اگر در وجود اتاقهاي گاز هيتلري شك كني زندگي‌ات را نابود مي‌كنند

اگر در وجود اتاقهاي گاز هيتلري شك كني زندگي‌ات را نابود مي‌كنند

در سال 1945 و در آخرين ماه‌هاي جنگ، يك اپيدمي در اردوگاه برگن ـ بلسن شيوع يافت؛ به نحوي كه آلماني‌ها نتوانستند آن را مهار كنند؛ البته در آن زمان، اوضاع عمومي آلمان بسيار از هم پاشيده و غم‌انگيز بود. هيچ‌گونه مواد غذايي و دارويي به اردوگاه نمي‌رسيد. نيروي هوايي متفقين از ماه‌ها قبل جاده‌ها و راه‌هاي زميني را بمباران مي‌كردند. صحنه‌هاي وحشتناكي كه انگليسي‌ها پس از دستيابي به اين اردوگاه ديدند، مربوط به همين شيوع تيفوس بود. عكس‌هايي كه توسط متفقين از اجساد اين اردوگاه گرفته شده، مربوط به ضعف و لاغري ناشي از تيفوس بود و كشتاري در ميان نبوده است. انگليسي‌ها خود نيز در مهار آن دچار مشكلات بسيار شدند؛ آن‌چنان كه بسياري از اسيران مي‌مردند و اين تقصير انگليسي‌ها هم نبود. بنابراين، آلماني‌ها و انگليسي‌ها نبودند كه در برگن ـ بلسن مي‌كشتند؛ اين تيفوس بود كه كشتار مي‌كرد. البته بيماري‌هاي واگيردار ديگر نيز وجود داشتند كه همزمان شايع مي‌شدند و سوءتغذيه نيز عامل ديگري در شيوع آنها بود.

جرم انكار وجود اتاق‌هاي گاز
فوريسون پس از انتشار اولين سري از نتايج تحقيقات خود، يعني افشاي اسرار پشت پرده تاريخ جنگ جهاني دوم، مورد حمله و تهاجم گروه‌هاي فشار و كانون‌هاي قدرت يهودي در فرانسه قرار گرفت:
من بدترين جرم را مرتكب شده‌ام؛ جرم بيان آزادانه عقايد و دست زدن به يك تابو. آنها اين موضوع را به من فهماندند و از همه طرف مورد حمله قرار گرفتم. زندگي‌ام از هم پاشيد: زندگي شخصي، شغلي و حتي خانوادگي. اما اولين كسي نيستم كه چنين مصيبت‌هايي را مي‌بيند. بسياري قبل از من كه در وجود اتاق‌هاي گاز هيتلري شك كرده بودند، همين سرنوشت را يافتند. موريس باردش از جناح راست و پل راسينيه از جناح چپ پيشقدمان اين راه بودند. با اين حال هيچ‌يك قابل مقايسه با همكاران آلماني و اتريشي نيستند. در اين دو كشور [آلمان و اتريش]، براي نفي وجود اتاق‌هاي گاز، فقط شجاعت كافي نيست؛ بلكه بايد روحيه قهرماني داشت.
اين نويسنده و محقق مشهور فرانسوي در ادامه مي‌افزايد:
من به سهم خود، در مدت سال‌هاي متمادي تحقيق، نمونه‌هاي بسياري از اين ترس هول‌انگيز را به چشم خود ديده‌ام. سنجيده‌ترين مردمان را ديده‌ام كه با استدلال كودكانه سعي مي‌كردند مرا متقاعد كنند كه از تحقيقاتم دست بكشم؛ اما من نخواهم گذاشت اين ملاحظات سياسي مانع ادامه كارم شوند!

شجاعت و پايداري
من نيز با ارايه پيشنهاد تسليم، ابراز پشيماني از گذشته، و درس گرفتن از برخي اظهارات و گفته‌هاي خود، مي‌توانستم از الگويي كه از سوي بعضي تجديد نظر طلبان ترسيم شده بود، پيروي كنم. من به عنوان يك راه گريز ديگر، مي‌توانستم با ابداع و طرح‌ريزي توأم با دورانديشي و برخي حركات زيركانه و پيچيده، درصدد جلب رضايت و خرسندي طرف مقابل خود [سازمان‌هاي يهودي] برآيم. اما در اواخر دهة 1970، نه تنها تصميم گرفتم به صورت آشكارا، در مجامع عمومي به مقاومت بپردازم؛ بلكه به خود قول و تعهد دادم كه بازي حريف را انجام ندهم. من مصمم بودم هيچ چيزي را در رفتار خود تغيير ندهم و بگذارم آدم‌هاي هيجاني و عجول، اگر خودشان چنين تصميمي را گرفته‌اند، هر روز برآشفته‌تر و عصباني‌تر شوند. در ميان يهودي‌ها، من تنها به حرف كساني گوش فرا مي‌دهم كه به ويژه آن‌قدر شجاع باشند و جرأت كنند، حتي براي مدت يك فصل، دفاع از من را برعهده گيرند. سازمان‌هاي يهودي، آن دسته از افرادي را كه برداشت مورد نظر آنان از تاريخچة جنگ جهاني دوم را نپذيرند، به عنوان افراد يهودستيز معرفي مي‌كنند [...].
من صرفاً نتيجه‌گيري‌هاي آشكار و بديهي را از يك تحقيق تاريخي استنتاج كرده‌ام كه به نظر مي‌رسد يك تحقيق به‌طور كامل جدي بوده است. به‌ويژه آن كه برخلاف پژوهش شاكيان و بازپرسان، تاكنون هيچ دادگاهي، اثري از سطحي‌نگري، مسامحه‌كاري، اغماض يا دروغ در آن نيافته است. افزون بر اين، نمي‌توانم درك كنم كه چرا من به سهم خود، بايد نسبت به گروه‌هايي از افراد احترام بگذارم كه هرگز در قبال كار تحقيقاتي، آثار منتشره، زندگي شخصي و خانوادگي و يا حرفه‌اي من كمترين ارج و احترامي از آنها نديده‌ام. من به دليل اعتقادات مذهبي يا وابستگي اين قبيل سازمان‌ها به اسرائيل به آنها حمله نمي‌كنم. تمامي گروه‌هاي انساني در صحنة توهمات بي‌اساس خود به خوشي روزگار مي‌گذرانند و در نتيجه هريك از آنها آزاد هستند تا ديدگاه كم و بيش واقعي يا خيالي خود را از تاريخ ترسيم نمايند؛ اما اين برداشت نبايد به ديگران تحميل شود. با اين وجود، سازمان‌هاي يهودي ديدگاه‌هاي خودشان را بر ما تحميل مي‌كنند [...]. من هيچ گروه ديگري را در فرانسه نمي‌شناسم و سراغ ندارم كه موفق شده باشد كه جزء از باور مذهبي خود، يعني بخشي را كه به «شوآ» مربوط مي‌شود به يك ماده از قانون جمهوري فرانسه تبديل كند. اين گروهي است كه با موافقت و تصويب وزارت كشور فرانسه از امتياز فوق‌العادة به‌كارگيري شبه‌نظاميان مسلح خود بهره‌مند است و در نهايت مي‌تواند مقرر كند، آن دسته از استادان دانشگاه كه ماية ناخرسندي آنها باشند، ديگر نبايد در داخل يا خارج فرانسه به كاري اشتغال داشته باشند.
با اين حال، من در مقابل كساني كه شيوه سركوب پيش گرفته‌اند، اغماض نخواهم كرد و با تمام توان از حقيقت دفاع مي‌كنم؛ هر اندازه كه برايم گران تمام شود.