روابط رژیم شاهنشاهی و اسرائیل

روابط رژیم شاهنشاهی و اسرائیل

1- تشویق آنان در جدا شدن از پیکر ملت ، تحصیل در مدارس جدید یهودی غیر ایرانی (به ویژه آلیانس اسرائیلیت که مدرسه ای بود فراماسونری و در بسیاری از شهر ها ی ایران شعبه داشت ) و نه در مدارس سنتی یهودی ایرانی ، تشویق به فرا خواندن مسلمانان به این مدارس و شکستن و خرد کردن رابطه های فرهنگی ادوار تاریخی و ایجاد خدشه در فرهنگ ملی و از خود بیگانه کردن قشر تحصیل کرده و روشنفکر و انتصاب عده ای از آنها پس از پایان این تحصیلات جدید برای خدمت در وزارت خارجه و همدوش کردن آنها با سایر دیپلماتهای دنیا پس از تحصیل در مدرسه علوم سیاسی ، مدرسه ای که به قول ملک ساسانی 35 سال پس از تاسیس در سال 1313 شمسی ضمیمه دانشکده حقوق گردید . مدیران و معلمان مدرسه اکثرا فراماسون و از یک قماش بودند و قرائن و شواهد بسیاری وجود دارد که این اشخاص را یک دوست پنهانی انتخاب می کرد
2- شیوه دوم ایجاد اختلاف میان یهودیان و مسلمانان بود و چون خارجیان محاکم ایران را ناقص تشخیص داده بودند لذا محلی بود برای دخالت آنان در دعاوی . شیوع این مساله در دوران حکومت میرزا تقی خان امیر کبیر بیشتر به چشم می خورد . امیر به کلیه حکام ولایات و ایالات ابلاغ نمود هر دعوایی که یک طرف آن مسلمان و یک طرف دیگر از اقلیتهای مذهبی یهودی یهود ، زرتشتی یا عیسوی باشد باید به تهران احاله گردد .وی در تهران شخصا به آن رسیدگی می کرد و بهانه ای به دست خارجیان نمی داد . بر خلاف تبلیغات شوم بیگانگان امیر کبیر به اقلیتها محبت و مدارا می نمود و سعی داشت انها را نسبت به حکومت مرکزی راغب تر کند تا هیچ وجه به خارجیان متوسل نگردند .
3- انگلیسیها سعی می کردند جاسوسان خود را ازمیان از میان یهودیان انتخاب کنند و از آنان به نفع سیاست خود و به زیان ملت ایران بهره برداری نمایند . در تمام دوره قاجار به این مسئله برخورد می کنیم . در زیر به دونمونه آن از کتاب امیر کبیر و ایران نوشته فریدون آدمیت اشاره می شود : " کلیمیان نیز در ایران از حمایت انگلستان که پشتیبانی از اقلیتها را جزو موارد سیاست عمومی خود می داند برخوردارند و بسیاری از از جاسوسان اجنبی از میان ایشان انتخاب شده اند به ویژه در موضع خراسان و افغانستان و ترکستان نقش بزرگی ایفا کرده اند " و در جای دیگر می گوید :" ملا مهدی وکیل التجار یهودی که ظاهرا مسلمان شده بود اخبار مشهد را برای وزیر مختار انگلیس می نوشت ."
در رژیم شاهنشاهی نیز تبلیغات ضدانسانی صهیونیستها و دیگر دست نشانده های امپرلیستها در ایران همین وضع را به وجود آورد . از همه طرف نزد یهودیان ایران تبلیغ می شد که نجات شما در جاسوسی به نفع شاه و فراماسونها و صهیونیسم جهانی است وگرنه حکومت به دست ملی گراها و مذهبیهای متعصب می افتد و یهودیان ایران اجماعا قتل عام می شوند . فراماسونها سعی کردند که یهودیان ایران را نیز به جرگه خودشان بکشند و این کار را به دو صورت انجام می دادند :
1- وارد کردن یهودیان به طور مستقیم در لژهای فراماسونری (از لژ بیداری به بعد تعدادشان بیشتر شد ).
2- علی الظاهر مسلمان کردند یهودیان و بعد وارد ساختن آنان به لژهای فراماسونری.