بازنگري « هولوكاست »

بازنگري « هولوكاست »

اين واژه‌ پس از جنگ جهاني دوم، از سوي بعضي اشخاص و كانون‌هاي يهودي وارد فرهنگ سياسي و تاريخي جهان شد. ادعاي آن‌ها بر اين فرضيه استوار بود كه شش ميليون يهودي در اردوگاه‌هاي اسيران جنگي در آلمان نازي به وسيله «اتاق‌هاي گاز» خفه شده و سپس در «كوره‌هاي آدم‌سوزي» سوزانده و به خاكستر تبديل شده‌اند.
تبليغ گسترده و تكرار پيوسته‌ي اين موضوع از سوي گروه‌ها وسازمان‌هاي يهودي در فيلم‌ها، نمايش‌نامه‌ها، سريال‌هاي تلويزيوني و انبوه رمان‌هاي پس از جنگ، موجب شد تا اين عبارت كاربرد انحصاري يابد؛ به طوري كه امروز بنا به تأكيد سازمان‌هاي صهيونيستي، هيچ قوم و ملتي حق استفاده از اين واژه را براي هيچ واقعه‌اي ندارد. آن‌ها همچنين اصرار دارند كه «هولوكاست» در زبان لاتين، همانند اسامي خاص، با حروف «H» بزرگ نوشته شود و به علاوه، هيچ رويدادي، هر چند بزرگ، نبايد با آن قياس، يا در يادكرد آن، از اين عبارت استفاده شود. براي مثال، اگر مورخ يا نويسنده‌اي، از قتل عام وحشيانه و مشهور صدها هزار انسان بي‌دفاع دو شهر ژاپني «هيروشيما» و «ناكازاكي» كه بر اثر بمباران اتمي امريكا در روزهاي پاياني جنگ جهاني دوم به خاكستر تبديل شدند و يا موارد مشابه‌ ديگر در ويتنام، بوسني، فلسطين، عراق، افغانستان و ... به عنوان «هولوكاست» ياد كند، بلافاصله از سوي كانون‌هاي صهيوني مورد مؤاخذه و نكوهش قرار مي‌گيرد و متهم به سوء استفاده از اين واژه‌ي انحصاري متعلق به يك قوم! مي‌شود. «هولوكاست» يا «شوآ» كه امروز به موضوع كشتار يهودي‌ها در جنگ جهاني دوم منحصر شده، يكي از مباحث جنجالي پنجاه شصت سال اخير جهان است. در اين باره تاكنون صدها جلد كتاب به زبان‌هاي مختلف دنيا و شمارگان ميليوني، صدها فيلم و سريال تهيه شده است. «هولوكاست» در تاريخ معاصر جهان و در نزد افكار عمومي سراسر دنيا، به نماد مظلوميت يهود از يك سو و قساوت، سنگدلي و جنايات آلمان نازي از سوي ديگر تبديل شده است.
تبليغات پيوسته، فراگير و توقف‌ناپذير سازمان‌هاي يهودي وكانون‌هاي صهيوني، در چند دهه‌ي اخير، چنان سازمان يافته كه افكار عمومي مجال تأمل و انديشه درباره‌ي ميزان صحت و سقم اين مسأله را نيافته است. از سوي ديگر، بر اثر سخت‌گيري و شدت عمل سازمان‌ها و مجامع صهيوني در جهان امروز، وضعيتي به وجود آمده كه هرگونه بحث و گفت‌وگوي علمي و پژوهشي كه مبتني بر ايجاد سؤال، ابهام، ترديد يا انكار «هولوكاست» باشد، به منزله ورود به حريم ممنوعه و عبور از خط قرمز «سازمان جهاني صهيونيسم» بوده و سزاي آن ضرب و شتم، ترور فيزيكي، بازداشت، محاكمه، حبس و نيز جريمه‌هاي سنگين نقدي، به علاوه‌ي محروم شدن از مشاغل رسمي دولتي است كه امروز در بعضي كشورهاي اروپايي، به يك قاعده حقوقي و قضايي نيز تبديل شده است. در اين كشورها اگر تا ديروز منتقدان، مخالفان و منكران را به طور غير‌علني و غير‌رسمي تهديد، ترور و سركوب مي‌كردند، امروز در پوشش رسمي قانون! آن‌ها را دستگير، محاكمه، جريمه و زنداني مي‌كنند.
از نظر كانون‌هاي ذي‌نفوذ صهيوني و گروه‌هاي فشار يهودي در جهان غرب، «هولوكاست» در هاله‌اي از قداست قرار گرفته و «يگانه مسأله قدسي» جهان معاصر شده است.
هرگونه بحث و گفت‌و‌گو كه به تشكيك، نفي و انكار «هولوكاست» منجر و منتهي شود، به منزله‌ي تخطي از قانون و سوء‌استفاده از قانون آزادي بيان و قلم و ورود به حريم ممنوعه است. براي زنده نگه‌داشتن «هولوكاست» به عنوان يك واقعيت تاريخي، تلاش‌هاي فراوان و گسترده‌اي صورت گرفته است. به غير از توليد كتاب و فيلم، در بسياري از كشورهاي امريكايي و اروپايي، بناها و موزه‌هاي يادبود در اين باره تأسيس و ايجاد شده است.
در امريكا، روزهاي يادبود «هولوكاست» رخداد ملي به شمار مي‌آيد. در پنجاه ايالت امريكا، از اين بزرگداشت حمايت مالي مي‌كنند و مراسم آن‌ اغلب در نهادهاي قانونگذاري ايالتي برگزار مي‌شود. در اين كشور بيش از يكصد نهاد مخصوص «هولوكاست» و هفت موزه‌ي بزرگ وجود دارد. يك موزه يهودي‌سوزي با بودجه و سرپرستي دولت مركزي، در عمارت كنگره در واشنگتن وجود دارد. 3 به اعتراف بسياري از استادان دانشگاه‌هاي امريكا اكثر فارغ‌التحصيلان دوره‌هاي كارشناسي، درباره تاريخ، آمار و ارقام «هولوكاست» در مقايسه با رخدادهاي بزرگ داخلي امريكا، مطالعه و اطلاعات بيشتر و دقيق‌تري دارند.
اين موضوع تنها مرجع تاريخي به شمار مي‌آيد كه به عنوان مواد درسي اجباري امروزه در كلاس‌هاي درس دانشگاه‌ها4 و نيز مدارس اكثر ايالت‌هاي امريكا تدريس مي‌شود. شماري از دانشگاه‌هاي امريكا، برنامه‌هاي تخصصي و كرسي مطالعات ويژه‌ي «هولوكاست» دارند.
به تصريح پاره‌اي نويسندگان و رسانه‌هاي غربي، مركزيت «هولوكاست» در امريكا، يك واقعيت واضح و آشكار است. شاهد اين قضيه، موزه‌ي يادبود آن در منطقه‌ي «مال»5 در واشنگتن است كه سمبل ملت امريكا محسوب مي‌شود. اين مسأله اگر چه به تاريخ اروپا مربوط است، با وجود اين، نمي‌توان بنايي مشابه آن‌چه در واشنگتن وجود دارد، در آلمان، لهستان، هلند يا فرانسه سراغ گرفت؛ حتي بناي يادبود «يادواشم» در بيت‌المقدس با موقعيت موزه‌ي يادبود هولوكاست در امريكا قابل مقايسه نيست. هولوكاست از چنان جايگاه ويژه‌اي در امريكا برخوردار است كه هيچ يك از رويدادها و مناسبت‌هاي تاريخي و ملي ايالات متحده با آن برابر نيستند.6 در بسياري از كشورهاي اروپايي نيز هر سال مراسم يادبود و بزرگداشت «هولوكاست» برگزار مي‌شود. روز يادبود «هولوكاست» در اروپا پديده‌ي نسبتاً جديدي است. براي اولين بار، به طور هماهنگ و هم‌زمان، در 27 ژانويه 2000 م. دولتمردان و رهبران حدود 40 كشور اروپا و نيز ايالات متحده امريكا، اجلاسي با عنوان «مجمع‌ بين‌المللي هولوكاست» در استكهلم ـ پايتخت سوئدـ برگزار كردند تا «هولوكاست» را به عنوان بخشي از «تاريخ ملي» كشورشان به رسميت بشناسند. اين كنفرانس كه بر اثر مساعي برنامه‌ريزي شده سازمان‌هاي ذي‌نفوذ يهودي و كوشش «گوران پيرسون» نخست‌وزير وقت سوئد و مشاركت بسياري از مقامات اروپايي، از جمله «ليونل ژوسپن» نخست‌وزير وقت فرانسه و «گرهارد شرودر» صدر‌اعظم وقت آلمان برگزار شد، درباره‌ي پرداخت غرامت به يهوديان از سوي كشورهاي اروپايي و آموزش و تبليغ «هولوكاست»7 در آن كشورها، به ويژه در مراكز آموزشي و نيز تعيين روز 27 ژانويه8 هر سال به عنوان «روز ملي هولوكاست» در همه‌‌ي ممالك جهان توافق به عمل آمد. يادآوري اين نكته ضروري است كه پيش از اين به طور پراكنده و غير‌هماهنگ در بسياري از كشورهاي اروپايي روز يا هفته‌اي را با برگزاري مراسم ويژه، به «هولوكاست» اختصاص مي‌دادند.
در سال 1384 ش. / 2005 م. سازمان ملل متحد نيز تحت فشار كانون‌هاي ذي نفوذ يهودي، سرانجام روز 27 ژانويه هر سال را «روز ياد بود هولوكاست» نام گذاري كرد. طبق گزارش رسانه‌هاي گروهي، «دان گيلرمن»9 سفير رژيم صهيونيستي در سازمان ملل،‌ در ژوئن 2005 م./ خرداد 1384 ش. به معاونت رياست مجمع عمومي اين سازمان انتخاب شد. در پنجاه و چند سال گذشته، اين نخستين بار بود كه يك مقام صهيونيستي به اين سمت دست مي‌يافت. «گيلرمن» با مساعدت سازمان‌ها و مجامع فعال صهيونيستي در امريكا، دو ماه بعد، يعني در آگوست 2005م./ مرداد 1384 ش. طرح مقدماتي يادبود هولوكاست را در سازمان ملل منتشر كرد كه با موافقت امريكا، كانادا، روسيه و استراليا همراه بود. در 28 سپتامبر 2005 م ./ 6 مهر 1384 ش. «كوفي عنان» دبير كل سازمان ملل متحد با سخنراني در مقر يك سازمان صهيونيستي به نام «مركز سايمون ويزنتال»10 تحت تأثير اشخاص و كانون‌هاي يهودي و صهيونيستي، خواستار ايجاد روز بين‌المللي بزرگداشت «هولوكاست» شد. به اين ترتيب در 26 اكتبر 2005 م./ 4 آبان 1384 ش. متن پيش‌نويس قطعنامه يادبود «هولوكاست» به شماره A/60/L.12 براي بررسي در شصتمين اجلاس مجمع عمومي به تصويب رسيد. در نهايت نيز در اول نوامبر 2005 م. / 10 آبان 1384 ش. اين قطعنامه پس از دو روز بحث و بررسي در مجمع عمومي با اجماع «Consensus» (تصويب قطعنامه بدون رأ‌ي‌گيري و نظر مخالف)، با عدم حضور و غيبت شماري از كشورهاي اسلامي، به تصويب رسيد.
اين اولين قطعنامه‌ي پيشنهادي رژيم صهيونيستي طي پنجاه سال اخير بود كه از سوي مجمع عمومي به تصويب ‌رسيد.
به اين ترتيب، مجمع عمومي سازمان ملل، براساس اين قطعنامه، هرگونه نفي و انكار «هولوكاست» را مردود دانسته و موظف است طي فراخوان جهاني، كشورهاي عضو را به گنجاندن برنامه‌هاي آموزشي در مدارس و مراكز علمي‌ـ آموزشي دربارة «هولوكاست» وادار كند. همچنين در مدت شش ماه پس از تاريخ تصويب قطعنامه‌ي مزبور، برنامه‌هاي فراگيري تحت عنوان «سازمان ملل و هولوكاست» اجرا شده و نتيجه طي گزارشي به مجمع عمومي ارايه و اعلام گردد. 11
به هر روي، سازمان‌ها و مجامع يهودي براي زنده‌نگه‌داشتن نام و ياد «هولوكاست» در اذهان عمومي، به ويژه در ذهن و خاطره‌ي كودكان و جوانان امريكا و اروپا، تلاش‌هاي گسترده، جدي و همه جانبه‌اي در سراسر جهان، با مركزيت غرب آغاز كرده‌اند. آن‌ها در راستاي برنامه‌ها و اهداف خود، هيچ سخن يا موضوعي مبني بر نفي و انكار هولوكاست را بر نمي‌تابند. تهاجم تبليغاتي و غوغاسالاري رسانه‌هاي خبري، مطبوعاتي و شبكه‌هاي تلويزيوني مرتبط با صهيونيست‌ها و حتي شماري از مقامات و دولتمردان اروپايي و امريكايي عليه اظهارات محمود احمد‌ي‌نژاد رئيس جمهور اسلامي ايران، در اين باره، تنها نمونه‌اي از عكس‌العمل‌ توأم با برآشفتگي و سراسيمگي كانون‌هاي صهيونيستي و سازمان‌هاي يهودي است. در نقطه‌ي مقابل، نويسندگان، مورخان، محققان و انديشه‌مندان مستقل و آزاد‌انديش از اين سخنان استقبال كرده و موافقت خود را با آن اعلام كردند.
در جهان اسلام نيز از مصر تا مراكش و الجزاير، در شمال آفريقا؛ كشورهاي منطقه‌ي حاشيه‌ي خليج‌فارس تا پاكستان، آسياي ميانه و قفقاز تا مجمع‌ الجزاير اندونزي و از ايران تا فلسطين اشغالي، موضوع «هولوكاست» و ماجراي كشتار شش ميليون يهودي در اردوگاه‌هاي اسيران آلمان در جنگ جهاني دوم، مركز توجه و كنجكاوي مردم، به ويژه نسل جوان قرار گرفت. اين كنجكاوي و توجه، بر خلاف تصور رايج جهان غرب كه غالباً همسو، هماهنگ و موافق تبليغات و ادعاهاي صهيونيستي است؛ كاملاً علمي، هوشمندانه، آگاهانه، با فرضيه‌ها و سؤال‌هاي اساسي، اصولي و جدي است. پاسخ مستند و مستدل به سؤال‌هاي مورد نظر مي‌تواند بسياري از ابهامات، تحريفات، اكاذيب، داستان‌ها، و داده‌هاي غير واقعي، ساختگي و جعلي را برطرف ساخته و حقايق و واقعيت‌هاي ناگفته و يا كم گفته‌هاي مربوط به جنگ جهاني دوم را آشكار سازد. خلاصه و عصاره‌ي اين فرضيه‌ها و سؤال‌ها چنين است:
ـ جنگ جهاني دوم چگونه، و در چه تاريخي و از سوي چه كساني آغاز شد؟
ـ علت، انگيزه و هدف آغاز جنگ چه بود؟
ـ جايگاه، موقعيت و نقش يهودي‌ها در آن دوران، به ويژه در امريكا و اروپا چگونه بود؟
ـ تفاوت آمار جمعيت يهودي‌هاي جهان در زمان شروع و پايان (قبل و بعد از) جنگ چه ميزان بود؟
ـ جمعيت كل يهودي‌هاي مقيم اروپا در آن دوران چقدر بود؟
ـ آمار و وضعيت يهودي‌هاي اروپا پس از جنگ چگونه بود؟
ـ ديدگاه، مواضع و سياست هيتلر نسبت به يهود چه بود؟
ـ ماجراي «هولوكاست» چگونه پيدا شد؟
ـ آيا آلمان نازي در زمان جنگ، امكان و توان آن را داشت تا با ايجاد «اتاق‌هاي گاز» و «كوره‌هاي آدم‌سوزي» مخصوص، در اردوگاه‌هاي اسيران جنگي طي چند سال، شش ميليون نفر را ابتدا خفه كرده و سپس در اماكن ويژه‌اي سوزانده و به خاكستر تبديل كند؟
ـ دلايل و شواهد وجود «اتاق‌هاي گاز» و «كوره‌هاي آدم‌سوزي» در اردوگاه‌هاي آلماني چيست؟
ـ آيا اردوگاه‌هاي آلمان واقعاً محل كشتار و قتل عام انسان‌ها بود؟
ـ چرا در زمان جنگ، هيچ يك از طرفين جنگ، به ويژه متفقين (با همه اطلاعات و اخباري كه از طريق جاسوسان خود در آلمان به دست مي‌آوردند) در اين باره، عكس‌العمل نشان ندادند؟
ـ چرا در خاطرات تاريخي نويسندگان و مورخان ‌آن زمان، به ويژه در خاطرات دولتمداران، رهبران و مقامات بلند مرتبه امريكايي و اروپايي، هيچ سخن، خبر و اطلاعاتي در اين باره وجود ندارد؟
ـ چرا بسياري از يهودياني كه در زمان جنگ، در قلمرو رايش سوم بودند و بعضاً مدعي هستند كه مدتي را در بازداشتگاه‌ها و اردوگاه‌هاي آلمان به سر برده‌اند، نسبت به اين موضوع اظهار بي‌اطلاعي كرده‌‌اند؟
ـ‌ تاكنون چند سند و مدرك معتبر در اين باره منتشر شده و يا چه تعداد از بازماندگان جنگ جهاني دوم، با نظر صهيونيست‌ها در اين باره موافقت كرده‌اند؟
ـ چرا متفقين تاكنون از افشا و انتشار خاطرات سران و دولتمردان آلمان نازي و ايتاليا كه بعد از جنگ به دست آنها افتاده خودداري مي‌كنند؟
ـ چرا اسناد مربوط به جنگ جهاني دوم در بايگاني كرملين، پس از سقوط اتحاد جماهيري شوروي در اختيار مورخان و پژوهشگران قرار نگرفت و به جاي انتشار در پس پرده پنهان شد؟
ـ ماجرايي تحت عنوان «آنتي سميتيسم» در اروپا تا چه ميزان واقعيت تاريخي دارد؟
ـ پديده‌ي تنفر و بيزاري از يهود در تاريخ اروپا چيست و ريشه و منشأ آن كجاست؟
ـ چرا انكار «هولوكاست» و تحقيق درباره‌ي آن در بعضي كشورهاي جهان جرم تلقي مي‌شود و ممنوعيت قانوني دارد؟
ـ علت تعقيب و بازداشت انديشه‌مندان و مورخان مخالف و منكر «هولوكاست» چيست؟
ـ علاوه بر اين‌ها، سؤال‌ها و فرضيه‌هاي ديگري نيز در ميان نسل جوان كنجكاو، در جوامع مختلف جهان وجود دارد كه بايد فارغ از هرگونه تعصب يا حبّ و بغض سياسي و پرهيز از هرگونه احساسات، پيش‌داوري، شتابزدگي و پنهان‌كاري به طور مستند، مستدل و منطبق با واقعيت‌‌هاي تاريخي به آن‌ها پاسخ گفت.

پي‌نويس‌ها:
1-Holocaust
2- shoah
3ـ نورمن جي فينكلشتاين، صنعت يهودي سوزي، ترجمه سوسن سليم‌زاده، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ اول، بهار 1381، صص 75ـ 76.
4ـ همان، صص 17ـ 18.
5- Mall
6ـ ليبراسيون (چاپ فرانسه)، 15 نوامبر 2001 / 24 آبان 1380.
7ـ گفته مي‌شود در سال 1945م. در چنين روزي، اردوگاه آشويتس در لهستان به تصرف متفقين درآمد.
8ـ ر. ك: نشريه رويداد و گزارش، شماره 166، 16/11/1381، مؤسسه تحقيقات و پژوهش‌هاي سياسي‌ـ علمي ندا.
9- Dan Gillerman
10 - Simon Visintal
11ـ همان، شماره 95، 25/8/1384.