يك محقق فرانسوي: هيچ سندي تا كنون راجع به كوره‌هاي آدم‌سوزي ارائه نشده است.

يك محقق فرانسوي: هيچ سندي تا كنون راجع به كوره‌هاي آدم‌سوزي ارائه نشده است.

پروفسور روبر فوريسون در سال 1929 در فرانسه به دنيا آمد. او تحصيلات تكميلي خود را در دانشگاه سوربن پاريس گذراند و از سال 1974 تا 1999 استاد دانشگاه ليون فرانسه بوده است.
فوريسون متخصص و كارشناس عالي‌رتبه بررسي، ارزيابي و شناخت اسناد و مدارك تاريخي است. او پس از سال‌ها مطالعه، بررسي و تحقيق بر روي اسناد جنگ جهاني دوم، در مراكز و مؤسسه‌هاي بزرگ مطالعاتي و پژوهشي، به اين واقعيت دست يافت كه مسأله اتاق‌هاي كشتار با گاز و قتل عام يهودي‌ها (هولوكاست) دروغ و افسانه‌اي بيش نبوده است. به عقيدة فوريسون اين افسانه از سوي بعضي مجامع و سازمان‌هاي يهودي و كانون‌هاي صهيونيستي، با اغراض كاملاً سياسي و بلكه اقتصادي ساخته و پرداخته شده است.
اين دانشمند و محقق برجسته فرانسوي، اولين‌بار در سال 1978، طي سلسله مقاله‌هايي در نشريه لوموند، دربارة اين موضوع به افشاگري پرداخت. او تاكنون چندين جلد كتاب و ده‌ها مقاله معتبر و مستند علمي و تحقيقي در اين خصوص تدوين كرده و به چاپ رسانده است.

افشاي دروغ بزرگ
فوريسون دربارة اهميت و دستاورد تحقيقات خود چنين نوشته است:
من مدت‌ها فريب خورده بودم و پانزده سال به واقعيت «اتاق‌هاي گاز» مثل خورشيد نيمروز اعتقاد داشتم.
من تا سال 1960 به واقعيت كشتار بزرگ در «اتاق‌هاي گاز» اعتقاد داشتم. پس از آن، با مطالعه كتاب‌هاي پل راسينيه، تبعيدي سابق، عضو نهضت مقاومت و نويسندة كتاب «دروغ اوليس» دچار شك و ترديد شدم. پس از چهارده سال تفكر شخصي و آن‌گاه چهار سال تحقيق خستگي‌ناپذير، همانند بيست تن از نويسندگان طرفدار تجديد نظر تاريخي، اطمينان يافتم كه با يك دروغ تاريخي مواجه هستم. از اردوگاه‌هاي آشويتس و بيركناو ـ كه در آنها اتاق‌هاي گاز بازسازي شده و بقايايي از «كوره‌هاي آدم‌سوزي» وجود دارند ـ چندين مرتبه بازديد كردم. در اردوگاه‌هاي اشتروتهوف (آلزاس ـ فرانسه) و مايدانك (لهستان)، مكان‌هايي را كه به عنوان «اتاق گاز» معرفي مي‌شدند، بررسي كردم. در مركز اطلاع‌رساني معاصر يهود در پاريس، آرشيوها، دست‌نويس‌ها، عكس‌ها، شهادت‌‌هاي كتبي و هزاران سند ديگر را مطالعه كردم. براي يافتن پاسخ، بي‌وقفه از متخصصين و تاريخ‌دانان پرسش كرده‌ام. سال‌ها، اما بيهوده، به دنبال فقط يك بازمانده از بازماندگان جنگ بودم كه به چشم خود «اتاق‌هاي گاز» را ديده باشد؛ به ويژه به كثرت مدارك ادعايي در اين مورد وقعي نمي‌گذاشتم. به حتي يك مدرك، فقط يك مدرك راضي بودم، اما همين يك مدرك را هم نيافتم. در مقابل، آنچه يافتم، تعداد بيشماري مدارك مجعول بود؛ شايسته محاكمه جادوگران و مايه شرمساري براي قضاتي كه آنها را پذيرفته‌اند. پس از آن با سكوت، مزاحمت، دشمني و بالاخره افترا، توهين، محاكمه و ضرب و جرح مواجه شدم.
فوريسون درباره فقدان هرگونه شاهد و سند در اثبات وجود اتاق‌هاي گاز نوشته است:
در مورد «اتاق‌هاي گاز» در مجاورت «كوره‌ها»، نه دستور ساخت، نه مطالعه، نه سفارش، نه صورت هزينه، و حتي يك عكس وجود ندارد. در صدها محاكمه (اورشليم، فرانكفورت و غيره...)، هيچ سندي در اين‌باره ارايه نشده است. «من در آشويتس بودم، در آنجا هيچ اتاق گازي وجود نداشت.» شاهداني كه جرأت اظهار چنين جمله‌اي را داشته باشند، حرف خود را تمام نكرده، تحت پيگرد قانوني قرار مي‌گيرند. حتي در سال 1978، هركس مي‌خواست به نفع ت. كريستوفر سون نويسنده كتاب دروغ آشويتس شهادت دهد، به جرم «توهين به خاطره «قربانيان» محكوم مي‌شد.
پس از جنگ [جهاني دوم]، سازمان صليب سرخ جهاني (كه دربارة «زمزمه‌هاي آشويتس» تحقيق كرده بود)، واتيكان (كه اطلاعات بسياري از لهستان داشت)، نازي‌ها و سازشكاران (كساني كه با آلماني‌ها همكاري داشتند)، همگي اعلام كردند:
«اتاق‌هاي گاز»؟ ما نمي‌دانستيم.»
اما چگونه مي‌توان از چيزي كه هرگز وجود نداشت، اطلاع حاصل كرد؟ نازيسم مُرد و با رهبر خود به خاك سپرده شد. امروز آنچه باقي مانده، حقيقت است. بايد شهامت بيان آن را داشته باشيم. اثبات عدم وجود «اتاق‌هاي گاز» خبر خوبي براي انسانيت مفلوك است. خبري كه صلاح نيست بيش از اين، آن را پنهان بداريم.