رژیم یاغی! / گفت و گو با استفان اریک برونر

در سایه تحولات اخیر در خاورمیانه بویژه حمله رژیم صهیونیستی به غزه و پیامدهای آن گفتگویی را با پروفسور «استفن اریک برونر» استاد برجسته علوم سیاسی دانشگاه روتگرز و مدیر روابط جهانی در مرکز مطالعات ژنوساید و حقوق بشر دانشگاه روتگرز ترتیب داده ایم. آنچه در ذیل می آید ماحصل این گفت و گو است.

● پیامد جنگ اسرائیل با غزه را چگونه ارزیابی می کنید؟ به نظر شما اسرائیل پیروز این جنگ بود یا حماس؟

◊ من مطمئن نیستم که یک نتیجه قطعی وجود داشته باشد. حماس در میان بمباران از بین نخواهد رفت. بدون تردید حماس احیا خواهد شد. این مسئله بویژه از زمانی که فتح به شدت آسیب دیده، مطرح شده است. عملکرد فتح نه تنها کمکی به مقاومت تلقی نمی شود بلکه به هیچ نتیجه ی مهمی در سایه مذاکرات با اسرائیل منتج نخواهد شد. در همین حال، البته حماس نیز به شدت آسیب دید. رهبری آن متحمل تلفات سنگین شد و زیربناهای سازمانی آن به نحو عمده ای ویران شد. سیاست تحریک آمیز شلیک موشک به اسرائیل نمی تواند آسیب های بنیادی و اساسی به این رژیم وارد سازد و البته احتمال واکنش اسرائیل به آن سبب می شود که مردم غزه هزینه آن را بپردازند. تا زمانی که حماس سرسختانه به این سیاست تند خود! پایبند باقی بماند مداخله اسرائیل تکرار خواهد شد. معهذا، جایگاه حماس به عنوان رهبر فلسطین همراه با مواضع بین المللی آن تقویت شده است. در خصوص اسرائیل باید گفت که اهداف آن در غزه هرگز روشن نبوده است. بنابراین قضاوت در این خصوص که اسرائیل از این حمله سود برده است، دشوار می باشد. من فکر می کنم که نابودی حماس هرگز به عنوان یک هدف جدی گرفته نشده است. اما اسرائیل امیدوار است که آن را تضعیف نماید و خشم و تنفر ناشی از خسارات جنبی و غیرنظامی عمیق خواهد بود.
از منظر بین المللی با توجه به یورش وحشیانه و سبوعانه اسرائیل به غزه، بمباران بدون هدف مدارس و بیمارستانها و تاسیسات سازمان ملل، پرستیژ اسرائیل از بین رفته است. اسرائیل در چشم جامعه بین المللی به عنوان یک دولت یاغی و قانون شکن معرفی شده است.
از منظر داخلی همانگونه که معمولاً در زمان جنگ رخ می دهد، شهروندان اسرائیلی پیرامون دولت خود گرد آمده اند. نارضایتی سالهای اخیر، که بوسیله بحثهای عمومی در خصوص تاسیس دولت اسرائیل و آوارگی فلسطینی افزایش یافته است، فروکش نموده است. شکست اسرائیل در جنگ هم از نظر تلفات و هم به لحاظ مادی، ناچیز و کم اهمیت است. ایالات متحده کمکهای خود به اسرائیل را قطع نخواهد کرد. بایکوت های گوناگون از نظر اثرگذاری بیشتر سمبلیک هستند تا واقعی.
صادقانه باید بگویم که من مداخله و حمله به غزه را به عنوان یک معیار و محک در روابط اسرائیل – فلسطین تلقی نمی کنم بلکه آن را رویداد ناگواری می دانم که از صلح جلوگیری می کند.

● آیا اسرائیل به خاطر استفاده از سلاحهای ممنوعه علیه غیرنظامیان نباید مواخذه شود؟

◊ گزارشها حاکی از آن بوده اند که فسفرهای سفید اسرائیل بر سر مردم غیر نظامی غزه فرو ریخته شد. همچنین گزارش شده است که مهمات اسرائیلی با اورانیوم ضعیف شده همراه بود. اگر این موضوعات حقیقت داشته باشد نقض حقوق بین الملل است. همچنین صحبتهای زیادی در خصوص نسل کشی در غزه مطرح است. اما این کلمه (نسل کشی) نادرست است زیرا این امر تمثیل اشتباهی را با «راه حل نهایی» نازی ها ایجاد می کند. بهتر است درباره آنچه که باروک کیمرلینگ از جناح چپ اسرائیل آن را «اجتماع کشی» نامیده است، بیندیشیم. معنی این عبارت این است؛ نابودی زیربناهای اجتماعی غزه با آسیب ثانویه به جمعیت آن. در این راستا، به عقیده من فراخواندن به دادگاه جرائم بین المللی به منظور اعلام جرم علیه رهبران نظامی و سیاسی اسرائیل، ایجاد شده است. اما من فکر نمی کنم که کاری از پیش برده شود زیرا ایالات متحده اجازه این کار را نخواهد داد. واقعیت این است که مسئول دانستن اسرائیل در درجه نخست یک مسئله اخلاقی را اثبات می کند و این مسئله بوسیله اعتراض ها و تظاهرات علیه اقدامات اسرائیل در سراسر جهان انجام شده است. به نظر بدیهی می رسد که امتیاز کهنه ای که مورد رضایت اسرائیل بود – به سبب تجربه تلخ یهودی ها در هولوکاست – به پایان خود نزدیک شده است.

● شیمون پرز اخیرا اظهار داشته است که حمله به غزه به تقاضای رهبران کشورهای عربی صورت گرفت. آیا این اظهارات به معنی انداختن توپ به زمین اعراب نیست؟

◊ اظهاراتی نظیر گفته های پرز تلاشی برای مشروعیت بخشیدن به چیزی است که به صراحت غیر مشروع است. اردن و مصر رفتارهای جداگانه ای با اسرائیل داشته اند. آنها و عربستان سعودی به صراحت مخالف حماس بوده و به طرز آشکار با فتح متحد شده اند. این که آیا این یک مسیر درست برای آنهاست یا خیر جای تردید دارد و مورد بحث است. اما به اسرائیل هیچ ارتباطی نداشته است. این اسرائیل بوده که جنگ را آغاز کرده است. این اسرائیل بود که وارد کشتار اجتماعی شده است. و این اسرائیل است که باید به خاطر اقداماتش مواخذه شود.

● این برای دومین بار است که جنگ طولانی شده و اسرائیل نمی تواند در آن پیروز شود. تاثیر طولانی شدن جنگ بر اسرائیل چیست؟

◊ جدا از همه صحبتهایی که در خصوص امنیت شده و حملات موشکی که علیه اسرائیل صورت گرفت، حمله به غزه یک تلاش بی شرمانه از سوی تروئیکای اسرائیلی حاکم – باراک از حزب کارگر همراه با لیونی و اولمرت از (راست – مرکز) حزب کادیما – برای پیش دستی از بنیامین نتانیاهو و حزب ارتجاعی لیکود در انتخابات آینده بوده است. با این وجود، بر اساس نظرسنجی های اخیر نتانیاهو پیشتاز است. از آنجا که تشکیلات سیاسی اسرائیل از تعامل با حماس امتناع ورزید و اقدامات آن نیز کاملا فتح را تضعیف نمود این احساس را ایجاد می کند که اکنون اسرائیل فاقد یک شریک برای صلح است.
حمله به غزه همچنین افزایش بی سابقه ضدیت با یهود در سراسر جهان را که تشکیلات اسرائیلی از روی نفع طلبی از آن برای مقاصد خود استفاده کرد را سبب شده است. اما نباید برداشت اشتباهی در این خصوص صورت گیرد. اسرائیل در این جنگ سقوط نخواهد کرد. آمریکا کمکهای خود را قطع نخواهد کرد و با یک آتش بس شرایط به وضع موجود بازخواهد گشت. بیش از هزاران فلسطینی کشته شده اند و ده ها هزار تن دیگر مجروح گردیدند. هزاران تن از ویرانی زیربناهای اقتصادی متاثر شده اند. اسرائیل از نظر اخلاقی شکست خورد. این یک فاجعه انسانی مطلق است که بیانگر بحران سیاسی در رهبری منطقه می باشد.

● چه پیشنهادهای سیاسی برای اوباما دارید؟

◊ اینکه تا چه اندازه پیشنهادات مطرح در شرایط کنونی واقعگرایانه باشند یک پرسش باز است. نخستین مسئله ای که باید مورد توجه دولت جدید آمریکا قرار گیرد این است که منازعه فلسطین – اسرائیل را به عنوان یک جنگ منطقه ای در نظر بگیرد و یک ابتکار عمل دیپلماتیک متعادل شده را آغاز کند.
دولت جدید آمریکا نباید یک «فرستاده ویژه» را منصوب کند بلکه کمیته ای را برای توصیه ها و قضاوتها – نظیر گروه مطالعات عراق که تحت هدایت جیمز بیکر وزیر امورخارجه اسبق آمریکا قرار داشت – منصوب نماید. اکنون فرصتی است که آمریکا تشخیص دهد «امنیت» - بویژه در سایه تهاجم اخیر به غزه – تنها نگرانی اسرائیل نیست بلکه نگرانی دولت فلسطینی است که زندگی و معیشت شهروندان آن کاملا وابسته به رویاها و هوس های اشغالگر امپریالیسم یعنی اسرائیل است.