خلاء استراتژیک در اسرائیل

خلاء استراتژیک در اسرائیل

به عقیده جرمی بوئن تحلیلگر مسائل خاورمیانه در شبکه خبری بی‌بی‌سی، عامل مهمی که روابط رژیم‌صهیونیستی و تشکیلات خودگردان فلسطینی را به اوضاع شرایط فاجعه‌آمیز و خطرناک کنونی رسانده نداشتن یک استراتژی مشخص و مبتنی بر واقعیت از سوی طرفین برای حل صلح آمیز این بحران است. این فقدان استراتژی به ایجاد خلائی منجر می‌شود که تاکنون با خشونت پر شده است.
اولمرت نخست وزير اسبق اسرائيل که اعتبارش به‌‌خاطر ناکامی نظامی در جنوب لبنان به خطر افتاده‌است تنها راه تثبیت موقعیت دولتش را مجازات فلسطینیان با به‌کارگیری نیروی نظامی در ابعادی غیر متعارف میديد.
بنا به تحلیل بی‌بی‌سی شاید بتوان ریشه اصلی این مسئله را در سیاستهای یکجانبه‌گرایانه صهيونيستها جستجوا کرد. پس از ترک قدرت توسط شارون، ایهود اولمرت نیز با همان دیدگاههای وی وارد صحنه سیاسی اسرائیل شد و یکی از دلایل اصلی انتخاب وی توسط رای‌دهندگان اسرائیلی پشتیبانی وی از طرح تخلیه شهرک نشینان از مناطق اشغالی نوار غزه و کرانه باختری و خروج یکجانبه ارتش اسرائیل از این مناطق بدون هماهنگی با تشکیلات خودگردان فلسطین بود. اما این استراتژی که بدون توجه به مختصات واقعی قدرت در سرزمینهای فلسطینی اتخاذ شده بود هیچگاه به تامین امنیت برای اسرائیل منجر نشد.
حملات راکتی به شهرهای مرزی رژیم صهیونیستی و پس از آن ربوده شدن یک سرباز ارتش این کشور توسط رزمندگان فلسطینی این راهبرد را به شکست کامل کشاند. واکنش دولت اولمرت به این موضوع حضور خشن و بحث‌انگیز ارتش اسرائیل در نوار غزه، بدون داشتن هیچ استراتژی سیاسی مشخص بود.
پس از ماجراهای غزه حضور نظامی رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان نیز به‌گونه‌ای خاتمه یافت که مردم اسرائیل احساس کردند کشورشان بدون دستیابی به هیچ نتیجه‌ای یک هزینه سنگین اخلاقی را در مقابل در افکار عمومی بین‌المللی پرداخته است. از آن زمان فضای سیاسی رژیم ‌صهیونیستی پر از سردرگمی تخریب‌کننده و اتهام‌زنی احزاب به یکدیگر بوده و به نظر می‌رسد اسرائیلی‌ها هنوز برای رسیدن به یک برداشت مشترک راجع به پیامدها و درس‌های جنگ 34 روزه با حزب‌الله نیازمند زمان بیشتری هستند.
حملات بزرگ ارتش اسرائیل به شهرهای غزه تاکنون هیچ تاثیری در جلوگیری از پرتاب راکت‌های قسام به این مناطق نداشته است، در عوض اقتصاد آسیب‌پذیر و وابسته فلسطین که بر اثر تحریم‌های ایالات متحده و اتحادیه اروپا بسیار ضعیف شده بود را به مرز ورشکستگی کامل رسانده است.
دولت فلسطینی اکنون بسیار مقروض‌تر از آن است که بتواند برای بازسازی زیرساختهایی که بر اثر بمباران‌ها و گلوله‌باران‌های ارتش رژیم صهیونیستی از تابستان 2005 تاکنون ویران شده‌اند کوچکترین کاری انجام دهد.
جرمی بوئن در خاتمه تحلیل خود می‌نوسید: در طرف فلسطینی‌ها دولت حماس عملا تمام توافق‌های قبلی صلح بین تشکیلات خودگردان و دولت اسرائیل را نادیده گرفت. در این شرایط تنها راه برون‌رفت از بحران سیاسی در فلسطین به نحوی که مقدمات گفتگوهای مجدد صلح با رژیم صهیونیستی را فراهم کند تشکیل یک دولت ملی است که برآیند واقعی نیروهای سیاسی موجود در آن کشور باشد. این مسئله‌ تاکنون اتفاق نیافتاده و در بیشتر مواقع طرفداران فتح و حماس ترجیح داده‌اند تا اختلافاتشان را با استفاده از تفنگ در خیابا‌ن‌های شهرهای فلسطین حل کنند.