جنگ 33 روزه درس عبرت برای صهیونیست ها

رژیم صهیونیستی باید از جنگ نابرابر 33روزه در لبنان درس های زیادی بیاموزد. اسرائیل به رغم داشتن تجهیزات پیشرفته نظامی نتوانست حزب الله را شکست دهد و سرانجام پس از 33 روز مجبور شد با حقارت خاک لبنان را ترک کند.
پس لرزه های این جنگ نابرابر دامن مقامات بلندپایه اسرائیل را گرفت و تعدادی از آنها از مقام خود استعفا کردند. باتوجه به این شکست خفت بار، کارشناسان نظامی رژیم صهیونیستی و لبنان هشدار داده اند که تل آویو در صورت راه انداختن جنگی دیگر در لبنان متحمل شکستی به مراتب سنگین تر از گذشته خواهد شد. آنتونی کردزمن درباره جنگ 33روزه کتابی نوشته که بخشی از آن پیش روی شماست.




جنگ با حزب الله نشان داد که یک عامل غیردولتی زمانی که به تسلیحات نسبتاً پیشرفته دست پیدا کند و از حمایت های قوی بیرونی برخوردار شود، می تواند دست به چه کارهایی بزند. این درسی مهم بخصوص برای زمانی خواهد بود که پای انتقال تسلیحات پیشرفته تری به شورشیان در عراق و نیروهایی مانند طالبان در افغانستان به میان آید. بطور حتم این درسی است که نیروهای متخاصم آن را جدی گرفته اند بخصوص باتوجه به تبادل درس های عملی جنگ در میان جنبش های اسلامی ازطریق اینترنت و توجه به این امر که عوامل دولتی متخاصم هم اکنون تا چه اندازه به درس ها و عبرت های جنگ های نامتقارن توجه می کنند.
مقامات و افسران اسرائیلی هنوز درباره حدود و ماهیت فناوری انتقالی به حزب الله و یا درباره تعداد تسلیحاتی که این جنبش دراختیار دارد، اتفاق نظر ندارند و منابع خارجی متعدد، اطلاعات متضادی ارایه می کنند. به هرحال، به نظر می رسد به طورکلی، اسرائیل و دیگر منابع در برخی از نکات باهم موافقند.
استفاده از راکت های کوچک تاکتیکی نشان داد که تاکتیک های جدید در کنار تسلیحات قدیمی تر می توانند نقش مهمی در نبرد نامتقارن ایفا کنند. در عمل، اسرائیل متوجه شد که با خطری جدی از سوی 10 الی 16هزار راکت کوتاه برد معمولی یا نسخه های تقویت شده 122میلی متری کاتیوشای سری «گراد» مواجه است. بیشتر این راکت ها از نوع راکت های کوچک توپخانه ای بودند که توسط موشک اندازهای انفرادی قابل حمل توسط انسان شلیک می شدند. بیشتر آنها دارای کلاهک های بسیار کوچک بودند و برخی از آنها مدل پیشرفته تر با برد 30 الی 40کیلومتری (19-25مایل) بودند و بسیاری از آنها دارای برد 19 الی 28کیلومتری (12-18مایل) بودند که تنها می توانستند اهدافی در 11الی 19کیلومتری (7-12مایل) در داخل خاک اسرائیل را هدف قرار دهند مگر اینکه درست از نقطه مرزی شلیک می شدند.
چنین سیستم هایی به آسانی در تعداد فراوان و تقریباً از هر موضع و یا ساختمانی قابل پرتاب هستند و حزب الله تاحدودی از این بابت دارای توان آتش بار نامنظم بود چراکه چنین تسلیحاتی چنان بی دقت بودند که بطور تصادفی به محل اصابت می کردند و تنها می توانستند برای اهدافی مورداستفاده قرار گیرند که اندازه آنها به اندازه یک شهرک بود. این گلوله ها دارای کلاهک بسیار کوچک هستند. به هرحال آنها به اندازه ای بزرگ نیستند که بتوانند متعاقب خود باعث تخلیه محل و با مختل کردن فعالیت های اقتصادی منطقه شود و اسرائیلی ها را وادار کند در پناهگاه های خود باقی بمانند.
همان گونه که پیش از این نیز گفته شد، حزب الله توانست برخلاف انتظارها شمار زیادی از راکت های کوتاه برد خود را تا روز آخر جنگ به سوی اسرائیل شلیک کند. زمانی رسید که حزب الله 250 راکت را به سوی شمال اسرائیل تا پیش از به مرحله اجرا درآمدن آتش بس در 14ژوئیه 2006، شلیک کرد. حزب الله هرگز نمی تواند اسرائیل را با تهاجم تهدید کرده و یا بطور مستقیم برتری نظامی متعارف اسرائیل را به چالش بکشاند به هرحال این جنبش می تواند با روش های دیگری اسرائیل را تهدید یا هدف حمله قرار دهد.
حزب الله اما نتوانست این موفقیت را درباره راکت های دوربردتر خود به دست آورد چراکه نیروهای دفاعی اسرائیل توانستند تقریباً همه راکت های میان برد آن را هدف قرار دهند. «جفری بی وایت» یکی از اعضای مرکز مطالعاتی مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاورنزدیک تخمین زده است که راکت های دوربرد حزب الله بسته به مکان استقرار آنها تا مرز، این قابلیت اولیه را داشتند که اهداف منطقه ای (شهرها، شهرک ها و تأسیسات عمده نظامی را درصورت مکان یابی) تا کریدور تل آویو- بیت المقدس را هدف قرار دهند. از آنجایی که آتش بار مداوم تنها توسط راکت های کوتاه برد امکان داشت و از آنجایی که حزب الله تقریباً هیچ قصدی برای استقرار راکت های دوربرد خود در نزدیک مرز نداشت. از این رو تهدید اولیه، علیه ساکنان منطقه و فعالیت های اقتصادی در شمال خط حیفا- تیبریاس بود.
در عین حال، مالکیت مطلق حزب الله بر قابلیت های موشکی دوربرد تهدید روانی جدی بر افکار عمومی اسرائیل به همراه داشت و به عنوان عاملی عمل کرد که ارتش اسرائیل نمی تواند نسبت به آن بی اعتنا باشد. بسیاری از موفقیت هایی که حزب الله در زمینه استقرار توانایی های موشک های کوتاه برد داشت به خاطر آماده سازی و آموزش به علاوه ساختار ساده و غیرمتمرکز گروه های موشکی آن بود.
«موفقیت حزب الله در حفظ آتش بار سنگین در سراسر جنگ در درجه اول نشانه طرح ریزی بود که در قبل از جنگ صورت گرفته بود و همچنین نشان دهنده اراده و مهارت مبارزان حزب اللهی دخیل در کار بود. بدون شک، روشی که تیم های راکتی طبق آن از سلاح های خود استفاده و نگهداری کردند بسیار اثرگذار بود. اما این گروه ها مدیون آماده سازی ای بودند که حزب الله پیش از درگیری انجام داده بود و راکت های کوتاه برد خود را در مواضعی مستحکم کرده بود که قابل رهگیری نبوده و در برابر بمباران ها نیز مقاوم باشد.
یک بار دیگر حزب الله به سران خود استقلال عمل فراوانی در این ارتباط ارایه کرد. فرماندهانی که کار هدایت گروه های راکتی را در روزهای اول جنگ به پرتاب کنندگان کاتیوشا سپرد ه و دستورات و ماموریت های آسان ارایه کردند و به آنها دستور دادند تا زمان پایان یافتن جنگ باز نگردند.
رزمندگان حزب الله مستقر در استحکامات مرزی نیز باید در کنار تیم های راکت انداز در نظر گرفته شوند چرا که مانند این تیم ها، رزمندگان نیز بین مناطق روستاها در رفت و آمد بودند و از این رو از جریان اصلی زندگی دور بودند. با این حال، به مدد عزم و اراده و طرح ریزی مناسب لجستیکی پیش از جنگ، این رزمندگانی که در استحکاماتی مانند «لابون» واقع در جنوب منطقه «نقوره» مستقر بودند، با وجود آن که اساساً پشت خطوط مقدم نیروهای دفاعی اسرائیل مستقر بودند توانستند به پرتاب راکت ها تا روز به اجرا درآمدن آتش بس در 14 اوت 2006 ادامه دهند. راکت های میان برد تهدید بزرگتری هستند زیرا می توانند به صورت رگباری تنها از یک دستگاه شلیک شوند. همچنین، راکت های 220 میلی متری و 302 میلی متری سوریه دارای کلاهک های تقویت شده تکه تکه شونده بوده و برای کشتار و زخمی کردن آدم هایی ساخت شده اند که در مسیر آن قرار می گیرند. در عین حال، راکت های کوتاه برد بخاطر شمار زیاد و قابلیت اندک رهگیری شدن تهدید جدی تری به همراه دارند. این تسلیحات بخاطر قابلیت شلیک انفرادی و یا دسته جمعی، شلیک از راه دور یا شلیک با استفاده از یک تایمر و دشواری در ردیابی آنها قبل از شلیک و نیاز به خدمه اندک و ساختارهای حمایت لجستیکی، دوره جنگ جهانی دوم ثابت کرده بودند که از موثرترین راکت هایی هستند که در طول درگیری در اختیار حزب الله بوده است.
«جفری وایت» کارایی زرادخانه راکتی حزب الله را به شرح زیر توصیف می کند: «به هر حال، هر سیستمی دارای محدودیت هایی است. این راکت ها اساساً بدون دقت هستند و نیاز دارند به صورت انبوه در طول یک دوره زمانی مداوم شلیک شوند تا بتوانند خسارات لازم را به همراه داشته باشند. حزب الله این توانایی را نداشت که شلیک راکت های خود را فراتر از شلیک های بدوی ببرد از این رو نتیجه کار تا حدود زیادی به شانس و مداومت بستگی داشت. اگر چه راکت های حزب الله از ارزش عملیاتی و تاکتیکی چندانی برخوردار نبودند اما به عنوان سلاح های روانی و سیاسی مطرح بودند که دارای تاثیرات راهبردی است. این روشی است که این راکت ها مورد استفاده قرار گرفتند.”
آمار و ارقام ارایه شده از شمار راکت هایی که حزب الله در طول جنگ شلیک کرد متفاوت است. بطور کلی، گزارش های پلیس اسرائیل نشان می دهند که اسرائیل در طول 34 روز درگیری هدف جمعاً 4 هزار و 228 راکت قرار گرفت و این امر به مرگ 53 نفر و تخلیه موقت حدود یک میلیون اسرائیلی منجر شد. (گزارش سپتامبر 2006 توسط سرویس تحقیقات کنگره تخمین زده است که حزب الله بین 4 هزار الی 5 هزار راکت در طول درگیری شلیک کرده و این تعداد تنها یک سوم شمار کل زرادخانه راکتی این گروه بوده است.)
حزب الله قادر بود که در طول جنگ و با وجود عملیات نیروهای دفاعی اسرائیل بطور مداوم سطح سنگین آتش بار خود را حفظ کند. در یک هفته و نیم اول حزب الله در هر روز سطح آتش بار 150 الی 180 گلوله در روز را حفظ کرد. اگرچه این میزان در روزهای پایانی ژوئیه به 100 راکت در روز کاهش پیدا کرد اما در اوایل اوت بار دیگر روند صعودی به خود گرفت. چنین شلیک هایی به مرگ شماری از افراد منجر شد.
به هر حال، اسرائیل در کل تلفات سنگینی را شاهد بود و از نظر اقتصادی خسارات سنگینی در شمال متحمل شد. به عنوان مثال شهرک «کریات شمعونا» هدف 370 گلوله قرار گرفت و بیشتر منطقه شمال اسرائیل تخلیه شد و ساکنانش یا به پناهگاه ها برده شد و یا فعالیت اقتصادی در این شهرها را متوقف کردند. بیش از 2 هزار ساختمان آسیب دیدند و 10 الی 15 درصد از کسبه های شمال نتوانستند فهرست پرداختی های خود را محقق کنند. هزینه های اقتصادی به سرعت به میلیاردها دلار رسید و پیش بینی های اولیه بعد از جنگ، هزینه ملی را کاهش رشد درآمد ناخالص ملی از 6 به 4/5 درصد پیش بینی کردند.
یکی از راهکارهایی که حزب الله برای افزایش توان راکت های خود از آن استفاده کرد مجهز کردن آنها به کلاهک های ضدنفر بود. به گزارش مرکز دیده بان حقوق بشر، حزب الله از مهمات خوشه ای ساخت چین استفاده کرد. دیده بان حقوق بشر علاوه بر مستندسازی حملات متعدد، گزارش داد که پلیس اسرائیل اصابت 113 راکت خوشه ای را ثبت کرده است.
به هر حال، حملات بخشی از داستان بوده است و جنگ هشداری در این باره بود که راکت های پیچیده تر و موشک های بالستیک، موشک های کروز و هواپیماهای بدون سرنشین به عنوان تهدیدی در جنگ های نامتقارن نمود پیدا کرده اند. به هر حال، افسران و مقامات اسرائیلی روشن کرده اند که دلیل واقعی اسرائیل در راه اندازی جنگ، استقرار مداوم سیستم های میان برد و دوربرد و احتمال ایجاد شدن یک نیروی موشکی به عنوان عوامل اصلی سوریه بود که می توانستند اهدافی را در سراسر اسرائیل هدف قرار دهند.
این قوای موشکی شامل راکت های «رعد» ساخت سوریه با برد حداکثری 45 کیلومتری و سیستم هایی مانند فجر 3 و فجر 5 بودند که 45 الی 75 کیلومتر برد داشته و قادر هستند مناطقی مانند حیفا و «نهاریا» را هدف قرار دهند.
فجر 3 و یا موشک رعد دارای بردی 45 کیلومتری بوده و کلاهک 45 الی 50 کیلوگرمی و قطر 220 الی 240 میلی متر و طول 5 متر و 20 سانتی متری و وزنی برابر با 408 کیلوگرم دارند. به نظر می رسد در کل 24 الی 30 راکت انداز و دستگاه پرتابی که هر کدام 14 راکت حمل می کنند در اختیار حزب الله قرار گرفته بودند. نیروی هوایی اسرائیل گمان می کند که همه موشک اندازهایی را که بعد از نخستین روزهای جنگ شلیک شدند، نابود کرده اما افسران اسرائیلی برآورد روشنی از این امر ارایه نکرده اند که چه تعداد موشک عملاً باقی مانده اند.
این تسلیحات همچنین شامل راکت های توپخانه ای 302 میلی متری «خیبر» و «ام 302» سوریه بودند که بردی معادل 100 کیلومتر و کلاهک 100 کیلوگرمی هستند. راکت های فجر 5 نیز از نوع 333 میلی متری با برد 70 الی 75کیلومتر هستند.
راکت های فجر 5 از یک موشک انداز متحرک شلیک می شوند و در هر موشک انداز تا 4 راکت نصب است و دارای حداکثر برد 75 کیلومتری هستند، 45 کیلوگرم مواد منفجره و قطر 333 میلی متری و طول 6 متر و 48 سانتی متری هستند و وزنی برابر با 915 کیلوگرم دارند. به نظر می رسد که در کل 24 الی 30 موشک انداز و دستگاه های پرتاب کننده آنها به حزب الله ارایه شده بود. بار دیگر نیروی هوایی اسرائیل عنوان می کند توانسته همه موشک اندازها را عملاً بعد از روزهای اول جنگ نابود کند. اما افسران و مقامات اسرائیلی برآوردی از این امر ارایه نکردند که عملاً چند عدد از این موشک ها جان سالم به در بردند و حزب الله در ادامه جنگ می توانست همچنان از سکوهای متحرک باقی مانده استفاده کند.
حزب الله از تاکتیک های متعددی برای کمک به افزایش میزان بقای قوای راکتی خود در برابر توان نیروی هوایی اسرائیل برخوردار بود. حزب الله اکثر زرادخانه راکتی را در میدان نبرد حفظ کرد. دوم این که برای حفاظت از موشک اندازها، برخی از آنها بر سکوهای چرخ دار سوار شدند و می توانستند پس از شلیک به زیرزمین منتقل شوند. خدمه آنها برای کاهش میزان علائم گرمایی این پرتاب گرها روی آنها را چادرهای ضد گرما می پوشاندند. پس از واکنش اسرائیلی ها به پرتاب این راکت ها که یک تا دو دقیقه به طول می کشید، بار دیگر پرتاب گرها برای شلیک می توانستند به سطح زمین آورده شوند. خدمه این راکت اندازها به منظور حفظ جان خود قبل از شلیک موشک ها از تایمر استفاده می کردند. سطح قابلیت های حزب الله در مورد سیستم های زلزال 1 و 2 و 3 و دیگر سیستم ها پیش از این تشریح شده است. این موشک ها بردی برابر با 115 الی 220 کیلومتر دارند. مشخص شده که زلزال 2 در اختیار حزب الله قرار گرفته است و نشان دهنده میزان فناوری دخیل در این جنگ است. این موشک ها از مشتقات موشک های روسی FRoG7 هستند و بردی بیش از 115 کیلومتر دارند که برخی از منابع برد 220 کیلومتر را برای آن اعلام کرده اند. وزن این موشک ها 3 هزار و 545 کیلوگرم بوده و به یک موشک انداز سنگین با هدف بزرگ نیاز دارد.
هر دو طرف در طول جنگ از هواپیماهای بدون سرنشین استفاده کردند. حزب الله در طول جنگ 4 هواپیمای بی سرنشین (UAVs) به اسرائیل اعزام کرد که یکی از آنها هنگام بلند شدن از زمین سقوط کرد. از این هواپیماها باعنوان «مرصاد1» یاد می شود که پیش ا زاین از آنها به عنوان نسخه حزب اللهی هواپیماهای بدون سرنشین مهاجر 4 یا «ابابیل» و یا نسخه ای از UAV که بطور مستقل از سوی حزب الله ساخته شده اند یاد می شود.
گزارش ها حکایت از این امر دارد که این هواپیماهای بدون سرنشین حامل مواد منفجره بودند و پرواز آنها هنگام شب نشان می دهد که ممکن است مجهز به دوربین های دید در شب برای پرواز شبانه باشند.
اسرائیل در طول جنگ از مزیت های هواپیماهای بزرگتر بدون سرنشین خود استفاده می کرد. نیروهای دفاعی اسرائیل از انواع مختلف UAVs در اختیار خود بهره گرفتند. این هواپیمای شامل «هرمس S450 زیک»، «شووال» (هرون - 1 / کراشر)، «سرچر 2» بودند. «اسکای لارک» که نخستین هواپیمای تاکتیکی بدون سرنشین اسرائیل است نیز نخستین پروازهای خود را انجام داد. این هواپیمای بدون سرنشین بیش از 500 پرواز شناسایی انجام داد. آنها به عنوان یک هواپیمای بدون سرنشین از سوی سربازان حاضر در گردان ها قابل هدایت بودند و قادر بودند تا 10 کیلومتر جلوتر پرواز کنند. بنابر گزارش نیروی هوایی اسرائیل، هواپیماهای بدون سرنشین اسرائیل 16 هزار ساعت پرواز انجام دادند. 80 درصد از این ساعات پروازی صرف جمع آوری اطلاعات شدند. با همه این احوال، نتیجه آن چیزی نبود که اسرائیل از این جنگ انتظار داشت.