تهدیدات اسرائیل علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران

تهدیدات اسرائیل علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران

همچنین تهدیدهای اسرائیل در دو سطح تهدیدات مستقیم و غیرمستقیم مورد بررسی قرار گرفته است. اسرائیل از لحاظ سیاسی، اقتصادی، نظامی و تبلیغی تهدیدی مستقیم بر ضد امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران محسوب می‏شود. در حال حاضر هم بالفعل‏ترین شكل تهدید اسرائیل، تهدیدهای تبلیغی است كه همواره توأم با جنگ روانی بر ضد ایران بوده است. اسرائیل هم چنین از طریق روابط استراتژیك با كشورهای دیگر نظیر آمریكا و برقراری رابطه با كشورهای همسایه ایران نظیر تركیه و آذربایجان، به‏طور غیر مستقیم امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را مورد تهدید قرار می‏دهد. تولد نامشروع اسرائیل در منطقه خاورمیانه، وضعیت پیچیده‏ای را از لحاظ امنیت منطقه‏ای رقم زده است و تاسیس یك رژیم امنیت منطقه‏ای را با دشواریها و موانع حاد و اساسی مواجه ساخته است. اسرائیل سالهاست كه منطقه خاورمیانه را با ناامنی روبرو ساخته و این روند همچنان ادامه دارد. جمهوری اسلامی ایران هم به عنوان یكی از كشورهای خاورمیانه همواره در معرض تهدیدهای امنیتی این كشور بوده است؛ به گونه‏ای كه در حال حاضر، اسرائیل یكی از معضلات اصلی سیاست خارجی و امنیت ملی جمهوری‏اسلامی ایران در سطح منطقه‏ای و بین‏المللی محسوب می‏گردد. معمولاً مطالعات امنیتی حول دو محور تمدید و تدبیر می‏چرخد محور اول این مسئله، بررسی هرگونه تهدیدی از سوی سایر كشورها امنیت ملی ما را با معضل روبه‏رو می‏سازد و در تهدید نیز همواره با دو موضوع مواجهیم؛ یكی نیت و دیگری توانایی. پرسش این است، نیت یك كشور چیست و توانایی‏های آن برای انجام آن نیتها چه میزان است؟ معمولاً در مطالعات نظری و سیاستهای عملیاتی امنیّت ملی، تدبیر امنیتی پاسخ به نیت قلمداد نمی‏شود؛ بلكه پاسخ به توانایی‏های صرف شده در راه این نیت است. اما در مورد تهدیدهای امنیتی اسرائیل بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران توجه بر نیات این رژیم نیز دارای اهمیت اساسی است، چرا كه خنثی كردن این نیات هم از بار تهدید آن می‏كاهد. در این مجال، چندان به تدابیر ایران در مقابل تهدیدهای اسرائیل نمی‏پردازیم چرا كه خود مستلزم بحث مستقلی است و تنها به معرفی تهدیدهای اسرائیل بر ضد امنیت ملی كشورمان خواهیم پرداخت. در این تحقیق، سؤالات زیر را مورد بررسی قرار خواهیم داد: آیا در ذهنیت و ادراك امنیتی نخبگان كشورمان، اسرائیل یك تهدید امنیتی قلمداد می‏شود؟ آیا اسرائیل تهدید بزرگ، بالفعل، مستقیم و نظامی بر ضد ایران محسوب می‏شود؟ یا تهدید كوچك، بالقوه، غیرمستقیم و غیرنظامی بر ضد ایران است؟ ماهیت تهدیدهای امنیتی اسرائیل چیست؟ برتری هسته‏ای اسرائیل چه تأثیری بر تهدیدهای امنیتی این كشور دارد؟ در مجموع مسؤلان جمهوری اسلامی ایران نه تنها اسرائیل را تنها بزرگترین تهدید امنیتی ایران می‏دانند، بلكه این كشور را خطر بزرگی بر ضد امنیت منطقه خاورمیانه تلقی می‏كنند. این مسئله به كرات از سوی مقامات عالی و مسؤلان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مورد تاكید واقع شده است. هاشمی رفسنجانی در این باره متذكر می‏شود: اسرائیل تهدیدی جدی برای منطقه و كشورهای اسلامی است اسرائیل از چند جهت یك خطر واقعی برای منطقه و ایران است.»(۲) علی‏اكبر ولایتی وزیر امور خارجه سابق ایران خطر اسرائیل را در آینده جدی‏تر می‏داند و آن را ناشی از حضور در خلیج‏فارس، دریای خزر و محاصره ایران ارزیابی می‏كند. (۳) دریادار علی شمعخانی وزیر دفاع نیز عمده‏ترین عامل تهدید جمهوری اسلامی ایران را رژیم صهیونیستی می‏داند (۴) حال با توجه به اینكه به‏طور كلی در ذهنیت و ادراك امنیتی نخبگان سیاسی ما، كشور اسرائیل، تهدیدی امنیتی بر ضد جمهوری اسلامی ایران قلمداد می‏شود، سؤال این است كه ماهیت این تهدیدها چیست؟
الف) ماهیت تهدیدهای امنیتی اسرائیل
در اینكه اسرائیل تهدید امنیتی بزرگی بر ضد ایران است، تردیدی وجود ندارد، این تهدید از جنبه‏های مختلفی قابل بررسی است. در مورد تهدیدهای امنیتی اسرائیل بر ضد ایران «و ماهیت آن، دیدگاههای مختلفی وجود دارد كه می‏توان آنها را در قالب نگرشهای ایدئولوژیك، نظامی، اقتصادی و سیاسی دسته‏بندی كرد.
۱. نگرش ایدئولوژیك
براساس این نگرش تهدیدهای اسرائیل بر ضد امنیت ملی جمهوی‏اسلامی ایران ناشی از تقابل ایدئولوژیكی و فكری است كه این تقابل دائمی است و تنها شكل تهدید است كه احتمال دارد با توجه به شرایط مختلف منطقه‏ای و بین‏المللی دگرگون شود. و بسته به تحول شرایط سیاسی، اقتصادی بین‏المللی، منطقه‏ای و داخلی در هر یك از دو كشور، تهدیدها ممكن است وجوه مختلفی پیدا كند. براساس این نگرش جنگ بین ایران و اسرائیل، جنگ دو آرمانگرایی تاریخی متعارض است و جنگی است بر سر بودن و نبودن یكی از طرفین و آمال و گرایشهای بنیادین هر دو سوی تعارض (بیشتر اسرائیل)، تاكنون به خوبی شناسانده شده است»(۵) براساس این دیدگاه اسرائیل وجود خود را با عدم جمهوری اسلامی ایران تعریف می‏كند و ج. ۱. ایران نیز موجودیت خود را با عدم اسرائیل. بر این اساس می‏توان نتیجه گرفت كه اسرائیل اصلی‏ترین دشمن انقلاب‏اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است. این دیدگاه نزاع دو كشور را نزاعی ماسوی و ایدئولوژیك قلمداد می‏كند. بر این اساس دشمنی اسرائیل «به تمامیت نظام جمهوری‏اسلامی و ماهیت داعیه‏های آن بازمی‏گردد (۶) این دیدگاه تا حد زیادی بر نگرشهای ایدئولوژیك راست افراطی در محافل صهیونیستی متكی است. برخی گروه‏های راست افراطی به رهبری برخی از خاخام‏های نژادپرست یهودی و با اتكا بر سنت فكری صهیونیسم، همواره تحقق سرزمین موعود یهود را در سر می‏پرورانند. راست‏گرایان افراطی هر گونه مانع سیاسی و فكری برای تحقق این هدف را به دشمن ذاتی اسرائیل قلمداد می‏كنند و به همین دلیل هم بر غیرممكن بودن صلح با اعراب و دیگر كشورهای اسلامی تاكید می‏دارند. از نظر راست افراطی امنیت اسرائیل با صلح به خطر می‏افتد و در بلندمدت به نفع اعراب و فلسطینیان تمام می‏شود. به هر حال براساس نگرش ایدئولوژیك، تهدیدهای اسرائیل بر ضد امنیت ملی جمهوری‏اسلامی ایران، از نزاع دو آرمانگرایی متعارض نشات می‏گیرد كه اگر گمان كنیم كه پدید آوردن نسلها و تسلسل تحولات، فلسفه آغازین تحولی را كه ماندگار و نهادینه شده است، به زوال خواهد برد، اشتباه كرده‏ایم؛(۷) برعكس اسرائیل در پی نابودی محتوای درونی انقلاب اسلامی و دوام تاریخی آن می‏باشد این بزرگ‏ترین هدفی است كه صهیونیسم از دشمنی با ایران تعقیب می‏كنند.
۲. نگرش سیاسی
برخی، تهدیدهای اسرائیل را از منظر سیاسی مورد بحث قرار می‏دهند. «محمد كاظم سجادپور» درباره استراتژی امنیتی اسرائیل نسبت به ایران، دو طرز تفكر كاملاً متضاد را معرفی می‏نماید كه براساس تفكر اول؛ افرادی چون «بن‏گوریون» طرفدار آن بوده‏اند، اسرائیل باید با ایران پیوندهای استراتژیك برقرار كند، اما طرز فكر دوم كه افرادی چون نتانیاهو از آن حمایت می‏كنند، برداشتی متضاد نسبت به نسل گذشته درباره ایران دارند و خواهان مبارزه با جمهوری اسلامی ایران، تا حد اجرایی سناریوی عراق و تكرار آن در مورد ایران هستند، این برداشت همچنان در حال تقویت شدن است (۸) در این نسل طیفهای گوناگونی جای دارند كه شاید بتوان گفت وجه مشترك آنها، داشتن گرایش ستیزه‏جویانه نسبت به ج. ۱. ایران می‏باشد.۳. نگرش اقتصادی
برخی دیگر بر جنبه‏های اقتصادی تهدید اسرائیل تأكید دارند و آن را ناشی از ساختار عقب مانده اقتصادی منطقه خاورمیانه، و اقتصاد پیشرفته‏تر اسرائیل در منطقه خاورمیانه ارزیابی می‏كنند. بر این اساس چون از لحاظ منطقه‏ای، اقتصاد تك محصولی كشورهای نفتی نتوانسته نوعی مكمل اقتصادی در بین كشورهای مسلمان منطقه ایجاد كند، اسرائیل از این پس مُبلّغ این تفكر تفرقه‏انداز خواهد بود كه توسعه اقتصادی، تكنولوژیك و مهارتهای فنی كارگران آن كشور و نیز فلسطین، همراه با نیروی كار ارزان كشورهای مصر، سوریه و اردن، به علاوه سرمایه‏های نفتی و بازار كشورهای خلیج‏فارس، می‏تواند در جهت شكوفایی اقتصادی بین دو بخش فرهنگی نژاد سامی، مجموعه مكملی ایجاد كند در واقع بحث خاورمیانه جدید كه «شیمون پرز» طراح آن می‏باشد، نگاهی اقتصادی به خاورمیانه با محوریت اسرائیل است كه به نوعی هدف هویت‏زدایی از این منطقه ـ كه به نفع اسرائیل است ـ را تعقیب می‏كند.عوامل موثر بر تهدیدهای امنیتی اسرائیل بر ضد ایران:
یكی از سیاستهای دائمی اسرائیل این بوده كه از بحران‏های موجود در منطقه برای تثبیت موقعیت خود استفاده كند بحرانهای پیشین نشان می‏دهد كه اسرائیل چه عامل بحران باشد، چه نباشد، همواره كوشیده است از بحرانهای موجود به نفع خود بهره‏برداریهای سیاسی و استراتژیك ببرد. در سالهای اخیر بحرانهای متعددی در خلیج‏فارس و خاورمیانه به وجود آمده است كه موازنه قوای منطقه‏ای را به صورت محسوسی به نفع اسرائیل تغییر داده است. فروپاشی شوروی (سابق) در اوایل دهه ۹۰ میلادی، جنگ خلیج‏فارس برای اخراج عراق از كویت و اخیرا حمله آمریكا به عراق و تسخیر آن كشور، موازنه قوای منطقه‏ای را دگرگون ساخته است. علاوه بر این در شرایط فعلی هم آمریكا تلاش دارد ساختار خاورمیانه را به نحوی بازسازی كند، كه این ساختار تحت هرمونی اسرائیل قرار گیرد. این ساختار به شدت می‏تواند امنیت ملی ج. ۱. ایران را تهدید كند. تذكر این نكته نیز ضروری است كه تا زمانی كه وضعیت كنونی روابط ایران و آمریكا ادامه پیدا كند، تفكیك تهدیدهای امنیتی اسرائیل از آمریكا نه ممكن و نه مطلوب است. با توجه به پیوندهای استراتژیك آمریكا را اسرائیل در منطقه خاورمیانه و حمایت‏های مالی و تسلیحاتی گسترده آمریكا از اسرائیل هرگونه تحلیلی كه تهدیدهای امنیتی اسرائیل را با غفلت از نقش و تاثیر آمریكا در نظر گیرد، ناقص و گمراه كننده است.در مورد ریشه‏های پیوند استراتژیك آمریكا و اسرائیل، بسیاری عقیده دارند كه كمكهای آمریكا به اسرائیل ناشی از فشار گروه لابی صهیونیستی طرفدار اسرائیل در آمریكا و مراكز حساسی چون كنگره آمریكا، رسانه‏های گروهی و كمپانی‏های بزرگ اقتصادی است. اما به نظر می‏رسد با وجود این كه این عامل تاثیر زیادی دارد، ولی عامل اصلی؛ نقش قابل توجه اسرائیل در تامین منافع آمریكا در منطقه خاورمیانه و خلیج‏فارس است هدف نهایی و اصلی آمریكایی در منطقه، تضمین منافع كلان اقتصادی آن كشور از طریق صدور نفت ارزان است. بی‏تردید نفس حضور اسرائیل در منطقه و احساس تهدید كشورهای دیگر از آن، در پیشبرد این سیاست تأثیر فراوان دارد. به همین دلیل، تفكیك تهدیدهای امنیتی اسرائیل بر ضد جمهوری‏اسلامی ایران از آمریكا، تا زمانی كه وضعیت روابط ایران و آمریكا نامطلوب باقی بماند، غیرممكن است و در هرگونه تقابلی (اعم از سیاسی، اقتصادی، نظامی و تبلیغاتی) میان اسرائیل و ایران، آمریكا در كنار آن كشور خواهد بود. همچنین به نظر می‏رسد كه ماهیت تهدیدهای امنیتی اسرائیل با وضعیت سیاسی حاكم بر منطقه و تحولات داخلی دو كشور در ارتباط است برای مثال؛ در صورت عدم توافق میان دولت خودگردان و اسرائیل و عدم پذیرش تشكیل دولت مستقل فلسطین از سوی اسرائیل، تهدیدات اسرائیل بر ضد ایران، بیشتر می‏تواند ماهیت نظامی داشته باشد ولی در صورت توافق نهایی، ماهیت تهدیدها، بیشتر اقتصادی خواهد بود. البته این امر به تحولات موضع ایران در قبال مسئله فلسطین نیز بستگی دارد. بنابراین درك تهدیدهای امنیتی اسرائیل بر ضد ایران، بدون توجه به شرایط سیاسی منطقه‏ای و جهانی، غیرممكن است.
انواع تهدیدهای اسرائیل بر ضد امنیت ملی ج .۱. ایران
به طور كلی تهدیدهای اسرائیل بر ضد جمهوری‏اسلامی ایران را می‏توان در قالب تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم، تهدیدهای بالفعل و بالقوه مورد بررسی قرار داد. در این مقاله تهدیدهای اسرائیل در دو دسته از تهدیدهای مستقیم و تهدیدهای غیرمستقیم مورد بررسی قرار می‏گیرد.
۱. تهدیدهای مستقیم
منظور از تهدیدهای مستقیم، تهدیدهایی است كه اسرائیل می‏تواند در كوتاه مدت و بالفعل و از طریق تواناییهای مختلف نظامی، سیاسی و تبلیغی خود بر امنیت ملی ج. ۱. ایران وارد كند. این تهدیدها در سه حوزه نظامی، اقتصادی و سیاسی ـ تبلیغی قابل بررسی و تجزیه و تحلیل است.
الف) تهدیدهای نظامی: به‏طور سنتی تهدیدهای نظامی در كانون نگرش كشورها قرار دارد. اهمیت تهدیدهای نظامی در آن است كه این تهدیدها می‏تواند امنیت و بقای كشورها را به‏طور اساسی به خطر اندازد. تهدیدهای نظامی اسرائیل هم می‏تواند عامل مهمی در تهدید امنیت ملی ایران قلمداد شود. از لحاظ تسلیحات متعارف و تسلیحات هسته‏ای، اسرائیل برترین قدرت نظامی در منطقه خاورمیانه، و یكی از كشورهای پیشرفته دنیاست كه به پشتیبانی‏های نظامی گسترده آمریكا نیز متكی است. انگیزه اصلی دولت اسرائیل از افزایش قدرت نظامی، ترس دائمی و احساس ناامنی است. احساس خطر و ترس دائمی همواره سیاستهای امنیتی اسرائیل را شكل داد. و منشاء اصلی سیاستهای نظامی‏گرایانه این كشور بوده است. براساس استراتژی سنتی امنیت ملی اسرائیل، صلح در منطقه خاورمیانه تنها از طریق قدرت، قابل حصول است و اسرائیل تا زمانی می‏تواند به صلح امیدوار باشد كه همسایگان عرب این كشور از برتری نظامی آن مطمئن باشند. قدرت نظامی اسرائیل در منطقه را می‏توان از ابعاد مختلفی مورد بحث قرار داد، در اینجا ابتدا عواملی كه تهدیدهای نظامی اسرائیل در قبال ایران را تقویت می‏كند، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
به‏طور كلی در سالهای اخیر عوامل تقویت كننده تهدید اسرائیل نسبت به امنیت ملی ایران افزوده شده است. اصولاً هر چه از میزان تهدیدهایی كه متوجه اسرائیل است كاسته شود، تهدیدهای این كشور بر ضد ایران، از شدت بیشتری برخوردار خواهد شد. در شرایط فعلی روند تحولات خاورمیانه به نحوی است كه در مجموع از لحاظ امنیتی به نفع اسرائیل است و این امر بردامنه‏ی تهدیدهای نظامی آن كشور در مورد ایران نیز می‏افزاید. یكی از مهم‏ترین عوامل تقویت‏كننده تهدید اسرائیل بر ضد ایران، حضور قدرتمندانه نظامی و استراتژیك آمریكا در منطقه پس از تسخیر عراق می‏باشد و روابط استراتژیك اسرائیل با آمریكا و حمایتهای وسیع نظامی و تبلیغاتی آمریكا از آن كشور، ضریب تهدیدهای امنیتی اسرائیل بر ضد ایران را به شدت افزایش می‏دهد. بی‏تردید بخش عمده توان نظامی و برتریهای تكنولوژیك اسرائیل در سایه روابط آن كشور با آمریكا تأمین می‏گردد. همچنین در یك جنگ فرضی بین ایران و اسرائیل نمی‏توان آمریكا را استثنا كرد و هرگونه درگیری با اسرائیل موجب دخالت مستقیم آمریكا خواهد شد كه این امر قدرت تهدید نظامی اسرائیل بر ضد جمهوری‏اسلامی ایران را به شدت افزایش می‏دهد. در مورد تسخیر عراق و نقش آن در مورد افزایش ضریب تهدید امنیتی اسرائیل، دو دیدگاه وجود دارد دیدگاه اول با تاكید بر اینكه با سقوط رژیم صدام، موازنه قوا به نفع اسرائیل تغییر یافته است، وقایع اخیر را كاملاً به نفع اسرائیل می‏داند اما «پیروز مجتهدزاده» از منظر دیگری سقوط صدام حسین را به ضرر اسرائیل می‏داند، چرا كه دیگر كسی نیست كه مثل صدام به این كشور خدمت كند؛ زیرا از این پس كشورهای مخالف و دشمن با اسرائیل یعنی عراق و همسایگانش، با یكدیگر درگیر نخواهند شد و این خدمت را به اسرائیل نخواهند كرد. بنابراین اسرائیل با سقوط صدام حسین، «نه تنها عامل مهم بی‏ثباتی‏ها در جهان عرب و اسلام را از دست داد، بلكه تشكیل كشور فلسطین كه از دید تل‏آویو؛ از میان رفتن حكومت بعثی عراق شمرده می‏شود ـ باید از سوی اسرائیل پرداخته شود. در حالی كه تشكیل كشور فلسطین ضربه مهلكی بر صهیونیسم و اسرائیل وارد خواهد كرد.(۹) با وجود این تحلیل می‏توان گفت كه حداقل در كوتاه مدت شكل‏گیری ساختار منطقه‏ای جدید از لحاظ توازن قدرت به نفع اسرائیل است و این موضوع علاوه بر اینكه تا حدی ناشی از سقوط رژیم صدام و تسخیر عراق از سوی آمریكاست، بلكه بیشتر به دلیل حضور نظامی آمریكا در منطقه و در همسایگی ایران است كه بر اهمیت تهدیدهای نظامی اسرائیل بر امنیت ملی ایران می‏افزاید؛ چرا كه این رژیم را از لحاظ جغرافیایی به ایران نزدیك می‏كند. اما مسئله بسیار مهم دیگر كه نقش تهدیدهای نظامی اسرائیل را به شدت افزایش می‏دهد، تسلیحات هسته‏ای اسرائیل است. مقام‏های اسرائیل بر این عقیده بوده و هستند كه در شرایط حاكم بر خاورمیانه، تنها راه بقای آنان، برتری مطلق تسلیحاتی، بویژه در حوزه تسلیحات هسته‏ای است. اهمیت تسلیحات هسته‏ای و برتری مطلق در این زمینه برای اسرائیل به قدری زیاد است كه مقامات این كشور در این باره به صورت كاملاً عریانی بحث می‏كنند: مرشه آرنز در این مورد می‏گوید. «در خاورمیانه آنچه كه آینده قدرت‏های حاكم در این منطقه را تعیین می‏كند، زور و اسلحه است كه در این میان رای و دیدگاه مردم هیچ اهمیتی ندارد.»(۱۰) اهمیت برتری هسته‏ای اسرائیل از حیث تهدید نظامی، از این واقعیت نشأت می‏گیرد كه اسرائیل كاملاً آمادگی استفاده از این تسلیحات را در شرایط بحرانی داراست. روزنامه «هاآرتص» ـ چاپ رژیم صهیونیستی ـ قبل از حمله آمریكا به عراق اعلام كرد: در صورت حمله عراق به این كشور و وارد آمدن ضربه شدید به اسرائیل، رژیم این كشور از تسلیحات هسته‏ای استفاده خواهد كرد و اگر عراق نیز، با استفاده از تسلیحات هسته‏ای غیرمتعارف به اسرائیل حمله كند و این حمله به كشتار وسیع غیرنظامیان بینجامد، اسرائیل نیز با تسلیحات هسته‏ای تلافی خواهد كرد و عراق را به عنوان یك كشور از بین خواهد برد.»(۱۱) از سوی دیگر یكی از اهداف اصلی بازدارندگی هسته‏ای اسرائیل، ایران است از دید استراتژیست‏های اسرائیل «اسرائیل در رویارویی با ایران، چاره‏ای ندارد جز اینكه بر الگوهای سنتی بازدارندگی هسته‏ای تكیه كند. در این صورت پیشگیری به امری اجتناب‏ناپذیر و اجباری تبدیل می‏شود! «شیمون پرز» نیز در این باره معتقد است كه «ترس عراق و ایران عامل بازدارنده‏ای است كه ما در اختیار داریم!(۱۲) و اسرائیل دقیقابه دلیل نقش مهم بازدارندگی تسلیحات هسته‏ای در استراتژی امنیتی این كشور، نه تنها با برنامه‏های هسته‏ای صلح‏آمیز ایران و دیگر كشورهای اسلامی مخالف است، بلكه با پیوستن به معاهده منع گسترش سلاحهای هسته‏ای نیز به شدت مخالفت می‏كند. این امر بدین دلیل است كه براساس ارزیابی كارشناسان نظامی اسرائیل، اصلی‏ترین تهدیدی كه از جانب كشورهایی چون ایران می‏تواند متوجه این كشور باشد، استفاده آنان از موشك‏های دوربرد است كه می‏تواند كلاهك‏های هسته‏ای، شیمیایی و یا میكروبی را نیز حمل كند. (۱۳) بنابراین به لحاظ مسلح بودن اسرائیل به تسلیحات هسته‏ای، این رژیم از لحاظ نظامی به‏طور بالقوه تهدید بزرگی بر امنیت ملی ج. ۱. ایران محسوب می‏شود. اما از سوی دیگر این رژیم برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‏ای به اقدامات مختلفی دست می‏یازد كه این اقدامات، خود می‏تواند به‏طور مستقل از ابعاد مختلف امنیت ملی، كشور را در معرض تهدید قرار دهد.در این زمینه و در مورد نوع اقدام رژیم صهیونیستی در مورد جلوگیری از برنامه‏های هسته‏ای ایران می‏توان سناریوهای مختلفی را پیش‏بینی كرد؛ یكی از محتمل‏ترین سناریوها و گزینه‏های اسرائیل در این امر، حمله هوایی به تاسیسات هسته‏ای جمهوری‏اسلامی ایران است. این اقدام رژیم صهیونیستی می‏تواند آثار ضد امنیتی گسترده‏ای برای كشور داشته باشد. از لحاظ سابقه‏ی تاریخی، اسرائیل تاسیسات هسته‏ای عراق را در جریان جنگ عراق و ایران مورد حمله قرار داده است، بنابراین احتمال وقوع آن را در مورد ایران نباید منتفی دانست. جمهوری‏اسلامی ایران باید در مقابل این اقدام احتمالی سیاست بازدارندگی فعال و مؤثری را پیش بگیرد. این امر شامل تهدید به مقابله به مثل و بالا بردن ریسك حمله احتمالی اسرائیل به تاسیسات هسته‏ای ایران است. گزینه دیگری كه ممكن است اسرائیل با حمایتهای آمریكا بدان مبادرت ورزد تلاش برای دخالت دادن مجامع بین‏المللی و بویژه شورای امنیت ـ در برنامه‏های هسته‏ای ایران ـ و نظارت دائمی آنان می‏باشد فشارهایی كه در حال حاضر برای پذیرش پروتكل الحاقی صورت می‏گیرد، می‏تواند در راستای این اهداف تحلیل گردد. بی‏تردید این هدف اسرائیل جز از طریق پشتیبانی آمریكا از آن ممكن نیست، ولی در صورت تحقق، ضربه بزرگی بر برنامه‏های هسته‏ای كشور وارد می‏شود. بنابراین ضروری است كه جمهوری اسلامی ایران با شفاف‏سازی بیشتر برنامه‏های تسلیحاتی مانع از تحقق این هدف اسرائیل شود كه از لحاظ امنیتی برای كشور زیانبار است. گزینه سوم اسرائیل تلاش برای كشیدن ایران به مهلكه‏ای چون عراق و حمله آمریكا به ایران است. به‏طوركلی از دیدگاه صاحب‏نظران، اسرائیل پیش از آنكه عراق را دشمن خود بداند، ایران را دشمن تلقی می‏كند. پیروز مجتهدزاده در این‏باره می‏نویسد: اسرائیل به سقوط رژیم بعثی عراق قانع نیست و به همین دلیل رژیم صهیونیستی بارها پیشنهاد حمله به ایران و سقوط دولت این كشور را مطرح كرده است و به همین دلیل شارون به جای حمله به عراق خواهان حمله به ایران بود؛ چرا كه سقوط ایران موازنه سیاسی در منطقه را به نحو وحشتناكی به نفع اسرائیل تغییر می‏داد.(۱۴) به هر حال یكی از متغیرهای اصلی استراتژی امنیت ملی اسرائیل، حفظ برتری تسلیحاتی خود در عرصه تسلیحات هسته‏ای است. اما قابلیتهای هسته‏ای اسرائیل نه تنها تهدیدی بر امنیت ملی ایران كه بر امنیت كل منطقه قلمداد می‏شود و این امر از سوی استراتژیست‏ها و صاحب‏نظران مختلف مورد تأیید واقع شده است. «طنطاوی» وزیر دفاع مصر در این باره می‏گوید: «یك وضعیت عدم توازن، اغلب به اتخاذ سیاستهایی می‏انجامد كه به خوبی محاسبه نشده است» چرا كه در چنین: موقعیتی كشور برتر در غیاب یك موازنه قوا وسوسه می‏شود تا تجاوز را دائمی و جاودانه سازد و تلاش كند تا اهداف و جاه‏طلبیهای خود را به بهای اهداف همسایگانش محقق سازد. (۱۵) بنابراین توازن قوا در منطقه‏ای كه امنیتی‏ترین منطقه جهان محسوب می‏شود، برخی از صاحبنظران بر ضرورت دستیابی ایران و دیگر كشورهای منطقه به تسلیحات هسته‏ای تاكید می‏كنند پیروز مجتهدزاده، در این باره می‏نویسد: «اگر اسرائیل به جنگ‏افزارهای هسته‏ای مسلح است، در درجه نخست باید تلاش كرد كه خلع سلاح اتمی شود و اگر نشد، ایران هم وظیفه دارد كه مسلح شود و به جای سوگند یاد كردن در زمینه نداشتن سلاح اتمی، ایران یا هر كشور دیگری در منطقه دست به مانور فعال بزند. منافع ملی همچنین حكم می‏كنند كه تهدید شود اگر اسرائیل خلع سلاح اتمی نشود، ایران ناچار است توازن لازم را به وجود آورد.»(۱۶) این دیدگاه در واقع بر استراتژی مشابه استراتژی كره شمالی تاكید می‏كند، ولی با توجه به اینكه در حال حاضر فشارهای شدید بین‏المللی برای كنترل و نظارت بر برنامه‏های هسته‏ای ایران در جریان است، راه رسیدن به تسلیحات هسته‏ای بسیار دشوار شده است و تنها گزینه ایران و دیگر كشورهای منطقه، تلاش برای خلع سلاح هسته‏ای اسرائیل است كه البته این گزینه نیز با دشواری‏های فراوانی همراه است. اما در صورتی كه توازن قوا از طریق دستیابی به تسلیحات هسته‏ای امكانپذیر نباشد، باید خلع سلاح اسرائیل در این زمینه محقق شود چرا كه برای تامین امنیت خاورمیانه در سالهای آتی تلاش همه جانبه كشورهای منطقه برای تحقق این هدف ضرورت اساسی دارد كه این كشورها می‏توانند كشورهای دیگری نظیر روسیه، اتحادیه اروپا و چین را با تلاشهای خود همراه كنند.(۱۷) همچنین باید چند نكته دیگر را در زمینه تهدیدات نظامی و هسته‏ای اسرائیل اضافه كرد. به‏طور كلی در مورد اصل استفاده از تسلیحات هسته‏ای در منطقه تردیدهایی وجود دارد، هر چند كه اسرائیل در بیان، تهدید به استفاده از تسلیحات هسته‏ای می‏كند، ولی استفاده از این تسلیحات هزینه‏های بسیار سنگین دارد كه بعید است اسرائیل بتواند به چنین اقدامی متوسل شود مگر اینكه، در بدترین شرایط ممكن در تباخر باشد. از جمله آثار زیانبار حملات هسته‏ای، غبار هسته‏ای ناشی از تشعشعات بمب‏های اتمی است كه خود اسرائیل را هم به شدت تحت‏الشعاع قرار می‏دهد (۱۸) از این‏رو، اصولاً برخی از صاحب‏نظران درباره كارایی عملی تسلیحات هسته‏ای ابراز تردید كرده و معتقدند كه داشتن معدودی سلاح اتمی، مزیتی استراتژیك محسوب نمی‏شود و عمدتا در جهت مقاصد بازدارندگی و كسب امتیازهای سیاسی كاربرد دارد و نمی‏تواند در زمینه‏های تهاجمی كارایی زیادی داشته باشد. (۱۹) دومین نكته درباره موازنه قوا، بعد روانی آن می‏باشد. نظریه هنری كیسنجر دربازدارندگی متغیر مهم و اساسی را عامل روانی می‏داند. وی مباحث روانشناختی ناشی از پذیرش یا عدم پذیرش روانی تهدید را در نظریه بازدارندگی وارد كرد «وی به این مسأله مهم اشاره می‏كند كه صرف داشتن قدرت نظامی برتر و تفوق عده وعدّه برای بازدارندگی كفایت نمی‏كند، بلكه عامل روانشناختی قبول یا عدم پذیرش این برتری است كه در حفظ و استمرار سیاست بازدارندگی تأثیر تام دارد. به نظر كیسنجر در غیر این صورت و در حالتی كه حریف برتری رقیب را نپذیرد، بازدارندگی از اساس ناكار آمد خواهد شد. بنابراین تسلیحات هسته‏ای در عمل چندان كارایی ندارد و اهمیت بعد روانشناختی بازدارندگی و نپذیرفتن برتری تسلیحاتی اسرائیل به عنوان یك عامل روانی، می‏تواند تا حدودی حس برتری تسلیحات هسته‏ای این رژیم را خنثی كند كه در واقع نقش مهمی در كاهش تهدیدات نظامی اسرائیل دارد.همچنین عوامل دیگری نیز وجود دارد كه نقش تهدیدات نظامی اسرائیل را تضعیف می‏كند، از جمله این عوامل فقدان مرز مشترك بین ایران و اسرائیل است. از لحاظ ژئوپلتیك، وجود فاصله بین دو كشور نقش مهمی در كاستن اثرات تهدید نظامی دارد. وجود فاصله طولانی موجب می‏شود كه جمهوری اسلامی ایران در اولویت‏های بعدی تهدیدهای نظامی اسرائیل باشد؛ البته مجهز بودن ارتش اسرائیل به موشكهای دوربرد با قابلیت حمل كلاهك‏های هسته‏ای تا حدودی می‏تواند این نارسایی را جبران كند، ولی از آنجا كه در یك جنگ تمام عیار «زمین» و نزدیكی جغرافیایی دشمن نقش مهمی دارد، لذا نمی‏توان از لحاظ تهدید سرزمینی و تجاوز به تمامیت ارضی تهدید نظامی اسرائیل را چندان جدی گرفت. جمعیت كم و مساحت اندك اسرائیل نیز نقطه ضعفی اساسی در تهدید نظامی اسرائیل بر ضد ایران است. مساحت محدود اسرائیل باعث شده است كه این كشور فاقد عمق استراتژیك (Strategic Depth) باشد و از هرگونه تجاوز سرزمینی به شدت احساس تهدید كند. در واقع مساحت كم و فقدان عمق استراتژیك، از عوامل اساسی تمركز اسرائیل بر توسعه نظامی است. «باری بوزان»، تأثیر مساحت كم و جمعیت كم را در نارسایی قدرت و تهدید نظامی به خوبی تبیین كرده است؛ وی بیان دارد: «گرچه ثروت، مهارت، انسجام اجتماعی، سیاسی و قدرت اراده تا حدودی می‏تواند مشكل كوچكی سرزمین را جبران سازند ولی در درازمدت قادر به جبران فقدان پایگاههای مادی بزرگتر نیستند. گرچه امكان پیشرفت قابل ملاحظه قدرتهای كوچك در بخش خاصی وجود دارد، ولی از لحاظ نظامی نمی‏توانند اثرات مهمی غیر از موارد محدود و كوتاه مدت، بر جای بگذارند حتی دولتی مثل اسرائیل تنها زمانی قادر خواهد بود كه دستگاه قدرتمند نظامی خود را به كار گیرد كه فشار بافت ملی آن به حد غیرقابل تحملی نرسیده باشد.»(۲۰) حال آنكه اسرائیل از لحاظ جمعیتی، در حال حاضر با شكافهای سیاسی، قومی و اقتصادی شدیدی مواجه است، همچنین در حال حاضر در بین مردم اسرائیل انگیزه خدمت در نیروهای نظامی به شدت كاهش یافته است و یك فضای ضد جنگ و نظامی‏گری در میان آنها حاكم است.(۲۱) این عامل قدرت بسیج را از اسرائیل می‏گیرد، در حالی كه جمهوری‏اسلامی ایران، از قدرت بسیج‏كنندگی بسیار بالایی برخوردار است. همچنین وضعیت اسرائیل با دیگر كشورهای كوچك یك تفاوت اساسی نیز دارد كه همان عامل هم، بر ضعف بیشتر این كشور دامن می‏زند. بدین معنی كه اسرائیل در بین كشورهای دشمن محصور است و این بر آسیب‏پذیری‏های آن افزوده و از اهمیت تهدیدهای نظامی آن نیز می‏كاهد. مسئله دیگر دگرگونی در استراتژی امنیت ملی اسرائیل است. عوامل مختلفی در دگرگونی سیاستهای امنیت ملی اسرائیل تأثیر داشته است و علت اصلی آن نیز، روند فزاینده مشكلات و تهدیدهای داخلی است كه موجب بروز شكافهای داخلی متعددی در آن گردیده كه این موضوع به خودی خود می‏تواند از نقش تهدیدهای نظامی اسرائیل بكاهد. گروهی معتقدند كه مشكلات درونی اسرائیل، روند فزاینده‏ای خواهد داشت و از این نظر، دولت اسرائیل در آینده، با تهدیدهای امنیتی رو به رشد داخلی مواجه خواهد بود: اختلافات قومی، سیاسی (میان نیروهای میانه‏رو و راست‏گرایان افراطی) اختلافات مذهبی، مسائلی هستند كه در آینده اسرائیل را از درون تضعیف كرده و در كاهش این كشور تأثیر به سزایی خواهند داشت
ب ) تهدیدهای اقتصادی: علاوه بر تهدیدات نظامی اسرائیل می‏تواند تهدیدهای اقتصادی مختلفی را متوجه امنیت ملی ایران كند، به‏طور كلی در استراتژی امنیت ملی اسرائیل (به ویژه در سالهای اخیر)، قدرت اقتصادی از اهمیت به سزایی برخوردار است. «شیمون پرز» در گفتگو با گروهی از متخصصان در سال ۱۹۸۹ ادعا كرد كه اندازه یا قدرت ارتش اسرائیل نیست كه قدرت كشور را تعیین می‏كند، بلكه موقعیت‏های علمی و تكنولوژیكی آن نقش تعیین‏كننده‏ای دارد، با تاكید بر اینكه در دنیای امروز اقتصاد و مهم‏تر از استراتژی است. (۲۲) افزایش قدرت اقتصادی اسرائیل به‏طور همزمان با هدف تضعیف اقتصادی كشورهای دیگر منطقه و به‏ویژه ایران، تعقیب می‏شود. به خصوص با توجه به اینكه هرگونه تلاش برای موازنه قوای نظامی، نیازمند پشتوانه قدرتمندی از توانایی اقتصادی است. همچنین نقش ضعفهای اقتصادی، خود یك عامل اساسی تهدید می‏باشد. بنابراین اسرائیل ضعف فزاینده اقتصادی جمهوری اسلامی ایران را به منزله یك سیاست جدی تعقیب می‏كند. كه از ابعاد مختلفی قابل بحث است. از سویی گروها، معتقدند كه تحریم‏های اقتصادی آمریكا بر ضد ایران به شدت تحت‏الشعاع تحریكات اسرائیل و لابی طرفدار آن طراحی و اجرا شده است و اصولاً منافع این تحریم‏ها بیشتر به نفع اسرائیل و در واقع مغایر با منافع آمریكاست. از لحاظ اقتصادی یكی از اهداف اصلی تحریم‏ها تضعیف و انزوای اقتصادی ایران می‏باشد. از سوی دیگر یكی از اهداف عمده اسرائیل در سالهای اخیر، اهداف سلطه‏جویانه اقتصادی در منطقه است. كه نگرانی كشورهای منطقه را موجب شده است و مقامات ایرانی نیز در این زمینه ابراز نگرانی كرده‏اند. اسرائیل در خاورمیانه اهداف اقتصادی خاصی را دنبال می‏كند كه خاورمیانه جدید در دیدگاه شیمون پرز بیانگر این مسأله است. از این منظر؛ خاورمیانه یك منطقه اقتصادی است؛ نه یك مجموعه فرهنگی كه اسرائیل می‏تواند در آن نقش‏آفرین اول باشد و صاحب‏نظران معتقدند كه اسرائیل از این طریق در جستجوی هویت‏زدایی از منطقه خاورمیانه است كه براساس آن این كشور با درخواست یك بازار خاورمیانه‏ای به دنبال تحقق این هدف است كه پان عربیسم را به عنوان یك هویت مجزا و متمایز تحلیل برده و یك اندیشه و نظر خاورمیانه‏ای را تحمیل كند. این دیدگاه كه در نگرش اغلب رهبران و صاحبنظران عرب متجلی شده است، امنیت ملی ایران را نیز تهدید می‏كند. خاورمیانه یك منطقه كاملاً اسلامی است و هویت‏زدایی از آن به مفهوم زدودن اسلام به عنوان پایه مشترك برای همكاری و تعامل از جمله تعاملات اقتصادی است كه در نهایت می‏تواند زمینه‏های سلطه و تهدید اقتصادی اسرائیل را فراهم كند.
ج) تهدیدهای تبلیغی و سیاسی: شاید مهم‏ترین و بالفعل‏ترین تهدیدهای اسرائیل بر ضد جمهوری اسلامی ایران، در حال حاضر، تهدیدهای سیاسی و تبلیغی آن كشور است. تهدیدهای تبلیغی اسرائیل شامل موضوعات مختلفی است كه برخی از آنها را مورد بررسی قرار می‏دهیم. یكی از تهدیدهای تبلیغی رژیم صهیونیستی، بزرگ‏نمایی تهدیدهای امنیتی ناشی از ایران است. این رژیم همواره سعی كرده است، ایران را بزرگترین تهدید امنیتی خود و منطقه معرفی كند. در حالی كه ایران عملاً در لایه‏های سوم تهدیدهای امنیتی اسرائیل قرار دارد مقامات این رژیم همچون شیمون پرز، جمهوری‏اسلامی ایران را بزرگترین تهدید این كشور تلقی می‏كنند. (۲۳) البته علت این بزرگنمایی تا حدی روشن است چرا كه اسرائیل وجود خود را با وجود دشمن تعریف می‏كند. در واقع تحقق بسیاری از اهداف داخلی و بین‏المللی اسرائیل مستلزم وجود یك دشمن خارجی است كه اسرائیل با تبلیغات خود ایران را به عنوان دشمنی برای خود معرفی می‏كند.یكی دیگر از حوزه‏هایی كه اسرائیل به شدت از لحاظ تبلیغی بر آن متمركز شده است، تبلیغ در مورد تلاش ایران برای رسیدن به تسلیحات هسته‏ای است. پرز وزیر امور خارجه سابق اسرائیل، تهدیدهای عمده علیه اسرائیل را ناشی از تركیبی از سلاحهای هسته‏ای و اسلام افراطی بیان كرده است، بنابراین جمهوری‏اسلامی ایران كه براندازی و ترس و وحشت را تعیین كرده و در پی دسترسی به قدرت هسته‏ای است، دشمن اصلی اسرائیل است. اسرائیل برنامه‏های هسته‏ای ایران را نه تنها تهدیدی برای خود بلكه برای كل منطقه و اخیرا برای كل جهان قلمداد می‏كند. وزیر خارجه فعلی اسرائیل «سیلوان شالم» در این باره می‏گوید: «ایران نه تنها خطری برای منطقه است كه تمامی جهان را تهدید می‏كند. ایران كه اكنون تمامی توان خود را برای رسیدن به سلاح‏های هسته‏ای بكار گرفته، قادر است اروپا را نیز تهدید كند و اكنون مناطق جنوب روسیه نیز در معرض تهدید ایران قرار دارند.»(۲۴) اسرائیل از طریق تبلیغ در مورد برنامه‏های هسته‏ای ایران نه تنها تلاش می‏كند وضع خود را در عدم پیوستن به قرارداد عمومی منع گسترش تسلیحات هسته‏ای تحت‏الشعاع قرار دهد؛ بلكه سعی دارد تا كشورهای منطقه و جهان را نسبت به ایران بدبین و بی‏اعتماد سازد. همچنین این رژیم از این طریق تلاش می‏كند تا برنامه‏های هسته‏ای صلح‏آمیز ایران (كه برای كشور اهمیت حیاتی دارد) متوقف نماید. مثلاً فعال‏سازی مجدد نیروگاه هسته‏ای بوشهر كه تاكنون هزینه‏های بسیاری را برای ایران دربر داشته است، نیمه‏تمام باقی مانده كه این امر، نهایتا به محروم ماندن ایران از انرژی و فناوری صلح‏آمیز هسته‏ای است كه می‏تواند آسیب‏های مادی و اقتصادی فراوانی را با توجه به هزینه‏های انجام شده بر كشور وارد سازد. البته در این راستا، گروه‏های لابی طرفدار رژیم اسرائیل چون گروه صهیونیستی ایپاك نیز با این كشور همراهی می‏كند.(۲۵) یكی دیگر از محورهای عمده تهدیدهای تبلیغی اسرائیل بر ضد ایران، مسأله بنیادگرایی اسلامی و طرفداری جمهوری‏اسلامی ایران از آن می‏باشد اسرائیل این مسئله را در سطح منطقه‏ای، همواره به عنوان تهدیدی از سوی ایران نسبت به دیگر كشورهای اسلامی منطقه معرفی كرده است. در تبلیغات اسرائیل و همفكران آن كشور، بنیادگرایی تهدید مشتركی برای همه كشورهای منطقه است كه از ایران نشأت می‏گیرد. این تبلیغات علاوه بر كشورهای عربی، به كشورهای آسیای میانه نیز منتقل شده است. برای مثال، شیمون پرز در دیدار خود از ازبكستان، بر این نكته تاكید می‏كند كه «اسرائیل و ازبكستان در كنار یكدیگر، در نبرد با بنیادگرایی اسلامی و فقر و جنگ شركت دارند و من مطمئنم كه در این جنگ پیروز خواهیم شد. بنیادگرایی برای ازبكستان، خطر بیشتری دارد تا برای اسرائیل، بنیادگرایی حركتی ارتجاعی و افراطی و عقب مانده است كه مانع از پیشرفت می‏شود.» (۲۶) محور دیگر تهدیدات تبلیغی اسرائیل بر ضد ایران، القای نقش ایران در كندی فرایند صلح در خاورمیانه است. در تبلیغات اسرائیل مخالفت ایران با صلح خاورمیانه به نحوی تبلیغ می‏شود كه می‏تواند دلیلی برای ناكامی این مذاكرات محسوب گردد و حملات به نحوی ادا می‏شود كه بین این دو مورد، ارتباطی علی و معلولی به ذهن متبادر می‏شود، مثلاً: «بدیهی است كه استمرار مخالفت ایران با روند صلح خاورمیانه و شكست احتمالی این جریان اثر بسیار مخربی بر امنیت منطقه خواهد داشت» (۲۷) برجسته كردن مخالفت ایران با موضوع صلح خاورمیانه زمانی اهمیت بیشتری می‏یابد كه متوجه شویم، مهم‏ترین مانع تحقق صلح در این منطقه، خود اسرائیل است و اصولاً برخی از تحلیلگران اسرائیل، موضع جمهوری‏اسلامی ایران را در تبادل فرایند صلح میزان دارای آثار عملی نمی‏دانند. تحلیلگرانی چون لوبرانی بر این اعتقادند كه دیدگاههای ایران در مسئله صلح خاورمیانه، چندان تاثیری بر روند مذاكرات نداشته است. (۲۸)به‏طور كلی هدف اسرائیل از این تهدیدهای تبلیغی و سیاسی، تخریب روابط ایران با كشورهای دیگر و بی‏اعتباری منطقه‏ای و بین‏المللی ایران است.
۲. تهدیدهای غیرمستقیم: منظور از تهدیدهای غیرمستقیم اسرائیل، تهدیدهایی است كه اسرائیل از طریق دیگر كشورها و تخریب روابط ایران با دنیای خارج و تاثیرگذاری بر روابط سیاسی و اقتصادی جمهوری‏اسلامی ایران در سطح بین‏المللی و منطقه‏ای به امنیت ملی ج. ۱. ایران وارد می‏كند. در سطح منطقه‏ای، برخی از كشورهای خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز، در كانون توجه اسرائیل قرار دارند. این تهدیدها شامل تهدیدهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است در حال حاضر برخی از مقامات سیاست خارجی هم از این تهدیدهای اسرائیل ابراز نگرانی كرده‏اند: معتقدم خطر جدی ما اسرائیل است كه در حال حاضر در سرزمینهای شمالی ایران حوزه نفوذ خود را گسترش می‏دهد و در همان حال اتحادش با تركیه در حال گسترش است... اسرائیل و همه اتحادهای آن كه با كشورهای منطقه در حال شكل‏گیری است برای ما خطر محسوب می‏شود.(۲۹) صهیونیست، همواره تلاش كرده است تا از بهبود روابط ایران با كشورهای دیگر از جمله آمریكا و اتحادیه اروپا جلوگیری كند. در عین حال همواره خواهان فشار بیشتر اتحادیه اروپا بر ایران بوده است. (۳۰) همچنین این كشور در تیرگی روابط ایران و آمریكا و طراحی و اجرای تحریم‏های اقتصادی بر ضد ایران، تاثیر زیادی داشته كه از طریق لابی‏های طرفدار خود در داخل آمریكا این اهداف را پی‏گیری می‏كند. با اینحال اسرائیل به تحریم اقتصادی ایران از سوی آمریكا قانع نیست و همواره خواهان تجاوز آمریكا به ایران بوده است و در جریان حمله آمریكا به عراق «آریل شارون» نخست‏وزیر این كشور، حداقل دو مرتبه اعلام كرد كه عراق، دشمن جدی نیست و آمریكا باید به ایران حمله كند. (۳۱) در منطقه نیز اسرائیل در تحریك دشمنی بر ضد ایران نقش اساسی داشته است. اسرائیل در سالهای اخیر در برقراری روابط بسیار نزدیك نظامی و اقتصادی با برخی كشورهای منطقه، به ویژه تركیه، ازبكستان و جمهوری آذرباییجان موفقیتهای زیادی به دست آورده است كه با توجه به خصومت شدید میان ایران و اسرائیل هرگونه توفیق آن كشور در نزدیكی به همسایه‏های ایران، از لحاظ نظامی، سیاسی و اقتصادی؛ تهدیدی برای امنیت ملی جمهوری‏اسلامی ایران محسوب می‏شود. باید گفت (موفقیتهای اخیر اسرائیل در منطقه هم آمریكا نقش اساسی ایفا كرده است. بیشتر این كشورها به دلیل منافعی كه از ارتباط با آمریكا كسب می‏كنند، تحت‏الشعاع خواسته‏های سیاسی این كشور قرار دارند؛ بنابراین از ایران دورتر و به اسرائیل نزدیك‏تر می‏شوند. به هر حال، اسرائیل یكی از تهدیدهای مهم امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است كه ایران برای دفع این تهدیدها باید تدابیر اساسی را در پیش بگیرد در شرایط فعلی یكی از مهم‏ترین راهها برای دفع تهدیدهای اسرائیل، علاوه بر جلوگیری از تاثیرگذاری این كشور بر روابط ایران با اتحادیه اروپا و دیگر كشورها؛ ایجاد موضعی هماهنگ با جهان اسلام، در مقابل اسرائیل است. فقدان یكپارچگی در جهان اسلام ـ درباره مسئله فلسطین ـ و تفاوت بسیار زیاد نگرش ایران با دیگر كشورهای اسلامی، می‏تواند موجب ضعف جهان اسلام و به ویژه ایران در قبال تهدیدهای امنیتی رژیم صهیونیستی شود؛ در حالی كه جبهه متحد در برابر تهدیدهای اسرائیل می‏تواند تا حد زیادی آن كشور را در انزوا و موضع انفعال قرار دهد. البته ایجاد موضع یكپارچه و متحد با جهان اسلام مستلزم تعدیل در برخی از ابعاد جهت‏گیری ایران نسبت به مسأله فلسطین و نزدیك شدن به دیدگاه دیگر كشورهای جهان اسلام است. با این دیدگاه جمهوری اسلامی ایران نه تنها، امنیت ملی خود را در مقابل تهدیدهای امنیتی اسرائیل محفوظ می‏دارد، بلكه با ذخیره‏سازی نیروهای خود برای آینده، تدریج‏گرایی را در رسیدن به آرمانهای اسلامی خود سرلوحه استراتژی امنیت منطقه‏ای خود قرار می‏دهد.
پی ‏نوشت‏ ها:
۱. محقق و پژوهشگر
۲. جمهوری اسلامی ایران. بیست و ششم دی ماه ۱۳۷۸.
۳. همان
۴. تحولات جدید ژئوپلتیك منطقه‏ای و امنیت جمهوری اسلامی ایران. فصلنامه خاورمیانه شماره ۲ و ۳، تابستان و پاییز ۱۳۷۷ ص ۴۲
۵. فصلنامه خاورمیانه، شماره ۲ و ۳ (پاییز ۱۳۷۷): ۴۲
۶. طاهایی، سید جواد. «اسماعیل(ع) یا اسحاق(ع) مطالعه‏ی تطبیقی درباره نگرشهای تاریخی صهیونیسم و انقلاب اسلامی». نامه پژوهش، سال دوم، شماره ۸ (بهار ۱۳۷۷): ۱۹۲
۷. همان، ص ۱۸۶
۸. سجادپور، محمد كاظم. «فصلنامه خاورمیانه»، سال اول، شماره ۳ (زمستان ۱۳۷۲): ۴۸۴.
۹. مجتهدزاده، پیروز. «جهان در سالی كه گذشت». اطلاعات سیاسی و اقتصادی، سال چندم؟ شماره ۱۸۸ ـ ۱۸۷، ص ۲۷
۱۰. سیامك كاكابی. «نقش تركیه در منطقه خاورمیانه پس از جنگ سرد.» فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال چهارم شماره ۴۰: (زمستان) صفحه ۶
۱۱. علی رحیمی و «اسرائیل و بحران عراق؛ منافع و چالشها». نگاه، شماره ۳۲ اسفند ماه ۱۳۸۱).
۱۲. ابراهیم، متقی. «تحلیل رفتار سیاسی اسرائیل در برابر جمهوری‏اسلامی ایران». سیاست دفاعی سال پنجم، شماره: (بهار ۱۳۷۶) ۲۹. بهار ۷۶ ص ۲۹
۱۳. مجید مختاری «تهدیدهای امنیتی اسرائیل» نگاه، شماره ۱۷.
۱۴. پیروز مجتهدزاده، پیشین، ص ۹
۱۵. علی رحیمی، پیشین، ص ۴۷
۱۶. مجتهدزاده پیروز «جهان سیاسی در سالی كه گذشت.» اطلاعات سیاسی و اقتصادی، سال چندم، شماره ۹۲ ـ ۹۱: ۱۲ ص ۱۲.
۱۷. رنجبر مقصود. «ملاحظات امنیتی در سیاست خارجی جمهوری‏اسلامی ایران». پژوهشكده مطالعات راهبردی، (۱۳۷۸): ۲۱۰.
۱۸. متقی ابراهیم، پیشین، ۳۱.
۱۹. سیف‏زاده سید حسین، نظریه‏پردازی در روابط بین‏الملل، مبانی و قالبهای فكری، (تهران: انتشارات سمت. ۱۳۷۶): ص ۸۲
۲۰. باری بوزران، پیشین، ص ۱۱۷.
۲۱. لطفیان سعیده. «سیاست امنیتی اسرائیل». فصلنامه خاورمیانه.
۲۲. افریم اینبار، خطوط برجسته تفكر استراتژیك نوین اسرائیل، سیاست دفاعی، سال پنجم، شماره ۲، بهار ۷۶
۲۳. افریم اینبار، پیشین، ص ۴۲
۲۴. انتخاب. ۳۱/۸۲۴، سی‏ویكم تیر ماه ۱۳۸۲، ص ۱ ـ ۳
۲۵. امیری مجتبی. «ایران ـ آمریكا، نگاهی دیگر.» اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره ۹۶ ـ۹۵، ص ۱۹.
۲۶. فصلنامه خاورمیانه گزارش رویدادها، شماره ۲، پاییز ۱۳۷۱
۲۷. امیری مجتبی، پیشین، ص ۲۰
۲۸. ابراهیم، متقی، پیشین، ص ۴۹.
۲۹. میزگرد (امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران)، فصلنامه خاورمیانه
۳۰. اعتماد. سی‏ویكم تیر ماه ۱۳۸۲،
۳۱. مجتهدزاده پیروز، پیشین، ص ۲۸