اولين نخست وزير رژیم صهیونیستی

از جمله رخدادهایی که در دوره نخست وزیری وی صورت گرفت میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- جنگ ۱۹۴۸ که باعث بهوجود آمدن رژیم صهیونیستی شد
- موجهای بیسابقه مهاجرت یهودیان
- افزایش شهرکهای صهیونیست نشین
-حمله مشترک رژیم صهیونیستی، انگلیس و فرانسه علیه مصر در سال ۱۹۵۶.
دیوید بن گوریون در سال ۱۸۸۶ در «بونسک» در لهستان [كه آن زمان جزو روسیه بود] چشم به جهان گشود، طی دوره دبیرستان به عضویت یک جمعیت صهیونیستی موسوم به «جمعیت ازرا» درآمد، او به همراه دوستانش در این جمعیت برای کمک به گسترش زبان عبری هم قسم شدند که تنها از بین خود با این زبان سخن بگویند .بن گوریون بهشدت تحت تاثیر کتاب «دولت یهودی» نوشته هرتزل و بهخصوص این جمله هرتزل که گفته بود «وقتی تو میخواهی پس این دیگر جزو آرزوها نخواهد بود»، قرار داشت.
بن گوریون بسیار زود اندیشه اهمیت مهاجرت به فلسطین را پذیرفت و در سال ۱۹۰۶ به آنجا مهاجرت نمود . ابتدا در یافا به کار کشاورزی پرداخت .چهار سال بعد (۱۹۱۰) او به قدس نقل مکان نمود و در مجله عبری زیان «هاشدوت» (وحدت) بهعنوان نویسنده مشغول بهکار شد و مقالات خود را با نام «بن گوریون» به چاپ میرساند. نام وي به زبان عبری بهمعنای ِ«بچه شیر» است، بن گورین در اینجا به فکر ادامه تحصیل افتاد و برای تحقق این امر راهی آستانه شد تا به دانشکده حقوق دانشگاه عثمانی پیوست . او در آنجا با «عبدالله بن الحسین» اولین پادشاه اردن که در سال ۱۹۴۶ بهقدرت رسید، آشنا شد.
طی جنگ جهانی اول به اتهام فعالیت برای برپایی میهن یهودی در فلسطین دستگیر و به اسکندریه در مصر تبعید شد اما آنجا نیز توسط ماموران انگلیسی به اتهام همکاری با ترکها دستگیر و از این کشور نیز اخراج شد . او اینبار تصمیم گرفت عازم آمریکا شود .بعد از پنج سال به فلسطین بازگشت تا در سال ۱۹۲۰ اتحادیه سندیکاهای کارگران یهود «هيستادروت» (Histadurt) را تاسیس و خود از سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۳۵ دبیر کلی آنرا عهدهدار شد .
بن گورین پس از تاسیس هيستادروت بر دامنه فعالیتهای سیاسی خود افزود و حزب «آهودات هافودح» (Ahdut Haabodah)را تاسیس نمود این حزب در سال ۱۹۳۰ به حزب کار تغییر نام یافت.
بهدلیل فعالیت فراوانی که بن گوریون در بخشهای مختلف جنبش صهیونیسم از خود نشان داد سازمان جهانی صهیونیسم در سال ۱۹۲۲ وی را به رهبری فعالیتهای صهیونیستی در فلسطین منصوب نمود.او بعد از آن بین سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۸ رئیس کمیته اجرایی آژانس بینالمللی یهود در فلسطین شد . با وجود آنکه بهشدت با «کتاب سفید»ی که دولت انگلیس در سال ۱۹۳۹ منتشر نمود مخالفت داشت اما با این وجود این کمیته به تبعیت از آژانس بینالمللی یهود همکاری تنگاتنگی را با انگلیسیها در راستای اجرای وعده بالفور داشت. او در خلال جنگ دوم جهانی میگفت «همراه با انگلیسیها علیه نازیسم میجنگیم و با انگلیس هم در کارزار کتاب سفید مبارزه میکنیم».
در سال ۱۹۴۷ پس از پایان جنگ دوم جهانی از یهودیان خواست تا بهطور موقت قطعنامه سازمان ملل متحد در رابطه با تقسیم فلسطین که خواهان برپایی دو دولت مجزا یکی برای یهودیان و دیگری برای فلسطینیان شده بود، را بپذیرند. او خود در روز 14 ماه مه 1948 پنج ماه پس از تصويب طرح تجزيه فلسطين به دو بخش يهودي و فلسطيني رسما موجوديت رژیم صهیونیستی را اعلام و خود به عنوان اولین نخست وزیر اين رژیم انتخاب شد . او پس از رسیدن به این پست اقدام به ادغام بسیاری از سازمانهای شبه نظامی و نظامی با یکدیگر تحت نام «نیروهای دفاع اسرائیل» نمود. وي فرماندهی جنگهایی که رژیم صهیونیستی با همسایگان عربش بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۴۹ صورت گرفت را عهدهدار بود، جنگهایی که طی آن رژیم صهیونیستی موفق به شکست دادن ارتشهای عربی شد. او پس از آن به ترغیب و تشویق یهودیان برای مهاجرت به فلسطین اشغالی پرداخت بهنحوی که حدود یک میلیون تن از اروپای شرقی و کشورهای عربی راهی این سرزمین شدند.
در سال ۱۹۵۲ بن گورین با دولت آلمان غربی قرارداد پرداخت خسارت به یهودیان قربانی جنایات نازیهای «هولوکوست» را امضا نمود.
اعلام کنارهگیری بن گورین از فعالیتهای سیاسی در سال ۱۹۵۳ بسیار غافلگیر کننده بود، اما او از این موقعیت برای ایجاد یک شهرک صهیونیست نشین در مناطق صحرایی فلسطین استفاده نمود و با ایجاد شهرک صهیونیست نشین «سد بوقیر» (Sed Boqer) با شعار «گریه نکن .. بلکه با من به صحرا بیا» پای برخی از صهیونیستها را برای سکونت به آنجا کشاند. در این دوره «موشه شارت» نخست وزیر رژیم صهیونیستی بود. او در این دوره مقالات متعددی را در مطبوعات رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس به چاپ رساند، اما این کنارهگیری چندان بهطول نینجامید و در اوایل سال ۱۹۵۵ بار دیگر به صحنه سیاسی رژیم صهیونیستی بازگشت.
بن گوریون در سال ۱۹۵۶ موافقت نمود به همراه انگلیس و فرانسه در حمله سه گانه علیه مصر شرکت کند. این حمله در پی اعلام ملی شدن کانال سوئز توسط جمال عبدالناصر صورت گرفت.
وي پس از رسیدن به سن 75 سالگی اعلام کرد مایل است تمام وقت خود را برای پژوهش و نوشتن کتاب صرف کند . در حالیکه همچنان کرسی خود را در کنیست ( پارلمان رژيم صهيونيستي ) حفظ نمود اما با این وجود این تصمیم او هم چندان بهطول نینجامید و پس از استعفا حزب مخالفی به نام «رافی (Rafi)» را تاسیس نمود .در سال ۱۹۷۰ به کلی از سیاست کنارهگیری نمود و وقت خود را به نوشتن چند کتاب از جمله «اسرائیل ، تاریخ شخصی» ۱۹۷۰ و «یهود در سرزمینشان» که پس از مرگش منتشر شد، اختصاص داد.
بن گوریون مشکلات آن زمان رژیم صهیونیستی را تعیین و اهدافی چند را بهعنوان راهکار حل آن مشخص نمود .از این اهداف میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- افزایش جمعیت رژیم صهیونیستی طی پانزده سال آینده
- استفاده از تمامی مناطق شمال تا جنوب در زمینههای کشاورزی و صنعتی
- کاستن از شکاف فرهنگی و آموزشی موجود بین مهاجران اروپایی و مهاجران آسیایی و آفریقایی
- تلاش برای جلب محبت ملل عربی بهوسیله امضای قرار داد صلح با آنها.
« ديويد بن گوریون » در اول دسامبر سال ۱۹۷۳ميلادي در سن ۸۷ سالگی از دنیا رفت .