ظهور اسرائيل در سرزمين فلسطين

ظهور اسرائيل در سرزمين فلسطين

اعلاميه بالفور كه در حقيقت نخستين واكنش بين‌المللي براي موجه جلوه دادن تلاش صهيونيستها در امر تشكيل دولت يهودي در فلسطين اشغالي بود، باعث سرازير شدن موج عظيمي از يهوديان مهاجر از سراسر جهان به اين كشور اسلامي گرديد و روند مهاجرت غيرقانوني يهوديان را كه از اواخر قرن نوزدهم با تلاش عملي «تئودور هرتصل» آغاز شده بود شتاب بيشتري بخشيد.
اين واقعيت يعني تلاش سياسي و تبليغاتي انگلستان براي كمك به سازمانهاي صهيونيستي در امر تشكيل دولت يهود مورد حمايت «وودرويلسون» رئيس جمهور وقت امريكا قرار گرفت و به موازات آن سرمايه‌داران صهيونيست و يهوديان فئودال و مرفه‌الحال كه عمدتاً در امريكا و انگلستان اقامت داشتند، با حمايتهاي بيكران مالي خود تسهيلات لازم را براي حركت سيل‌آساي يهوديان بسوي «سرزمين موعود» فراهم آوردند.
در فاصله 22 ـ 1919 برغم قيام گسترده و خشونت‌آميز اعراب مسلمان عليه مهاجرت يهوديان حدود 35000 تن يهودي رهسپار فلسطين گرديدند. در سال 1922 ميلادي اعلاميه بالفور با تلاش دولت انگلستان در جامعه ملل به تصويب رسيد و شتاب مهاجرت يهوديان به فلسطين در پناه تلاشهاي انگليسيها و دلارهاي آمريكائيها بيشتر گرديد.
در تمام طول دهه 1920 كه «دوره اصلاح و توسعه جامعه يهوديان فلسطين» نامگذاري شده بود. زمينها و اراضي وسيعي كه با اجبار و تهديد و ترور و يا با فريب از فلسطيني‌ها خريداري شده بود، احياء گرديد و صنايع جديد پايه‌گذاري شد. شركتها و موسسات تعاوني يهودي يكي پس از ديگري تأسيس شدند و نام شهرها، شهركها و روستاها نيز يكي پس از ديگري از اسامي عربي به يهودي تبديل شدند.
در دهه 1930 كه دوره ظهور و اقتدار حزب نازي در اروپا بود، مهاجرت يهوديان به فلسطين افزايش بي‌سابقه‌اي يافت بطوريكه در طي سالهاي 35 ـ 1932 جمعاً حدود 145000 يهودي ديگر بطور مجاز و با دخالت و تلاش مؤثر سه كشور فرانسه و انگليس و امريكا كه بخصوص روابط تيره‌اي با آلمان نازي داشتند، راهي فلسطين شدند و علاوه بر اين دهها هزار يهودي ديگر نيز بطور قاچاق در اين سرزمين اقامت گزيدند و قيام و مقاومت اسلامي و مسلحانه اعراب مسلمان مقيم فلسطين نيز كه حركت خروشان شيخ عزالدين قسام نمونه صد در صد اسلامي و خالص آن بود بدليل سكوت و عدم حمايت رژيمهاي عربي عمدتاً توسط دولت انگليس سركوب گرديد. در سال 1938 ميلادي يعني يكسال قبل از وقوع جنگ جهاني دوم از مجموع 5/1 ميليون نفر ساكنين فلسطين، 450000 تن آنان را كه معادل 30% كل جمعيت اين سرزمين مي‌شدند يهوديان تشكيل مي‌دادند و با وقوع جنگ جهاني دوم موج عظيمي از يهوديان در راستاي سياستي كه انگليسيها با حمايت امريكا براي تأسيس دولت مستقل يهودي و تقويت بنيان سياسي صهيونيسم اتخاذ كرده بودند، رهسپار فلسطين شدند بطوريكه در فاصله 5 سال جنگ جهاني دوم يعني از 1939 تا 1944 تعداد يكصد هزار يهودي ديگر به سوي اين سرزمين سرازير گرديدند.
در سپتامبر 1945 ترومن رئيس جمهور وقت امريكا از دولت انگليس تقاضا كرد كه حدود 100000 پناهنده يهودي اروپائي را به دليل آنچه كه جور و ستم هيتلري خوانده شد در فلسطين بپذيرد و اين خود توطئه ديگري از سلسله نقشه‌هاي شوم استعمار براي استقرار صهيونيستها در فلسطين بود. در 31 مارس سال 1947 بموجب آماري كه رسماً در امريكا انتشار يافت، جمعيت كل فلسطين بالغ بر 1867120 نفر بود كه در ميان آنها حدود 615000 تن يعني معادل 33 درصد يهودي، 1091000 تن يعني معادل 4/58 درصد مسلمان و بقيه مسيحي (8/7%) و پيروان اديان ديگر (9/0%) بودند.
با پايان جنگ دوم جهاني كار تأسيس دولت يهود در فلسطين سرعت بيشتري به خود گرفت. در نوامبر 1947 آمريكا و شوروي طي قطعنامه‌اي كه به سازمان ملل ارائه كردند، حمايت خود را از طرح تقسيم خاك فلسطين به دو بخش عربي و يهودي اعلام نمودند. با تصويب اين طرح در مجمع عمومي صهيونيستها براي فراهم آوردن زمينه تأسيس حكومت خود دست به يك رشته ترورها و قتل عامهاي خونين از جمله فاجعه دير ياسين زدند.
سرانجام در روز 14 مه 1948 با خروج كميسر عالي انگليس از فلسطين، ديويد بن گوريون كه از چهره‌هاي شاخص در ميان گروههاي صهيونيست يهودي بود رسماً تأسيس دولت اسرائيل را اعلام كرد و بلا فاصله آمريكا و شوروي اين دولت را به رسميت شناختند.