درآمدی بر اهداف و سياست های جنبش صهيونيسم

درآمدی بر اهداف و سياست های جنبش صهيونيسم

« صهيونيسم » جنبشی سياسی با هدف جذب يهوديان و فراهم کردن زمينه های مهاجرت آنها از اقصي نقاط جهان به فلسطين است تا بدين وسيله دولتی يهودی به عنوان نماد فرهنگ و دين يهود تشکيل دهند و نژادپرستي را مشخصه بارز آن قرار دهند . اين جنبش در اواسط قرن نوزدهم ميلادی به رهبری تئودور هرتزل فعاليت خود را آغاز کرد. اهداف صهيونيسم در تأسيس وطنی ملی برای يهوديان خلاصه می شود. آنها در کنفرانس بال در آغاز سال 1897م. فلسطين را به بهانه اين که در برهه ای از زمان در آن زيسته اند، انتخاب کردند. جنبش صهيونيسم عملاً موفق شد که حکومتی خارجی در قلب سرزمين های عربی يعنی در فلسطين تشکيل دهند و بيشتر ساکنان اين سرزمين را آواره کنند. صهيونيستها همچنين موفق شدند حمايت بيشتر اعضای سازمان ملل را کسب کنند و پس از به رسميت شناختن دولت عبری به وسيله اين کشورها نوعی مشروعيت بين المللی کسب نمايند. پس از فروپاشی خلافت عثمانی ، فلسطين تحت قيمومت انگلستان درآمد و پس از انتقال مرکز ثقل صهيونيسم جهان به بريتانيا تعدادی از صهيونيست ها به مناصب عالی از جمله عضويت در کابينه دولت انگليس و پارلمان اين کشور رسيدند و بالفور وزير امور خارجه وقت انگلستان با صدور بيانيه معروف خود بخشی از فلسطين را به صهيونيست ها بخشيد. سپس دولت اسرائيل در 15 مه 1948 درست زمانی که نيروهای بريتانيايی فلسطين را ترک کردند، تشکيل شد.
رويکرد نژادپرستانه
يهوديان معتقدند که همه مردم جهان به آنان ظلم کرده اند . به اين علت کينه کليه ملت ها به ويژه عرب ها را به دل گرفته اند. صهيونيست ها بر اين باورند که ملت های عرب سرزمين آنها را تصرف کرده اند. دکتر مارتا هيلر استاد دانشگاه حيفا در رابطه با سرشت انسان اسرائیلی می گويد:
حرص و طمع و بلندپروازی خصيصه اصلی اسرائيلی هاست، اين ويژگي انسان اسرائيلی را بر آن می دارد تا خود را از ساير ملل متمايز سازد. اين مسأله از دوگانگی ريشه دار میان «مطلوب» و «موجود» و اصطکاک هویت و ماهیت حکایت دارد. هيلر در پایان این سؤال را مطرح می کند که آيا احساس گناه و از خود بيزاری انسان اسرائيلی عامل اساسی سوق دهنده وی برای يافتن هويتش است؟
خصوصيات شخصيتی انسان اسرائيلی
1ـ تعصب: عامل تعصب ورزی يهوديان نشأت گرفته از انديشه خودبرتر بينی و مبرا دانستن خود از هر گناهی است. تا جايی که آنها نه تنها خود را نابغه می پندارند بلکه معتقدند که امت برگزيده خداوند هستند.
2ـ عزلت و انزوا طلبی: مشخصه ديگر شخصيت انسان اسرائيلی عزلت گزينی و انزوا طلبی و احساس مظلوميت است. اين امر آنها را واداشته که در قالب نابغه و صاحبان مذاهب و افکار و اختراعات و تکنولوژی به جبران گذشته بپردازند.
3ـ پيمان شکنی: اين صفت خصيصه بارز ملت يهود است. در بيشتر کتب آسمانی به خصوص در قرآن کريم به اين نکته اشاره شده است و واقعيت موجود نيز بر آن صحه می گذارد. توافقنامه های بسياری با آنها منعقد شد و آنها را نقض کردند. اگر به سيستم آموزشی اسرائيل به عنوان معرف هويت يهودی نگاهی بياندازيم، متوجه می شويم که برنامه های تربيتی مراحل مختلف آموزشی يهوديان از سه عامل ذيل نشأت می گيرد:
1ـ خصلت، فلسفه، ارزش ها، اهداف و شرايط اقتصادی و اجتماعی جامعه صهيونيست و بلندپروازی ها و طرح های توسعه فراگير.
2ـ خصوصيات روحی و ضروريات رشد و نموی دانش آموختگان صهيونيست.
3ـ گرايش های تربيتی معاصر.
اگر بخواهيم که با برنامه های نهادهای دانشگاهی رژيم صهيونيستی آشنا شويم بايد مسائل مذکور را در نظر بگيريم..
جامعه اسرائيلی در فلسطين اشغالی
ترکيب اجتماعی جامعه اسرائيلی در فلسطين اشغالی آميخته ای از موارد متناقض است. به گونه ای که به عدم همگرايی مشهور است. جامعه رژيم صهيونيستی آميخته ای از بنيانگرايان، فرهنگ ها، گرايش ها، آداب و رسوم متناقض و مختلف است و اين مسأله يک نوع چندگانگی اجتماعی و فرهنگی در درون اين جامعه ايجاد کرده است. علاوه بر يهوديان، ساکنان اصلی اين سرزمين نيز در جامعه رژيم صهيونيستی حضور دارند که اين امر بر پيچيدگی بافت اجتماعی اسرائيل افزوده است. يهوديان اسرائيل به دو گروه بزرگ و نزديک به هم از لحاظ جمعيت و مختلف از نظر جايگاه اجتماعی تقسيم می شوند. هر گروه نيز بنا به طبيعت کار و محل مهاجرت (کشور متبوعش) به مجموعه های کوچک تقسيم می شود. رويکردهای جامعه اسرائيلی بافت اجتماعی، اهداف و وسايل تحقق بخشيدن به آنها و چگونگی آموزش آنها به کودکان يهودی در مراحل مختلف آموزشی به صورت غير مستقيم را نشان می دهد. برای شکافتن بيشتر اين موضع بايد گفت که جامعه اسرائيلی جامعه ای نژادپرست و متشکل از يهويان تندرو کشورهای مختلف جهان است که در فلسطين گرد هم آمده اند. صهيونيست ها با اشغال فلسطين در ايجاد اين جامعه و توسعه آن موفق شدند و دولتی پيشرفته و دارای توانايی های مادی و معنوی مورد نظر خود تأسيس کردند.
از جمله ويژگی های اساسی اقتصاد رژيم صهيونيستی مي توان به گستردگی علی رغم جمعيت اندک ساکنان اسرائيل و همچنين تکيه بر جذب نيروی انسانی و اموال و تخصص ها اشاره كرد . رژيم صهيونيستی با تحقق اين مهم اکنون زرادخانه های اتمی خطرناک و پيشرفته ترين سلاح های نظامی را در اختيار دارد. اين پيشرفت نيز به علت توجه جامعه صهيونيستی به تکنولوژی پيشرفته و نهادهای علمی حاصل شد. ميانگين رشد اقتصادی رژيم صهيونيستی در سال 1992م. سه برابر رشد اقتصادی مصر بود. علت اين تفاوت فاحش نيز به تکيه اقتصاد دولت عبری به تکنولوژی پيشرفته و عقب ماندگی مصر در اين زمينه باز می گردد، چرا که اقتصاد مصر بر تکنولوژی ساده استوار است. در واقع پيشرفت اقتصادی دولت عبری مرهون کمک های مالی پياپی و وام های دريافتی از آمريکاست و خود دولت آمريکا نقش مهمی در اين راستا ايفا می کند. کمک های هنگفت سازمان های خصوصی نيز نقش مؤثری در اين زمينه داشته اند. از سوی ديگر، کمک های 52 ميليون دلاری ساليانه آمريکا از سال 1961 تا 1965 در نيمه اول دهه هشتاد به 9/2 ميليارد دلار رسيد و اين مسأله تأثير شايان توجهی در شکوفايی اقتصاد دولت عبری داشت. اسرائيل اين کمک ها را ناچيز قلمداد کرده و حتی آريل شارون در نشست کابينه خود می گويد:« ايالات متحده آمريکا 70 ميليارد دلار به علت خدماتی نظامی اسرائيل به نيروهای آمريکايی به ما بدهکار است.»
جامعه اسرائيلی بر ضرورت تمسک به سرزمين و محافظت از آن بسيار تأکيد دارد. آنها از عرب ها به علت فروش زمين هايشان بيزارند. البته علت فروش اندک زمين ها به يهوديان در فلسطينی به سياست های صهيونيستی انگليس در آن دوره باز می گردد. صهيونيست ها با تمسک به انديشه های سرطانی و شيطانی خود در پی سيطره بر اراضی فلسطين بدون خريدن آنها و ارتکاب کشتارهای دسته جمعی برآمدند و به اقدامات وحشيانه و ددمنشانه ای عليه فلسطينيان دست زدند و زمين هايی را که تصرف و مصادره می کردند، نمادی از عقيده دينی يهوديان می دانستند. از اين رو مهم ترين هدف رژيم صهيونيستی محافظت از زمين های اشغال شده و چنگ زدن به آنها و جنگ برای تصرف هر چه بيش تر زمين بود. جامعه صهيونيستی به شدت از زبان عبری و ميراث يهودی پاسداری می کند. صهيونيست ها تأکيد زيادی روی يادگيری اين زبان حتی قبل از رفتن به مدرسه دارند به گونه ای که کتاب های درسی به اين زبان نوشته می شود و جايگاه مهمی را در مدارس و مراکز آموزشی به خود اختصاص داده است . کودکان صهيونيست در مهد کودک و در اردوها و ديگر فعاليت ها مجبورند که به زبان عبری تکلم کنند تا به سرعت آن را ياد بگيرند. زبان عبری در جامعه صهيونيست تنها زبان دين و وسيله ای برای مخاطب قرار دادن و ايجاد ارتباط با ديگران نيست بلکه عامل ايجاد وحدت و عمق بخشيدن به روابط اجتماعی و حس وطن دوستی در ميان صهيونيست هاست.
اگر رژيم صهيونيستی برای احيای زبان عبری تلاش می کند و به ميراث يهود و عقايد پوشالی و باطل خود متمسک است، به طريق اولاتر بايد عرب ها بر زبان نوشتاری عربی محافظت و آن را ترويج کنند. اکنون لهجه های محلی در ميان عرب ها رواج دارد و به ندرت با زبان قرآن تکلم می شود. همچنين رژيم صهيونيستی به آموزش زبان های ديگر در مدارس و مراکز آموزشی توجه زيادی می کند و آن را عامل اصلی شناخت فرهنگ و چگونگی ارتباط با تمدن غرب می داند. اين رژيم از فرهنگ غرب و شيوه های تربيتی در کشورهای غربی به عنوان يکی از راهکارهای مناسب برای پشتيانی از فرهنگ خود استفاده می کند. نهادهای اجتماعی صهيونيست ها توجه قابل ملاحظه ای به گسترش روحيه نظامی گری در ميان نوجوانان و جوانان می کنند. رژيم صهيونيستی از علم به عنوان وسيله ای جهت تحقق هدف مهم و اساسی خود در توسعه و پيشرفته کردن توانايی های نظامی استفاده می کند و با تکيه بر پشتوانه نظامی خود هميشه آماده نبرد است. صهيونيستها در اين راستا دائماً خود را در زمينه های مختلف آماده می کنند و به ترويج روحيه جنگ آوری و تجاوزگری در ميان جوانان مباردرت می ورزند و از تمام امکانات برای يکپارچه کردن جامعه اسرائيلی و جلب حمايت آنها از فعاليت های نظامی بهره می جويند. در حالی که کشورهای عربی به دنبال راه های مختلف برای ايجاد تفرقه در ميان ملت های عرب و ترويج روحيه نوميدی در ميان جوانان و نوجوانان هستند. يهوديان متخصص در زمينه های متعدد از وقتی که وارد فلسطين شده اند با درک اهميت زياد مهارت های شغلی به آموزش آنها می پردازند و ارزش بسزايی برای پيشرفت و کار جهت تحقق اهداف خود قائل هستند. آنها متأثر از افکار هارون ديويد گوردن و سازمان های آموزش فنی حرفه ای در اسرائيل مانند سازمان های ذيل هستند:
1ـ سازمان امل.
2ـ سازمان نعمات.
3ـ سازمان بازآموزی شغلی.
4ـ سازمان هداسا.
5ـ سازمان ويزو.
6ـ سازمان زنان مزراحی.
7ـ سازمان جوانان فعال.