ادامه مقاومت در میان 61 سال نکبت

فلسطینیان ستمدیده این روز را "روز نکبت" نام نهادند; روزی که یادآور خاطرات تلخ اشغال سرزمینشان به دست غاصبان صهیونیست و آوارگی آنهاست. اکنون با گذشت 61 سال از این فاجعه همچنان شاهد هستیم که ملت فلسطین با صبر و پایداری ثابت کرده اند که اشغالگری، تجاوز، ویرانی و جنگ هرگز موجب چشم پوشی آنها از حقوق مشروعشان نخواهد بود و آنها با پایداری تا بازپس گیری حقوق و خاک غصب شده شان آرام نخواهند نشست.
روز پنجشنبه برابر است با 14 مه سالروز "روز نکبت"; روزی که تاریخ دردناک و رنج آور 61 سال آوارگی، محرومیت، جنگ، کشتار و ویرانی را در اذهان زنده می کند. روزی که صهیونیست ها بر خون های ریخته شده و حقوق غصب شده ملتی مظلوم در سرزمین مادری شان پایکوبی می کنند.
این رویای صهیونیسم جهانی توسط انگلیس و با صدور معاهده بالفور، در خاک فلسطین عملی شد. جنبش صهیونیسم تحت حمایت اشغالگران انگلیسی به زور سلاح توانست بر بخش اعظمی از خاک فلسطین سیطره یافته و رژیم غاصب خود را بنیان نهد که این اقدام با آوارگی فلسطینیان از شهرها و روستاهایشان و اختصاص تمام دارایی و املاک آنها به رژیم اشغالگر همراه بود.
"نکبت" روز جدا کردن ملتی مظلوم از سرزمین آبا» و اجدادی شان است. انگلیس بدون عمل به وعده هایش در قبال اعراب مبنی بر کمک به استقلال آنها در سرزمین شان پس از پایان حکومت عثمانی با صدور معاهده بالفور در سال 1917 به نفع یهودیان، ثابت کرد که غرب از تاسیس اسراییل هدفی فراتر از اهداف اعلام شده را دنبال می کند که مهمترین آن ادامه استعمارگری در سرزمین اعراب و حفظ پایگاهی مهم در منطقه است. این مساله ثابت کرد که هدف از تشکیل رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی، هویت دادن به یک کشور یا محدوده جغرافیایی و یک قوم معین نبود. حمایتهای بیون و چرای غرب از اشغالگران صهیونیست طی این سالها به رغم عدم به رسمیت شناختن موجودیت آنها از سوی بسیاری از کشورهای مسلمان و عرب نیز بر این مساله صحه می گذارد.
هر چند که آرشیو 60 سال گذشته رژیم صهیونیستی سرشار از جنایات و ویرانگری های صهیونیست ها در اراضی اشغالی است; اما جنگ اواخر سال 2008 علیه غزه را باید اوج وحشی گری این رژیم دانست. جنگی خانمان سوز علیه مردمی بی دفاع و بی گناه در غزه که قریب به دو سال از رنج محاصره ای ظالمانه، در عذاب بودند. اشغالگران در این حمله عمق صفات و ویژگی های نژادپرستانه شان را در کشتار مردم بیگناه به نمایش گذاشتند. اقدامی که با وجود حمایت های بی چون و چرای غرب و جامعه بین المللی، ملت های شرق و غرب را بر آشفت و احساسات تمامی آزادی خواهان جهان را خدشه دار کرد; به طوری که پس از این حمله شاهد بودیم انتقاد های مردمی از رژیم صهیونیستی و تلاش های گروهی و سازمانی جهت لغو محاصره غزه افزایش یافت و سرزمین محاصره شده غزه پس از مدت ها انزوا، چهره هایی را به خود دید که برای اعلام همدردی با ساکنان رنج کشیده اش به این سرزمین آمدند.
اما در سوی دیگر این ماجرا، دولتی راست و افراطی به رهبری بنیامین نتانیاهو در راس قدرت رژیم صهیونیستی قرار گرفت تا ثابت شود که سازش با چنین رژیم نژادپرستی که حتی برای خوشایند غرب حاضر به پذیرش طر ح های پوچ و توخالی آنها برای صلح با اعراب و فلسطینیان نیست و صراحتا حقوق مردم فلسطین و عرب را انکار می کند و بر سیاست ها و مواضع نژادپرستانه اش تاکید دارد، امری غیر ممکن است هر چند که چنین موضع صریح و آشکاری در قبال موضع ضعیف و سست اعراب اتخاذ شده که سالها است صلح را از سردمداران این رژیم گدایی می کنند. با وجود آن که می دانند قریب به 61 سال است که اسراییل به هیچ طرح صلحی پاسخ نداده و به هیچ توافقنامه ای پایبند نبوده است زیرا اساس موجودیت این رژیم با صلح بیگانه است. شاید اگر طی این مدت اعراب به جای تن دادن به خواسته های نامشروع غرب و سرگرم شدن به نشست ها و کنفرانس های بیهوده و مذاکرات بی پایه و اساس حمایت خویش را از مقاومت ملی فلسطین افزایش می دادند، تاریخ جهان عرب نه کشتار فجیع مردم بیگناه غانا در لبنان را در خود ثبت می کرد و نه قتل و عام غزه را.
تداوم جنایت های اشغالگران در اراضی فلسطینی به ویژه توسعه شهرک سازی ها در سرزمین های اشغالی، کوچاندن فلسطینیان از بیت المقدس و تلاش فراگیر جهت یهودی سازی بیت المقدس به عنوان نماد تاریخی و مذهبی جهان اسلام در مقابل چشم و گوش بسته جامعه جهانی، ثابت کرد که این رژیم هرگز با پذیرش و به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین به پایتختی قدس شریف موافق نیست و حتی نخست وزیر این رژیم در اقدامی وقیحانه پیشنهاد تشکیل "حکومت خودمختار فلسطین" در کرانه باختری به جای "کشور فلسطین" را مطرح می کند; اما با وجود این شاهد هستیم که کشورهای عربی هم چنان بر طرح سازش خود با چنین رژیم غاصبی پافشاری دارند و در مقابل موضع سرسخت و نژادپرستانه صهیونیست ها، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین ضمن پشت پا زدن به حقوق ملتش اعلام می دارد که "حق موجودیت اسراییل را به رسمیت می شناسد".
دولت تندروی صهیونیستی امروز و در آستانه شصت و یکمین سالگرد تشکیلش، خواسته نامشروع دیگری را مبنی بر به رسمیت شناختن "کشور یهودی اسراییل" مطرح کرده است و این خواسته های شوم و نامشروع برای اثبات عدم حسن نیت و جاه طلبی نظام صهیونیستی کافی است و تنها کمی التفات به حقایق موجود می تواند اعراب را به تجدیدنظر در روند اشتباهشان وادار کند. از سوی دیگر اگر اعراب چشم امید به تغییر و تحولات در دولت آمریکا و شعارهای رییس جمهور جدید آن دوخته اند، باید بدانند که حاکمیت لابی صهیونیستی بر سیاست گذاری های دولت ها در آمریکا به اندازه ای است که هرگز رویا های آنان را در بازپس گیری سرزمین های تحت اشغال شان تحقق نمی بخشد. کما این که شاهد بودیم وزیر امور خارجه آمریکا نیز در ادامه سیاست های افراطی دولت نومحافظه کاران و بر خلاف شعارهای رییس جمهور این کشور، از همان ابتدا جنگی آشکار علیه مقاومت اعلام کرد و ثابت نمود که تغییر در سیاست های آمریکا رویایی تحقق ناپذیراست.
این در حالی است که سازمان ملل متحد به عنوان مهمترین ارگان برای حفظ حقوق و منافع ملت های جهان نیز صراحتا از رژیم صهیونیستی حمایت می کند و حتی به کوچک ترین خواسته ملت ها در انجام تحقیقات بی طرف در خصوص جنایات جنگی صهیونیست ها طی جنگ غزه تن نمی دهد و موضعی همگام با غرب اتخاذ کرده است. در چنین شرایطی ملت ها و دولت های عربی و اسلامی باید از غفلت 61 ساله خود خارج شوند و به دنبال راه کاری اساسی برای پایان دادن به بحران منطقه باشند. آنها باید بدانند که تجربه چند سال مقاومت لبنان و فلسطین ثابت کرده است که اسراییل زبانی جز زور نمی داند و منطقی جز مقابله را نمی پذیرد لذا باید حمایت از مقاومت را افزایش دهند و به جای هم کلامی با غرب در اعمال فشار علیه مقاومت ملی، به مقاومت در تحقق موفقیت هایی بزرگ هم چون دستاورد های جنگ سال 2000 و ژوئیه 2006 لبنان و جنگ اخیر غزه کمک کنند تا رژیم صهیونیستی دریابد که خارج کردن فلسطین از این معادله امکان پذیر نیست و همان طور که این رژیم طی 60 سال در اثبات موجودیتش شکست خورده است، مسلمانان و اعراب تا زمان خروج از خاک پاک فلسطین، روز شکل گیری این رژیم را روز نکبت خواهند نامید و هرگز از موضع خود عقب نشینی نخواهند کرد.