حزبالله لبنان گذشته، حال، آينده

. ما که طلبه بودیم، فقط ایشان را مرجع میدانستیم؛ چون لبنانیها در دروس استادان عربزبان مانند آیتالله خوئی و آیتالله صدر شركت ميكردند. با سفر امام به نوفل لوشاتو و مصاحبة ايشان با خبرنگاران، ناگهان در عرض چند روز اعتقاد عجیبی در مردم لبنان پیدا شد که خدایی بود.
در سال 1359 با آغاز جنگتحمیلی، اسرائیلیها از پیروزی انقلاب اسلامي به وحشت افتادند. «بگین» تهدید کرد که: «اگر [امام] خمینی(ره) نیروهایش را به فلسطین بفرستد، این نیروها را نابود خواهم کرد.» از جمله پیشگوییهای يهود هم هست که «یهودیان کنار هم جمع میشوند و نابودی آنها زمانی است که در شرق انقلابی شود و یکی از فرزندان انبیاء همنام یکی از انبیای بنیاسرائیل، قیام میکند.» با آغاز جنگ تحمیلی اينان امیدوار شدند که این اتفاق روي نخواهد داد. با آزادي خرمشهر، در سالهاي سخت جنگ، اوضاع تغيير يافت. روز بعد از آزادي خرمشهر، اسرائیل به لبنان حمله کرد. اسرائیلیها یقین داشتند که تحول بزرگي در منطقه به وجود آمده است و قطعاً هدف امام(ره)، بیتالمقدس است؛ پس برای دفاع باید به جلو میآمدند. بنابراين لبنان را تصرف کردند، زیرا لبنان جمعيت بسياري از شيعيان را در برگرفته بود. و از لحاظ فکری به ایران نزدیک بود. دو ماه بعد از حمله به لبنان، حزبالله شكل گرفت. بزرگترين نيروي حزبالله، از نظر سني، سیدعباس موسوی بود كه 26 سال داشت. حزبي كه تشكيل آن به صورت طبيعي، بيست سال زمان ميبرد، دو ماهه تشکیل شد. سپاه حزبالله در سوریه و لبنان مستقر شد و جمهوری اسلامی نيز هرچه در توان داشت، لبنان را ياري ميرساند.
در همان روزها، جمعی خدمت امام(ره) رفته و به ايشان گفتند: «که ما به شما معتقدیم و شما رهبر ما هستید.» امام(ره) فرمودند: «از صفر شروع کنید و با همین نیروی کم مبارزه کنید که پیروز خواهید شد. من از همین حالا میبینم که پیروزی از آن شماست.»! از حضرت امام(ره) خواستيم که در مسئلة لبنان، نمايندهاي معرفي كنند، تا مزاحم وقت ايشان نشویم. امام(ره) آن زمان فرمودند: «نمایندة تامالاختیار من آقای خامنهای هستند.» آقا هم خیلی با ما مهربان بودند. از نخستين روزهاي شكلگيري حزبالله، ايشان مسئول ما بود. ایشان در مسائل اسرائیل، کارشناستر از کارشناسان است.
بیش از نصف لبنان تحت اشغال بود که طی سه سال توانستیم ارتش اسرائیل را برای نخستين اولین بار عقب برانیم. البته آن موقع تبلیغات نداشتیم و دنیا نفهمید که چه شده است. آن موقع ارتش و دولت لبنان هم با ما دشمن بود. اما، کار را ادامه دادیم. امام(ره) فرموده بودند: «تا اخراج کامل ادامه دهید.» پس از رحلت امام(ره) رسیدیم خدمت آقا که الآن شما رهبر ما هستید، یک نفر را معرفی کنید تا زیاد مزاحم شما هم نشویم. آقا فرمودند: «نه خیر، مسئلة اسرائیل و لبنان مربوط به من است و من خودم مسئول این مسئله هستم.» آقا خصوصیات تکتک ما را میشناسند. این ارتباط عمیق، از مهمترین عوامل پیروزی و از بزرگترین برکات برای حزبالله بود. در اين مدت، آقا رهنمودهاي مهمي داشتند كه چند نمونه را نقل ميكنم: یک روز بعد از جنگ دوم خلیج فارس، در کنفرانس مادرید عربها و اسرائیلیها را برای صلح خاورمیانه جمع کردند که آقا هم یک پیام مهم برضد آن داد. همه رفته بودند: رئیس جمهور سوریه، لبنان و ... ؛ پشتیبان بینالمللی هم داشتند مثل آمریکا و شوروی. به نظر ما و همه صاحبنظران صلح قطعی بود. خدمت آقا رسیدیم و گفتیم که ما تنها ماندیم. فرمودند: «درست است که همة دنیا جمع شدهاند، ولی من به شما میگویم صلح نخواهد شد و کنفرانس موفق نخواهد بود.» اين در شرایطی بود که به اعتقاد تحلیلگران کار تمام شده بود. حتی بعضی آقایان در ایران هم این نظر را داشتند. اسحاق رابین و حافظ اسد، با واسطه مذاکره میکردند و نزدیک به توافق بودند. یادم هست آن روزها نهادهای ذیربط ایران ميگفتند که كار واقعاً تمام شد؛ چون اسحاق رابین و اسد به توافق رسیدهاند. نمیدانستیم چه کنیم. بعضی میگفتند اسلحهها را بفروشید، وارد معادلات و زدوبندهای سیاسی بشوید! مانده بودیم که چه کنیم. خدمت آقا رفتیم و گزارش و تحقیقات و ... را عرض کردیم. آقا خندید و فرمود: «اینکه احتمالات را در نظر بگیرید، خیلی خوب است؛ ولی این مصالحه اصلاً نخواهد شد [نفرمود بعید میدانم]. برگردید لبنان و سلاح بخرید و خودتان را قوی کنید که وضع بهتر خواهد شد.» برگشتیم. پس از حدود یک ماه، انتفاضة اول آغاز شد و در کمال ناباوری همگان، روند صلح شکست خورد.
ماجراي دوم، در عقبنشینی اسرائیل بود. همه معتقد بودند که عقبنشینی اسرائيل از مرزها، آن هم بدون قید و شرط، محال است. خدمت آقا رسيديم و اين مطلب را به ايشان عرض كرديم، آقا اين تحليل را قبول نداشتند، ولی صریح نفرمودند. پس از چند روز فرماندهان ما در تهران، خدمت آقا رسيدند. معمولاً مدت مسئولیت اینها دو سال بود. بنابراين عدهای از اینها برای جانشینی فرماندهان شهید آماده شده بودند. نخست فقط برای نماز از آقا اجازه گرفته بودیم. بعد درخواست دستبوسی کردیم. بعد خودشان فرمودند که کمی صحبت کنیم.
آقا فرمودند: «پیروزی شما نزدیک است؛ نزدیکتر از آنچه شما به ذهنتان برسد. همة شما با چشمان خود خواهید دید.» و بعد از چند روز دیدیم نيروهاي اسرائیل بدون دلیل، عقبنشيني و فرار میکنند.
ماجراي بعدي، دربارة فلسطين است، كه هنوز روي نداده است.
خدمت آقا رسیدیم. من با تأسف و ناامیدی گفتم: حضرت آقا، هجده سال طول کشید تا حزبالله جنوب لبنان را آزاد کرد؛ فلسطین چقدر طول خواهد کشید؟! آقا فرمودند: «حالا که پرسیدید میگویم که اعتقاد دارم آزادی قدس کمتر از آن طول میکشد.»
آقا در لبنان بسیار محبوب هستند؛ به گونهاي که وقتی شنیده میشود کسی در ایران به آقا انتقاد میکند یا با ایشان مخالفت میشود، با تعجب و ناراحتی میگویند که اینها آقا را و قدر او را نمیشناسند.
اين سرزمین، یک روز هم تحت لوای ولایت امیرمؤمنان(ع) نبوده و تا پيش از پیروزی انقلاب اسلامی ايران، در طول 1400 سال، شیعه هرگز حاکمیت نداشته و مستضعف و فقیر بوده است. ما تا سی سال پیش، یک مؤسسه یا مدرسه نداشتیم؛ اما شیعۀ امروز قویترین طایفۀ لبنان است. از لحاظ نظامی در لبنان قویترین نیرو هستیم و قابل مقایسه با اسرائیل شدهایم.
حزبالله بزرگترین حزب سیاسی لبنان است. «المنار» یکی از ممتازترین رادیوها و بهترین شبکههای عربی برای حزبالله است. شیعه قویترین جریان را در لبنان دارد و امروز دیگران از ما تقیه میکنند؛ برعکس گذشته که ما تقیه میکردیم. ما امروز هر کاری بخواهیم در لبنان میکنیم. از لحاظ مهار فساد در حال پیشرفت هستیم. امروز اسلام را با حزبالله میشناسند؛ بنابراين حرکتهای اسلامی سُنّی باید بیایند نزد حزبالله تا به عنوان یک حرکت اسلامی شناخته شوند. همة فلسطینیها فقط یک طرف مذاکره دارند و آن حزبالله است. ما آینده را برای خود میدانیم. امیدواریم اسرائیل یک روز حماقت کرده، به جنوب لبنان حمله کند؛ زیرا آنچه ما آماده کردهایم، به ذهن شارون هم خطور نمیکند.
پس از رحلت امام(ره) رسیدیم خدمت آقا که الآن شما رهبر ما هستید، یک نفر را معرفی کنید تا زیاد مزاحم شما هم نشویم. آقا فرمودند: «نه خیر، مسئلة اسرائیل و لبنان مربوط به من است و من خودم مسئول این مسئله هستم.»
آقا فرمودند: «پیروزی شما نزدیک است؛ نزدیکتر از آنچه شما به ذهنتان برسد. همة شما با چشمان خود خواهید دید.» و بعد از چند روز دیدیم نيروهاي اسرائیل بدون دلیل، عقبنشيني و فرار میکنند.
آقا در لبنان بسیار محبوب هستند؛ به گونهاي که وقتی شنیده میشود کسی در ایران به آقا انتقاد میکند یا با ایشان مخالفت میشود، با تعجب و ناراحتی میگویند که اینها آقا را و قدر او را نمیشناسند.
ما امروز هر کاری بخواهیم در لبنان میکنیم. از لحاظ مهار فساد در حال پیشرفت هستیم. امروز اسلام را با حزبالله میشناسند؛ بنابراين حرکتهای اسلامی سُنّی باید بیایند نزد حزبالله تا به عنوان یک حرکت اسلامی شناخته شوند.
ما آینده را برای خود میدانیم. امیدواریم اسرائیل یک روز حماقت کرده، به جنوب لبنان حمله کند؛ زیرا آنچه ما آماده کردهایم، به ذهن شارون هم خطور نمیکند.