حماس تنها نیست

جنبش مقاومت اسلامی حماس  امروز در مرحله بسیار حساس آزمایش و ابتلا قرار دارد. من صبورانه منتظر فرا رسیدن این مرحله بودم و در بسیاری از سخنرانیها و کلاسهای درس خود به نزدیک بودن چنین روزی که با پیروزی و اقتدار به پایان خواهد رسید اشاره کرده ام. مژده دادن من به فرا رسیدن چنین روزی به معنای آن نیست که من از ابتلا و آزمایش استقبال می کنم، زیرا ما همیشه از خداوند متعال بخشش و عافیت طلب می کنیم، اما من یقین داشتم که این مرحله حتماً باید پشت سر گذاشته شود تا پس از عبور از آن به پیروزیی که منتظر و بسیار مشتاق آن هستیم دست یابیم و به یاری خداوند متعال و با آنکه از نظر مادی ناتوان هستیم و دشمن ما از نیرو و قدرت زیاد مادی برخوردار است، به این پیروزی دست خواهیم یافت. در برابر این سخنانم خوانندگان محترم چند دسته خواهند بود:
برخی از آنان ما را گروهی دیوانه لقب می دهند و ما را متهم می کنند که احساساتی هستیم، متحجریم و از واقعیتها فاصله بسیار داریم و تحولات بین المللی و منطقه ای را درک نمی کنیم. سپس می پرسند که آیا این دیوانگان نمی بینند که یهودیان از سلاحهای کشتار جمعی و تکنولوژیی برخوردارند که به آنان امکان می دهد که خانه های فلسطینیان را بر سرشان ویران کنند و هر روز بدن کودکان و زنان و سالخوردگانشان را در صحنه های بسیار تأسف بار تکه تکه کنند؟!! اکنون همه زندگی آنان رنگ خون به خود گرفته است. یهودیان به سبب کینه ای که از اسلام به دل دارند از تعقیب و کشتار آنان در قتل عامهای دسته جمعی یا ترورهای فردی ابایی ندارند. یهودیان تا آنجا پیش رفته اند که خانه ای را که شیخ احمد یاسین بمباران می کنند، همان کسی که یکی از الگوهای برجسته امت اسلامی در تاریخ معاصر به شمار می رود و یک رهبر مجاهد دیگر به نام شیخ اسماعیل هنیه در آن حضور دارند. پس کدام پیروزی است که این دیوانگان از آن سخن می گویند؟!! پیروزی کدام است؟ آمریکا با تمام قدرت و جبروتش و با دست زدن به ستمگری و اقدامات تروریستی از این یهودیان جانی که مسلمانان را نابود می کنند، پشتیبانی می کند. اروپا هم ماهیت واقعی خود را که ضدیت با آرمانها و آرزوهای ملت فلسطینی ماست، نشان داد و به آمریکا پیوست و نام جنبش  حماس  را در لیست تروریسم قرار داد. پس شما از کدام پیروزی نزدیکی سخن می گویید و به دست یافتن زود هنگام آن بشارت می دهید؟
دو گروه از مردم چنین دیدگاهی دارند. گروهی نادان هستند و مسائل را با مقیاسهای مادی صرف می سنجند و قادر به دیدن فراتر از آن نیستند. ما این افراد را معذور می دانیم و از خداوند برای آنان هدایت مسئلت می کنیم و از او می خواهیم که بصیرت را به آنان باز گرداند. اما گروه دیگری کینه توز هستند و دید آنان نسبت به جنبش حماس کینه توزانه و از روی حسادت است و سینه هاشان آکنده از نفرت و بدخواهی نسبت به این جنبش است. این یک بیماری خطرناک است که بر دلها چیره می شود و ما نمی توانیم کاری جز دعا به درگاه الهی برای شفای آنها انجام دهیم تا آنکه حقایق مربوط به ما را به دور از آشفتگیهای درونی خود ببینند و درک کنند. برخی از آنان نیز ما را نادان می دانند یا همان گونه که اجدادشان می گفتند که  غرَّ هؤلاء دینهم  (دینشان آنان را گول زده است) می گویند که دینمان ما را مغرور کرده است.
اما در مقابل گروه زیادی از مردم نیز هستند که با دل و جان و با تمام عواطف و احساساتشان از جنبش حماس پشتیبانی می کنند و به صداقت و اخلاص این جنبش اطمینان دارند، اما گاهی با پیچیدگیهای حوادث روبرو می شوند و همین امر موجب می شود که آنان نتوانند مانند جنبش نزدیکی روز پیروزی را ببینند، اما این وضعیت آنان را به انکار باورهای جنبش وا نمی دارد. آنان امیدوارند که جنبش حماس در نظرات خود صائب باشد. روزی فرا خواهد رسید که اینان در برابر یقینی بودن پیروزی و نزدیک بودن روز پیروزی کاملاً تسلیم می شوند و آن را باور می کنند، زیرا این افراد هم از آگاهی برخوردارند و هم در کار خود اخلاص دارند، اما می خواهند که در این باره اطمینان قلبی یابند.
گروهی از مردم نیز از ایمان عمیق و دانش وسیعی برخوردارند و می دانند که سنتهای الهی تغییر نمی کنند و هیچ قدرت بشری هر چند بسیار نیرومند باشد، نمی تواند از تحقق سنتهای الهی جلوگیری کند. دلها و جانهای این گروه با آیه  و کان حقاً علینا نصر المؤمنین  ( ما حتماً مؤمنان را یاری می کنیم و آنان را پیروز می گردانیم) آرام و تثبیت شده است. آنان اطمینان دارند که این پیروزی یقیناً به دست خواهد آمد حال قدرت آمریکا و اروپا و صهیونستها هر چه باشد. این قدرتها نمی توانند، سنت الهی را از جاری شدن در زمین باز دارند.  و لایحسبن الذین کفر سبقوا إنهم لا یعجزون  (کافران نپندارند که از کیفر و مجازات ما فرار کرده اند، آنان هرگز ما را درمانده نمی کنند). در این صورت مسئله به کمک خداوند به ما مربوط می شود و کمک خداوند به ما هم به کمک ما به او منوط است. کمک ما به او هم به عمق ایمان مربوط می شود.  یا أیها الذین آمنوا إن تنصروا الله ینصرکم و یثبت أقدامکم  (ای کسانی که ایمان آورده اید اگر خدا را یاری کنید او هم شما را یاری می کند و قدمهای شما را استوار می گرداند){محمد / 5} و  إن تنصرالله فلا غالب لکم (اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس نمی تواند بر شما غلبه کند). علاوه بر آن، خداوند مؤمنان را آزمایش می کند (تا سره از ناسره باز شناخته شود)   و لیمحص الله الذین آمنوا و یمحق الکافرین  (خداوند مؤمنان را (آزمایش و سپس) پالایش می کند و کافران را نابود می سازد). این بدان معناست که پیش از نابودی کافران، دشواریهایی برای مؤمنان پدید می آید و یاری و امداد الهی زمانی به کمک مؤمنان می آید که در فلسطین کاملاً مورد آزمایش قرار گرفته باشند.  أم حسبتم أن تدخلوا الجنة و لما یأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم البأساء و الضراء و زلزلوا حتی یقول الرسول و الذین آمنوا متی نصر الله ألا إن نصر الله قریب  (آیا گمان کرده اید که وارد بهشت می شوید بدون آنکه به شما همان بلایی برسد که به کسانی که پیش از شما درگذشته اند رسیده است؟ سختیها و زیانهای زیادی به آنان وارد آمد و آنقدر پریشان شدند که پیغمبر و کسانی که با او ایمان آورده بودند گفتند که یاری خداوند کی فرا می رسد؟ بیگمان یاری خداوند نزدیک است).
در این صورت باید گفت که ما در این نبرد تنها نیستیم. خداوند و سپس مؤمنان نیز با ما هستند.  فإن حسبک الله هو الذی أیدک بنصره و بالمؤمنین (خداوند تو را بس است. او(به امداد غیبی) خود و با مؤمنان به تو یاری رساند).
کسی که تاریخ گذشته و حال را بررسی کرده باشد، در می یابد که ملتهایی که مظلوم واقع شده اند و بر آنان ستم رفته است با وجود ضعفشان و قدرتمندی دشمنانشان، پیروزشده اند. امروز نیز مجاهدان در عراق پیروزی حقیقی را در برابر بزرگ ترین و جنایتکارترین دولت در طول تاریخ به دست آورده اند. این پیروزی ایالات متحده آمریکا را وا داشته است که از طرحهای شیطانی خود دست بردارد، همان طرحهایی که در آنها وعده داده بود که نقشه خاورمیانه را بر اساس مصالح آمریکا تغییر می دهد. کاخ سفید امروز عاجزانه از کشورهای جهان می خواهد که این کشور را از باتلاق عراق نجات دهند. عراق نیز با آنکه فاصله زیادی میان دو طرف جنگ وجود دارد به خواست خداوند متعال پیروز خواهد شد، زیرا مقاومت موجب شده است که آمریکا برای باقی ماندن هرچه بیشتر در عراق تاوان سنگینی بپردازد. اشغالگران تعداد زیادی از نیروهای خود را در عراق از دست داده اند. هزینه اقتصادی این جنگ بسیار زیاد شده است. کاخ سفید اکنون خواستار اختصاص 87 میلیارد دلار دیگر برای ادامه حضور آمریکا در عراق و افغانستان شده است. اما غرور آمریکا در این امر موجب می شود که تنها زمانی از عراق خارج شود که دیگر هیچ راهی غیر از این کار نداشته باشد. اکنون زمان نابودی این ابرقدرت ستمگر فرا رسیده است، همان گونه که اتحاد جماهیر شوروی پس از تجاوز به افغانستان فرو پاشید. عراقیها هم باید با مجاهدتهای خود تاوان زیادی بپردازند، اما معادله ای که پیروزی را نوید می دهد این است که هر چه قدر مجاهدان در راه خداوند جانفشانی بیشتری انجام دهند، قدرتشان بیشتر می شود و به این ترتیب دشمنانشان با مسائل پیچیده تری مواجه می گردند.
امروز حمله به  حماس  تشدید گردیده است. این بدان معنا نیست که دشمن در وضعیت خوبی قرار دارد یا اینکه در حال نزدیک شدن به دستیابی به اهدافش است. بلکه برعکس، این حملات نشانگر ترس و احساس شکست و یأس و زبونی است که اشغالگران با آن مواجهند. اگر به اقدامات امنیتی که از سوی اشغالگران اتخاذ شده و زندگی آنان را به جهنم تبدیل کرده است، توجه کنیم، در می یابیم که آنان در وضعیت روحی و روانی بسیار خطرناکی قرار دارند و هر چه بیشتر به نابودی نزدیک تر می شوند. نبرد کنونی در فلسطین بر خلاف تصورات یهودیان صهیونیست به نبرد اسلام که امکانات معنوی و مادی گسترده ای دارد و یهودیان صهیونیستی که ادوات ویرانگری به خدمت گرفته اند، اما بسیار ترسو هستند، تبدیل شده است. آنان به خوبی می دانند که  حماس  در برابر ضربات آنان مقاوم است و می دانند که کشتن رهبران سیاسی آشکار تنها به یک چیز می انجامد و آن هم ظهور رهبران سری است. این واقعه در زمانی که مؤسسین جنبش حماس از جمله شیخ احمد یاسین را در سال 1989م دستگیر کردند، عملاً رخ داد. چنین اقدامی از سوی اشغالگران در گذشته به تضعیف این جنبش نینجامید و قطعاً در آینده نیز آن را سست نمی کند. از همه گفته های پیشین نتیجه می گیریم که حجم تهاجم به حماس هر چه باشد، یک نتیجه حتمی دارد و آن این است که این جنبش قدرت و توسعه بیشتری می یابد. علاوه بر آن، چنین تهاجماتی تعلق کامل فلسطین به ملت فلسطین را تثبیت می کند و این بدان معناست که همه امتیازاتی که در مذاکرات داده شده است نابود می شوند و سطح انتظارات سیاسی ملت فلسطین به مقدار قانونی و واقعی آن می رسد.
دشمن صهیونیستی شاید بتواند که تعداد زیادی را بکشد و تخریب گسترده و ویرانیهای وسیعی به بار آورد، اما از فراهم کردن امنیتی که شارون تروریست برای عملی کردن آن در مدت صد روز، انتخاب شد، ناتوان است. حملاتی هم که اکنون صهیونیستها بر ضد حماس تدارک دیده اند در نتیجه همین شکست، آغاز شده است. رژیم صهیونیستی حماس را خطر استراتژیک برای پروژه صهیونیسم می داند. این پروژه به هدف نابود کردن فلسطینیان و آرمان فلسطین تدوین شده است. پایان یافتن دوره قدرت شارون بدون فراهم شدن امنیت برای صهیونیستها تنها به معنای شکست شارون نیست، بلکه به معنای شکست رژیم صهیونیستی نیز هست، زیرا شارون آخرین تیر در ترکش رژیم صهیونیستی بود که برای فراهم کردن امنیت شلیک شد، اگر او شکست بخورد، افراد پس از او نیز قادر به انجام کاری نیستند و شکست حتمی این رژیم ـ که به امید خداوند متعال به زودی مشاهده خواهد شد ـ این رژیم پلید را مجبور می سازد که به دنبال یافتن جایگزینی برای پروژه صهیونیسم باشد. همان گونه که آمریکا نیز در عراق با چنین شکستی مواجه است و اکنون در پی یافتن جایگزینی برای طرحهای گذشته خود می گردد که در زمانی که به قدرت خود فریفته شده بود و عراقیهای قهرمان را تحقیر می کرد، آنها را تدارک دیده بود.