سرنوشت فلسطین در سرزمین فلسطین رقم می خورد

اسرائیل پس از شکست تاریخی خود در جنوب لبنان و بر هم خوردن موازنه روانی به نفع طرف فلسطینی با مد نظر قرار دادن سیاست «النصر بالرعب» خشن ترین چهره خود یعنی شارون را به صحنه آورد تا با ایجاد هراس و نگرانی در میان فلسطینیان و اعراب این موازنه را دیگر بار به نفع خود تغییر دهد

حدود ۳ ماه پیش شیمون پرز، مبدع نظریه خاورمیانه جدید و تبدیل تئوری «اسرائیل بزرگ» به «اسرائیل، برترین قدرت» در مقاله ای نوشت که مخالفان روند صلح در اسرائیل به این نکته توجه ندارند که تا چند سال دیگر تعداد فلسطینیان در سرزمین تاریخی فلسطین از مجموع یهودیان بیشتر خواهد شد و بدین ترتیب علیرغم موج گسترده کوچاندن یهودی ها به فلسطین اشغالی در اقلیت قرار خواهیم گرفت و این خطر بزرگی است که ما را تهدید می کند.لذا پذیرش تقسیم و تشکیل دولت فلسطینی البته با شرایط امنیتی ویژه، در راستای حفظ دولت اسرائیل و جلوگیری از فروپاشی آن است. در همین راستا در آخرین نظرسنجی انجام شده در فلسطین اشغالی مشخص شده است که بیش از ۶۷ درصد از یهودیان اسرائیلی از امکان تبدیل خود به یک اقلیت نگرانند.
ارزیابی های انجام شده نشان می دهد که با توجه به نرخ رشد جمعیت در میان فلسطینیان در سال ۲۰۰۵ تعداد یهودیان و فلسطینیان به صورت برابر به ۶ میلیون نفر خواهد رسید و در سال ۲۰۱۰ مجموع تعداد فلسطینیان از یهودی ها بیشتر خواهد شد. می دانیم که اسرائیل مدعی یک حکومت دمکراتیک است. بگذریم که دمکراسی آن تحت اشراف کامل نظامیان قرار داشته و اکثریت قریب به اتفاق سیاستمداران برجسته یهودی، فارغ التحصیل مدرسه نظامی ارتش اسرائیل هستند.
حال اگر اکثریت ساکنان فلسطین اشغالی، فلسطینی باشند پس آنگاه ادعای دمکراسی با حاکمیت دولتی یهودی چگونه سازگار خواهد بود.از سوی دیگر اسرائیل پس از شکست تاریخی خود در جنوب لبنان و بر هم خوردن موازنه روانی به نفع طرف فلسطینی با مد نظر قرار دادن سیاست «النصر بالرعب» خشن ترین چهره خود یعنی شارون را به صحنه آورد تا با ایجاد هراس و نگرانی در میان فلسطینیان و اعراب این موازنه را دیگر بار به نفع خود تغییر دهد. شارون نیز قول داد که در یک دوره صد روزه انتفاضه و مقاومت را درهم بشکند. ۱۰۰ روز ادعایی شارون به ۱۰۰۰ روز تبدیل شد ولی انتفاضه و مقاومت ادامه یافت. حتی اشغال عراق و تغییر موازنه در خاورمیانه و حضور مستقیم آمریکا در منطقه نیز نتوانست کشتی شکسته شارون را نجات دهد. در نتیجه آن مؤسسه ای که علیرغم رقابت های ظاهری بین جناح های مختلف اداره امور را در دست دارد به این نتیجه رسید که باید روند صلح را دیگر بار به حرکت درآورد تا شاید به وسیله آن امکان رهایی از شکست سیاست «شارونی» فراهم آید. اینگونه بود که برخی سیاستمداران چپ اسرائیلی به سرپرستی یوسی بیلین نقش جدیدی یافتند و مذاکرات غیررسمی خود با برخی سیاستمداران فلسطینی را در ژنو آغاز کردند.
یاسر عبدربه عضو سابق جبهه دمکراتیک فلسطین و مؤسس حزب فدا- اتحادیه دمکراتیک فلسطینی- و یکی از نزدیکترین افراد به یاسر عرفات و وزیر سابق تبلیغات فلسطین که دیگر سمت رسمی ندارد، سرپرستی هیئت فلسطینی مذاکره کننده را برعهده گرفت. حاصل این مذاکرات طرح صلحی بود که قرار است در این روزها به امضای نهایی طرفین برسد. طرحی که به عنوان پیشنهاد به مقامات رسمی و تصمیم سازان طرفین ارائه خواهد شد. مهمترین اشکال این طرح از نظر فلسطینی، به فراموشی سپردن حق بازگشت آوارگان فلسطینی است که بر اساس قطعنامه ۱۹۴ مجمع عمومی سازمان ملل متحد باید به خانه و کاشانه خود بازگردند.
دیگر مشکل این طرح امضای نهایی توافقنامه حل و فصل منازعه «فلسطینی- اسرائیلی» و اسقاط حق پیگیری حقوق فلسطینیان می باشد. در مورد بیت المقدس نیز علیرغم ادعای واگذاری آن به طرف فلسطینی، حفظ شهرک های یهودی نشین در اطراف آن و تحت حاکمیت قرار گرفتن این شهرک ها و محله یهودی نشین بیت المقدس شرقی، عملاً شرایط بغرنجی را فراهم می آورد که اولاً موجب درگیری های همیشگی میان طرفین خواهد بود و ثانیاً موضوع تسلیم بیت المقدس به فلسطینیان را بیشتر به یک شوخی مبدل می سازد.با این همه از هم اکنون جناح های مختلف اسرائیلی به استقبال این طرح رفته اند.
گروهی به سرپرستی حزب کار از آن استقبال نموده و در برنامه جدید سیاسی خود محورهای اصلی این طرح را مبنای کار آتی خود قرار داده اند. در مقدمه این برنامه آمده است: «توازن جمعیتی در سرزمینی واقع در میان دریای مدیترانه و رود اردن - فلسطین تاریخی - وجود دولت دمکراتیک یهودی را تهدید می کند. لذا باید آنها - مردم فلسطین و یهودی ها - را از یکدیگر جدا نمود.» این حزب با سیاست شارون در مورد ایجاد دیوار حائل مخالفت نکرده بلکه معتقد است که این دیوار باید در مرز ۱۹۶۷ بنا شود. در مورد شهرک های یهودی نشین نیز حزب کار اعتقاد دارد که باید اولاً بنای شهرک هایی که ساخت آنها پس از سال ۲۰۰۱ - روی کار آمدن شارون - آغاز شده است متوقف گردد و ثانیاً در مورد سرنوشت دیگر شهرک ها با طرف فلسطینی به مذاکره پرداخت. در برنامه سیاسی جدید حزب کار بر موضوع امنیت و ضرورت اخذ تعهد از طرف فلسطینی برای مبارزه با خشونت و تروریسم - مقاومت مشروع مردم فلسطین - تأکید فراوان شده است، که نشان می دهد اسرائیل در هر حال و از هر طریقی درصدد دستیابی به یک امنیت است تا بتواند در پرتو آن موجودیت خویش را حفظ کند.در دیگر زمینه ها نظیر سرنوشت بیت المقدس، مبادله برخی اراضی اشغالی در ۶۷ با اراضی اشغال شده در سال ۱۹۴۸ نیز مطالب طرح ژنو تکرار شده است.
جریانات تندرو اسرائیل با ایفای نقش تعریف شده خود با این طرح مخالفت کرده اند. تا در صورت امکان فلسطینیان را مجبور کنند که عقب نشینی بیشتری را پذیرا شوند و چیزی را به دست آورند که از تحقق آن با توسل به روش های نظامی - امنیتی ناتوان شده اند. شارون که اعلام کرده است در مقابل تخلیه برخی شهرک های یهودی برخی دیگر از آنها را به خاک «اسرائیل» ملحق خواهد نمود، پسر خود عومری شارون را به لندن فرستاد تا در میزگرد «صلح رابین» شرکت کند وبا هیأت فلسطینی به ریاست جبریل رجوب مشاور امنیتی عرفات به مذاکره بپردازد. این میزگرد با کوشش موسسه آموزش ایگال آلون و گروه درستی اسرائیل در حزب کارگر انگلستان تشکیل شده است. آماده سازی برای برگزاری این میزگرد کاملا مخفی انجام شد و از شرکت کنندگان در آن خواسته شده است تا از اعلام جزئیات موضوعاتی که مورد بررسی خواهند داد خودداری کنند. با اینحال خبرهای واصله حاکی از آن است که موضوع «صلح» محور اصلی این میزگرد بوده است. دو هیئت اسرائیلی و فلسطینی پیش از آغاز مذاکرات خود با جاناتان پاول رئیس دفتر نخست وزیر انگلستان دیدار کردند.یک سخنگوی نخست وزیر انگلستان اعلام کرد که «تونی بلر طرح ژنو را مورد تایید قرارداده و آن را یک تلاش ناب برای غنی ترکردن مذاکرات به شمار آورده است.»درعین حال فراموش نفرموده اند!! که برای راضی کردن شارون به تازه ترین شعار وی یعنی مبناقراردادن نقشه راه نیز اشاره کنند و پایبندی انگلستان بر آن را مورد تاکید قرار دهند.
شارون که رسما اعلام می کرد هرگونه تعامل با عرفات را نخواهد پذیرفت، اینک پسر خود عومری را به لندن فرستاده تا با نماینده عرفات مذاکره کند. این مطلب نشان می دهد که شارون در وضعیت بسیار دشواری قرار دارد. از یکسو نتوانسته است برنامه های اصلی خود در سرکوب مقاومت ملت فلسطینی را عملی کند و امنیت اسرائیل را برقرار سازد و از سوی دیگر تحت فشار شدید افکار عمومی جهانیان به ویژه اروپا که درنظر سنجی اخیر نشان داد شدیدا درمورد سیاست های اسرائیل مسئله دار شده است قرار دارد. درعین حال مخالفان داخلی وی - جریان چپ - تحت شعار صلح خواهی و تبیین فواید آن برای اسرائیل، با وی به مخالفت برخواسته اند. لذا ناگزیر از آن است که با اندک تغییری در روش برخوردی، جوهره سیاست خود یعنی تحمیل حداکثر خواسته های خود بر طرف فلسطینی را پی بگیرد. هرچند که وی پیش از هرکس دیگر از تصمیمات پشت پرده موسسه صهیونیستی حاکم بر اسرائیل که خود نیز قطعا یکی از موثرترین افراد آن است مطلع می باشد.
در این میان مذاکرات دیگری میان فلسطینیان و مقامات اسرائیلی در مادرید در جریان است که محمد دحلان و جدعون ساحر رئیس فراکسیون اکثریت در کِنست اسرائیل آن را اداره می کنند. گویی که پس از شکست هجوم جهانی بر علیه فلسطینیان با عنوان مبارزه با تروریسم اینبار عنوان صلح جوئی مبنای کار غرب برای تحلیل نظریه خود به طرف فلسطینی شده است. هرچند که در این صحنه یک نکته بسیار مهم جلب توجه می کند و آن فعال شدن بی سابقه اروپا در برابر سکوت آمریکا است. گویی حمایت های همه جانبه آمریکا از شارون و چسبندگی کامل مواضع آن با اسرائیل شرایطی را فراهم آورده که امکان یک تحرک مسالمت آمیز را برای آن دشوار نموده است. سرنوشت فلسطین اگر به مذاکرات صلح سپرده شود نتیجه ای جز آنچه که در مادرید و اسلو محقق گردید عاید آنان نخواهد شد. این مسئله آنقدر بدیهی است که تصورش موجب تصدیق آن خواهد بود. به همین دلیل می بینیم که احمد قریع نخست وزیر فلسطینی که اتفاقا یکی از طرفداران راه حل مسالمت آمیز است، درمورد نتیجه بخش بودن دیدارها و مذاکرات متعدد فلسطینیان با مقامات اسرائیلی ابراز تردید می کند و آنها را غیرضروری می خواند.
هرچه باشد سرنوشت مسئله فلسطین در ژنو، لندن و یا مادرید تعیین نخواهد شد، سرنوشت فلسطین در سرزمین فلسطین رقم می خورد.