هولوكاست از نگاهي ديگر

هولوكاست از نگاهي ديگر

18 ارديبهشت، روزي است كه پايان جنگ جهاني دوم، اعلام شد اين فاجعه، نمايش گوشه‌اي از تمدن و فرهنگ مورد ادعاي غرب و نتيجۀ نژادپرستي نازي‌هاي آلمان است. بيش از نيم قرن از آن جنگ خونبار مي‌گذرد؛ اما بايد گفت برخي پيامدهاي آن، هنوز هم باقي است. يكي از اين آثار منفي، سوء استفادۀ صهيونيسم بين‌الملل از جنگ جهاني دوم براي توجيه فزون‌طلبي‌هاي خود و سوء استفاده براي تداوم جنايات‌هاي خود عليه بشر است. مظلوميت ساختگي آنها ترحم ملت‌هاي غربي را در پي داشت و سبب شد دولت‌هاي غربي با استفاده از آمادگي افكار عمومي كه به وسيلۀ رسانه‌ها پديد آمده بود، با صهيونيسم جهاني همگام شوند و دست آنها را براي غارت و كشتار ملت فلسطين باز بگذارند.
 صهيونيست‌ها پس از اين جنگ، فرصت را مناسب ديدند تا دروغي بزرگ را با هماهنگي غربي‌ها به جهانيان بقبولانند . البته نفوذ بين‌المللي و مظلوم نمايي‌هاي آنان هم در اين امر بسيار مؤثر بود. آنان ادعا كردند، شش ميليون يهودي در اتاق‌هاي گاز كشته شده و در كوره‌هاي آدم سوزي سوزانده شده‌اند. سندي كه آمار جمعيت اروپا (مركز جنگ) و يهوديان را نشان دهد، وجود ندارد. صهيونيست‌ها بر مراكز علمي، اطلاعاتي و تحقيقاتي سيطره داشتند و ترديد در این مطلب و هر تحقيقي در اين باره را يك جرم سنگين و مستحق مجازات دانستند.
 يهوديان سرزميني را از غربي‌ها، به عنوان غرامت مطالبه كردند و آنها نيز فلسطين را پيشكش كردند. دولتمردان غربي در پي آن بودند كه از خطر يهود رهايي يابند و در نتيجه صهيونيست‌ها را از اروپا به خاورميانه فرستادند. افكار ديني و متون مقدس صهيونيست‌ها، باورهاي مذهبي قوم يهود و سرزمين موعود هم در انتخاب اين مكان بي‌تأثير نبوده است.
علل گوناگوني سبب شد كه مغرب زمين به ياري صهيونيسم جهاني بپردازد و هولوكاست را ترويج كند. نفرت اجتماعي از يهوديان و بيم از فتنه‌هاي ايشان[1] و تنفر یهودیان از غير هم‌كيشان خود، يكي از دلايلي بود كه سبب شد غربي‌ها و صهيونيست‌ها بر اشاعۀ افسانۀ هولوكاست توافق و تباني كنند. يكي دیگر از علل انتخاب فلسطين، جلوگيري از قدرت يافتن دوبارۀ مسلمانان پس از فروپاشي حكومت عثماني بود. نفرت موجود ميان يهوديان و غير يهوديان عللي دارد كه تنها به برخي از آنها مي‌پردازيم:
 الف) روحيۀ نژادپرستي قوم يهود؛ اينان خود را برترين نژاد مي‌دانند و ديگران را تحقير مي‌كنند.
 ب) كوشش براي تصاحب كشوري مستقل: آنها همواره مي‌كوشيدند تا كشوري را براي خود تصاحب كنند؛ براي مثال، موشه دايان از سران صهيونيست‌ها چنين مي‌گويد:
«اگر كتابِ كتاب‌ها، يعني توراتي هست و اگر قوم مقدسي هست، سرزمين مقدس هم بايد باشد.»[2]
 ج) قوانين غير انساني تِلمود: اين قوانين، خارج از منطق انساني، مغاير با هر گونه نظم و نظام اجتماعي و سبب نفرت هر شخصي است.[3]
عوامل نفرت غير يهوديان فقط به موارد سه گانۀ مذكور ختم نمي‌شود؛ ولي همين كافي است تا نشان دهد چرا غربيها با يهوديان دربارۀ هولوكاست توافق كردند. در واقع، هر دو طرف از اين مطلب سود مي‌بردند. بدين طريق صهيونيست‌ها يك سرزمين به دست مي‌آوردند همچنين كشورهاي اروپايي از وجود آنها خالي مي شد و به گفتۀ آقاي دكتر ولايتي از شر فتنه‌هاي يهود در امان مي‌ماندند.[4] نفوذ شديد سياستمداران و ثروتمندان صهيونيست هم در اين قضيه بسيار مؤثر است كه هنوز هم در بقاي آن تأثير گذار است.
 در اين ميان، تاريخ‌نگاران و محققان بسياري وجود دارند كه با وجود مشكلات فراوان همچون موانع براي بررسي اسناد تاريخي هولوكاست‌ در غرب و آزارها و تهديدهاي صهيونيست‌ها، در اين باره به تحقيق پرداخته‌اند. همگي آنها در پايان پژوهش خويش، اعلام كرده‌اند كه چنين مطلبي صحت ندارد و تنها يك بازي سياسي است.[5]هولوكاست به يك رماني جهت‌دار مي‌ماند كه با مهارت تمام نوشته شده است.
برخي از دانشمندان و مورخان در اين زمينه كه به جرم تحقيق در اين باره در كشورهاي مدعي آزادي بيان، مجازات شده‌اند، عبارتند از: روژه‌گاردوي، ديويد ايروينگ، مارك وبر، روبرت فوريسون، فردريك توين، آرمان امادروس، داريوژ راتايژاك، ولنگانگ فروليش و.... . براي مثال "روبرت فوريسون" كه استاد دانشگاه ليون فرانسه بوده و در دانشگاه سوربن تحصيل كرده است و كارشناس عالي رتبۀ بررسي، ارزيابي و شناخت اسناد و مدارك تاريخي است، هولوكاست را دروغ مي‌داند. او در اين باره كتاب‌‌ها و مقالات بسياري نوشته است. يكي از كتاب‌هاي او كه به فارسي ترجمه شده است، «اتاق‌هاي گاز در جنگ جهان دوم؛ واقعيت يا افسانه» نام دارد. او به دليل افشاگري‌هاي خود، به پرداخت جريمه‌اي سنگين محكوم شد و با هجومي وحشيانه، صورتش با اسيد سوزانده شد. همچنين "ولنگانگ فروليش" به سبب انكار هولوكاست، به 4 سال زندان محكوم شد؛ اين در حالي است كه در موارد ديگر، حتي در مورد انكار مقدسات، آزادي بيان وجود دارد. دروغ بودن اين واقعه، بسيار واضح است؛ اما آنچه سبب مي‌شود آنها همچنان از اين افسانه پشتيباني كنند آن است كه صهيونيست‌ها در رسانه‌ها و در ميان سياستمداران، نفوذ بسياري دارند و در نتيجۀ هياهوي تبليغاتي بسياري در اين باره به راه انداخته‌اند. اما منکرین هولوكاست، پرسش‌هايي دارند كه صهيونيست‌ها نتوانسته‌اند به آنها پاسخ‌ بدهند. برخي از اين پرسش‌ها عبارتند از:
1.  در آن زمان، تمام جمعيت يهوديان به 6 ميليون نفر نمي‌رسيد، چگونه هيتلر، 6 ميليون يهودي را كشته است؟ آيا هيتلر تمام يهوديان را جمع كرده و سوزانده است؟!
2.  آيا در جنگ جهاني دوم، فقط يهوديان كشته شدند؟ آيا فقط آنها بايد براي خسارت در جنگ، غرامت دريافت كنند؟ پس بقيه آسيب‌ديدگان چه مي‌شوند؟
3.  اگر صهيونيست‌ها، دلايل قانع‌كننده‌اي بر وجود هولوكاست‌ دارند، پس چرا آنها را بيان نمي‌كنند تا لازم نباشد، محققان و تاريخ‌نويسان را مجازات كنند و به جرم سخن گفتن در اين باره از حقوق فردي و اجتماعي، محروم كنند.
4.  غربي‌ها، مسببان فاجعۀ جنگ جهاني دوم بوده‌اند و همان‌ها بايد به آسيب‌ديدگان غرامت‌ بپردازند. اكنون بر فرض صحت هولوكاست، چرا فلسطين بايد به اسرائيلي‌ها تقديم شود؟
در واقع هولوكاست، دروغ بزرگي است كه تجسم آن براي بسياري از اذهان، غريب و غير قابل درك است و به اين علت، درك واقعيت آن هم بسيار سخت است. از سوي ديگر، سال‌ها تكرار اين دروغ در رسانه‌ها و گرفتن فرصت‌ تحقيق از انديشمندان و نيز مجال بحث دربارۀ آن، بر پذيرش اين دروغ مؤثر بوده است.
 پي نويس :
 [1] . ر.ك: علي‌اكبر، ولايتي، ايران و مسئله فلسطين براساس اسناد روز، ص 182، تهران، دفتر فرهنگ اسلامي، ص 182.
[2] . محمد احمدي، پژوهه صهيونيست، مجموعه مقالات، ج2، ص 154، اول، تهران، مركز مطالعات فلسطين، 1381ش.
[3]. اسرائيل شاهاك، تاريخ يهود، مذهب يهود، بار سنگين سه هزار ساله، مجيد شريف، ص 84 – 235، تهران، نشر جانبخش، 1376ش.
[4] . علي اكبر ولايتي، ايران و مسأله فلسطين، اساس اسناد، ص 182، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
[5] . روبرفوريسون، اتاق‌هاي گاز در جنگ‌ جهاني دوم؛ واقعيت يا افسانه؟ ، دكتر سيد ابوالفريد ضياء الدين، انتشارات، ضياء انديشه، ص 43، تهران، 1381ش.