قدس در طرح ژنو

در حالی که مسئله قدس در نقشه راه نادیده گرفته و ترجیح داده شد که در برابر پیشنهادهای مشخصی که درباره آن به کمیته چهارجانبه (آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل) ارائه شده بود، سکوت شود، طرح ژنو مخاطرات ورود به لانه زنبورهای قرمز را به جان خرید و اظهار نظرهای زیادی درباره قدس و مسائل مختلفی که در زیر مجموعه مسائل اصلی سازش قرار می گیرد، مطرح کرد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته شده،  سناریوی قدس در طرح ژنو  است و اینکه آیا در این مسئله از گذشته درسی آموخته شده است. آیا اختلافات شدیدی که در گفت و گوهای کمپ دیوید 2 در سال 2000 میلادی با میانجیگری بیل کلینتون رئیس جمهور سابق آمریکا بر سر این مسئله بروز کرد و علی رغم آنکه باراک نخست وزیر آن زمان رژیم صهیونیستی مدعی شد که طرف  اسرائیلی  امتیازات زیادی در این باره داده است با مخالفت شدید طرف فلسطینی مواجه شد، مد نظر قرار گرفته است؟
در اینجا ابتدا به مسائل مطرح شده در کمپ دیوید درباره قدس و پیشنهادهای کلینتون و پاسخ طرف فلسطینی و سپس به نکاتی که در نقشه راه درباره قدس آمده و نیز نگرانی طراحان این طرح از به رسمیت شناختن پایتختی قدس شرقی برای دولت فلسطینی که قرار است در سال 2005 میلادی تشکیل شود، می پردازیم. پس از آن نیز نکاتی را که در طرح ژنو در زمینه قدس مطرح شده است، بررسی می کنیم.
طرف فلسطینی شرکت کننده در گفت و گوهای کمپ دیوید نسبت به پیشنهاد کلینتون درباره قدس ملاحظاتی داشت که به بخشی از آن اشاره می کنیم: درباره مسئله قدس آقای کلینتون یک اصل کلی مطرح کرد که عبارت بود از اعطای مناطق فلسطینی در این شهر به فلسطینیان و سپردن حاکمیت مناطقی که یهودیان در آن ساکن شده اند به  اسرائیل . ایشان همچنین از دو طرف خواسته است که نقشه مناطقی را که بیش ترین ارتباط جغرافیایی را با یکدیگر دارند، تهیه کنند. در این باره دو احتمال درباره حاکمیت و حق هر دو طرف بر حرم شریف و دیوار غربی مطرح شده است و در هر دو درباره حاکمیت فلسطینیان بر حرم شریف و حاکمیت  اسرائیل  بر دیوار غربی (دیوار براق) و نیز ممنوعیت حفاری و ساخت تونل در زیر حرم یا دیوار مطالبی آمده است که هر دو اشکالاتی دارد.
به نظر می رسد که پیشنهاد آمریکا در ضمن، حاکمیت  اسرائیل  بر زیر حرم را به رسمیت شناخته است، زیرا بر اساس آنچه در این پیشنهاد مطرح شده «به  اسرائیل  حق داده شده است که در پشت دیوار(همان منطقه ای که حرم در آن واقع است) حفاری کند، اما صهیونیستها به صورت اختیاری از این حق صرف نظر کرده اند». همچنین اصطلاح دیوار غربی منقطه ای را در خارج از این دیوار نیز در بر می گیرد و تونلی را که نتانیاهو در سال 1996 و در زمان نخست وزیری اش در این منطقه حفر کرد و به درگیریهای شدید و گسترده ای انجامید در بر می گیرد.
مسئله زمین در پیشنهاد آمریکا درباره قدس اشکلاتی دارد که به توضیح بیش تر نیازمنداست.
همان گونه که نقشه نشان می دهد، سیاست شهرک سازی رژیم صیهونیستی در قدس شرقی اشغالی که با مخالفتهای شدید بین المللی نیز مواجه شد، تغییراتی در این شهر ایجاد کرده است. بر همین اساس پیشنهاد آمریکا مبنی بر آنکه مناطق عرب نشین تحت حاکمیت فلسطینیان قرار می گیرد و مناطق یهودی نشین به  اسرائیل  سپرده می شود قابل اجرا نیست، زیرا اصل پیوستگی جغرافیایی مطرح شده در این پیشنهاد در نهایت فلسطینیان را در جزیره های جدا از هم در داخل شهر محاصره می کند و  اسرائیل  از پیوستگی جغرافیایی مناطق یهودی نشین (که با چندین سال شهرک سازی مداوم چنین وضعیتی ایجاد شده است) استفاده کند، بر همین اساس اتصال مناطق پر جمعیت هر قومی در واقع پیوستگی جغرافیایی مناطق یهودی نشین را ایجاد می کند و کاملاً به نفع  اسرائیل  است.
ادامه درخواست  اسرائیل  برای حاکمیت بر مراکز دینی در قدس که از نظر جغرافیایی نامشخص است و مخالفت مداوم با ارائه نقشه ای که خواسته های این رژیم را در شهر قدس مشخص سازد، نگرانیهای فلسطینیان را نسبت به توطئه های  اسرائیل  تقویت می کند. نکته مهم دیگر آن است که هر راه حلی درباره مسئله قدس باید پیوستگی جغرافیایی مناطق فلسطینی نشین در شهر قدس از یک سو، و پیوند میان قدس و مناطق دیگر فلسطینی نشین را از سوی دیگر، مد نظر قرار داده و در خود داشته باشد.
یکی از عناصر اصلی موضع فلسطینیان در رابطه با قدس، جایگاه این شهر به عنوان منطقه ای است که همه باید در دسترسی به آن آزاد باشند. این جایگاه نه تنها برای آزادی دسترسی همه مؤمنان به اماکن مذهبی در همه مناطق مقدس این شهر مد نظر است بلکه مسئله بسیار مهم دیگر آن است که آزادی تردد در ضمن دولت فلسطینی باید برای همه فراهم شود ولی متأسفانه در پیشنهاد آمریکا به این مسئله هیچ اشاره ای نشده است.
اینها دلایل مخالفت فلسطینیان با هر گونه امتیاز دهی که به عربی بودن بخش شرقی آن لطمه وارد کند به شمار می رود.
درباره نگاه طرح نقشه راه به مسئله قدس نیز باید گفت که در این طرح فقط در سه جا به مسئله قدس به صورت گذرا اشاره شده است. هر سه جا نیز در بخش مراحل دوم و سوم اجرای این طرح آمده است و در مقدمه یا بخش مربوط به مرحله اول اجرای این طرح هیچ اشاره ای به مسئله قدس نشده است.
در مرحله دوم نیز تنها به صورت اختصار به مسئله بازسازی مراکز اداری فلسطینیان در شهر قدس و بازگشایی مؤسسات تعطیل شده در قدس شرقی پرداخته و از دولت عبری خواسته شده است که اتاق بازرگانی فلسطین و دیگر نهادهای فلسطینی که در این شهر بسته شده اند، بازگشایی شوند و این نهادها اجازه یابند به صورت کاملاً آزاد و بر اساس توافقات گذشته میان طرفین به فعالیت خود ادامه دهند. این متن نشان می دهد که در نقشه راه از سیاسی شدن فعالیت این مؤسسات به ویژه مرکز  بیت الشرق  که به مثابه وزارت امور خارجه فلسطین بود، خودداری شده است.
درباره متن مربوط به مرحله سوم طرح نقشه راه درباره قدس نیز هیچ اشاره ای به آینده این شهر نشده است بلکه این مسئله همان گونه که در قرارداد اول اسلو در سال 1993میلادی صورت گرفت به کنفرانسی بین المللی که گروه چهارجانبه بین المللی با مشورت دو طرف فلسطینی و  اسرائیلی  در آغاز سال 2004میلادی برگزار می کنند تا مسائل اساسی مانند مرزها، قدس، پناهندگان و شهرکهای صهیونیست نشین حل و فصل شود، موکول شده است. طرح نقشه راه سپس به مباحث اصلی سناریوی پیشنهادهای مربوط به حل مسئله قدس که در آنها گرایشهای سیاسی و دینی دو طرف و حفظ مصالح دینی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان در سطح جهان و تحقق دیدگاه دو دولت یعنی  اسرائیل  و دولتی مستقل، دمکراتیک و قادر به ادامه حیات به نام فلسطین که در کنار هم در صلح و امنیت به سر می برند، می پردازد.
این بدان معناست که نقشه راه هم روش قرار داد اسلوی اول را در زمینه موکول کردن مسائل جدال برانگیز به آینده در پیش گرفته است. اما در طرح ژنو تلاش شده است که پیشنهادهای مربوط به حل و فصل مسئله قدس در کنار مسائل دشوار دیگر بررسی شود. در این طرح در زمینه حل و فصل مسئله قدس چنین آمده است:
دولت فلسطینی در کنار  اسرائیل  در سرزمینهای فلسطینی که در سال 1967م اشغال شده است تشکیل می شود و  اسرائیل  متعهد می گردد که در مدت 30 ماه از اجرای این توافق از مناطق اشغالی خارج گردد و دو طرف توافق می کنند که برخی تغییرات در مرزهای 1967م. (خط سبز) ایجاد کنند.
هر یک از دولتها به محض به رسمیت شناختن حق موجودیت برای یکدیگر، نمایندگیهای دیپلماتیک و کنسولگریهای خود را در طرف مقابل دایر می کنند.
حق حاکمیت مناطقی از قدس که در اختیار هر یک از دو دولت فلسطین و  اسرائیل  است، برای آنان محفوظ است. یعنی اینکه پایتخت فلسطین در بخش قدیمی (شرقی) قدس تشکیل می شود و محله یهودی و دیوار البراق (ندبه) از این بخش مستثناست.
نیروهای امنیتی  اسرائیلی  اجازه می یابند همچنان در شهرکهای صهیونیست نشین موسوم به گوش عتصیون در جنوب کرانه باختری و اطراف قدس باقی بمانند و به حراست از آنها ادامه دهند و شهرکهای صهیونیست نشین آریل، عفرات، جبل ابوغنیم به دولت تازه تأسیس فلسطین ملحق می شوند.  اسرائیل  و دولت فلسطین بخشی از مناطق صحرای نقب را که در نزدیکی نوار غزه قرار دارد با بخشی از مناطق کرانه باختری که اکنون در زیر سیطره فلسطینیان قرار دارد یا حق آنان محسوب می شود با یکدیگر مبادله می کنند.
دو دولت گذرگاهی ارتباطی میان کرانه باختری و نوار غزه احداث می کنند. این گذرگاه از نظر امنیتی تحت حاکمیت  اسرائیل  و از نظر اداری تحت نظر فلسطینیان قرار می گیرد.
به نظر می رسد طرح ژنو که محتوای آن بیش از 50 صفحه است و جزئیات دقیقی از مسائل مورد اختلاف در آن مطرح شده است، پیش نویس توافقی است که برای حل و فصل دائم منازعه تهیه شده است. البته در طرح نقشه راه برای حل و فصل این مسائل برگزاری یک کنفرانس بین المللی در سال 2004م. به منظور حل این اختلافات و تشکیل دولت فلسطینی در سال 2005م. پیشنهاد شده بود. این بدان معناست که طرح ژنو راهی طولانی را که در نقشه راه برای ورود به این نبرد و تعیین وضعیت و آینده قدس که از نظر ما بسیار مهم است، پیش بینی شده، کوتاه تر کرده است. این نکته را نیز باید یادآور شد که گفت و گوهای کمپ دیوید 2 (ژوئن 2000 تا ژانویه 2001) هم به سبب عدم توانایی در حل این مسئله با شکست مواجه شد. آیا تلاشهایی که برای تحریف عربی بودن قدس که از اصول ملی یا خطوط قرمز فلسطین به شمار می آید، صورت می گیرد بار دیگر به شکست خواهد انجامید؟ شاید برای یافتن پاسخ این پرسش نگاهی مجدد به طرح ژنو لازم باشد!؟