خطرات واردشدن حماس به سناریوی مذاکره / گفتگو با “هادی محمدی”

غرب می بیند حالا که امکان سرکوب مقاومت وجود ندارد، می خواهد با وارد کردن حماس به مذاکره امکان پاک کردن صورت مسئله مقاومت را میسر کند.
آیا میان پذیرش فلسطین به عنوان عضو ناظر در سازمان ملل و پیروزی غزه در جنگ هشت روزه و با توجه به استقبال هنیه و مسئولان حماس از این پذیرش ارتباطی وجود دارد؟
در واقع رویدادهایی که طی هفته های اخیر اتفاق افتاده پیام های مهمی را در دل خودش دارد اگر چه ممکن است که در ظاهر، از متغیر های کوچکی برخوردار باشد. جنگ هشت روزه غزه علیرغم زمان کوتاهش پیام ها و پیامد های مهمی را در عرصه داخلی فلسطین و در عرصه داخلی رژیم صهیونیستی و منطقه داشته و نیز برجای خواهد گذاشت حداقل عنصر مهمی که در این پدیده کوچک باید مؤثر باشد و انتظار آن را داشته باشیم در واقع تغییر در نوع نگاه ، برآورد، دکترین و یا سیاست های نظامی رژیم صهیونیستی است بخش دیگر این اتفاق مربوط به تلفیق نتایج این جنگ ظالمانه بر روی سیاست های نظامی و امنیتی غرب در خاورمیانه است به نحوی که اگر کمترین تأثیری برای موفقیت سیاست های نظامی گرایانه در خاورمیانه مطرح می شد اینک این تردید به اوج خود می رسد و عدم موفقیت این گونه سیاست ها در کنار دلایل دیگر مطرح خواهد شد. به همین دلیل در واقع در پایان این جنگ هشت روزه ما شاهد رفتار ها و سیاست های دیگری هستیم که به وجود آمده و آن تلاشی است که در گذشته وجود داشته و در این مقطع زمانی تحت عنوان تلاش برای تعیین عضویت ناظر فلسطین در سازمان ملل مطرح می شود.ادامه….
این تلاش که در ظاهر با رای منفی آمریکا و کانادا و رژیم صهیونیستی و چند جزیره کوچک در اقیانوس آرام شکل می گیرد در واقع از جهت مفهومی و نوع برداشت هایی که از جنگ ۸ روزه می شود می توان پیوند آنها را با یکدیگر درک کرد به این معنا که اگر نمی شود توان و قدرت جبهه محور مقاومت را در سطح خاورمیانه از طریق نظامی از بین برد، از طریق چراغ سبز برای ورود دولت ناظر فلسطینی به سازمان ملل می شود برای مقاومت موانع و محدودیت های جدیدی را به وجود آورد ضمن اینکه اساسا مشروعیت و پذیرش دولت فلسطین از نگاه غربی و رژیم صهیونیستی راه طولانی را در پیش دارد یعنی در ازای فقط عضویت ناظر دولت فلسطین در سازمان ملل بتوانند موانع و محدودیت های جدیدی را برای مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی به وجود بیاورند ضمن اینکه این تفکر و سناریو معتقد است که اگر بتواند در درون رژیم صهیونیستی یک کودتای سیاسی صورت بگیرد و شخص دیگری به جز نتانیاهو در انتخابات پیروز شود و زمینه برای مذاکرات سازش و راندن گروههای مقاومت به سمت یک مذاکره اجباری با رژیم صهیونیستی می تواند در واقع چالش های بزرگ آمریکا را در سطح منطقه حل بکند اگر چه این یک نگاه ایده آلیستی و انتزاعی به صحنه خاورمیانه است و نمی توانیم به دلیل انتزاعی بودن و در واقع غیر واقعی بودن به مؤلفه های آن بی اعتنا بکنیم ولی از این جهت که غرب تلاش خواهد کرد که بن بست های خودش را با تدابیر جدید و لو انتزاعی بشکند باید این مسئله را کاملا جدی تلقی کرد.
خوب با این پذیرش این خطر احساس می شود که غرب در تلاش است تا مقاومت را به سمت مذاکره سوق دهد به جای اینکه مبارزه کند؟
بله دقیقا همین طور است. تلاش می کنند اکنون که امکان سرکوب مقاومت وجود ندارد و با وارد کردن به مذاکره امکان پاک کردن صورت مسئله مقاومت میسر و امکان پذیر می شود.
همین مذاکرات احتمالی چه خطراتی در آینده برای اصل مقاومت خواهد داشت؟
این یک پروسه است که همانند آن چیزی که برای شخصیتی مبارز مثل یاسر عرفات به وجود آمد و یک شخصیت مبارز در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی را به یک گربه دست آموز تبدیل کرد که تمام خواسته های رژیم صهیونیستی و غرب را پذیرفت این فرایند برای بقیه گروههای مبارز و مقاوم هم می تواند مطرح شود منتها این فرایند در یک دوره بسیار کوتاه تر برای بقیه گروههای مبارز و انقلابی هم مطرح شود لذا اگر چه این سناریو دارای موانع بسیاری است ولی همیشه باید این توجه را داشت غرب که برای استثمار منطقه حکومت هایی ساخته و چیزی به نام رژیم صهیونیستی را تولید کرده و از آن دفاع می کند آمادگی این را ندارد که منافع خودش را پایان یافته در منطقه اعلام کند و برای حفظ منافع استعماری خودش حاضر است به هر کاری دست بزند و برای تأمین منافع خودش از هر سیاستی نیز بهره خواهد گرفت.