اسرائیل و اپوزیسیون ایرانی

اسرائیل و اپوزیسیون ایرانی

این کمیته توسط مرکز اطلاعات و اسناد اسرائیل (CIDI) که یک لابی با نفوذ اسرائیلی می باشد پایه گذاری شده است. هیئت رهبران کمیته مزبور شامل سیاستمداران جناح راست، بنیادگرایان مسیحی، نژادپرستان ضداسلام و یک عضو برجسته از حزب دموکرات کردستان ایران هستند.
اگرچه اهداف این مجموعه با محکومیت «اعدام» در کشور ایران شروع می شود اما باقی اسناد نشانگر هدف اصلی کمیته ایران است. در این اسناد آمده:
«رئیس جمهور ایران تهدید کرده است که نام اسرائیل را از روی نقشه پاک خواهد کرد و این رژیم طرفدار بسیاری از سازمان های جاسوسی است که شهروندان اسرائیلی و اهداف یهودی را در سرتاسر جهان مورد هدف خویش قرار داده اند. هم اکنون رژیم ایران در آستانه ساخت بمب هسته ای است و این موضوع به عملی کردن این تهدید کمک می کند. بنابه اظهار آژانس بین المللی انرژی اتمی کشور ایران دارای 5000 سانتریفیوژ فعال می باشد که با آن می تواند برای ساخت بمب اتمی به غنی سازی اورانیوم بپردازد. در عین حال ایران مشغول ساخت موشک های دور برد می باشد که قادر هستند کلاهک های هسته ای را تا محدوده قاره اروپا حمل کنند.
این کمیته از عواقب دستیابی رژیم ایران به سلاح های اتمی بیم دارد. سرپیچی ایران از قرارداد منع گسترش سلاح های اتمی می تواند منتهی به رقابت برای رسیدن به جنگ افزار برتر در خاورمیانه گردد و آنها تهدید بزرگی برای تمام دنیا خصوصاً اسرائیل تلقی می شوند. کشور ایران با دستیابی به سلاح های اتمی راحت تر می تواند در مسیر ترور مخالفان خویش، زن ها، همجنس بازان، کردها، بهائی ها و دیگر اقلیت ها قدم بردارد.”
اهداف و ارزش های کمیته ایران اقدامی واضح و مبرهن در جهت دستاویز قرار دادن مسئله حقوق بشر برای تبلیغات اسرائیل مبنی بر «تهدید ایران هسته ای» است. ابتکار عمل هایی همچون کمیته ایران غالباً از لابی حامی اسرائیل سر می زند و هدف آنها مقابله با دو پیشروی است: تغییر نگرش جامعه غرب علیه اسرائیل در سالهای اخیر و انتخابات باراک اوباما در سال 2008، اسرائیل در تابستان 2006 به لبنان لشکرکشی کرد که نتیجه آن شکست تحقیرآمیز اسرائیل بود. علاوه بر آن کشتار صدها شهروند لبنانی باعث غلیان خشم مردم در سرتاسر جهان شد. کشتار بی رحمانه 1500 تن از فلسطینیان نوار غزه در زمستان 009-2008 بر آتش این خشم جهانی دامن زد که در گزارش گلدستون سازمان ملل اینگونه محکوم شد «حمله ای تعمدی و نامناسب برای تنبیه، تحقیر و ترور جمعیت غیرنظامی».
موضوع تغییر افکار عمومی و کاهش اثربخشی و پذیرش تبلیغات اسرائیل در غرب پس از جنگ لبنان و غزه تنها مسئله ای نیست که موجبات نگرانی سیاستمداران اسرائیلی و حامیان آنها در غرب را فراهم کرده است. موضوعی که بیش از هر چیز آنها را عصبی کرده نتیجه دور از انتظاری است که در مقابل هدف اسرائیل از حمله به لبنان و غزه بدست آمد. همه می دانند که اسرائیل برای جلوگیری از پیشرفت ایران در توسعه فناوری هسته ای این کشور را تهدید به حمله نظامی کرده است. اسرائیل می خواست در حمله 22 روزه و 33 روزه خویش سپرهای ایران و یا بعبارتی نمایندگان انتقام گیرنده ایران یعنی لبنان و غزه را در هم کوبد تا مبادا پس از حمله به ایران حزب الله وارد جنگ شود.
پس از جنگ های فاجعه آمیز افغانستان و عراق افکار عمومی به سختی با راه اندازی جنگ جدید در منطقه مخالف است. علاوه بر این مشکل اسرائیل تنها افکار عمومی نیست بلکه واشنگتن نیز پس از انتخاب اوباما دیگر همچون گذشته پذیرنده اسرائیل نیست. دولت جدید هنوز به جنگ بعنوان گزینه ای قابل تأمل می نگرد و گاه و بیگاه از ایران یاد می کند.
اسرائیل و هم پیمانانش برای مقابله با چنین جوی قصد دارند با تقبیح چهره ایران بعنوان بزرگ ترین خطر حال حاضر در پیش روی جهان افکار عمومی را به نفع خویش هدایت کنند و با این استراتژی از محبوبیت رو به کاهش اسرائیل در غرب جلوگیری کنند. هدف نهایی از این استراتژی ایجاد شرایطی است که در آن جنگ علیه ایران توجیه پذیر است. کمیته ایران وانجمن های مشابه قصد دارند با تمرکز بر روی سخنان احمدی نژاد و موضوع حقوق بشر، افکار عمومی را علیه این کشور جریحه دار کرده و بدین ترتیب جهان را متوجه تهدید ایران اتمی کنند. این استراتژی توسط وزارت خارجه اسرائیل به سفارتخانه های این کشور مشق شد تا هر یک با استخدام 1000 نفر به جانبداری از اسرائیل بپردازند. بعنوان مثال این افراد با ورود به نشست ها و مباحثات عمومی توجه جمع را به حقوق بشر در ایران و سوریه جلب کنند. سفارتخانه اسرائیل در هلند چند ایرانی را پیدا کرده است که آگاهانه یا غیرآگاهانه تبدیل شده اند به ابزاری در جهت تدارک حمله اسرائیل علیه ایران.
برخی از احزاب اپوزیسیون ایران مانند حزب دموکرات کردستان ایران، بی شرمانه به حمایت از کمیته ایران در هلند پرداخته اند. خوشبختانه اکثریت مردم ایران فریب این کمیته را نخوردند و از تظاهرات آمستردام که تعداد آنها به کمتر از 20 نفر می رسید کناره گرفتند. حرف و حدیث هایی که درباره دموکراسی و حقوق بشر در ایران به گوش می رسید چیزی نیست جز نقشه لابی حامی اسرائیل. حالا دیگر آنهایی که در کشورهای عربی از حمایت تظاهرات پس از انتخابات ایران خسته شده اند نیز با دیدن این تشکل ها، همچون کمیته ایران، بیم دارند که مبادا معترضان خیابانی ایران هدفی جز پیوستن به آمریکا و اسرائیل نداشتند.