يك قرن مبارزه يهود عليه صهيونيسم (تهديدي از درون)

ياكوب رابكين
ترجمه عبدالرسول دياني
انتشارات اميركبير، 1389
شابك: 0-1312-00-964-978
قيمت: 8000 تومان
خواننده در اين كتاب همچنين با جريانات و جنبشهاي ضدصهيونيستي كه با محوريت تورات در جهان انجام ميگيرد آشنا شده و درمييابد كه پايههاي سست انديشه جعلي صهيونيستي پيش از آنكه در تقابل با واقعيات سياسي و رويدادهاي جهان معاصر فرو ريزد، در متون يهودي و در آراء متفكران ديني آن، به نابودي محكوم شده است.
پرفسور ياكوب رابكين استاد روسيتبار دانشگاه مونترال كانادا است كه از 23 سال پيش از مهاجرت به كانادا، مشغول تدريس در رشته تاريخ در آن دانشگاه است.
وي داراي دكتري شيمي است ولي يهوديت را نيز نزد حاخامهاي متعدد در اسرائيل، كانادا و فرانسه فرا گرفته و معمولاً در مجامع بينالمللي مختلف به عنوان متخصص در امور اعراب و يهوديان، به تفسير رويدادهاي سرنوشتساز و مرتبط با وضعيت يهوديان در اسرائيل ميپردازد.
كتاب در هفت فصل و با چهار مقدمه؛ مقدمه يوسف آقاسي، مقدمه حاخاك با روش هوروويثر، مقدمه مترجم و مقدمه نويسنده تنظيم يافته است.
يوسف آقاسي- عضو انجمن سلطنتي كانادا- در مقدمه كتاب ميگويد: «در اروپاي قرن نوزدهم مذهب در كنار پذيرش اصول حاكميت غيرديني، به طور همزمان مورد عمل بسياري از مردم بود. برخي ديگر، به جاي مذهب، فقط به حاكميت غيرديني عمل ميكردند. بدين ترتيب مليگرايي توانست در قالب يك مذهب لائيك، دولت را به غولي مبدل كند كه وحشيانهترين جنايات قرن بيستم را بيافريند.
كتاب حاضر بحث از مليگرايي را در خصوص كشور اسرائيل نيز برانگيخته است. نويسنده ميخواهد اين اعتقاد كه دولت اسرائيل حافظ منافع تمام يهوديان در سراسر جهان بوده و اينكه اين كشور ميهن طبيعي همه آنهاست، را به زير سؤال ببرد. اصولاً نويسنده در صدد است بگويد كه خود چنين اسطورهاي، يك اعتقاد ضديهودي است. بسياري از اسرائيليها اين اسطوره را به نفع صهيونيسم دانسته، جانبدارانه ميگويند ما نميتوانيم به استقلال واقعي برسيم مگر اينكه تمامي يهوديان پراكنده در دنيا را در اسرائيل گردهم آوريم...».
حاخام با روش هورووتيز نيز در مقدمه خود راجع به كتاب حاضر چنين ميگويد: «نويسنده در تحليلهاي خود در اين كتاب، يك درك عميق و وسيع از تاريخ و علوم سياسي نيز داخل نموده است.
ايشان نقطهنظرات دانشمندان ديني يهود- كه عقيده به برتري تعاليم ديني از تورات نسبت به مليگرايي امروزي دارند- را نيز ارائه داده است.
اما خود نويسنده اذعان دارد كه كتاب حاضر به ارائه تاريخي از اين مقاومت در قبال تهديد صهيونيسم به عنوان يك جريان روبهرو و مهارنشدني پرداخته و روزنهاي به رفتار زورمندانه و مستمر هواداران صهيونيسم باز ميكند.
مخالفين و منتقدين صهيونسيم كه در اين كتاب سخن از آنها ميرود همان يهوديان با پالتوي مخصوص يهودي ميباشد. تمام كساني كه مخالف خود را با استدلالهاي مذهبي منطبق بر آيين يهود توجيه ميكنند، جز اين گروهند.
اين كتاب همچنين ميخواهد بگويد كه دليل و وجه اشتراك همه مخالفتش با عقايد صهيونيستها، وفاداري و تعهد نسبت به تورات ميباشد. اين تعهد در مقابل تورات، بدين معنا است كه عموماً همان مقامات حاخامي اين مخالفت را با جنبههاي متعدد اصول مسلم صهيونيسم، كه فكر ميكنند تزلزلناپذير است، مطرح ساختهاند.
مواضعي كه در اين كتاب مورد تحليل و بررسي قرار گرفته، عموماً همان مواضعي است كه توسط حاخامها اتخاذ شده است...
مؤلف فصل اول را ذيل عنوان «چند نكته مقدماتي» به بررسي تاريخ صهيونيسم ميپردازد، و استحالههايي كه در كيان يهود بوجود آمده را در فصل دوم با عنوان «يك هويت جديد» مطرح ميكند.
وي در بخشي از اين فصل درباره مسيحا باوري ميگويد: انتظار كشيدن براي منجي موعود در تاريخ يهوديت، همواره ثابت بوده است. هر زمان كه اين انتظار به هيجان درميآمد، مقتدران حاخامي سعي ميكردند اين هيجان را كه در چشم آنها ميتوانست به سرعت به يأس و سرخوردگي و بيگانه شدن يهوديان از يهوديت بينجامد، تعديل كنند. داستان ساباتي زوي مسيح دروغين سميرنا كه اجتماعات يهودي متعددي را در اعتقاد راسخ نسبت به رهايي قريبالوقوع، قبل از تغيير دين اسلام، با خود همراه كرد، همواره به صورت زنگ خطر گوشزد ميشود.
داستان عبرتآموز تزوي و پيامدهاي آن در اروپا و جاهاي ديگر، ضربه روحي بزرگي براي جهان يهودي بود و حس احتياطي خود را در رابطه با اقدام طبق آمال مسيحا باوري از هر شكل و فرم، حدت بخشيد...».
مؤلف در فصل سوم ذيل عنوان «سرزمين اسرائيل: تبعيد و بازگشت» با بررسي عناويني همچون: گناه و تبعيد، تذكر مسيحا باورانه و اقدام صهيونيستها به ارائه تحليلي از رابطه با سرزمين اسرائيل كه سنت يهود آن را اعلام ميكند و آنچه پايه و اساس تفكر صهيونيست را تشكيل ميدهد، ميپردازد.
نويسنده در ابتداي فصل سوم قسمتي از كتاب ارميا (5:25) را آورده كه ميگويد: «اين شرارتهاي توست كه مسير همه چيز را تغيير داده، گناهان توست كه نعمت خداوند را از تو دريغ داشته است...»
و بعد از آن اذعان دارد كه سنت يهودي تمايل دارد كه هر نوع بلا و مصيبت و حتي كوچكترين حوادث را در نتيجه قصور و رفتار يهوديان بداند، آيهاي كه از ارميا در بالا نقل شد، همچنان نقش كليدي خود را در سنت يهودي حفظ كرده است، شدت مصائب وقتي است كه تجاوز و تخطي در سرزمين اسرائيل ارتكاب يابد.
ارتباط قراردادي دستوري با سرزمين اسرائيل بر روي رفتار تقريباً همه گروههاي يهوديان مذهبي، حاميان يا دشمنان صهيونيسم اثر دارد. بنابراين، ارتباط يك يهودي با اسرائيل از لحاظ كيفي نسبت به يك آلماني با آلمان يا روسي با روسيه متفاوت است...
صلح دوستي مدون، يهوديان روسيه: ناكامي و خشونت، غرور و دفاع شخصي، مليگرايي دوگانه، پيروزيهاي اسرائيل و ريشههاي تروريسم عناويني هستند كه در فصل چهارم با عنوان «استفاده از زور» به آنها پرداخته شده است.
در اين فصل مشروعيت بخشي يهود به توسل به زور را با آرمانها و واقعيتهاي موجود و اساس تفكر صهيونيست در سرزمين اسرائيل به ارزيابي گرفته خواهد شد. تسلططلبي سيايس و برتريجويي اقتصادي كه صهيونيستها در نيمه اول قرن بيستم ميلادي بنيان نهادهاند و نيز اعلام استقلال دولت اسرائيل در سال 1948 اعلام منازعات جديد به يهوديان عامل به دستورات دين يهودي ميباشد.
مؤلف در فصل پنجم نيز يك گريز اجمالي و يك تحليل در خصوص تفاوتهاي مواضع اتخاذ شده حول محور مشاركت با اين دولت ارائه ميدهد.
نگارنده در اين فصل ميگويد: بيشتر كساني كه ساكن سرزمين اسرائيل بودند، نسبت به ظهور صهيونيستها در اواخر قرن نوزدهم ابراز تنفر ميكردند. يهوديان مؤمن اورشليم، در حقيقت اولين كساني بودند كه نسبت به تازهواردان كه آنان را به عنوان شورشيان عليه تورات و بنابراين شرور و خطرناك تلقي ميكردند، واكنش نشان دادند.
آنها درخواست داشتند كه تمام روابط را حتي به ضرر پيوندهاي خانوادگي با هر آن كس كه به جامعه يهودي تحت سلطه سازمانهاي صهيونيستي جديد تعلق دارد، قطع كنند...
دولت اسرائيل در سايه قتلعام جنگ جهاني دوم كه هيچگاه از وجدان عمومي و حتي حيات سياسي اسرائيل كنار گذاشته نشده، موجوديت يافت. نگارنده سعي كرده است در فصل ششم اين كتاب به بيان تناقضاتي كه، از يك طرف، جايگاهي كه اين قتلعام در ايدئولوژي صهيونيسم به خود اختصاص داده، و از طرف ديگر، درسهايي كه حاخامهاي متعدد از نامگذاري مجدد هولاكاست و رابطه آن با صهيونيسم ميگيرند، بپردازد.
احساسات امروزي بدون شك از تلقي حاخامي از هولاكاست به عنوان يك تراژدي كه همه يهوديان را به توبه از گناهان ارتكابيشان وا ميدارد- به خصوص در حمايت از صهيونيسم كه، طبق گفته برخي حاخامها، به طور مستقيم محرك هولاكاست بوده است جريحهدار ميشود.
در فصل پاياني نويسنده چند ديدگاه انتقادي از نقش دولت اسرائيل در تداوم يهود، در پروژه مسيحايي از رستاخيز و در تشديد احساسات يهود- سيتري جديد داشته، ارائه ميدهد.
و در ادامه بيان ميكند كه كشور اسرائيل در خطر است. حس بيم و ترس- كه اغلب توسط مشتاقترين صهيونيستها بيان ميشود- بيانگر تناقضي آشكار است: اسرائيل- كه اغلب به عنوان يك پناهگاه امن حتي به عنوان آخرين ملجا و پناه نشان داده شده- به يكي از بيثباتترين مكانها براي يهوديان تبديل شده است...
در پايان فصل هفتم نگارنده بعد از سخن آخر، از حاخام با روش هورووتيز- رئيس آكادمي يهودشناسي بيتالمقدس- دانشجويان و دانشكده انستيتوي بتموراشا، پرفسور يوهانان سيلمن و همسرش اهوديت و... سپاسگزاري كرده است.
و براي فهم بهتر كتاب، بيوگرافي از شخصيتهاي كه در قرن نوزدهم و بيستم فوت كردهاند را آورده است و در پايان نيز توضيح برخي واژهها را ذكر كرده است.