فعالیت مى کند. این اداره کودکان و نوجوانان را به ترک خانواده هاى خود براى سکونت در رژیم صهیونیستى تشویق مى کند، که این کار خود باعث پیوستن خانواده ها به آنان مى گردد. روزنامه عبرى ((ایل همشمار)) به وجود پیوندهاى تنگاتنگى در زمینه هماهنگى هاى دانش آموزى و جوانان میان این اداره و رژیم مغرب اشاره مى کند. این فعالیت ها با دیدارهاى دانش آموزى و هیإت هاى جوانان در تعطیلات تابستانى آغاز مى گردد. از وسایل تشویقى این اداره دادن بورس هاى تحصیلى و تإمین تحصیلات دانشجویى براى جوانان است.

صهیونیسم جهانى و مجامع یهودى

یهودیان اولین انجمن صهیونیستى را در سال 1901 در مغرب تإسیس کردند و نمایندگانى از این انجمن در پنجمین کنگره جهانى صهیونیسم حضور یافتند. از روزنامه هاى مهم صهیونیست روزنامه فرانسوى زبان ((آزادى)) را مى توان نام برد که در شهر طنجه منتشر مى شد؛ همچنین دو روزنامه ((صداى اسرائیل)) و ((آینده روشن)) که در فاصله سال هاى 1926 تا 1940 میلادى در ((دارالبیضا)) منتشر مى شد و مى کوشیدند تا به ایجاد رابطه اى میان صهیونیست ها و عناصر هوادار صهیونیسم در کشور مغرب بپردازند.(34) در کشور عراق نیز جامعه یهودى گسترده اى وجود دارد، فعالیت آنان از سال 1919 میلادى که ((اهارون ساسون)) شاخه اى از سازمان صهیونیسم را در عراق تإسیس کرد، آغاز گردید. در سومین کنگره جهانى صهیونیسم در سال 1923 یهودیان عراق با هیإتى که به نمایندگى از آنان شرکت مى جست حضور داشتند. در زمینه مطبوعات نیز تلاش هاى پیشتازانه اى در عراق صورت گرفت و یهودیان این کشور در سال 1863 روزنامه اى عبرى زبان به نام ((هاروور)) منتشر کردند. در آغاز سده بیستم نیز یک روزنامه عبرى دیگر به نام ((هامجید)) و در سال 1900 میلادى روزنامه اى دیگر به نام ((جشورم)) منتشر ساختند. علاوه بر این روزنامه هایى نیز وجود دارند که به دو زبان عربى و عبرى منتشر مى شوند که از آن میان مى توان روزنامه هاى: ((چراغ))، ((دروگر))، ((برهان))، ((پست روزانه))، ((روزنامه و راهنماى اقتصادى)) و ((راهنماى خانواده)) را نام برد.(35)

سازمان هاى دانشجویى

یهودیان سازمان هاى دانشجویى گوناگونى در جاى جاى جهان دارند، این سازمان ها از سویى براى تحکیم پیوند دانشجویان یهودى با یکدیگر و از سوى دیگر با رژیم صهیونیستى فعالیت مى کنند. تمام این سازمان هاى محلى خود زیر مجموعه اى از اتحادیه جهانى دانشجویان یهودى شمرده مى شوند. از آن جا که به اعتقاد صهیونیست ها فعالیت هاى تربیتى تنها عامل گردآورنده جوانان یهودى با آرا و اندیشه هاى سیاسى گوناگونشان زیر یک سقف است، این اتحادیه نیز کانون فعالیت هاى خود را مسائل پرورشى قرار داده است. این اتحادیه سخنرانى ها و گردهم آیى هایى را براى معرفى آیین یهودیت به دانشجویان برگزار مى کند و از این طریق به آنان در تعبیر از یهودیت خویش یارى مى رساند. این مرکز درس هایى را براى آموزش ((تلمود)) و مسائل شخصى مرتبط با خانواده همچون ازدواج، ارث و مسائل دیگر برگزار مى کند. این اتحادیه همچنین مجله اى به چهار زبان منتشر مى کند و مسابقه هاى هنرى میان دانشجویان برگزار مى سازد و مواد تبلیغاتى و فرهنگى گوناگونى درباره رژیم صهیونیستى توزیع مى کند.(36)

سازمان هاى دانشجویى دیگرى نیز همچون ((سازمان صهیونیستى دانش آموزان)) که در سال 1954 تإسیس گردید وجود دارند. از فعالیت هاى این سازمان مى توان به موارد زیر اشاره کرد:

1ـ افزایش معلومات اعضا از تاریخ و تمدن یهودى و دولت رژیم صهیونیستى؛

2ـ تشویق اعضا براى آموختن زبان عبرى و سخن گفتن با آن و نیز تشویق آنان براى مشارکت در فرهنگ یهودیت؛

3ـ تشویق بیشترین عدد ممکن از دانش آموزان و دانشجویان براى گذراندن مدت هاى طولانى در سرزمین هاى اشغالى براى کار و تحصیل.

4ـ تشویق اعضا براى بازنگرى آرا و اندیشه هاى خود در امکان هجرت آنان به سرزمین هاى اشغالى و نیز کمک و یارى هر یک از دانش آموزان یا دانشجویانى که قصد هجرت مى کند.(37)

همان گونه که پیش از این گفته شد رژیم صهیونیستى در مرحله آماده سازى تربیتى ـ فرهنگى بر تبدیل یهودیان مهاجر به ((اسرائیلى))هاى هوادار تإکید مى کند. این کار را با پرکردن خلا فرهنگى موجود میان یهودیان مهاجر از سرزمین هاى گوناگون با فرهنگ و تمدن خود به انجام مى رساند. این از یک سو؛ از سوى دیگر، هدف از تربیت در رژیم صهیونیستى این است که یهودیان مهاجر از نقاط منفى زندگى در خارج رها شوند، زیرا به زعم اندیشه هاى صهیونیستى این زندگى آکنده از نقاط منفى است، چرا که این زندگى یک زندگى حاشیه اى و انگل وار است که هرم اجتماعى معکوسى نیز دارد، زیرا اکثر یهودیان به کارهاى مالى و واسطه گرى تجارى و کارهاى آزاد اشتغال دارند و تعداد کمى ـ اگر وجود داشته باشند ـ به کشاورزى و کارگرى مشغولند.

از این رو مى توان هدف تربیت صهیونیستى را این گونه خلاصه کرد که رژیم صهیونیستى مى کوشد تا انسان ((اسرائیلى)) پیشتازى را ایجاد کند که به کاردستى و کشاورزى احترام بگذارد و خود را به زمین پیوند زند و در عین حال از روحیه اى نظامى بهره مند باشد. با این کار او نقیضى براى ((یهودى دیاسبورا)) و انسانى پیشرفته تر از او خواهد بود. ماده دوم قانون تربیت ((اسرائیلى)) نیز به همین نکته اشاره مى کند: ((هدف آموزش رسمى در مراحل اولیه، پایه ریزى شالوده هاى تربیتى مبتنى بر ارزش هاى فرهنگ یهودى و دستاوردهاى دانش و میهن دوستى و هوادارى ملت و دولت یهودى و ممارست کاردستى و کشاورزى و نیز آموزش هاى پیشتازانه و کار براى ساختن جامعه اى برخوردار از آزادى، مساوات، جوانمردى، تعاون و دوستى نوع بشرى است.))(38)

((بن گوریون)) پس از صدور این قانون درباره آن مى گوید: ((این قانون چهارچوب هاى اصلى تعلق ما را به ملت یهود در سرتاسر زمین و فرهنگ انسانى آنها مشخص مى سازد و اصولى را که به مدد آنها مى توانیم ملتى نمونه باشیم تعیین مى کند. به این وسیله یهودىسازى متممى براى عملیات هجرت خواهد بود.))(39)

با این که قانون مذکور بر دوستى نوع بشر به عنوان یکى از اهداف تربیت ((اسرائیلى)) تإکید مى کند، اما در عمل نقیض این امر را مى بینیم. چرا که جوانان یهودى برنفرت از نوع بشرى و حتى نفى کامل آن و نیز احساس برترى بر دیگران پرورده مى شوند. صهیونیست هاى کهن و جدید مفاهیم و اندیشه هاى صهیونیستى را در مسائل تربیتى به عنوان حقایق مسلم تغییر ناپذیر و بدون جایگزین مى شمارند؛ و زیر بناهاى فکرى مطرح شده توسط نظریه پردازان و رهبران جنبش صهیونیسم امتدادى طبیعى از اندیشه هاى تورات است.

پانوشت ها:

1) دکتر اسعد رزوق، جامعه اسرائیلى، ص90.

2) یهودیان خارج از کشور، یهودیان تبعیدگاه، یهودیان در غربت.

3) مصطفى عبدالعزیز، اسرائیل و یهودیان دنیا، ص120.

4) سالنامه قضیه فلسطین، موسسه پژوهشهاى فلسطینى، ص727.

5) روزنامه ژیروزالیم پست، 1990/3/12.

6) یکى از واحدهاى پولى عبریان.

7) پاورقى شماره5.

8) the american jewish year book، newyork، jewish publication society of america، p.126.

9) توطین، میهن گزینى، اسکان دهى.

10) یهودیان جهان صهیونیسم و اسرائیل، مرکز پژوهشهاى فلسطینى، ص117.

11) سندلیر، یهودیان ایران، ص47 ـ 48.

12) سالنامه قضیه فلسطین، مرکز پژوهشهاى فلسطینى، ص250.

13) همان .

14) منبع شماره 8، صفحه 48.

15) غیر یهودیان.

16) آلفرد لیلینتال، بهاى اسرائیل، ص161.

17) بولتن مرکز پژوهشهاى فلسطینى، ضمیمه شماره13،ص602.

18) مرکز پژوهشهاى فلسطینى، اندیشه صهیونیسم، شماره17، صص2ـ141.

19) همان.

20) تئودور هرتزل، خاطرات هرتزل، ص352.

21) همان.

22) منبع شماره4، ص790.

23) همان.

24) the american jewish year book، ibid، p.165.

25) همان.

26) the israeil year book، telaviv، the israeil year book pablication lta، p. 80.

27) منبع شماره 24، ص80.

28) دانشجویان در اسرائیل، مرکز پژوهشهاى فلسطینى، ص33.

29) گوشى سمیلانسکى، پرورش کودکان و جوانان در اسرائیل، ص51.

30) دهکده ها. (خوانندگان براى شناخت دقیق‌ترکیبوتس ها مى توانند به کتاب ((سفر به ولایت عزرائیل)) مرحوم جلال آل احمد بخصوص صفحات 26 تا 31 مراجعه نمایند.م)

31) منبع شماره 4، ص70.

32) the israeil year book، ibid، p.87.

33) منبع شماره 4، ص930.

34) یهودیان مصر میان مصریت و صهیونیسم، ص10.

35) همان، ص11.

36) منبع شماره 4، ص138.

37) سلمى حداد، دانشجویان در اسرائیل، ص187.

38) bentwich، ibid، p.42.

39) دکتر اسعد رزوق، اسرائیل بزرگ، ص556.