ماجرايي به نام هولوكاست

بحث درباره‌ي «هولوكاست» يا «شوآ»، يعني همان داستان كشتار شش ميليون يهودي توسط آلمان نازي، در «اتاق‌هاي گاز» و «كوره‌هاي آدم سوزي»، حداقل از پايان جنگ جهاني دوم تاكنون، طي شصت سال گذشته، همواره تكرار شده است. درصدها عنوان كتاب تاريخي يا داستاني، صدها فيلم سينمايي و سريال تلويزيوني‌، به طور هماهنگ به اين مسأله پرداخته شده است. تبليغ و تكرار اين موضوع از طريق رسانه‌هاي جهاني و ثبت و ضبط آن در تاريخ و منابع رسمي جهان، گنجاندن آن در مواد درسي  و تدريس آن در مدارس و دانشگاه‌هاي اروپا و امريكا، ايجاد موزه‌ها و بناهاي يادبود در اين خصوص و بازديد برنامه‌ريزي شده ميليونها كودك، نوجوان و جوان امريكايي و اروپايي از اين اماكن، سبب شده تا عموم افراد، مسأله‌ي مزبور را يك واقعيت مسلم تاريخي‌بپندارند.. در ايران نيز سايه‌هاي همان تبليغات غربي و صهيوني، فراوان مشاهده شده و مي‌شود. اين تبليغات در جامعه‌ي ما، تا حدود زيادي تأثير داشته است.
تأثير رواني تبليغات مزبور چنان بوده كه در مخيله عموم مردم، جنگ جهاني دوم مساوي است با هيتلر، آلمان نازي و موضوع كشتار يهودي‌ها. به گفته‌ي يك محقق برجسته‌ي فرانسوي؛ مردم عموماً گمان مي‌كنند كه اتاق‌هاي گاز هيتلري [كشتار يهودي‌ها] واقعيت داشته و هزاران دليل، مدرك و سند در اين مورد وجود دارد.با اين حال، با مطالعه و بررسي اين دلايل و مدارك، ثابت مي‌گردد كه اين گمان‌ها، هيچ پايه و اساسي ندارند.
در چنين شرايط و فضاي سياسي و رواني، افشاي اسرار پس پرده‌ي جنگ جهاني دوم، اثبات واقعيت‌هاي ناگفته و اثبات تحريفات و دروغ‌هاي بزرگ تاريخي، تا حدودي دشوار است.
ترديدي نيست كه طرفين درگير جنگ جهاني دوم، (مانند همه‌ي جنگ‌هاي عالم)، اردوگاه‌هايي براي نگهداري اسيران در قلمرو خود داشتند. اسيران اردوگاه‌هاي آلمان نيز شامل همه‌ي گروه‌ها، اقوام، نژادها، ملت‌ها و طوايف درگير در جنگ بودند. بر خلاف‌ادعاها و تبليغات رايج‌، اين موضوع امروز به خوبي اثبات گرديده كه آلمان نازي به رهبري آدولف هيتلر و مقامات بلند پايه‌ي آن كشور، علي‌رغم نفرتي كه از يهود وجود داشت، هيچ طرح و برنامه‌‌ي مدون و مشخصي براي نابودي ملت يا قومي، از جمله يهود، نداشتند.
يافته‌هاي تحقيقاتي حكايت از آن دارند كه در خلال جنگ، سران آلمان تصميم گرفتند در صورت پيروزي و اتمام جنگ، يهودي‌ها را به ماداگاسكار منتقل كنند و مهاجرت دهند. ليكن با پيشروي نيروهاي آلماني در سرزمين شوروي، آن‌ها در برنامه‌‌ي خود تجديد نظر كردند و به جاي ماداگاسكار عبارت شرق را به كار بردند. در ژانويه 1942 رينهارد هيدريش  رئيس گشتاپو به مقامات برلين خبر داد كه پيشوا  انتقال تمامي يهوديان به جانب سرزمين‌‌هاي شرق را تصميم گرفته است و به اين ترتيب، اين برنامه را جايگزين مهاجرت دادن آنان به ماوراي درياها كه پيش از اين طرح‌ريزي شده بود، كرده است. 
در سند ديگري، به برنامه‌ي اسكان يهوديان در يك سرزمين واحد، چنين اشاره شده است: در 24 ژوئن 1940 هيدريش به ريبن تروپ خبر داد كه ميل دارد، هر چه زودتر راه‌حل نهايي را عملي نمايد: «در اثر حضور فعلي حدود سه ميليون و دويست و پنجاه هزار نفر (000/250/3) يهودي در سرزمين‌هايي كه امروز تحت حاكميت آلمان قرار دارند، مسأله فراگيري مطرح مي‌گردد؛ اين مسأله را ديگر نمي‌توان به وسيله مهاجرت حل كرد: زين پس، يك راه‌حل نهايي سرزميني ضرورت مي‌يابد.   در همان دوره، هيملر گزارشي خطاب به هيتلر فرستاد كه در آن چنين نتيجه‌گيري شده بود: «اميدوارم كه به لطف مهاجرت تمامي يهوديان به جانب آفريقا يا در يك مستعمره، مسأله يهود به صورت قطعي و نهايي حل گردد». هيتلر با اين پيشنهاد موافقت كرد؛ چه روز 10 فوريه 1942، Rademacher، مسؤول «آلمان III» در وزارت امور خارجه، در يك نامه رسمي نوشت: «در اين فاصله، جنگ با اتحاد شوروي به ما امكان داده است كه سرزمين‌هاي جديدي را براي راه حل نهايي در اختيار داشته باشيم. در نتيجه پيشوا تصميم گرفته است كه يهوديان را نه به سوي ماداگاسكار، بلكه به جانب شرق روانه كند.» 
اين مسأله هم در خلال محاكمه‌ي سران و مقامات بلند پايه و نيز افسران اسير آن كشور، در دادگاه نورنبرگ و هم پس از بازخواني و انتشار پاره‌اي مدارك و اسناد بايگاني شده‌ي آرشيو‌هاي محرمانه‌ي جنگ جهاني دوم و اظهارات شاهدان و بازماندگان اردوگاه‌ها ثابت شده است. حتي پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي، در جريان بررسي اسناد آرشيوهاي محرمانه‌ي كرملين، خاطرات 75 هزار صفحه‌اي «جوزف گوبلز» وزير تبليغات آلمان نازي، بازيابي شد و «ديويد ايروينگ»  پژوهشگر برجسته‌ي انگليسي پس از مطالعه، بررسي و ويرايش، نسبت به انتشار آن اقدام كرد. اما گروه‌هاي فشار يهودي و كانون‌هاي قدرتمند صهيوني غرب با حملات همه جانبه به ناشر امريكايي كتاب و ويراستار آن، تبليغات وسيعي در جهان به راه انداختند و اين اقدام علمي‌ـ‌ پژوهشي را يك حركت «آنتي سميتيستي» (ضد يهودي) قلمداد كردند. يادداشت‌هاي روزانه گوبلز وزير تبليغات هيتلر از جمله‌ صدها مدرك و شاهد معتبر و مستند كاملاً درتضاد با ادعاهاي صهيونيست‌ها مبني بر كشتار برنامه‌ريزي شده‌ي يهودي‌ها در اردوگاه‌هاي آلماني است.
در همين راستا، مدارك و شواهد معتبر و متقن مشابه ديگري كه در تكذيب و افشاي ماجراي «هولوكاست» تاكنون از سوي برخي نويسندگان، محققان و مورخان منتشر شده است، هر كدام به نحوي از سوي كانون‌هاي ذي نفوذ يهودي در امريكا و اروپا توقيف و جمع‌آوري شده و با نويسندگان و انتشار دهندگان آن‌ها برخوردهاي شديد سياسي و قضايي صورت گرفته است.