جنبش اسلامی در فلسطین

جریان اسلامی در فلسطین و یا آن چه که به اسلام گرایی در فلسطین شناخته می شود، خود را الحرکه الاسلامیه فی فلسطین می نامد؛ یعنی جنبش اسلامی در فلسطین. این جنبش از نظر تاریخی به موازات تلاش توطئه گران برای اجرای طرح یهودی سازی در فلسطین به صحنه می آید و موجودیت خود را به ثبت می رساند. عزالدین قسام و دیگر علمای مجاهدی که در برابر این طرح ایستادگی کردند به عنوان پیشگامان جنبش اسلامی فلسطین شناخته می شوند. بررسی تاریخی، اندیشه ای و رفتاری جنبش اسلامی فلسطین مستلزم آن است که ابتدا میزان ارتباط فلسطین با کشورهای پیرامون و میزان تأثیر متقابل این دو مورد توجه قرار گیرد. بخش هایی از فلسطین همواره تابع شامات بوده و بخش های دیگری از آن ارتباط همه جانبه ای با مصر داشته است. گذر زمان و سیر تحولات شاید بر میزان این تأثیر و تأثر، اثر گذار بوده است، ولیکن هیچ گاه نتوانسته آن را از میان بردارد. علی رغم گذشت نزدیک به چهار دهه از اشغال کرانه باختری و نوار غزه؛ به جرأت می توان گفت که غزه امتداد فرهنگی اجتماعی مصر به شمار می آید و کرانه باختری شباهت بسیاری به ساختار فرهنگی- اجتماعی اردن دارد. مناطقی که در سال 1948 به اشغال اسرائیل در آمد نیز همین حالت را دارد. بخش هایی نظیر جلیل اعلی به طور کامل از لبنان و سوریه تأثیر می پذیرند و بخش های جنوبی فلسطین در واقع مناطق اقماری غزه به شمار می آیند و مناطق مرکزی نیز امتداد کرانه باختری محسوب می شوند. لذا باید گفت که تاریخ جنبش اسلامی در فلسطین جدای از تاریخ این جنبش در کشورهای پیرامون به ویژه در مصر، اردن و سوریه نبوده است.
در اواسط دهة 1920 میلادی بود که یک زایش در مسیر جنبش بیداری اسلامی به وقوع پیوست و جنبش اخوان المسلمین در مصر متولد گردید. اخوان المسلمین به عنوان یک اندیشة نو به صحنه آمد تا در چالش های پیش روی مسلمانان در قرن 20 راه حلی نو و منطبق با شرایط جدید ارائه کند. یکی از اصلی ترین اهتمامات این جنبش مسئله فلسطین بود که رفته رفته جنگ های طولانی مدت آن آغاز گشته و فلسطینیان در برابر اشغال گران قرار می گرفتند. اخوان المسلمین از همان ابتدای کار ناگزیر خود را در این مسئله درگیر یافت. حسن البنا بنیان گذار اخوان شخصاً در راس داوطلبان اخوانی عازم فلسطین شد تا در صحنة جهاد حضور یابد. رفته رفته تشکیلات اخوان گسترش یافت و هر یک از کشورهای منطقه شاخه مستقل اخوان را تشکیل دادند که البته با تشکیلات مادر در مصر ارتباط ارگانیک داشتند. اما فلسطین به دلیل شرایط ویژه اش تحت پوشش دو تشکیلات یکی در اردن و دیگری در مصر قرار گرفت. غزه و بسیاری از مناطق 48 از مصر تبعیت می کردند و کرانة باختری و برخی دیگر از مناطق 48 تابع اردن بودند. اگرچه دفتر اخوان المسلمین در بیت المقدس به عنوان اخوان فلسطین افتتاح شد لیکن از نظر تشکیلاتی در واقع تشکیلات کرانه باختری بخشی از اخوان اردن به شمار می رفت.
در طول بیش از نیم قرنی که از فعال بودن منازعه در فلسطین می گذرد، اندیشه های مختلفی به صحنه آمدند و خود را برترین نسخه برای حل مسئله فلسطین و توانمند برای ادارة ملت فلسطین در مبارزه با اشغالگران معرفی کردند. ملت فلسطین که خود را در برابر یک توطئه عظیم و پیچیدة جهانی می یافت همواره برای این اندیشه ها فرصت لارم را فراهم کرد تا توانایی خود را در معرض آزمون قرار دهند. روزگاری پان عربیسم و ملی گرایی مدعی صحنه شدند، چندی بعد اندیشه های چپ فضا را در دست گرفتند بالاخره با پیروزی انقلاب اسلامی نوبت به جنبش اسلامی رسید. اما در این میان باید به تفاوت اصلی صحنة فلسطینی با دیگر جوامع توجه کرد و در حقیقت همة این اندیشه ها وقتی به فلسطین آمدند، تحت تأثیر ابعاد پیچیده این بحران قرار گرفته و از ماهیت مسئله فلسطین تأثیر پذیرفتند. بدین ترتیب فلسطینیزه شدن اندیشه های فکری به عنوان یک پدیده در صحنه ظهور کرد. اندیشه پان عربیسم ناسیونالیسم عرب- در فلسطین به ملی گرایی فلسطین انجامید؛ از دل اندیشة چپ مارکسیستی- مارکسیست های ملی ظاهر شدند که تعلق خاطرشان به مسئله فلسطین برتر از هر علقه دیگر بود به عنوان جبهه خلق برای آزادی فلسطین که حتی بعضاً با سیاست های شوروی سابق نیز منتقدانه برخورد می کرد. و بالاخره جنبش اسلامی که آن هم نیز در این رهگذر از تطور مصون نماند و بالاجبار برخی از طرح های خود را در برابر فلسطینیزه شدن از دست داد. برای تبیین بیشتر این مدعا لازم است به یکی از اصلی ترین مشخصه های فکری جنبش اسلامی در منطقه خاورمیانه- مرتبط با مسئله فلسطین- اشاره شود. اسلام گرایان تقریباً از همان اوایل مبارزه به این نتیجه رسیدند که شاید بهترین راه برای آزادی فلسطین، در اختیار گرفتن یکی از کشورهای همسایه فلسطین، برقراری حکومت اسلامی در آن، و مبدل ساختن آن به یک پایگاه برای جنگ آزادی بخش باشد. آن چه اخوان المسلمین درصدد بود تا آن را در سوریه عملی سازد، دقیقاً در چارچوب همین نگرش تعریف می شد. طبق مشخصة فکری دیگر جنبش اسلامی به اجرای احکام اسلامی یا به دیگر تعبیر برقراری حکومت اسلامی اولویت داده می شد و نه آزادی فلسطین. آزادی فلسطین فقط در صورتی مقدس بود که برقراری حکومت اسلامی منجر شود. اما رفته رفته شاهد آن بودیم که فلسطین به عنوان اصلی ترین منبع الهام بخش به خیزش های مردمی در جهان اسلام به درون اندیشة جنبش اسلامی رسوخ یافت و تطور در این اندیشه را موجب گردید. دو جنبش حماس و جهاد اسلامی که تنها مدعیان جنبش اسلامی در فلسطین هستند، اینک به همراه هم آزادی فلسطین را به عنوان یک اولویت پذیرفته اند و می کوشند تا به عنوان نمایندة همة مردم فلسطین جلوه کنند. در این رهگذر به مسیحیان نیز مانند مسلمانان ارج می نهند و ملی گرایی فلسطینی را به عنوان یک ارزش در چارچوب مبارزه برای آزادی آن پذیرفته اند. همان گونه که در ابتدای بحث گفته شد، فقط جنبش اسلامی از فضای عمومی فلسطین تأثیر نپذیرفته بلکه متقابلاً بر جای جای سرزمین فلسطین و همه زوایای مبارزه بر علیه اسرائیل عمیقاً تأثیر گذار بوده است. تغییر فضای مبارزه به گونه ای که جو حاکم بر آن به سمت اسلام گرایی سوق پیدا نماید روشن و آشکار است. پیروزی شگرف حماس در هر انتخاباتی که به طور عادی برگزار شود بیانگر این واقعیت است. مردم فلسطین جنبش اسلامی را صادق تر از هر جریان دیگر یافته و به آن روی آورده اند.
دکتر فتحی شقاقی یکی از اعضای با سابقه اخوان المسلین در فلسطین که در آن روزگار در مصر به سر می برد بهمراه تنی چند از همفکران خود با انشعاب از اخوان المسلمین جریان اسلامی جدیدی را در فلسطین تأسیس کرد که جهاد اسلامی نامیده شد. این جنبش آمیزه ای از اندیشه های امام خمینی، ابوالاعلی مودودی و حسن البنا را مبنای فکری خویش قرار داد و با تجدید نظر اساسی در استراتژی مبارزاتی جریان اسلامی فلسطین، توسل به جهاد در این شرایط را یک وظیفه دانست.
جنبش اسلامی در فلسطین اینک به دو گروه شناخته می شود که هر دو از دل اخوان المسلمین بیرون آمده اند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران موجب شد تا اسلام گرایان فلسطین برخود آیند و در جهت ترجمة آموزه های این انقلاب الهام بخش به حرکت درآیند. پیش از آن اخوان المسلین که درتضادی عمیق با جریان های چپ قرار داشت، و با جریان های ملی نیز همراه نبود، بر این باور بود که بهترین راه حل تربیت کادرهای مسلمان و انقلابی است که از طریق تبلیغ و گسترده کردن دایره افراد ارشاد شده، انقلاب فلسطین را اسلامی کرده و آن گاه آن را پیش ببرد. دکتر فتحی شقاقی یکی از اعضای با سابقه اخوان المسلین در فلسطین که در آن روزگار در مصر به سر می برد بهمراه تنی چند از همفکران خود با انشعاب از اخوان المسلمین جریان اسلامی جدیدی را در فلسطین تأسیس کرد که جهاد اسلامی نامیده شد. این جنبش آمیزه ای از اندیشه های امام خمینی، ابوالاعلی مودودی و حسن البنا را مبنای فکری خویش قرار داد و با تجدید نظر اساسی در استراتژی مبارزاتی جریان اسلامی فلسطین، توسل به جهاد در این شرایط را یک وظیفه دانست. از نظر رفتاری نیز ملی گرایی فلسطینی را نه تنها در تعارض با اسلام گرایی نمی دید بلکه استفاده از آن به عنوان یک چتر در برگیرنده تمام فلسطینیان برای بسیج همة امکاناتشان در مبارزه با اسرائیل مفید و ضروری دانست. اما اخوان المسلمین چه به عنوان جنبش اسلامی در فلسطین و چه به عنوان تشکیلات مادر در مصر، رفته رفته خود را ناگزیر از ایجاد یک تحول در مبانی اندیشه ای و استراتژی مبارزاتی و هم چنین اصول رفتاری دریافت. و این چنین زمینه یک تحول عظیم فراهم گشت. دو شاخة اخوان در غزه و کرانه باختری با هم متحد شدند تا برای نخستین بار تشکیلات متحد اخوانی در فلسطین را شکل دهند. تشکیلاتی که با نام حماس پای به عرصه وجود گذاشت و تولدش با آغاز انتفاضه نخست فلسطینیان قرین گشت. بدین ترتیب اخوان المسلمین یکی از مهم ترین پوسته اندازی های تاریخ خود را عملی ساخت و جنبش اسلامی در فلسطین با دو پایه جهاد اسلامی و حماس، موجودیت مستقل خود را به ثبت رسانید. و رفته رفته به عنوان برترین جریان نقش آفرین در تحولات فلسطین جلوه گر شد.