موساد و مجاهدین خلق

یکی از ویژگی‌های جالب توجه دنیای پیچیده و مخفی مجاهدین خلق، رابطه سازمان با تعدادی از سرویس‌های اطلاعاتی قدرتمند می‌باشد که‌ جالب‌ترین، حساس‌ترین و در نهایت، مفتضحانه‌ترین آنها رابطه مجاهدین با جامعه اطلاعاتی اسراییل ـ به ویژه موساد ـ می‌باشد.
اطلاعاتی که در اینجا ارایه می‌شود برای اولین بار فاش می‌شوند. هدف، برآشفتن جامعه اطلاعاتی اسراییل نیست، بلکه اشاره به موضوعی است که مفاهیم ضمنی زیادی برای خط مشی امنیتی اسراییل و ایران دارد.

سوابق
درباره مجاهدین پیش از این نیز اتهاماتی مبنی بر رابطه با اسراییلی‌ها ذکر شده است. یکی از قوی‌ترین اقدامات بر ضد این اتهام، اتحاد استراتژیک مجاهدین با رژیم سابق بعثی عراق بود. منتقدین می‌گفتند که مطمئنا مجاهدین نمی‌توانند در یک زمان هم با رژیم صدام حسین و هم با سرویس اطلاعاتی اسراییل در ارتباط باشند. مشکل چنین استدلالی این است که بر مبنای این پیش فرض طرح شده که عراقی‌ها بر فعالیت‌های جهانی مجاهدین کنترل کامل داشتند. اما موضوع این نیست. اگرچه فعالیت‌های مجاهدین در عراق و مناطق مرزی باید با بررسی و اجازه کامل از سوی عراقی‌ها صورت می‌گرفت، فعالیت‌های سازمان در بیرون از عراق به طور وسیعی خارج از کنترل رژیم بعثی بودند. این طور نیست که بگوییم مجاهدین از جانب رژیم بعثی در پایتخت‌های اروپایی، استرالیا و آمریکای شمالی، جاسوسی و فعالیت نکرده است. این فعالیت‌ها صورت می‌گرفتند اما مجاهدین، یا خودشان متقبل این کار می‌شدند یا در آنها با مأموران عراقی همکاری می‌کردند. هیچ اجبار و تحمیلی در جریان کار وجود نداشت. مشکل دیگر استدلال فوق این است که تصور کرده که خود رژیم سابق عراق ارتباطات پنهانی با اسراییل نداشته است. رژیم سابق عراق ادبیات خصمانه‌ای را بر ضد اسراییل به کار می‌برد اما شرکت فعال آن در اقدامات ضد اسراییلی، از حد پشتیبانی از سازمان‌های منسوخ ملی‌گرای عرب و کمک مالی به خانواده بمب‌گذاران انتحاری فلسطینی فراتر نمی‌رفت.[1]به علاوه لازم به ذکر است که مجاهدین در اداره امور خارجی خود آشکارا فاقد اصول می‌باشد. یک نمونه بارز این امر، برخورد سازمان با جنگ اخیر عراق است. مجاهدین از جایگزینی رژیم صدام حسین با ارتش آمریکا به عنوان ارباب‌شان در عراق هیچ ناراضی نیستند. بنابر این، نظریه به اصطلاح ضد امپریالیست جهانی مجاهدین، مانعی برای همکاری با آژانس‌های اسراییلی نیست.

استخدام
اسراییلی‌ها اولین بار در اوایل دهه 80 به مجاهدین علاقه‌مند شدند. اسراییل دخالت جمهوری اسلامی در لبنان، که به ظهور حزب‌الله لبنان و جنبش مقاومت اسلامی بزرگ‌تری در آن کشور انجامید را به عنوان یک کابوس امنیتی در نظر می‌گرفت. اسراییلی‌ها تمایل زیادی داشتند که اهرم امنیتی معتبری علیه ایران داشته باشند. سرویس‌های جاسوسی اسراییل در همان زمان با بقایای سلطنت‌طلبان و مأموران سابق ساواک در ارتباط بودند، اگرچه کارآیی این عناصر در حد بالا درجه‌بندی نمی‌شد.اولین تماس فیزیکی بین مجاهدین و افسران اطلاعاتی اسراییل در دسامبر 1988 صورت گرفت. نکته اصلی ملاقات، تهدید موثق اسراییل برای بمباران تأسیسات هسته‌ای عراق بود. اسراییلی‌ها قبلا هم تهدیدات مشابهی داشتند و در ژوئن 1981 آن را عملی کرده بودند. بنابراین عراقی‌ها تهدیدات اخیر را جدی گرفته بودند. سرویس‌های اطلاعاتی عراق از مجاهدین به طور مؤثری به عنوان نقطه تماس با اسراییلی‌ها استفاده کردند.مکان ملاقات در یک مکان روستایی در Kilvrough، واقع در شبه جزیره گاور(Gower) در جنوب ولز(Wales) بود. نماینده مجاهدین، یک تیم چهار نفره از شعبه امنیت سازمان بود. آنها مستقیما به ابراهیم ذاکری ـ رییس سابق اطلاعات مجاهدین ـ گزارش می‌دادند. میانجی‌ها به تیم مجاهدین گفته بودند که آنها قرار است مسؤولان طبقه متوسط از وزارت خارجه اسراییل را ملاقات کنند اما آنها احتمال می‌دادند که این پوششی است برای موساد.
در واقع تیم اسراییلی از شابک(SHABAK) یا شین‌بت ـ سازمان امنیت داخلی و ضداطلاعات اسراییل ـ بود. اینها تنها کسانی بودند که دستگاه اطلاعاتی اسراییل می‌توانست برای چنین عملیاتی در بریتانیا، در آن زمان اعزام کند[2]. با وجود این باید توجه شود که این عملیات در نهایت توسط «موساد» کنترل می‌شد. تدارکات ملاقات با هماهنگی دیوید کیمچه(David Kimche) که در آن زمان یک مقام ارشد در وزارت خارجه اسراییل بود، صورت گرفت. کیمچه قبلا معاونت «موساد» را بر عهده داشت و این احتمال وجود دارد که جایگاه و نقش وزارت خارجه‌ای وی در اواسط تا اواخر دهه 80، پوششی بوده برای کار واقعی‌اش. جالب است توجه داشته باشید که کیمچه در برنامه‌ای که بعدها به «ایران‌گیت» معروف شد، نقش داشته است. این کیمچه بود که یاکوف نیمرودی، یک یهودی ایرانی ـ اسراییلی را برای برقراری کانال‌های ارتباطی با ایرانیان به کار گرفت.[3]ملاقات در دسامبر 1988 حول تهدید موجود علیه تأسیسات هسته‌ای عراق می‌گشت. هیچ مدرکی وجود ندارد که در آن ملاقات مجاهدین و اسراییلی‌ها تصمیم گرفته‌اند که روابطی را آغاز کنند. با وجود این، ملاقات باید موفقیت‌آمیز بوده باشد چرا که اسراییلی‌ها هرگز تهدید خودشان را مبنی بر بمباران تأسیسات هسته‌ای عراق عملی نکردند.مجاهدین و اسراییلی‌ها تا هفت سال بعد هیچ ملاقاتی نداشتند. چندین عامل، اسراییلی‌ها را از پاسخ دادن به درخواست‌های مجاهدین منع می‌کرد. در این میان اصلی ترین عامل، ارزیابی غلط مبنی بر سقوط زودهنگام رژیم عراق در جنگ خلیج فارس در سال 1991 بود. اسراییلی‌ها تخیمن زده بودند که در آن صورت مجاهدین به دست فاتحان شیعه و کرد انتقام‌جو نابود خواهد شد. البته ارزیابی اسراییلی‌ها، ارتجاع رژیم بعث را نادیده گرفته بود. در سال 1996، اسراییلی‌ها تغییر موضع دادند و به این نتیجه رسیدند که سرمایه‌گذاری بر روی مجاهدین، در نهایت به نتیجه بدی منتهی نخواهد شد.
دومین ملاقات در ماه می سال 1996 در یک خانه امن مجاهدین در حومه منچستر صورت گرفت. این خانه امن توسط اکرم دامغانیان که در آن زمان با شاخه امنیتی سازمان مرتبط بود، کنترل می‌شد. رییس امنیت سازمان مجاهدین، ابراهیم ذاکری در اوایل ماه می 1996 ظاهرا برای بررسی تیم امنیتی خودش در منچستر بود.اما واقعیت سفر غیرمعمول ذاکری به آن منطقه از انگلستان، ملاقات با هیأت اطلاعاتی اسراییل بود. این بار صریحا به مجاهدین گفته شده بود که با موساد ملاقات خواهند کرد. مجددا تیم اسراییل از 4 مرد تشکیل شده بود. این بار برنامه‌ریز شابتای شاویت(Shabtai Shavit) مدیر سابق شین‌بت که بعدها توسط موساد نیز برای همکاری انتخاب شد، بود. جالب است که سرویس اطلاعاتی اسراییل هنوز از شاویت سالخورده، در فریب‌های خبری خود علیه ایران استفاده می‌کند. اخیرا یک پایگاه وب که با سرویس اطلاعاتی اسراییل مرتبط است از اخطار شاویت درباره تبادل اسراء بین اسراییل و حزب‌الله لبنان در یک برنامه تلویزیونی ستایش کرد.[4]بنای ارتباط اطلاعاتی موساد و مجاهدین در آن ملاقات شوم پایه‌ریزی شد. این ارتباط تا امروز ادامه یافته و به طور وسیعی حول استفاده اسراییل از مجاهدین، به عنوان منابع اخبار فریب می‌چرخد. یک ویژگی جالب توجه سیستم اطلاعاتی اسراییل این است که اگرچه در کار اطلاعاتی متعارف، یکی از بهترین‌ها است اما در جنگ روانی و فریب خبری، فوق‌العاده درهم و برهم می‌باشد.تمایل اسراییل به اغراق و جعل شبه اطلاعات، باعث بی‌اعتبار شدن منابع فریب خبری سنتی‌اش شده است. بنابراین تکیه بر مجاهدین به عنوان سکوی پخش اخبار فریب در ایران، اسراییلی‌ها را از اتکاء بر آن منابع خبری سنتی راحت می‌کند. بزرگ‌ترین ضربه فریب خبری مجاهدین- موساد، به اصطلاح افشای رأکتورهای نطنز و اراک در تابستان 2002 بود. این اخبار فریب توسط یک واحد جنگ روانی موساد به یک تیم امنیتی مجاهدین در اروپا منتقل شده بود. یکی از ابزاری که اسراییلی‌ها برای انتقال این نوع اطلاعات به افرادشان در مجاهدین استفاده می‌کنند، از طریق الحاق محتاطانه داده‌های رمز شده به رایانه‌های قابل حمل و دیگر رایانه‌ها است. نوع کارکرد انواع فرامدرن این ناقل‌های بی روح بسیار پیچیده هستند. مجاهدین برای حمل رایانه‌ها در اروپا و آمریکا سفر می‌کنند. اطلاعات در زمان مناسبی وارد رایانه‌ها می‌شود. پیک‌ها اغلب از اهمیت ضمیمه‌ها آگاه نیستند، مگر اینکه از شعبه امنیتی سازمان بوده و درباره وظیفه‌شان توجیه شده باشند. البته اسراییلی‌ها در خصوص اطلاعات طبقه‌بندی شده درباره ایران، به مجاهدین اتکاء نمی‌کنند. دلیل آن هم ساده است؛ ارایه این نوع از اطلاعات در توان مجاهدین نیست. همچنین مدارکی مبنی بر اینکه اسراییلی‌ها پول به مجاهدین داده باشند وجود ندارد.از دید مجاهدین این رابطه، ‌از آنجا که موقعیت آنها را در میان آژانس‌های اطلاعاتی غربی بالا می‌برد، مهم است. موساد قویا از جانب مجاهدین تبلغاتی را انجام داده است. مهم‌ترین نمونه آن فشار کنونی بر پنتاگون برای نگه داشتن مجاهدین در زمین‌های بایر دیاله در عراق می‌باشد.

نتیجه
مهم‌ترین نکته که باید درباره ارتباط اطلاعاتی مجاهدین با موساد گفت این است که این رابطه، در بهترین وجه، یک همکاری تاکتیکی است. بین اسراییل و فرقه‌ای نامتعارف که ایدئولوژی‌اش ملغمه‌ای دروغین از مارکسیسم و مذهب شیعه می‌باشد هیچ وابستگی ایدئولوژیک یا اهداف درازمدت نمی‌تواند وجود داشته باشد.شواهد زیادی در تاریخ اطلاعات وجود دارند مبنی بر این که ارتباطات به وجود آمده بر اساس ملاحظات تاکتیکی، نه تنها دوامی ندارند بلکه احتمال سودبخشی عملی نیز ندارند.یکی دیگر از ویژگی‌های این ارتباط اطلاعاتی این است که در نهایت، با اطلاعات پیچیده بازی بزرگ بین ایران و اسراییل گره خواهد خورد. اسراییل به نوعی اهرم علیه ایران احتیاج دارد زیرا جمهوری اسلامی بانی اصلی مقاومت اسلامی در لبنان، که بزرگ‌ترین تهدید امنیتی اسراییل به شمار می‌رود، می‌باشد.با در نظر گرفتن متغیرهای استراتژیک پیچیده در بازی، اینکه نبینیم رابطه بین موساد و مجاهدین با شرمندگی شدید موساد و فاجعه‌ای برای مجاهدین تمام خواهد شد کمی دشوار است.

پی‌نوشت:
1. مثلا عراقی‌ها از سازمان ابونزال، سازمانی که از دهه 1980 به بعد خیلی بی‌ربط شد، پشتیبانی می‌کردند.
2. مأموران شابک ظاهرا در آن زمان برای بررسی یک شکاف امنیتی در سفارت اسراییل در لندن بودند.
3. آر. پین ـ موساد ؛ مخفی ترین سرویس اسراییل ـ لندن 1993 ـ ص : 151
4. دبکا فایلDEBKAfile 27 ژانویه 2004