مسأله آوارگان (فلسطینی) و چالش های فراروی آن

اعلامیه بالفور اعلامیه است از جانب کسانی که هیچ گونه مالکیتی در فلسطین نداشتند برای کسانی که هیچ حقی در این سرزمین نداشته و ندارند. این اعلامیه بدون اطلاع صاحبان اصلی فلسطین صادر شد.

منظور از فاجعه فلسطین چیست؟
جدا کردن ملتی از وطنش و آواره کردن اهالی 531 شهر و روستا از خانه و کاشانه شان در سال 1948. یعنی جمعیتی بالغ بر 85 درصد سرزمینی که اکنون رژیم صهیونیستی نامیده می شود. اکنون صهیونیست ها 92 درصد مساحت فلسطین را به اشغال خود درآورده اند. خلاصه این که 70 درصد ملت فلسطین اکنون آواره هستند. تعداد آنها به 5200000 میلیون نفر رسیده است. اسامی 4 میلیون از این تعداد نزد سازمان کمک رسانی بین المللی "آنروا" به ثبت رسیده است. این سازمان لوازم ضروری زندگی را در اختیار آنها قرار می دهد. هر ساله کمیت و کیفیت این کمک ها پایین می آید. مساحت اراضی و منازل این فلسطینیان که رژیم صهیونیستی آن را مصادره کرده است، 18700 کیلومتر مربع است. این زمین ها به یهودیان اجاره داده می شد. اما اکنون این اراضی به یهودیان و حتی کسانی که تابعیت رژیم صهیونیستی را دارند و در استرالیا زندگی می کنند، فروخته می شود. صهیونیست ها از اجاره دادن این زمین ها به فلسطینیانی که تابعیت این رژیم را دارند، خودداری می کنند.

فاجعه فلسطین چگونه روی داد؟
در سال 1917 بریتانیا به وعده های خود به عرب ها مبنی بر دادن استقلال پس از سرنگونی امپراتوری عثمانی عمل نکرد. وزیر امور خارجه بریتانیا پیمان بالفور را در 2 نوامبر 1917 صادر کرد. این وزیر صهیونیست زده مجدانه برای تشکیل وطنی ملی برای یهودیان در فلسطین تلاش کرد. این وعده به کسی که استحقاق چیزی را ندارد، بدون این که صاحب حق چیزی بداند، داده شد. بریتانیا طی 28 سال اشغال فلسطین قوانینی تصویب کرد که به موجب آن راه برای تشکیل وطنی ملی برای یهودیان هموار و در سال 1948 دولت عبری تأسیس شد. شمار یهودیان در هنگام قیمومت بریتانیا بر فلسطین 56000 هزار نفر معادل 9 درصد کل جمعیت فلسطین بود. بیش تر این یهودیان نیز از شهروندان کشورهای خارجی بودند. در سال 1948 به محض پایان قیمومت بریتانیا بر فلسطین شمار یهودیان در نتیجه پدیده مهاجرت پنهان آن ها با همکاری انگلیسی ها به 605000 هزار نفر رسید. با وجود مخالفت های گسترده مردمی و قیام های فلسطینیان از جمله قیام 1936م. اما بریتانیا همچنان به یهودیان اجازه می داد که به فلسطین مهاجرت کنند. این چنین یهودیان 30 درصد جمعیت فلسطین را تشکیل دادند. گفتنی است که یهودیان در سال وقوع فاجعه فلسطین دو میلیون جمعیت داشتند.

غصب زمین های فلسطینیان
صهیونیست ها تمام تلاش های خود را روی اشغال زمین های فلسطینیان به هر نحو ممکن متمرکز کردند. کارکنان حکومت بریتانیا صهیونیست ها را برای دادن حق بهره برداری از اراضی فلسطینیان به یهودیان به کار گرفتند. بریتانیا اداره ای را برای آمارگیری اراضی فلسطینیان با هدف تعیین قیمت های خیالی برای آنها تأسیس کرد. پس از این صهیونیست ها به نزد مالکان بزرگ فلسطینی که در شهرها زندگی می کردند، رفتند. اما کشاورزانی که سال های متمادی در اراضی خود مشغول به کار بودند، دل از این زمین ها نکندند و از آنها محافظت کردند. بریتانیا با تعیین مالیات های سنگین عرصه را بر آنها تنگ کرد. تا این که کشاورزان بیچاره غیر از نزول خواران یهودی کسی را برای گرفتن وام سراغ نداشتند. کشاورزان نیز در مقابل گرفتن وام از یهودیان زمین های خود را نزد آنها به رهن می گذاشتند. این زمین ها به علت عدم توانایی کشاورزان فلسطینی در پرداخت دیون به ملکیت یهودیان در می آمد. با وجود همه این تلاش های گسترده، صهیونیست ها تنها 6 درصد از مساحت فلسطین معادل 681/1 کیلومتر مربع را با این حربه از فلسطینیان خریدند. 175 کیلومتر مربع این مساحت زمین هایی بودند که بریتانیا به صورت 99 ساله آنها را به یهودیان اجاره داده بود. 57 کیلومتر مربع آن نیز اراضی دولتی و مشاع و 1449 کیلومتر نیز ملک شخصی یهودیان فلسطینی الاصل بود. اراضی ای که به یهودیان فروخته شد به صورت قانونی به ثبت نرسید؟ آژانس جهانی یهودیان اعلام کرده که 6/52 درصد این اراضی را از مالکان غائب غیرفلسطینی و 6/24 درصد را نیز از مالکان فلسطینی و 4/13 درصد را نیز از کلیساها و شرکت های خارجی خریده است. 4/9 درصد این اراضی از کشاورزان خریداری شد که کلاً نیم درصد مساحت سراسر فلسطین را در بر می گیرد.

تقسیم ظالمانه فلسطین
پس از همکاری 28 ساله بریتانیا با جنبش صهیونیسم، این جنبش تنها توانست 6 درصد کل مساحت فلسطین را به تصاحب خود درآورد. اما در مقابل شمار یهودیان را به 30 درصد جمعیت کلی فلسطین رساند. پس از پایان قیمومت بریتانیا بر فلسطین، جنبش صهیونیسم دست به دامن آمریکا شد. هاری ترومان رئیس جمهور وقت آمریکا موضعی مخالف با وزیر امور خارجه اش اتخاذ کرد و به دست راست صهیونیست ها تبدیل شد. جنبش صهیونیسم با نزدیکی به آمریکا می خواست که این کشور بر کشورهای کوچک فشاور بیاورد و آنها را در صورت مخالفت با تقسیم فلسطین میان صاحبان آن و مهاجران یهودی (که حتی اسم شهری را که به آن مهاجرت کرده اند، نمی دانند) به قطع کمک ها تهدید کند. تقسیم فلسطین مصیبت خانمانسوزی برای عرب ها بود. این قطعنامه با موافقت اکثریت نسبی اعضای سازمان ملل رو برو شد. بر اساس این قطعنامه فلسطین قرار بود که دولت عبری در 54 درصد سرزمین فلسطین و یک دولت عربی هم در بقیه مناطق فلسطین تشکیل شود و قدس نیز به منطقه ای بین المللی تبدیل شود. این ماجرای تمسخر آمیز تاریخی سپری شد و اقلیتی خارجی بر بیش از نیمی از ملت فلسطین سلطه یافتند و نه برابر زمین هایی را که قبلاً در اختیار داشتند، به تصاحب خود درآوردند. دولتی در این زمین ها تشکیل شد که نیمی از ساکنان آن عرب بودند. اما کلیه ساکنان دولت عربی تشکیل شده در بقیه فلسطین عرب و تنها شمار اندکی از آنها یهودی بودند. هر کسی که به نقشه اول فلسطین نگاهی بیاندازد، شمار روستاهای فلسطینی که تحت اشغال بیگانگان درآمده اند، او را شگفت زده خواهد کرد. در این نقشه شهرک های یهودی نشین تنها در دولت عبری وجود دارند. حتی شمار زیادی از این شهرک ها به پایگاه های نظامی تبدیل شده بود و 100 تا 200 شخص مسلح در آنها زندگی می کنند.
تقسیم فلسطین از آوریل 1948م. در زمان حضور بریتانیا در این سرزمین شروع شد. اجرای این طرح با ضمیمه کردن زمین های یهودی به هم و سپس تسلط بر اراضی عربی و اطراف آنها و راندن فلسطینیان آغاز شد. نیروهای یهودی سیاست پاکسازی نژادی را در پیش گرفتند. این نیروها از سه جهت این روستاها را محاصره و محور چهارم را رها می کردند. سپس ساکنان روستا در یک جا جمع می شدند و نیروهای اشغالگر چند جوان را انتخاب می کردند. این جنایتکاران این جوانان را یا اعدام می کردند و یا آنها را هدف گلوله های کینه توزانه خود قرار می دادند. صهیونیست های تروریست در صورتی که این جوانان را در مساجد، کلیساها و یا غارها می یافتند، می سوزاندند. اشغالگران بقیه ساکنان روستا را رها می کردند تا این که فرار و اخبار این کشت و کشتارها را به گوش اهالی دیگر مناطق برساند و آنها نیز وادار به فرار شوند. صهیونیست ها همچنین برخی از ساکنان روستاها را برای جابجا کردن سنگ منازل تخریب شده و یا حفر قبر برای کشته ها به بیگاری می گرفتند. هیچ کس قتل عام دیریاسین را فراموش نمی کند. این قتل عام یکی از 17 قتل عامی است که در زمان قیمومت بریتانیا بر فلسطین صورت گرفت. گفتنی است که صهیونیست ها پس از خروج نیروهای انگلیسی از فلسطین هفده قتل عام دیگر را مرتکب شدند. نیروهای بریتانیایی نیز بر اساس پیمان قیمومت هیچ گونه واکنشی از خود نشان ندادند و ساکت نشستند. به محض پایان قیمومت بریتانیا بر فلسطین، رژیم صهیونیستی بر 13 درصد از مساحت فلسطین سیطره یافت و 400000 هزار فلسطینی را از 199 روستا آواره ساخت. صهیونیست ها پس از ارتکاب این جنایت، تشکیل دولت خود را در این مقدار از سرزمین فلسطین اعلام کردند، بدون این که مرزهای آن را مشخص کنند. همچمنان غریزه صهیونیست ها برای اشغال و غصب اراضی سیرناشدنی است. دولت صهیونیستی آن زمان بر بیش تر دشت ساحلی، کرانه باختری رود اردن در اطراف دریاچه طبریه و نواری جغرافیایی (که دو منطقه مذکور را در مرج بن عامر به هم وصل می کند و یک منطقه N مانند را تشکیل می دهد) سلطه یافت. در این زمان، شهرهای فلسطینی مهم مانند یافا، حیفا، طبریه، صفد و بیسان سقوط کردند و عکا نیز در آستانه سقوط قرار گرفت. جلوه زشت و کریه فاجعه فلسطین کم کم برای همگان نمایان می شد و اخبار قتل عام ها، کشتارها و مشهورترین آن ها دیر یاسین به گوش کلیه ملت های عربی رسید. ملت های عرب با شنیدن اخبار ناگوار فاجعه فلسطین، خشمگین شدند و سکوت خفت بار حکومت های خود را محکوم کردند. به دنبال آن، شمار اندکی از نیروهای کشورهای عربی برای فرونشاندن خشم ملت های عرب و تظاهرات های باشکوه، به صورت پراکنده و نامنظم وارد فلسطین شدند. بریتانیا قبل از این به این نیروهای اجازه ورود به فلسطین را نمی داد. اما شمار این نیروها خیلی کم تر از نیروهای صهیونیست بود. نیروهای عربی بدون هیچ برنامه ریزی و شناختی از سرزمین فلسطین و دشمن و به صورت نامنظم وارد فلسطین شدند. تعداد این نیروها برابر با یک سوم نیروهای رژیم صهیونیستی بود و نیمی از آنها در آخرین مراحل جنگ به فلسطین آمدند. به این علت، این نیروها نتوانستند با صهیونیست ها مقابله و پیشروی آنها را متوقف کنند. نیروهای اشغالگر نیز به سرعت اللد و الرمله را اشغال و به سوی قدس حرکت کردند و مساحات وسیعی از الخلیل را به اشغال خود درآوردند. پیشروی سریع نیروهای دشمن اولین نشانه های شکست کشورهای عربی بود. اشغال اللد و الرمله از فجایع و مسائل دردآور تاریخ فلسطین است. ساکنان اللد و الرمله و اهالی روستاهای یافا، که به دنبال اشغال روستاهایشان به این دو شهر مهاجرت کرده بودند، صبح که از خواب بیدار شدند، اخبار عقب نشینی نیروهای اردنی به فرماندهی یک انگلیسی به نام جلوب پاشا را شنیدند و پس از آن از شمال و شرق هدف حمله نیروهای عبری قرار گرفتند. کسانی که به مساجد و کلیساها پناه برده بودند، به قتل رسیدند. صهیونیست ها اهالی روستاها را با زور سلاح و ارعاب از خانه و کاشانه شان آواره کردند. شصت هزار نفر از ساکنان این مناطق در زیر آفتاب سوزان تابستان به سوی رام الله به راه افتادند. وقتی راه طولانی شد. اندک توشه این مظلومان سرگردان به پایان رسید و سالخوردگان، سپس بیماران و کودکان جان خود را یکی پس از دیگری از دست دادند.
نیروهای صهیونیست فلسطینیان را به ادامه پیاده روی مجبور می کردند و هر کسی که آبی برای نوشیدن می یافت، او را به می بستند. وقتی که برای دومین بار آتش بس اعلام شد، شمار آوارگان فلسطین به 630000 هزار نفر رسید. این افراد از 378 روستا آواره شدند. رژیم صهیونیستی سه برابر اراضی یهودیان فلسطینی الاصل را اشغال کرد. این زمین ها حاصلخیزترین زمین های فلسطین و پرجمعیت بودند. به دنبال اشغال این مناطق، عملاً جنگ فلسطین به پایان رسید. اما غریزه سیری ناپذیر صهیونیست ها اشباع نشد، و به سوی جنوب فلسطین به راه افتادند و ارتش مصر ـ بزرگ ترین ارتش جهان عرب ـ را شکست دادند. در نیمه ماه اکتبر، رژیم صهیونیستی مساحات وسیعی از جنوب فلسطین را تا بئر السبع و جنوب قدس تصرف کردند و تا ساحل جنوبی پیش رفتند. به دنبال اشغال این مناطق، تعداد آوارگان فلسطینی به 664000 هزار نفر رسید. آنها از 418 روستا آواره شده بودند.
نیروهای صهیونیست از جنوب فلسطین به شمال آن منتقل شدند و در اوایل نوامبر 1948م. الجلیل را به طور کامل همراه با 12 روستای لبنان اشغال کردند و عملاً شمال فلسطین را به تصرف کامل خود در آوردند و از منطقه الجلیل و مرزهای لبنان نیز گذشتند. الجلیل به خاطر موقعیت جغرافیایی و کوهستانی هدف بیش ترین کشتارها و قتل عام ها قرار گرفت. ساکنان الجلیل از تخلیه این منطقه خودداری کردند و به این علت صهیونیست ها با هدف مجبور ساختن آنها به ترک خانه و کاشانه شان به کشتار وسیعی دست زدند. در حالی که بنا به قطعنامه تقسیم فلسطین، الجلیل در مناطق دولت عربی قرار داشت. نیروهای اشغالگر در این منطقه 24 مورد قتل عام مرتکب شدند. حتی یک روستا نیز در امان نماند و ساکنان آنها به طور کلی به خاک و خون کشیده شدند. بدون هیچ شکی این کشتارها سازمان یافته، با هدف ارعاب فلسطینیان و مجبور ساختن آنها به ترک دیارشان صورت می گرفت. هزاران شاهد عینی که از این کشتارها نجات یافته اند، بارها این مطالب را در مجامع بین المللی عنوان کرده اند، اما غربی ها نه توجهی کردند و نه قانع شدند.
در سال های اخیر، مورخان رژیم صهیونیستی ضمن تحقیقات و پژوهش های که داشته اند، به پرونده های دال بر وقوع چنین کشتارهای دست یافتند. آنها وقوع چنین جنایت های را به شرایط جنگی و زمان درگیری نسبت می دهند اما این نظر به علت وجود دلایل محکم و آشکار مبنی بر تکرار این قتل عام ها در کلیه شرایط و وجود اوامر صریحی از رهبران صهیونیستی برای کشتن فلسطینیان در هر وقتی اعتبار خود را از دست داده است. اکنون پرونده های مأموران ناظر بر آتش بس مطرح شده است و بر کشتار کورکورانه ملت فلسطین در هر زمان و مکانی تأکید دارند. در گزارش های این مأموران آمده است:" به علت کثرت قتل عام ها وقت کافی برای بررسی همه آنها و پرداختن به جزئیات این جنایت ها نداریم."
کشورهای عربی قدرت کافی برای نجات این فلسطینیان نداشتند و نتوانستند اختلافات فیمابین را کنار بگذارند و فرماندهی مشترکی برای مقابله با صهیونیست ها تشکیل دهند. به این علت، به سراغ امضای توافق نامه آتش بس با رژیم صهیونیستی رفتند. ابتدا مصر پیش دستی کرد و سپس اردن و لبنان و اخیراً سوریه به انعقاد توافق نامه آتش بس روی آوردند. پس از امضای این توافق نامه ها، رژیم صهیونیستی بدون حتی شلیک یک گلوله جنوب صحرای نقب را اشغال و به سمت ام رشرش (ایلات کنونی) پیشروی کرد و پرچم خود را در خلیج عقبه به اهتزاز درآورد. صهیونیست ها در حالی به این اقدامات دست زدند که مذاکرات آتش بس در جریان بود. ملک عبدالله از 436 کیلومتر مربع در منطقه حاصلخیز و پرجمعیت "المثلث" چشم پوشی کرد. بر اساس شروط آتش بس، نیروهای محاصره شده مصری در فالوجه با کلیه ادوات نظامی خود از این منطقه خارج شدند. جمال عبدالناصر از جمله افسران مصری بود که در میان این نیروها حضور داشت. رژیم صهیونیستی پس از خروج این نیروها، اطراف مناطق اشغالی را خط کشی و ضمیمه بقیه اراضی اشغالی کرد. این چنین نیروهای اشغالگر صهیونیست 78 درصد فلسطین را تصاحب کردند و 24 درصد از حد تعیین شده قطعنامه تقسیم فلسطین فراتر رفتند و الجلیل مرکزی که بخشی از دولت عربی بود و مثلثا را که از طریق اللد و الرمله با قدس ارتباط دارد، اشغال کردند. با وجود این که بنا به قطعنامه تقسیم فلسطین، قدس منطقه ای بین المللی و اطراف آن منطقه ای عربی اعلام شده بود، اما صهیونیست ها حتی با نادیده گرفتن این قطعنامه اطراف قدس را نیز تصاحب کردند. در ناحیه جنوب نیز نیروهای صهیونیست به سمت بحر المیت پیشروی کردند و شهر بئر السبع و دو سوم منطقه ساحلی دریای غزه را اشغال کردند. اکنون از این منطقه تنها نوار غزه در دست فلسطینیان است. این چنین رژیم صهیونیستی 6300 کیلومتر مربع را فراتر از حد تعیین شده قطعنامه تقسیم تصاحب کرد. در سال 1948 مساحت زمین های اشغال شده به 12 برابر اراضی یهودیان (فلسطینی الاصل) رسید. اما این فاجعه در زمینه انسانی نیز 900000 هزار آواره برجای گذاشت که از 531 شهر و روستا رانده شده بودند. این آواره ها به سمت جنوب در نوار غزه و شرق که اکنون کرانه باختری نامیده می شود، و شمال (لبنان و سوریه) حرکت کردند. این فاجعه نقطه سیاهی در تاریخ بشریت بود و رهبران و فرماندهانی بهای آن را پرداختند و رژیم ها و حکومت هایی نیز سقوط کردند و همچنان تا به امروز پنج میلیون آواره فلسطینی در داخل و خارج از فلسطین زندگی می کنند.

تقسیم غنائم
در تاریخ معاصر سابقه نداشته است که یک اقلیت خارجی با حمایت سیاسی، مالی و نظامی بیگانگان بر سرزمینی حکمرانی کند و ساکنان آن را آواره و برای زودن هویت ملی آن تلاش کند، درست مانند آنچه در فلسطین اتفاق افتاده و می افتد. رژیم صهیونیستی منازل زیبا و آماده ای در قدس غربی، حیفا و دیگر مناطق فلسطین به چهره های سرشناس یهودی اعطا کرد و هزاران یهودی غربی تبار را در آنها اسکان داد. اما روستاها ویران شدند و سه گوشه خانه ها نیز تخریب می شدند و جزء چهارم به حالت خود باقی می ماند و کم تر آسیب می دید. از صحنه های دردآور این که برخی از سالخوردگان آواره پس از سال ها فرزندان و نوه های خود را برای دیدن روستاهای خود می برند تا با وطن خویش آشنا شوند. شکل و بافت قدیمی این روستاها در اذهان فلسطینیان سالخورده نقش بسته است. وقتی که وارد این مناطق می شوند، به یاد می آورند که در این جا باغ و آنجا حوضچه زیبایی بود. همچنان این روستاها در قلب و دل اهالی رانده شده از آن قرار دارند و سالخوردگان اکنون با بردن فرزندانشان به وطن اصلی خود می خواهند یاد و خاطره وطن عزیز را در دلهایشان زنده نگه دارند.
قبر آبا و اجدادشان به گردشگاه تبدیل شده است و بر روی برخی از آنها عبارت های نژادپرستانه ای به زبان عبری نوشته و مساجد نیز به رستوران، موزه و یا محل ریختن زباله ها تبدیل شده است.

تغییر ساختار جغرافیایی و نابودی جلوه های طبیعی فلسطین
صهیونیست ها تا کنون در تسلط بر سرزمین فلسطین موفق بوده اند و ساکنان این سرزمین را از وطن خود جدا و در جهان آواره و سرگردان کرده اند. می توان این اقدام اشغالگران را نابودی جغرفیای فلسطین قلمداد کرد. اما صهیونیست ها نتوانستند تا به حال فریاد عدالت خواهی ملت فلسطین را که همچنان به سرزمین خود پایبند هستند، خفه کنند.
چه اتفاقی برای سرزمین فلسطین افتاده است؟ رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از مخالفت های بین المللی قوانین و ضوابطی چون تار عنکبوت سست و بی اساس وضع کرده است.
رژیم اشغالگر قدس اراضی عربی فلسطین را مشمول قانون "اداره املاک غائبین" و تحت عنوان مراتع و اراضی حکومتی آنها را مصادره کرده است. این چنین صهیونیست های ظالم آوارگان فلسطینی رانده شده از خانه و کاشانه شان را غائب معرفی می کنند، انگار که این فلسطینیان برای جهان گردی از فلسطین خارج شده اند. همچنین فلسطینیانی که در وطن خود باقی مانده اند، غائب محسوب می شوند و صهیونیست ها هر وقت بخواهند زمین های آنها را مصادره می کنند. صهیونیست ها تا کنون بارها با هدف مصادره هر چه بیش تر اراضی فلسطینیانی که در آنها مقیم هستند، این زمین ها را به دلایل امنیتی مناطق بسته نظامی اعلام و صاحبان آنها را اخراج می کنند و املاکشان را تحت عنوان "املاک غائبین" تصاحب می کنند. این بلا بر سر دو روستای اقرت و برعم آمد. صهیونیست ها به ساکنان این دو روستا دستور دادند که برای دو هفته آنها را ترک کنند. تا کنون به آنها اجازه داده نشده است که به روستاهای خود بازگردند و اکنون 55 سال از ماجرای این دو روستا می گذرد. چه بسا حتی بعضی از مردم ندانند که در خود فلسطین اشغالی نیز آوارگان فلسطینی وجود دارند. این فلسطینیان نیز از منازل خود آواره شده اند و اکنون رژیم صهیونیستی آنها را "غائبان حاضر" نامیده است. این در حالی است که این فلسطینیان تابعیت رژیم صهیونیستی دارند و حدود یک میلیون نفر جمعیت دارند و در واقع یک چهارم جمعیت فلسطینیان داخل را تشکیل می دهند.
دومین اقدام برای تصاحب هر چه بیش تر اراضی فلسطینیان، تأسیس "هیأت تغییر جغرافیای فلسطین" بود. کار این هیأت بهره برداری از زمین های فلسطینیان و اجاره دادن آنها بود. البته به شرط این که این کار به نفع یهودیان باشد و در غیر این صورت به کسی اجازه داده نمی شود و کسی هم حق بهره برداری از آنها را نداشت. هیأت مذکور در سومین طرح و برنامه رژیم صهیونیستی اداره این زمین ها را به "سازمان زمین های رژیم صهیونیستی" سپرد. سازمان مزبور بر زمین ها و مستغلات آوارگان فلسطینی نظارت می کند. همچنین زمین های یهودی وابسته به صندوق ملی یهودیان به وسیله سازمان زمین های رژیم صهیونیستی اداره می شود. در سال 1999 میان دولت عبری و این صندوق اختلافاتی بروز کرد و زمین های صندوق از تحت کنترل دولت خارج شد و خود صندوق مستقلاً اداره آنها را به دست گرفت.
رژیم صهیونیستی زمین های فلسطینیان را به شهرک های صنعتی و کشاورزی تبدیل کرد. اکنون این شهرک ها روستاهای تعاونی نامیده می شوند. رژیم صهیونیستی این اراضی را به یهودیان اجاره داده است و هر 49 سال یکبار مدت اجاره آنها را تمدید می کند به شرط این که این روستاها به عرب ها و مسلمانان اجاره داده نشود. اولین مقامات ارتش رژیم صهیونیستی در شهرک های کشاورزی موسوم به "کیبوتس" زندگی می کردند و کسی غیر از آنها در این شهرک ها مالک چیزی نبود. همه ساکنان این شهرک ها به کودکان توجه خاصی دارند و به کشاورزی و غیره مشغول هستند. کیبوتس ها مراکزی برای پرورش کودکان یهودی بر اساس عشق و علاقه به دولت عبری و اصول صهیونیسم و نژادپرستی علیه عرب هاست. با مرور زمان از ارزش و اعتبار این اصول کاسته شد و خیلی از ساکنان این شهرک ها به شهر مهاجرت کردند و سه چهارم این شهرک ها گریبانگیر بدهی های سنگین شدند. برخی از ساکنان به منابع درآمد دیگری مانند صنایع سبک و گردشگری روی آوردند. اکنون تنها دو درصد از جمعیت رژیم صهیونیستی در این شهرک ها زندگی می کنند. اهالی این شهرک ها از وزنه های سنگین ارتش اشغالگر و پارلمان محسوب می شوند. آنها 18000 هزار کیلومتر مربع از اراضی آوارگان فلسطینی را که هم اکنون در اردوگاه ها زندگی می کنند، تصاحب کرده اند. کیبوتس های کشاورزی 80 درصد از آب های فلسطین اشغالی را مصرف می کنند. کیبوتس ها سه درصد تولید ملی رژیم صهیونیستی را تشکیل می دهند. این تضاد آشکار زمانی خود را نشان می دهد که بدانیم 200000 هزار نفر از جمعیت این رژیم ساکن کیبوتس ها هستند و از منابع طبیعی سرزمین پر خیر و برکت فلسطین که میراث قانونی بیش از پنج میلیون آواره فلسطینی است، بهره برداری می کنند. تناقض آشکاری که بسیار ناراحت کننده است، این که امروزه در نوار غزه حدود 1250000 آواره فلسطینی وجود دارند. هر 4000 هزار نفر از آنها در یک کیلومتر مربع زندگی می کنند. این فلسطینیان هر روز که از خواب صبحگاهی بیدار می شوند، در آن طرف سیم های خاردار صهیونیست ها را می بینند که در اراضی غصب شده با ناز و نعمت مربع زندگی می کنند. هر شش یهودی در یک کیلومتر زندگی می کنند.
اما یهودیان "اسرائیل" کجا زندگی می کنند؟ آنها همچنان در اراضی یهودی که قبل از سال 1948 در آن می زیستند، زندگی می کنند. صهیونیست ها نتوانستند که از آنها کشاورزانی پایبند به زمین ایجاد کنند. بیش تر این یهودیان در شهرها زندگی کردند و به فعالیت های تجاری و صنعتی مشغول بودند. بنا به آمار خود صهیونیست ها 78 درصد از یهودیان تنها در 15 درصد مساحت فلسطین اشغالی زندگی می کنند. اما 19 درصد از 22 درصد باقیمانده در مناطق تشکیلات خودگردان و بیش تر در شهرهای قدس، یافا، حیفا، عکا، ناصره، اللد، الرمله، بئر السبع، مجدل و عسقلان زندگی می کنند. سه درصد دیگر نیز در کیبوتس ها و روستاهای تعاونی ساکن هستند. این شکست صهیونیست ها، طغیانگران صهیونیست مانند آریل شارون و رفائیل عیتان را به تصویب قوانینی برای ممکن ساختن فروش برخی از اراضی کیبوتس ها به پیمانکاران جهت ساخت خانه های بلندمرتبه و فروش آنها به یهودیان جهان در مقابل پرداخت 25 درصد مبلغ به دست آمده از فروش این اراضی واداشت. از سال 1997م. تا کنون هر ساله حدود یک میلیارد دلار از فروش اراضی فلسطینیان عاید صهیونیست ها می شود. این در حالی است که صاحبان این اراضی همچنان در آوارگی به سر می برند.

بازگشت امکان پذیر است
آیا آوارگان فلسطینی حق بازگشت به خانه و کاشانه شان را دارند و آیا این امر امکان پذیر است؟ باید گفت که حق بازگشت آوارگان فلسطینی حقی مقدس و قانونی و ممکن است. این حق مقدس است زیرا هر فلسطینی اعم از جوان و پیر گر چه نیم قرن هم گذشته باشد، به آن پایبند هستند و از آن صرف نظر نمی کنند. حق بازگشت چون شعله ای است که فلسطینیان آواره تاریکی زندگیشان را با آن روشن می کنند.
بازگشت فلسطینیان به وطن امر امکان پذیری است، زیرا با وجود مهاجرت گسترده یهودیان به رژیم صهیونیستی همچنان بیش تر اراضی فلسطینی خالی از سکنه هستند و یا اغلب ساکنان این مناطق فلسطینیانی هستند که در وطن خود باقی مانده اند. مطالعات موشکافانه جمعیتی با توجه به داده های رژیم صهیونیستی این مطلب یعنی امکان بازگشت آوارگان را به اثبات رسانده است. بنابراین اگر آوارگان فلسطینی مقیم لبنان به الجلیل بازگردند، تنها یک درصد معادله جمعیت دو طرف یهودی و فلسطینی را در مرکز تغییر می دهد. همچنین اگر شرایط فراهم شود و آوارگان مقیم نوار غزه به زمین های خود در جنوب فلسطین بازگردند، تنها 5 درصد روی جمعیت انبوه یهودیان تأثیر می گذارد. از جمله فرق ها و تناقضات دردآور این که مجموع آوارگان غزه و لبنان با شمار یهودیان مهاجر روسی به فلسطین اشغالی در دهه نود برابر است. جای بسی تأسف است که مسؤولان تشکیلات خودگردان بازگشت آوارگان به وطنشان را غیرممکن می دانند. این در حالی است که مطالعات دقیق و موثق به عمل آمده بر امکان بازگشت این فلسطینیان تأکید دارد. این افراد به راحتی ادعاهای پوچ و بی اساس صهیونیست ها را مبنی بر این که تراکم جمعیت به وجود می آید و حد و حدود ملکیت آوارگان از بین رفته است. این ادعاهای مغرضانه توان مقابله با پژوهشی دقیق و عملی را ندارند. صدها نقشه بریتانیایی داریم که در آن مرزهای کشورهای عربی و مساحت کلیه روستاها و شهرهای آنها تعیین شده است و در سازمان ملل نیز حدود نیم میلیون سند وجود دارد که مستغلات و املاک کلیه فلسطینیان و مساحت و محل آنها مشخص شده است. اکنون نیز با توجه به تکنولوژی پیشرفته و با استفاده از کامپیوتر و ماهواره می توان به دقت مساحت ها و حتی متر به متر این زمین ها را مشخص کرد و با کمک اسناد موجود آنها را به صاحبان اصلیشان بازگرداند. در حقیقت بازگشت هر انسانی به وطن و خانه و کاشانه اش و حفظ حریم خصوصی افراد از جمله حقوق اساسی و ابتدایی است که بر اساس منشور جهانی حقوق بشر باید رعایت شود و مرور زمان و اشغالگری و یا تحمیل حاکمیت بیگانگان نمی توانند این حق را اسقاط کنند. با توجه به آنچه گفته شد دیگر نباید به دنبال اثبات این مطلب که جای وسیع برای بازگشت آوارگان فلسطینی وجود دارد، باشیم و عنوان کنیم که در فلسطین اماکن و مناطق وسیعی برای بازگشت آوارگان وجود دارند. اصولاً حق بازگشت آواره به خانه و کاشانه اش حقی طبیعی است که ادیان آسمانی و قوانین بین المللی آن را به رسمیت شناخته اند. معقول نیست که شخص آواره و صاحب سرزمین در مقابل اشغالگران خارجی و مهاجران یهودی برای اثبات مالکیت و حق خود در فلسطین دلیل ارائه کند. بیش تر غربی ها با این ادعای رژیم صهیونیستی مبنی بر ضرورت فاصله گرفتن این رژیم از عرب ها و حفظ اکثریت یهودی فلسطین موافق هستند. این اقدامات و تصمیمات نژادپرستانه تنها با سخنان سفیدپوستان آفریقای جنوبی مبنی بر مرزبندی مناطق سیاه نشین و سفید نشین قابل مقایسه است و در طول تاریخ تا کنون چنین تصمیمات نژادپرستانه ای اتخاذ نشده است. این دلیلی غیرقانونی و غیراخلاقی است و قابلیت اجرا را ندارد. زیرا نسبت یهودیان در فلسطین به 55 درصد و عرب ها به 45 درصد خواهد رسید. برای رسیدن جمعیت عرب ها به این نسبت تنها زمان نیاز است. به این علت که رشد سالیانه جمعیت فلسطینیان در بیش تر اوقات 5/3 درصد است در حالی که ما سالیانه شاهد 5/1 درصد رشد جمعیت یهودیان در فلسطین هستیم. البته علاوه بر رشد طبیعی 5/1 درصدی یهودیان، سالیانه شماری نیز وارد فلسطین می شود که مانند آنچه در دهه نود اتفاق افتاد، گاهی اوقات رشد جمعیت یهودیان را تا 3 درصد افزایش داد. اما این مهاجرت منظم نیست و رژیم صهیونیستی نمی تواند بر روند مهاجرت تکیه کند، زیرا هیچ تضمینی در این باره وجود ندارد و روزی این امر متوقف خواهد شد. با این وجود ادامه جداسازی نژادپرستانه مناطق یهودی نشین از عرب ها امری غیرقانونی و غیراخلاقی است و اصلاً قابل اجرا نیست.

آینده پر پیچ و خم اما نوید بخش
اکنون آوارگان فلسطینی در بدترین وضعیت به سر می برند. اکنون محافل صهیونیستی و بین المللی با داعیه صلح از آنها می خواهند که از حقوق خود چشم پوشی کنند. این قهرمانان پنجاه و پنج سال در غربت و به دور از وطن همچنان مقاوم و بردبارند و برای رسیدن به حقوق حقه خود مبارزه می کنند. این افراد آماج حملات ویرانگر قرار گرفته اند و تازه از پنج جنگ خانمانسوز راحت شده بودند. صهیونیست ها با این اقدامات خود می خواستند روزگار را تغییر دهند و کاری کنند که خود فلسطینیان اعتراف کنند که وطنی نداشته اند و هیچ گونه حقی در فلسطین ندارند و در گذشته در این سرزمین ساکن نبوده اند و همه این مسائل وهم و خیالی بیش نبوده است. گرگ های درنده در پوستین گوسفند رفته با داعیه صلح چنین خواب پریشانی برای ملت فلسطین دیده اند.
علی رغم همه این دسیسه ها ملت فلسطین پابرجا و پایبند به حقوق خود خواهد ماند و از وطن و حقوقش دفاع خواهد کرد تا این که بالاخره به خانه و کاشانه اش بازگردد. صلح حقیقی زمانی تحقق می یابد که آوارگاه فلسطینی به سرزمینشان بازگردند. تاریخ ثبت خواهد کرد که چه جانفشانی های باید در این راه از خود نشان داد تا این که به وطن عزیز بازگشت.

مرکز اطلاع رسانی و اطلاعات
سی حقیقت ناشناخته درباره رژیم صهیونیستی
1ـ ساکنان غیریهودی رژیم صهیونیستی اجازه خرید و یا اجاره زمین در فلسطین اشغالی را ندارند و یهودی ساکن هر کشوری در جهان دارای تابعیت رژیم صهیونیستی می باشد و در عین حال فلسطینیان ساکن این مرز و بوم هر روزه و از قرن ها پیش هدف اقدامات سرگوبگرانه و حملات ددمنشانه قرار دارند و از داشتن حق تابعیت محروم هستند؟
2ـ رژیم نژادپرست صهیونیستی اکنون رنگ پلاک خودروهای فلسطینیان ساکن فلسطین اشغالی را برای تشخیص خودروهای یهودیان و غیریهودیان تغییر داده است. درست مانند نژادپرستان نازیست که بر روی لباس های یهودیان ساکن آلمان علامت های خاصی ایجاد می کردند.
3ـ قدس شرقی، کرانه باختری، نوار غزه و بلندی های جولان از دید جامعه جهانی از جمله ایالات متحده آمریکا مناطق اشغال شده محسوب می شوند و جزء اراضی دولت عبری نیست؟
4ـ رژیم صهیونیستی 85 درصد منابع آبی فلسطین را در اختیار یهودیان قرار داده است و فلسطینیان ساکن سرزمین های اشغالی 48 تنها از 15 درصد این نعمت خدادادی برخوردار هستند. به عنوان مثال 85 درصد آب های فلسطین در اختیار 400 شهرک نشین یهودی در الخلیل و 15 درصد بقیه در اختیار فلسطینیان ساکن الخلیل با جمعیت 120 هزار نفری است.
5ـ ایالات متحده آمریکا هر ساله مبلغ 5 میلیارد دلار به رژیم صهیونیستی از محل دریافت مالیات کمک بلا عوض می کند.
6ـ کمک نظامی آمریکا به دولت عبری که سالیانه 8/1 میلیارد دلار است، بیش تر از کمک های این کشور به قاره آفریقاست. گفتنی است که کمک های آمریکا به کشورهای ساکن قاره آفریقا با هدف خرید سلاح آمریکایی و صهیونیستی صورت می گیرد.
7ـ رژیم صهیونیستی هم اکنون در انتظار دریافت کمک چهارمیلیارد دلاری آمریکا در زمینه های نظامی از جمله تجهیزات جنگی (هواپیماهای اف 16، بالگردهای آپاچی و لاک هوک) است. آمریکا همپیمان اصلی دولت عبری و بزرگ ترین حامی این دولت در جهان است. واشنگتن هم اکنون به محافظت از برتری نظامی رژیم صهیونیستی بر کشورهای همسایه ملزم است.
8ـ حکومت آمریکا در مناسبت های مختلف به اطلاع کنگره رسانده است که رژیم صهیونیستی به پایگاه های سری استفاده از سلاح های و تجهیزات جنگی آمریکا نفوذ کرده است. نظامیان این رژیم در سال های 1978،1979،1982 در جریان جنگ لبنان و در سال 1981 در بمباران نیروگاه اتمی عراق به این پایگاه ها نفوذ کردند و کیفیت استفاده از سلاح های آمریکایی را آموختند.
9ـ رژیم صهیونیستی تنها کشوری است که در خاورمیانه از امضای معاهده منع گسترش سلاح های اتمی خودداری می کند و به بازرسان سازمان ملل اجازه بازرسی از نیروگاه های اتمی خود را نمی دهد.
10ـ افسران عالی رتبه وزارت جنگ این رژیم شمار زیادی از اسرای جنگی را بدون محاکمه اعدام کرده اند.
11ـ رژیم صهیونیستی در سال 1967م. مقر دیپلمات های آمریکایی را بمباران کرد و به کشتی جنگی آمریکا موسوم به لیبرتی در آب های بین المللی حمله کرد و 33 نفر را به قتل رساند و 177 نفر دیگر از سرنشینان این کشتی را زخمی کرد و ایالات متحده آمریکا در قبال این حمله هیچ موضعی اتخاذ نکرد. اگر یک کشور مسلمان مثل عراق دست به چنین حمله ای می زد، چه اتفاقی که نمی افتاد!!!
12ـ رژیم صهیونیستی شورای امنیت سازمان ملل را به چالش کشانده و تا کنون با 69 قطعنامه این شورا درباره فلسطین مخالفت کرده است.
13ـ دولت عبری به صراحت بر حفظ هویت یهودی دولت عبری تأکید می ورزد.
14ـ یک دادگاه رژیم صهیونیستی آریل شارون نخست وزیر کنونی این رژیم را مسؤول کشتار صبرا و شتیلا در لبنان به تاریخ 16 سپتامبر 1982 معرفی کرده است. در اثر این کشتار دهشتناک بیش از دو هزار غیر نظامی فلسطینی از جمله زنان، سالخوردگان و کودکان به شهادت رسیدند.
15ـ یک سرباز صهیونیستی در 20 مه 1990 به سوی گروهی از کارگران فلسطینی تیراندازی کرد. وی قبل از تیراندازی این فلسطینیان را مجبور کرد که یک صف تشکیل دهند. این کارگران زحمت کش منتظر اتوبوس بودند تا آنها را به غزه برساند. کارگران قبل از کشتار کارت های شناسایی خود را به سربازان اشغالگر در منطقه "ریشیون لیتسیون" تحویل داده بودند. این سرباز اشغالگر به کارگران فلسطینی دستور داد که روزی زمین بنشینند و به طرف پایین نگاه کنند. در این هنگام آنها را به رگبار گلوله بست و هفت نفر از آنان را به شهادت رساند و بقیه را نیز زخمی کرد؟ گفتنی است که مقامات اشغالگر دولت عبری این قاتل جنایتکار را محاکمه نکردند و به او پاداش نیز دادند.
16ـ تا سال 1988 صاحبان کارخانه ها و ادارات تنها موظف بودند یهودیان را استخدام کنند.
17ـ وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی به شش شرکت تبلیغاتی آمریکا برای تبلیغ چهره مثبتی از این رژیم در میان ملت آمریکا کمک مالی می کند.
18ـ حزب مولیدت در کابینه شارون حضور دارد. این حزب از طرفداران پاکسازی نژادی در فلسطین و تبعید فلسطینیان به خارج از اراضی اشغالی است.
19ـ بنا به اسناد سری که اخیراً فاش شده است، دیوید بن گوریون اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی دستور کوچاندن عرب های ساکن فلسطین صادر کرده بود.
20ـ بزرگ ترین خاخام صهیونیستی (یوسف عبادیا) بنیانگذار و رهبر معنوی حزب شاس ـ سومین حزب سیاسی دولت عبری ـ علناً از نسل کشی فلسطینیان به عنوان آخرین راه حل ممکن حمایت می کند. وی طی سخنانی در رادیو رژیم صهیونیستی به مناسبت عید فصح در خصوص فلسطینیان گفت:"خداوند آنها را به خاطر اعمالشان محاسبه خواهد کرد و نسل آنها را از میان بر می دارد و آنها را نابود و از بین می برد و به شدت سرکوب می کند. جایز نیست که نسبت به آنها مهربان بود. باید فلسطینیان موشک باران شوند. آنها شرور و ملعون هستند."
21ـ شمار آوارگان فلسطینی بیش تر از آوارگان دیگر کشورهای جهان است.
22ـ مسیحیان فلسطین اکنون از مسیحیان اصیل هستند. زیرا آنها مستقیماً از سلاله پاک یون حضرت عیسی می باشند. اکنون مسیحیان فلسطین هم صدا با برادران مسلمانشان علیه اشغالگران صهیونیست ایستاده اند.
23ـ با وجود این که دیوان عالی رژیم صهیونیستی شکنجه را ممنوع اعلام کرده است، اما همچنان بازجویان سازمان اطلاعاتی شین بت اسرای فلسطینی را شکنجه می کنند.
24ـ علی رغم اقدامات و تلاش های این رژیم برای مانع تراشی در روند یادگیری علم و دانش در فلسطین، فلسطینیان در سطح جهان با توجه به جمعیت خود بیش ترین فارغ التحصیلان دکترا را دارند.
25ـ به موجب اعلامیه جهانی حقوق بشر در 10 دسامبر 1948 انسان ها باید خود سرنوشت خویش را تعیین کنند و کسی نباید در این امر دخالت کند
26ـ صهیونیست ها در کتاب های تاریخی دست برده اند و عنوان می کنند که عرب ها در سال 1967 به رژیم صهیونیستی حمله کردند. در حالی که رژیم صهیونیستی به کشورهای عربی حمله کرد و قدس و کرانه باختری را به اشغال خود درآورد. حتی خود این رژیم این حمله را "ضربه پیشگیرانه" نامید.
27ـ دولت عبری به عنوان یک دولت اشغالگر به موجب معاهدات ژنو درباره حمایت از غیرنظامیان در زمان جنگ در قبال جنایات علیه ملت فلسطین مسؤول است.
28ـ علی رغم فراخوان شارون برای اجرای آتش بس یکجانبه، سربازان صهیونیست تیراندازی به سوی فلسطینیان، کشتار آنها و تخریب منازل را متوقف نکرده اند. آخرین جنایتی که اشغالگران مرتکب شدند، ترور سه زن فلسطینی در داخل منازلشان بود.
29ـ صهیونیست ها همچنان از 50 سال پیش تا کنون از طریق ایجاد تونل های زیر زمینی جهت سست کردن پایه ها و ستون های مسجد الاقصی برای تخریب این مسجد و گنبد الصخره تلاش می کنند.
30ـ گفتنی است که نلسون ماندلا رئیس جمهور سابق آفریقا رژیم صهیونیستی را رژیم کاملاً نژادپرست توصیف و آن را با حکومت نژادپرست آفریقای جنوبی مقایسه کرد.