تأثير انقلاب اسلامي در رشد نهضت اسلامي فلسطين
پيروزي انقلاب اسلامي ايران نشان داد كه اسلام يگانه راهحل، و جهاد بهترين روش مبارزه است؛ بنابراين، پيدايش اين نمونه اسلامي كه ميشد به آن اقتدا كرد گروههايي از مسلمانان را بر آن داشت كه به تشكيل جناحهاي مسلح در كشورهاي خود اقدام كنند. بدين ترتيب، ديگر بار نظريه امكان رسيدن به قدرت از راه انقلاب مطرح شد.
ظهور جنبش اسلامي در كرانه باختري و نوار غزه به مثابة جزئي از حركت اسلامي در منطقه و در جهان، پاسخي است به تجاوز و تسلط غربيها. اين حركت براي رهايي جوامع اسلامي از تسليم و بيهويتي و بازگرداندن هويت اسلامي آنان تلاش ميكند. پارهاي عوامل كه سبب گرايش فزايندة جنبشهاي اسلامي به ويژه در فلسطين، به انقلاب اسلامي ايران شد، از اين قرار است:
الف) اشغال سرزمينهاي فلسطينيان به دست اسرائيل و ادامه اين اشغال و افزايش آثار منفي آن بر جامعه فلسطيني كه تسلط ارزشهاي بيگانه را در پي داشت، بروز و گسترش جريانات متعصبانه ديني صهيونيستي در اسرائيل و تعرض صهيونيستها به اماكن مقدس اسلامي، نشر اين عقيده كه پيروزي اسرائيل به علت تمسك يهوديان به دين خويش و شكست اعراب به علت دوري آنان از اسلام بوده است، در گسترش انگيزههاي ديني بين مسلمانان مؤثر واقع شد. طرفداران جنبش اسلامي در خارج از سرزمينهاي اشغالي نيز بر اين انديشه تأكيد كردند.
ب) شكست خوردن سازمانهاي لائيك در مبارزات خويش، عامل دوري مردم از آنها و روي آوردن به اسلام بود و ضعف جنبش ملي موجب تقويت و رشد نهضت اسلامي شد. در نيمه دوم دهه 1960 و آغاز دهه 1970 سازمان آزاديبخش فلسطين تحولِ نوعي قضية فلسطين را قبول كرد، بدين ترتيب كه در آغاز هدايت مبارزات فلسطين را در اختيار گرفت و آن را از تسلط رژيمهاي عربي خارج كرد، اما اين سازمان به سرعت در حيطه نفوذ نخبگان غرب يا شرقگرا قرار گرفت و ديگر باره به تسلط رژيمهاي عربي و محافل بينالمللي تن داد. بدين ترتيب، به بازيهاي سياسي و راهحلهاي ديپلماتيك روي آورد و به اين بازي بينالمللي كه در آن هيچ نقشي به او نداده بودند، مشروعيت بخشيد.
ج) توطئههاي غرب عليه ملت فلسطين، كه هدفش تثبيت هر چه بيشتر رژيم اسرائيل بود، عامل خيزش جنبش اسلامي شد. عوامل مهمي را كه در ايجاد انگيزه قوي براي روي آوردن دوباره فلسطينيان به اسلام مؤثر بود، چنين ميتوان برشمرد: سكوتي كه بعد از بازيهاي سياسي و ديپلماتيك منطقه را فراگرفت و در ميانِ آنها، تلاشهايي كه براي پاك شدن قضيه فلسطين از افكار عمومي صورت گرفت و مهمتر از همه، قطعنامههاي سازمان ملل متحد و كنفرانسهاي سران عرب و وعدههاي دروغيني كه طي 60 سال، به اشغال بقيه سرزمين فلسطين به دست يهوديان انجاميد.
د) فروپاشي شوروي سابق و سرنگوني نظام كمونيستي مادر، كه نيمي از جهان را در سيطرة خود داشت، به شكست نظريه امكان برقراري نظام سوسياليستي انجاميد و اين يعني شكست ايدئولوژيك گروهها و سازمانهايي كه در مقابل جنبش اسلامي قرار داشتند. تضعيف و انزواي تفكر غيرديني موجب بروزو حضور بيشتر و در پي آن، تقويت انديشه جنبش اسلامي ميان مردم شد.
به طور كلي، پيروزي انقلاب اسلامي و تحول دروني ملت ايران در سالهاي آخر دهه 1970 در تحول فكري مردم و رهبران فلسطين اثري تعيينكننده داشت. دكتر فتحي شقاقي، رهبر جهاد اسلامي فلسطين، در اين باره گفته است:
هيچ چيزي به اندازه انقلاب امام خميني نتوانست ملت فلسطين را به هيجان بياورد و احساسات آنها را برانگيرد و اميد را در دلهايشان زنده كند. با پيروزي انقلاب اسلامي، ما به خود آمديم و دريافتيم كه امريكا و اسرائيل نيز قابل شكست هستند!
امام خميني در نهضت فلسطين دو تأثير مهم نهاد. يكي هدايت قيام به سمت انگيزههاي اسلامي و ديگري پشتيباني مسلمانان انقلابي جهان از اين نهضت. البته نميتوان انقلاب فلسطين را با انقلاب اسلامي ايران مقايسه كرد، ولي يقيناً قيام اسلامي مردم فلسطين با سرمشق گرفتن از انقلاب اسلامي ايران قدم در راهي گذاشت كه مردم ايران پيشتر در آن گام نهاده بودند. پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به علت ايجاد انگيزه و شور در ميان ملل ستمديدة جهان و ملتهاي مسلمان منطقه يكي از حوادث سرنوشتساز تاريخ معاصر به شمار آمده است. تفكر بيداري اسلامي ناشي از انقلاب ايران همهجا، به ويژه فلسطين را در برگرفت و گروههاي اسلامي كه جهاد را يگانه راه آزادي قدس ميدانستند، احيا شدند. به اين ترتيب، پس از سه دهه حضور نداشتن اسلام در مبارزات فلسطين مجدداً فلسطين به مركز نهضت اسلامي معاصر منتقل شد.
در پايان دهه 1970، رهبري انقلاب اسلامي رژيم شاه را، كه يكي از مهمترين و خطرناكترين رژيمهاي منطقهاي تابع امريكا و استكبار جهاني بود، سرنگون كرد و ايران را از سلطة استعمار و صهيونيسم آزاد ساخت. بدين ترتيب، وحشت مسلمانان از كشورهاي بزرگ فروريخت. پس از گذشت چهارده قرن از ظهور اسلام، برقراري جمهوري اسلامي به معناي تولد دوبارة اسلام و برپايي دوبارة حكومت اوليه اسلامي بود. انقلاب اسلامي در فلسطين بيشتر از هر جاي ديگري تأثير نهاد؛ زيرا مسلمانان فلسطين كه در اشغال وحشيانة صهيونيستي به سر ميبردند، نااميدتر و فروپاشيدهتر از ديگر ملل مسلمان بودند.
يكي از پديدههايي كه آشكارا تأثير انقلاب اسلامي را در فلسطين نشان ميدهد جنبش انتفاضه است. اين جنبش در سختترين شرايط بينالمللي و منطقهاي براي رسيدن به حقوقِ مسلّمِ مردم فلسطين تلاش ميكند.
پس از پيروزي انقلاب ايران، بيداري اسلامي در فلسطين نيز، به منزله بخشي از نهضت عمومي اسلامي، تشكل يافت. جنبش اسلامي در سرزمينهاي اشغالي فلسطين با محوريت جماع اخوانالمسلمين بود كه با نفوذ گستردهاش، يكي از بزرگترين گرايشهاي اسلامي به شمار ميآمد. جنبش جهاد اسلامي در ابتداي دهة1980 از جماعت اخوانالمسلمين منشعب شد و حزبالتحريرالاسلامي، را تأسيس كرد. پيروان اين جنبشها در نوار غزه و كرانه باختري و ديگر مناطق فلسطين، انديشههاي خود را از افرادي مانند امام الهام ميگرفتند. در پي استقرار حكومت اسلامي در ايران، نخستين مركز جهاد اسلامي فلسطين در نوار غزه فعال شد. تأسيس اين مركز در واقع، نشاندهنده تأثير انقلاب اسلامي بر روشنفكران فلسطيني بود. شيوخ و فعالان ديني فلسطين پس از پيروزي انقلاب ايران در سال 1979ـ1980، طي ديدار از دانشگاههاي محلي، جوانان را به توجه به مسائل سياسي دعوت كردند. اينگونه درخواستها قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران آشكار نبود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، گروههاي اسلامي دانشجويي در دانشگاهها و مؤسسات آموزشي در اراضي اشغال شده تشكيل شدند و با گروههاي دانشجويي مليگرا به رقابت پرداختند تا آنجا كه نفوذ آنها در سالهاي پس از آن رفتهرفته رو به افزايش نهاد. مثلاً در انتخابات سال 1979 شوراي دانشجويان دانشگاه النجاح الوطنية در كرانة باختري، فراكسيون اسلامي، 10 كرسي از 11 كرسي و در سال 1980، يعني يك سال بعد، 5 كرسي به دست آورد، در حالي كه گروه ملي كه نماينده همه گروههاي ملي عضو ساف بود، 6 كرسي به دست آورد. در انتخابات سال 1981 نيز فراكسيون اسلامي همه كرسيها را به دست آورد. از طرفي انقلاب اسلامي باعث گسترش مفاهيم و اصول مذهب شيعه در بين طرفداران جنبشهاي اسلامي اهل سنت در فلسطين شد؛ مفاهيمي مثل جهاد، شهادت و فداكاري.
نگرش انقلاب اسلامي كه هر گونه تلاش براي مذاكره و مشروعيت بخشيدن به اسرائيل را رد ميكند و بر مبارزه با اين رژيم تا به دست آوردن حقوق ملت فلسطين تأكيد دارد، موجب تقويت اراده و روحيه گروههاي مبارز فلسطين در جهاد عليه اسرائيل شده است. از ديدگاه رهبران جنبش اسلامي، قضية فلسطين صرفاً مبتني بر مفاهيم ملي گرايانه نيست بلكه اين مسئله بيشتر ماهيت ديني دارد.
شيخ احمد ياسين، رهبر اخوان المسلمين در سرزمينهاي اشغالي و رئيس مجمع اسلامي غزه، موضع سازمان خويش را در قبال سازمانهايي مانند ساف كه رويكردي صرفاً ملي و قومي به قضية فلسطين دارند، اينگونه بيان كرده است:
نظر به اينكه سازمان آزاديبخش فلسطين يك سازمان لائيك است، ما نميتوانيم اين سازمان را به عنوان تنها نماينده مردم فلسطين بپذيريم، مگر اينكه خطمشي خود را تغيير دهد و از اسلام پيروي كند.
به گفته رهبران جهاد اسلامي، انقلاب ايران فصل جديدي را پيش روي آنها گشود و باعث شد كه به مسئله فلسطين از منظر اسلامي نگريسته شود، زيرا مسئله فلسطين مسئلهاي اسلامي است و نه مسئلهاي ملي كه فقط به فلسطينيان مربوط باشد يا مسئلهاي عربي كه فقط به اعراب مربوط باشد، اين مسئله جهان اسلام است.
از دهه 1980، افكار و انديشههاي ديني در ميان جنبشهاي جهادي در فلسطين رشد روزافزوني يافت؛ از جمله بعد از تحولات دروني جنبش فتح در سال 1982 كه منجر به انشعاب در اين سازمان شد، گرايشهاي مذهبي به درون اين جنبش راه يافت، چنانكه بارها اصطلاحات و واژههاي ديني حتي در سخنان ياسر عرفات، رهبر سازمان، شنيده شد؛ اما اولين نمود عيني گرايشهاي ديني در زندگي مردم فلسطين، شروع انتفاضه در دسامبر 1987 بود. زمينههاي اين خيزش در رخدادهاي قبلي نهفته بود، از جمله اين زمينهها به مشاركت گروههاي دانشجويي هوادار جنبش اسلامي در تظاهرات خشونتبار ضداسرائيل و نيز بيانيه 17 اكتبر جنبش دانشجويان مسلمان ميتوان اشاره كرد. در اين بيانيه، از مردم دعوت شده بود كه براي اعتراض به اقدامات صهيونيستها در نوار غزه، يك روز اعتصاب كنند. طرفداران جنبش اسلامي اين بيانيه را عامل خيزش انتفاضه ميدانند.
شهيد فتحي شقاقي در كتاب خود به ديدگاه امام خميني اشاره كرده است كه تلاش براي مبارزه با اسرائيل را در منطقه، وظيفهاي ديني ميدانست. اين جنبش، براساس همين اصولگرايي فكري، مسئله فلسطين را معضلي اسلامي ميدانست و نه صرفاً مسئلهاي عربي و قومي؛ زيرا از ديد اين جنبش، يگانه راه آزادي فلسطين، بسيج همه امكانات و نيروهاي اسلامي در يك جنگ رهاييبخش است. از طرفي مواضع اين جنبش در برابر تحولات ايران نيز حاكي از جانبداري از موضعگيريهاي رهبر و دولت جمهوري اسلامي ايران بود.
فتحي شقاقي در مورد انقلاب اسلامي گفته است:
همچنان كه امام خميني به زندگي ايرانيان معنا بخشيد، به زندگي مردم فلسطين همچنين مفهومي بخشيد، او اميد را در دل ما زنده كرد.
۱ . فتحي شقاقي، جهاد اسلامي، امام خميني، شيعه و سني و مسئله فلسطين، ترجمه سيدهادي خسروشاهي، تهران: اطلاعات، 1375، ص 132.
۲ . جميله كديور، انتفاضه، حماسه مقاومت فلسطين، تهران: اطلاعات، 1372، ص 25.
۳ . فلسطين از ديدگاه امام خميني(ره)، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)، 1374، ص 198.
۴ . نك: راشدالغنوشي، «امام خميني و رهبري نهضتهاي اسلامي معاصر»، ترجمه سيدهادي خسروشاهي، روزنامه اطلاعات، شماره 19354، 29 خرداد 1370.
۵ . نك: علي الجرباوي، «موقف الحركات الاسلامية الفلسطينية من الاتفاق الفلسطيني ـ الاسرائيلي»، مجله المستقبل العربي، سال 16، شماره 180، فورية 1994، ص 74ـ52.
۶ . زياد ابوعمرو، جنبشهاي اسلامي در فلسطين، ترجمه هادي صبا، تهران: نشر سفير، 1371، ص 71.
۷ . فتحي شقاقي، «امام خميني راهحل و جايگزين» (الخميني الحل و البديل)، ترجمه هادي صبا، تهران: اطلاعات، بيتا.
۸ . نك: هادي خسروشاهي، حركت اسلامي فلسطين، تهران: اطلاعات، 1375، ص 216 ـ 197.
۹ . انور ابوطه، «تأثير امام خميني و انقلاب اسلامي در انديشه و عملكرد جنبش جهاد اسلامي فلسطين»، ترجمه مهدي سرحدي، فصلنامة حضور، شماره 33، پاييز 1379، ص 96؛ فراتي، انقلاب اسلامي و بازتاب آن، قم، 1381، ص 69ـ68؛ خسروشاهي، پيشين، ص 215.
۱۰ . نشرية نداءالقدس، ويژنامه شهادت فتحي شقاقي، شماره 2، آبان 1377، ص 56.