رژيم صهیونیستی و کابوس ایران هسته ای

رژیم صهیونیستی به دلایل سیاسی و امنیتی وایدئولوژیکی، بیشترین نگرانی را نسبت به برنامه هسته ای ایران ابراز کرده است. اکنون در داخل رژیم صهیونیستی بحث بر سر آن نیست که آیا ایران یک خطر هسته ای محسوب می شود یا نه، بلکه بحث بر سر آن است که چگونه باید با خطر هسته ای این کشور مقابله کرد. به عبارت دیگر رژیم صهیونیستی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک رژیم هسته ای غیرقابل بازگشت پذیرفته است. مقامات تل آویو از مکتب «بگین» تبعیت می کنند که معتقد بود هیچ کشوری در منطقه نباید به سلاح هسته ای دست یابد و اسراییل را تهدید کند، اما اکنون با ظهور ایران هسته ای، آموزه های این مکتب رنگ باخته است.
بسیاری از اسراییلی ها خطر هسته ای ایران را یک تهدید وجودی برای رژیم صهیونیستی قلمداد می کنند، اما گروهی معتقدند می توان با ایران هسته ای به عنوان یک واقعیت کنار آمد و در هر حال امکان منع ایران از سیر در روند هسته ای وجود ندارد.
از سویی برخی مقامات اسراییلی همچون رییس موساد «افرایم هالوی» برآنند که خطر هسته ای ایران یک خطر وجودی نیست و حتی فراتر از این، برخی تحلیلگران اسراییلی قائل به آنند که رژیم اسراییل برای ترسیم دشمن فرضی و در چهارچوب تئوری «توهم توطئه» به بزرگنمایی خطر ایران می پردازد.
با این حال موضع رسمی رژیم صهیونیستی آن است که باید به هر نحو با ایران هسته ای به مقابله برخاست و کابوس مرگ را از سر یهودیان زدود. اسراییل از زبان رسانه های آمریکایی ادعا کرد حمله هوایی به سوریه به خاطر بمباران مراکز هسته ای بوده است و سفر شتابان ایهود اولمرت نخست وزیر این رژیم به روسیه نیز بر خطر هسته ای ایران تمرکز داشت. از سویی سخنان جرج بوش رییس جمهور آمریکا در باره وقوع جنگ جهانی سوم به خاطر مساله هسته ای ایران بار دیگر خطر ایران را در داخل اسراییل برجسته ساخته است و رسانه های صهیونیستی مرتبا در این باره سخن می گویند. برای نمونه روزنامه معاریو در مورخه 20 اکتبر جاری سه صفحه نخست خود را به تهدیدات ایران(و سوریه و حزب الله) اختصاص داد و بر آمادگی اسراییلی ها برای ورود در جنگ احتمالی آینده تاکید زیادی نمود، در حالی این روز طبق تقویم عبری مصادف با ترور اسحاق رابین نخست وزیر اسبق اسراییل بود.
به نظر می رسد رژیم اشغالگر فقط به راهکار نظامی جهت بازداری ایران از روند هسته ای می اندیشد، هر چند اقدام نظامی خالی از پیامدهای سوء برای این رژیم نخواهد بود. برخی ناظران به طرح این سوال پرداخته اند که آیا اسراییل در صدد حمله یک جانبه و پیشدستانه به مراکز هسته ای ایران ـ همانند حمله به مرکز هسته ای عراق در سال 1981 ـ می باشد؟
به نظر می آید رژیم صهیونیستی تمایلی به اقدام یک جانبه ندارد، لذا اسراییلی ها در مقابله با ایران، بر روی هم پیمان استراتژیک خود یعنی ایالات متحده آمریکا حساب زیادی باز کرده اند. ژنرال «عاموس جلعاد» که از استراتژیست های برجسته اسراییل در موضوع هسته ای ایران محسوب می شود، معتقد است اسراییل نباید در راس حمله نظامی به ایران قرار گیرد. «یواف لیمور» تحلیلگر نظامی تلویزیون رسمی اسراییل هم گفته است: اسراییلی ها ترجیح می دهند اگر قرار است علیه ایران حمله نظامی صورت گیرد این کار به دست آمریکا انجام شود.
وی در تشریح توانمندی های نظامی اسراییل می افزاید: اسراییل برای زدن تنها یک هدف در ایران حداقل باید یک چهارم جنگنده های اف 16 خود را به کار گیرد و در عین حال ناچار است یک هشتم از این جنگنده ها را برای پشتیبانی و حمل سوخت وارد عمل کند. این در حالی است که نیروی هوایی اسراییل باید برای مقابله با پدافند ایران و موشک های شهاب که به سوی اسراییل شلیک خواهد شد به طور گسترده ای وارد صحنه شود. البته این موارد صرف نظر از خسارت های مادی و معنوی برخاسته از شروع نبرد می باشد. لیمور در پایان می پرسد: آیا این همه هزینه ارزش زدن تنها یک هدف هسته ای در ایران را دارد؟
اما در جایی که امید اسراییل معطوف به زرادخانه نظامی ایالات متحده آمریکاست، شرایط واشنگتن هم چندان خوشایند نیست. سران تل آویو به این جمع بندی رسیده اند که دولت کنونی آمریکا در وضعیتی نیست که بتواند علیه ایران اقدام نظامی انجام دهد. این بدان معناست که ایران زمان کافی برای پیشبرد فعالیت های هسته ای خود خواهد یافت و حتی تحریم های اقتصادی هم مانع آن نخواهد شد.
آمریکا برترین قدرت نظامی در جهان است، اما در داخل آمریکا نسبت به گزینه نظامی اتفاق نظر وجود ندارد. آن گونه که روزنامه «هاآرتص» چندی پیش در سرمقاله خود آورده بوش به این خاطر از جنگ جهانی سوم سخن گفته است که رییس جمهور ایران اسراییل را تهدید به نابودی کرده است. لذا در داخل اسراییل از سخنان بوش استقبال شده و آن را نشان حسن نیت بوش در برابر اسراییل دانسته اند. هر چند گروهی در این سخنان تردید کرده ومی گویند بوش هنگام حمله به عراق هم حسن نیت داشت، اما نتیجه جنگ عراق حسن نیت بوش را زیر سوال برده است!
هاآرتص می افزاید: مقامات اسراییلی بارها تصریح کرده اند خطر ایران تنها متوجه اسراییل نیست بلکه ایران مشکل کل جهان است، اما متاسفانه جهانیان در برابر این خطر سکوت کرده اند و اسراییل باید با صدای بلند مظلومیت خود را به جهانیان اعلام کند!
«بنزیمان» از تحلیلگران مشهور اسراییلی هم معتقد است بوش با طرح جنگ جهانی سوم، عملا اسراییل را در عمق معرکه قرار داده است، دولت فعلی ایران بسیار خطرناک است و باید مانع آن شد، اما نه به قیمت قربانی کردن اسراییل! به اعتقاد وی تصریحات بوش تنها جناح افراطی در داخل ایران را تشجیع می کند و موجب می شود ایران زودتر پروژه هسته ای خود را تکمیل کند.
آیا این تحلیل ها بدین معناست که اسراییل امیدی به حامی اصلی خود (آمریکا) ندارد؟ قطعا ایران دشمن مشترک آمریکا و اسراییل است، اما واقعیت آن است که آمریکا در برابر ایران دچار ناکامی شده است وبی تردید رژیم صهیونیستی هم باید از این ناکامی سهمی بستاند وپرونده شکست های سنگین گذشته خود را کامل نماید!
با توجه به این واقعیت است که روزنامه صهیونیستی «یدیعوت احرونوت» در مقاله ای انتقادی نسبت به عواقب جنگ هشدار داده و می نویسد: بوش ثابت کرده است آماده برافروختن جنگ های احمقانه است و نخست وزیر اسراییل هم نشان داده است که بدون اندیشه و درنگ و تنها با اشاره آمریکا وارد جنگ می شود! یدیعوت می افزاید: ممکن است جنگ جهانی سوم آن گونه که بوش پیش بینی کرده است رخ دهد، اما نه به خاطر رویکرد «ضد سامی» حکام ایران، بلکه به خاطر جنون حاکمی که در کاخ سفید بر اریکه قدرت تکیه زده است!
این موارد حاکی از تضارب آرا در داخل اسراییل در باره ایران هسته ای می باشد. آن چه مسلم است رژیم صهیونیستی ایران هسته ای را پذیرفته ونسبت به آن احساس خطر می کند. اکنون اختلاف بر سر آن است که چگونه با ایران برخورد کنیم. میانه روهای اسراییلی قائل به تعاملند وتندروها به جنگ اعتقاد دارند، البته جنگی که آمریکا وبلکه همه جهانیان پیشتاز آن باشند، چرا که اسراییل امنیت ملی خود را بر اساس ادعای واهی«ملت برگزیده» با امنیت جهانی گره زده است!