رهبری در جامعه فلسطین

به نظر بعضی سخن گفتن از مفهوم رهبری در جامعه فلسطین و به خصوص در این دوران مخاطره آمیز است. به ویژه این که در کمین نشستگان مبارزه فلسطینیان از هیچ تلاشی برای نابودی دستاوردهای جهاد و مبارزات ملت فلسطین علیه تهاجم آمریکا و صهیونیسم جهانی دریغ نمی ورزند. اما باید در این مرحله دشوار موضعی شجاعانه اتخاذ کنیم و در طبیعت زمینه های متخلف مبارزاتی، تشکیلاتی و سیاست گذاری فرایند مسأله فلسطین تجدید نظر کنیم و اقدامی جدی با هدف سرکوب برخی مظاهر فساد و عوامل بیگانه صورت گیرد تا جلوی اقدامات خرابکارانه آنها گرفته شود. 
سخن گفتن از مفهوم رهبری و خصوصیات حقیقی و همه جانبه آن به این آسانی که برخی تصور می کنند، نیست. در زمانی که تمام مردم دنیا به تأثیرات مهم اسرا نهفته در این ویژگی ها و خصوصیات و رهبری تاریخی و کم نظیر که در خلق حوادث عظیم تاریخی و تغییر مجری تاریخ نیاز دارند، چه بسا مناسب نباشد با توجه به واقعیت جامعه ای که در آن زندگی می کنیم، به دنبال کشف اسرا همه این خصوصیات و تحقق آنها به بهترین نحو ممکن جهت ایجاد رهبران تاریخی و نادر خود باشیم. رهبرانی که با تدابیر و تصمیمات سرنوشت ساز مجرای تاریخ را تغییر دهند.
اما این مسأله نباید ما را از تلاش جدی و صادقانه در این زمینه باز دارد. اگر اقدام کشورهای پیشرفته در برطرف کردن این نواقص و خلل از طریق ایجاد نهادها و سازمان های مختلف مثبت و صحیح بوده است ما نیز باید از رهبران بلندپایه و متوسط جهت اصلاح نهادهای موجود و برطرف کردن خلل و نقاط ضعف حمایت کنیم. با بررسی اقدمات سازمان های حکومت خودگردان از زمان تشکیل آن در سال 1994 می بینیم که بخش بزرگی از مظاهر فساد ناشی از ساختار تشکیلاتی ناکارآمد این سازمان هاست که کلیه نهادهای وابسته به حکومت خودگردان به آن گرفتارند. این وضعیت نابسامان ادامه خواهد یافت مگر این که ساختار تشکیلاتی این سازمان ها و ارگان ها اصلاح شود. بهترین مثال برای این وضعیت بحرانی جدال کنونی میان فاروق القدومی معروف به ابواللطف و نبیل شعث بر سر منصب وزارت امور خارجه دولت فلسطین است.! هر کدام از آنها یکدیگر را به تلاش برای به دست آوردن صلاحیات بیش تر به زیان دیگری متهم می کنند!
آرزو داشتیم که اختلاف میان این دو عضو تشکیلات خودگردان بر سر حجم فساد در کادر دیپلماسی فلسطین در خارج از کشور و قرار دادن جاهلان، منافقان، فرصت طلبان و مزدوران در رأس نمایندگی های سیاسی باشد. افرادی که هیچ گونه پیشینه تاریخی و مبارزاتی و تجربه سیاسی در اداره سفارتخانه ها و نمایندگی های دولت فلسطین و تشکیلات خودگردان ندارند. همچنین آرزو داشتیم که دعوای آنها بر سر وضعیت خفت بار سفارتخانه ها و نمایندگی های فلسطین، فشار کاری و اداری و ناکارآمدی و نالایقی مسؤولان آنها باشد. اقدامات و رفتار این افراد هزینه های سنگینی برای اقتصاد فلسطین در بردارد و حیثیت ما را خدشه دار کرده و عامل اصلی نفرت مردم از آرمان عدالت خواهانه فلسطین و رژیم سیاسی و حتی رهبران تاریخی آن است.
ملت فلسطین جان و مال خود را تقدیم کردند تا این سفارتخانه ها تأسیس شود و شهروند فلسطینی در همه کجا احساس آرامش کند و پرچم پرافتخار وطن عزیز خود را بر روی جای جای این کره خاکی در اهتزاز ببیند. اما متأسفانه این سفارت خانه ها اکنون به پاتوق افراد نالایق و ناشایست و مراکزی مختص تهیه گزارش های سری برای سازمان های امنیـتی تشکیلات خودگردان در مورد فرزندان قهرمان ملت فلسطین تبدیل شده است و بیش ترین حد ظلم و ستم را علیه شهروندان فلسطینی روا می دارند. در واقع این همه خدمات به برکت سفرای دولت فلسطین است که قدومی و شعث آنها را در رأس امور قرار داده اند!!!!!!!!
این افراد ـ سفرا ـ از فرط بیکاری شکم هایشان بر آمده و جیب هایشان (حساب های بانکی شان) مملو از دلارهای ملت فلسطین است که در راه آرمانشان گرانمایه ترین سرمایه های هستی خود را تقدیم کرده اند و کاروان های شهدا، اسرا و مجروحان به راه انداخته اند. این سفرا خیلی خوب راه جمع آوری پول از فلسطینیان مظلوم را یاد گرفته اند. آنها تمام وقت خود را صرف حضور در مراسم ها و جشن های سفارتخانه ها خارجی می کنند و اکنون در شیک پوشیدن و پرستیژ گرفتن و به هدر دادن اموال ایتام، بیوه زنان و مظلومان فلسطینی خبره شده اند. خانواده های شهدا و فلسطینیانی در اردوگاه ها حتی تکه نانی برای سیر کردن گوشه ای از شکم فرزندانشان نمی یابند و فرزندان شهدا در انتظار مقرری ماهانه ثانیه شماری می کنند، در حالی که این افراد این چنین دارایی های آنها را بر باد می دهند. سفرای قدومی و شعث اکنون حقوق ماقانه دهها مبارز را که جوانی خود را در راه خدمت به آرمان فلسطین گذراندند، قطع کرده اند و آنان را در کشورهایی که در آنها زندگی می کنند، در انزوا قرار داده اند. صدها کودک فلسطینی به علت تبعید (انتقال به کشورهای دیگر) همراه با پدرانشان در اثنای سال تحصیلی از تحصیل محروم شده اند. این اقدام سفرا در چارچوب سیاست "تجهیل ملت فلسطین" صورت می گیرد. تا کنون حتی برای یک بار هم از قدومی و شعث نشنیدیم که از سفرای بزرگوار خود بخواهند به تبعید محصلان همراه با پدرانشان در تعطیلات تابستانی پایان دهند!
باید از قدومی و شعث پرسید که اکنون سفرایشان کجا هستند؟ و با توجه به حملات فزاینده صهیونیست ها، کشتار روزانه و سازمان یافته، ترور، بازداشت، تخریب منازل و زمین های کشاورزی، محاصره، نابودی منابع زیربنای فلسطینیان چه کار مثبتی برای آرمان فلسطین انجام داده اند؟ اگر قدومی و شعث در این زمینه تحقیق کنند، خواهند دانست که سفرایشان از نشستن در دفاتر فعال خود خسته شده اند و برای استراحت به گردشگاه های اروپا و یا به منازل مجللشان در پایتخت های عربی ـ که آنها را از بهای خون شهدا خریده اند ـ رفته اند!
آیا تا به حال شنیده اید که یک سفیر فلسطینی منزلی را در کرانه باختری و نوار غزه احداث کرده باشد؟
آیا دیده اید که سفرای فلسطین یک مؤسسه و یا یک کارخانه برای خدمت به فلسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه دایر کرده باشند؟
متأسفانه حقایق موجود گویای این مطلب است که سفرای بزرگوار ما ساختمان ها و عمارت های مجللی را در امان، دمشق، قاهره، رباط و بیروت خریده و برای فرار از قانون آنها را به نام فرزندان و همسران و بستگانشان کرده اند. تا کنون قانون در مورد هیچ کدام از این افراد اعمال نشده است و کسی هم نیست که بگوید: این اموال را از کجا آورده اید؟
حقیقت دردآور دیگر این که این سفرا فرزندان خود را در مناصب عالی در سفارتخانه ها و نمایندگی های فلسطین در خارج از کشور منصوب کرده اند. در حقیقت این اقدام آنها مصداق این مثل مشهور است: بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد.
آنچه بیش تر شگفت انگیز است این که اکثر سفرای قدومی و شعث فرصت طلب و سودجو هستند و پیشنیه مبارزاتی نظامی و سیاسی ندارند بلکه همزاد اسلو هستند و از این طریق به مناصب عالی رسیدند. عجیب این که آنها به دروغ خود را جانفشان و قهرمان نیز معرفی می کنند و فوق قانون و ضوابط مصون از هر پیگرد قانونی می دانند!
آنها شاگردان نجیب مدرسه ای هستند که برای سودجویی از وضعیت ملت مبارز فلسطین تأسیس شده است و این همه کارهای خلاف را تحت پوشش اعمال انسانی گمراه کننده و فریبنده انجام می دهند و از این طریق در تلاش هستند تا با شکوه ترین جلوه های مبارزاتی ملت فلسطین علیه اشغالگران را تشویش کنند.
دهها فاجعه و حادثه ناگوار برای فرزندان فلسطین در خارج از کشور روی داده است که حتی یکبار هم نه قدومی و نه شعث و سفرایشان حرفی در مورد آنها نگفتند؟
در سال 1995م. پلیس لیبی هزاران خانواده فلسطینی را بدون اخطار قبلی از منازلشان بیرون راند و حتی به آنها اجازه نداد که لوازم و اثاثیه هایشان را با خود ببرند و به فکر جای دیگری باشند. نیروهای پلیس این خانوادهای مظلوم را تحت شعار "بازگشت به فلسطین" به مرزهای لیبی و مصر تبعید کردند. لیبی علت این تصمیم خود را انگیزه ای ملی خواند که بر مردم و رهبری لیبی سنگینی می کرد. این خانواده ها سال های متمادی در بیابان و در شرایط بسیار ناگوار زندگی کردند. حتی کار به جای می رسد که یکی از زنان حامله در یکی از خودروهای نظامی و سوخته و به جا مانده از جنگ جهانی دوم در بیابان وضع حمل می کند.
شعث و قدومی برای یک بار هم این اوضاع فاجعه بار را محکوم نکردند و برای ملاقات با این خانواده های مصیبت زده هیچ اقدامی و حتی یکی از سفرای خود را برای بررسی مشکلات آنها اعزام نکردند تا این که حداقل به آن ها بشارت دهند که به زودی به وطن باز می گردند!!
در کشور دوست و برادر عراق پس از سقوط بغداد هزاران فلسطینی بی گناه به جرم فلسطینی بودن به قتل می رسند و یا بازداشت و آواره می شوند و کسی آهی بر نمی آورد. صدها خانواده فلسطینی از منازل خود که از پنجاه سال پیش تا کنون در آنها زندگی می کنند، رانده شدند و اکنون شب را در خیابان های بغداد به روز می رسانند بدون این که کسی به دادشان برسد و فرومایگان و اراذل و اوباش که خیانت و کینه دلشان را مملو از پلیدی کرده است، تحت شعار "هر فلسطینی باید کشته شود" چه بلاها که بر سر این خانواده ها نمی آورند. زنان و کودکان بیشماری در چادرهای سازمان ملل در ورزشگاه های بغداد و در شرایط نامناسب جوی و با دلهره و نگرانی می خوابند و در هر لحظه ممکن در معرض قتل و غارت قرار دارند.
سریال خونین بی خانمانی و در به دری فلسطینیان مظلوم در عراق همچنان ادامه دارد! دهها خانواده دیگر با تهدید سلاح و قتل از عراق رانده شدند و از چهار ماه پیش تا کنون در بیابان های مرزی اردن و عراق تحت سخت ترین شرایط آب و هوایی زندگی می کنند. نه قدومی و نه شعث با این خانواده ها دیدار نکردند و تنها هم و غم آنها جدال بر سر وزارت امور خارجه و این که کدام یک از آنها برای احراز این منصب شایسته تر است، می باشد.
اکنون تشکیلات خودگردان باید ندای اصلاحات و نابودی ریشه های فساد را اجابت و با احساس مسؤولیت به اوضاع فاجعه آمیز آوارگان فلسطینی در خارج از فلسطین رسیدگی کند. البته در این مسأله معجزه ای روی نخواهد داد. اصلاحات تنها در داخل فلسطین مورد نظر نیست بلکه باید در هر جای که فلسطینیان پایبند به آرمان فلسطین حضور دارند و در این راه جانفشانی می کنند، اجرا شود. ملت قهرمان فلسطین در داخل و خارج از وطن، در تبعیدگاه ها و مناطق موسوم به "الف، ب، ج، د و هـ" و ساکنان فلسطین اشغالی 48، آوارگان و مستمندان و بینوایان فلسطینی خداوند شما را از شر این حکومت (تشکیلات خودگردان) برهاند.