شارون و آپارتاید صهیونیستی

۱) تردیدی نیست که خروج شهرک نشینان یهودی از سرزمین های فلسطینی در غزه رویدادی بزرگ و پراهمیت است. این رویداد بیانگر پیروزی مقاومت مردم فلسطین در برابر اشغالگرانی است که از عده و عده برای سرکوب و کشتار و تحمیل و اشغال هیچ کم ندارند و به بزرگترین ابرقدرت تاریخ جهان متکی هستند و تقریبا همه کشورهای اروپایی هم از آنها حمایت می کنند و چهار پنجم رسانه های جهان در خدمت منافع آنها هستند.
۲)امروز مردم جهان با حیرت مشاهده می کنند که اسرائیلی ها با کوله باری از اندوه و نومیدی ناچار به خروج از سرزمینی می شوند که ۳۸ سال پیش به اشغال اسرائیل درآمد. همان جایی که بنیانگذاران اسرائیل آن را مهمترین بخش ارض موعود می خواندند و تندروترین فرزندان بنی اسرائیل را به آنجا آورده بودند تا بقیه سرزمین های فلسطینی را هم بتدریج و به زور از مردم این دیار غصب کنند. اما اینک ملت فلسطین که درست از هنگام دیدار معروف شارون از بیت المقدس انتفاضه الاقصی را آغاز کرد توانسته است افراطی ترین سیاستمدار رژیم صهیونیستی را وادار به خروج از نوار غزه کند.
۳) طی دهها سال ملت مظلوم فلسطین دردناک ترین تجربه های بشری را در سخت ترین شرایط تحمل کرده است و رژیم صهیونیستی با حمایت انگلیس و سپس آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی همه حقوق این ملت را با وحشیانه ترین رفتارها از آنها سلب کرده اند. شارون در صبرا و شتیلا کشتارهایی به راه انداخت که مایه شرم بشریت است ولی کمتر در تاریخ رسانه های جهان بویژه رسانه های غربی نمونه هایی از مظلوم نمایی و شرح رنج و درد ملت ستمدیده فلسطین مشاهده می کنیم. در روزها و هفته های گذشته رادیوها و تلویزیون ها و روزنامه ها و دیگر انواع رسانه ها در غرب با توصیفاتی پرسوز و گداز از وضعیت غم انگیز شهرک نشینان یهودی در حال خروج از غزه گزارش دادند. در این گزارش ها که حتی دل سنگ را آب می کند با عکس و فیلم نشان داده می شود که چگونه یهودیان افراطی مجبور به ترک خانه و کاشانه خود می شوند. کارزار تبلیغاتی گسترده و عظیمی که رسانه های غربی و صهیونیستی در باره خروج شهرک نشینان اسرائیلی از نوار غزه به راه انداخته اند به روشن ترین وجه طرز تفکر و نگرشی را که غربیان به جهان و مردمانش دارند بازمی نمایاند. این رسانه ها با موفقیت چهره ظالم و مظلوم را با تصویرسازی های معکوس تغییر می دهند.
۴) شکی نیست که عقب نشینی اسرائیل از نوار غزه با اهداف تعریف شده ای همراه است و شارون بدون شک قصد دارد توطئه های بزرگی را در آینده در سرزمین های اشغالی به اجرا بگذارد. ولی این بدان معنا نیست که خروج اسرائیل از نوار غزه یک برنامه اسرائیلی است که صرفاً با اختیار و اراده شارون و برای اجرای برخی سیاست های خاص تدوین و اجرا شده است. برعکس این اقدام بر شارون و رژیم او تحمیل شده است و او بازیگر واکنشگری بیش نیست که از زور ناچاری منفعلانه ترین واکنش ممکن را ازخود بروز داده است. شارون در برابر اعتراضات اسرائیلی ها به خروج از غزه تنها به ابراز تاسف و گریستن در برابر دوربین های تلویزیون می پردازد زیرا بخوبی می داند که سیاست خشونت آمیز او با سنگین ترین شکست روبرو شده است. شارون در ابتدا با سیاست مشت آهنین به روی کار آمد. او در آغاز وعده گسترش شهرک سازی را در منطقه مطرح کرد و شروع به کشتار فلسطینی ها در دو سوی رود اردن کرد. در واقع هنگامی که انتفاضه مسجد الاقصی اسرائیل را به ضعف شدید دچار کرد صهیونیست ها با روی کار آوردن شارون که در واقع افراطی ترین و بیرحم ترین چهره سیاسی صهیونیستی در نیم قرن اخیر به شمار می آید تصور کردند که فلسطینی ها را به حاشیه خواهند راند. شارون طی سال ها از هر روش خشونت آمیز که درتصور انسان می گنجد برای نابودی مقاومت فلسطینی استفاده کرد اما امروز نتیجه چیست؟
۵) نتیجه این است که مقاومت مشروع فلسطینی امروز در جهان آبرو و اعتباری بیش از گذشته دارد و حقوق مردم فلسطین با صدای بلندتری در جهان شنیده می شود و در میان مردم فلسطین موقعیت جنش مقاومت اسلامی به حدی تقویت شده است که هم شارون و هم دوستان آمریکایی و اروپایی او و هم جناح های سازشکار فلسطینی برگزاری انتخابات آزاد پارلمانی در فلسطین را کابوسی وحشتناک به شمار می آورند زیرا تردیدی به پیروزی حماس و جهاد اسلامی ندارند. اکنون بار دیگر آشکار شده است که غصب و تجاوز در دنیای امروز که ملت ها بیدار و مصمم به دفاع از موجودیت و هویت خود هستند به هیچ عنوان پایدار و همیشگی نمی ماند و این موضوع ربطی به نوع توازن قوا میان غاصب و مغصوب ندارد.
۶) شارون از خارج کردن ۸۵۰۰ شهرک نشین یهودی از نوار غزه چه اهدافی را تعقیب می کند؟ شارون خود بارها گفته است که می خواهد با این کار امنیت اسرائیل را ارتقاء ببخشد. او می گوید ما دیگر نمی توانیم در باریکه کوچکی که بیش از یک میلیون و چهارصد هزار فلسطینی خشمگین، فقیر و مصمم آنجا را به متراکم ترین مکان جهان مبدل کرده و روز به روز تعداد آنان بیشتر می شود باقی بمانیم. به نظر می رسد امروز در سرزمین های اشغالی شارون قصد دارد سیاست آپارتاید را به اجرا بگذارد. اساس این سیاست که نمونه اعلای آن در رژیم قبلی آفریقای جنوبی اجرا می شد این بود که نژاد حاکم بایستی از نژادهای محکوم فاصله بگیرد و ساختار اجتماعی و سیاسی بایستی بگونه ای باشد که ارتباط و مراوده میان نژادها هرچه کمتر و محدودتر شود. از این رو آپارتاید مفهوم جدایی نژادی را جایگزین تبعیض نژادی می کند که بهرحال همواره با نوعی ادغام و مراوده اجتماعی میان نژادها همراه بوده است. اگرچه قضیه فلسطین وجه نژادی برجسته ای ندارد ولی نوع مناسبات میان فلسطینی ها و اسرائیل با نمونه رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی انطباق دارد. روش صهیونیست ها همواره بر مبنای فشار و تحقیر و تضعیف ملت فلسطین و نابودی زیرساخت های زندگی اجتماعی و اقتصادی همراه با حضور مداخله گرانه و سرکوب مستقیم نظامی و امنیتی بوده است. ولی تجربه شارون در اعمال خشونت بی حد و حصر علیه فلسطینی ها برای حفظ نوار غزه و تامین امنیت چند هزار شهرک نشین افراطی در برابر دریای جمعیت فلسطینی ها اکنون با شکست مواجه شده است و لذا او سعی دارد تا از تجربه آفریقای جنوبی به صورتی تعدیل شده در سرزمین های اشغالی بهره گیری کند. شارون می خواهد فلسطینی ها را از آنچه خاک اصلی اسرائیل می خواند جدا کند و جدا نگه دارد. در این مسیر خارج کردن شهرک نشینان از نوار غزه اولین گام به شمار نمی آید . بلکه این حرکت از ماه ها پیش با رایزنی با آمریکا آغاز شد و سپس با آغاز ساخت دیوار حائل در میان مراکز جمعیتی فلسطینی از بخش های یهودی نشین ادامه یافت. اکنون با خروج شهرک نشین ها از غزه و کاهش حضور فیزیکی نیروهای اسرائیلی در منطقه این فرایند وارد مرحله جدیدی شده است.
۷) این سیاست چه آثار و پیامدهایی خواهد داشت؟ با خروج صهیونیست ها از غزه محافل تبلیغاتی و رسانه های غربی و صهیونیستی ،هجومی تبلیغاتی به راه انداخته اند تا اینگونه القاء کنند که شارون مردی که مردم دنیا او را از بیرحم ترین سیاستمداران روزگار می شناختند نیست بلکه مرد صلح و عدالت است و حتی در راه صلح دست به فداکاری هایی می زند که امروز نمونه آن را در غزه شاهدیم. اما واقعیت چیز دیگری است. شارون نوار غزه را به صورت قفسی بزرگ درآورده است که رود اردن برای آن حکم همان دیوار حائلی را دارد که در سایر نقاط پرجمعیت فلسطینی در اطراف مردم بومی فلسطین کشیده شده است تا فلسطینی ها را در مراکز جمعیتی مشابه بانتوستان های آفریقای جنوبی زندانی کند.
۸) اینجاست که باید گفت رفتار شارون مبتنی بر گفتمان صلح یا عدالت نیست بلکه صرفا در چارچوب همان گفتمانی است که از آغاز زمامداریش ادامه داده است و آن همانا گفتمان امنیت است. احتمالا این فرایند جداسازی با
تلاش هایی برای ایجاد شبه دولت فلسطینی نیم بندی بدون به رسمیت شناختن عناصر اصلی مقوم دولت یعنی ارتش و سیاست و اقتصاد مستقل ملی همراه خواهد شد تا این توهم جا انداخته شود که مسئله فلسطین در حال حل و فصل شدن است.
۹) گام بعدی در این فرایند عادی سازی مناسبات صهیونیست ها با دولت های عربی است که در واقع بعدی دیگر از همان مفهوم جداسازی است که آن هم بصورت جدا کردن جهان عرب از قضیه فلسطین و تحت فشار قرار دادن اعراب توسط آمریکا و اروپا برای برقراری رابطه سیاسی و اقتصادی با رژیم صهیونی است. بدین سان شارون که دریافته بود راهی برای حفظ شیوه مرگبار زندگی صهیونیستی در کنار قربانیان رژیم صهیونی در آینده وجود ندارد و بناچار بایستی از آنها فاصله بگیرد اکنون در حال تنیدن تار های تازه ای بر دست و پای ملت فلسطین است.
۱۰) آیا شارون در اجرای سیاست آپارتاید از حاکمان نژادپرست آفریقای جنوبی مهارت بیشتری خواهد داشت ویا ملت فلسطین بر اثر این سیاست ها منفعل و محدود خواهد شد؟ تجربه تاریخی نشان می دهد که چنین نخواهد شد. آرمان آزادی فلسطین همچنان سرزنده و قدرتمند است و حمایت از این آرمان نیز امروز به مراتب بیشتر از گذشته در جهان گسترش یافته است. حقوق مردم فلسطین نیز بیش از آنکه مورد حمایت دولت های عرب باشد از حمایت ملت ها برخوردار است. مهمتر از همه اینکه دستاورهای ملت فلسطین از همان هنگام رو به افزایش نهاد که اتکاء به خود و ایستادن روی پای خود را در شکل حرکت اسلامی انتفاضه باور کردند.