بررسی نقش تروریسم در تکوین رژیم صهیونیستی

بررسی نقش تروریسم در تکوین رژیم صهیونیستی

هرتزل پس از نومیدی از موافقت سلطان عبد الحمید با مهاجرت یهودیها به فلسطین به انگلستان متوسل شد و آن کشور را وسیله ای مؤثر برای تشکیل وطن ملی یهود دانست . پس از استقرار آژانس یهود در فلسطین با حمایت بریتانیا و به رسمیت شناخته شدن آژانس به عنوان نماینده کلیه ی یهودیان در فلسطین با حمایت بریتانیا و به رسمیت شاخته شدن آژانس به عنوان نماینده کلیهء یهودیان در فلسطین توسط انگلستان پس از صدور اعلامیه بالفور ، انتقال رسمی و غیر رسمی صهیونیستها به فلسطین سرعت گرفت و گروه های مسلح آژانس یهود در ترتیبات امنیتی فلسطین تحت قیمومیت سازماندهی شد . این گروه های تروریستی که وظیفه دفاع از شهرک نشینان مهاجر و تهاجم به سرزمینهای اطراف را به عهده داشنتد از نظر ایدئولوژی پراکنده و از نظر هدف مشترک بودند . اقدامات این گروه ها در راستای اهداف آژانس یهود بود .
ادبیات تحقیق
در رابطه با صهیونیسم و رژیم صهیونیستی منابع قابل توجهی به زبانهای مختلف وجود دارد ، ولی منابع موجود در ارتباط با تأثیر تروریسم و گروه های تروریستی صهیونیستی بر تشکیل رژیم صهیونیستی از غنای کافی برخوردار نیستند . به همین دلیل نگارش مقالات و متون کافی در این زمینه ضروری است .
صهیونیسم
در دایره المعارف صهیونیسم و اسرائیل، که ریاست آن به عهده ی زلمان شازار، رئیس جمهور اسرائیل است ، کاملترین تعریف از کلید واژه صهیونیسم داده شده است . طبق آنچه در دایرأ‌المعارف آمده است ، صهیونیسم کلمه ای است که در سال 1890 برای جنبشی رایج شده که هدف آن بازگشت قوم یهود به سرزمین فلسطین است و از سال 1896 صهیونیسم به یک جنبش سیاسی اطلاق می شود که توسط تئودور هرتزل تأسیس شده است . [1]این واژه از نام کوه صهیون برگرفته شده و نزد یهودیان به مفهوم سرزمین موعود و یا مقدس در آمده است . برای نخستین بار ناتان برینبائوم نویسنده یهودی آلمانی ( 1937 ـ 1864 ) این اصطلاح را در توصیف گرایش سیاسی نوین میان یهودیان اروپا در سده نوزدهم به کار برد . صهیونیسم سیاسی به عنوان یک برنامه کاری در سده نوزدهم در آثار هرتزل ( 1904 ـ 1860 ) مطرح شد که بر اساس آن در جهان مسئله ای به عنوان مسئله یهود وجود دارد که ناشی از پراکنده شدن آنها در سراسر جهان است و تنها راه حل این مشکل ،‌بازگشت این قوم به سرزمین مقدس خود و برپایی دولتی خاص خود است . صهیونیسم جدید برای برپایی دولت یهود در انتظار ظهور مسیح منتظر نبود و می خواست با اقدامات سیاسی به این آرزو جامه عمل بپوشاند. [2] این جنبش در قرن نوزدهم میلادی ، زمانی پدید آمد که دو گرایش عمده بر عرصه تفکر سیاسی آن روز سایه افکنده بود. شعار اول اعتقاد به برادری‌ انسانها ، برابری‌،‌ رشد و تعالی انسان و طبیعت نیک آن و ساختن جهانی بود که انسانها بتوانند چون یک خانواده در آن زندگی کنند در حالی که شعار گرایش دوم از برتری نژادی ملتها جانبداری می کرد . گرایش اول برگرفته از مکتب لیبرالیسم بود که خانواده های فقیر یهودی از طرفداران سوسیالیسم بودند از آن پیروی می کردند . گروه دیگری از یهود به جانبداری از گرایش دوم پرداختند و بار تفکر تساوی بین انسانها از برتری نژادی و خونی طرفداری کردند . [3]
زمینه های شکل گیری صهیونیسم سیاسی
صهیونیسم سیاسی در قرن نوزدهم با توجه به برخی زمینه ها شکل می گیرد . یکی از این عوامل و زمینه ها مبحث یهود ستیزی است که در آغاز دهه 1880 به شکل پوگرومها در روسیه ظاهر شد . پوگرومها بهانه اساسی برای طرح ایجاد یک حکومت یهودی برای دفاع از یهودیان و جلوگیری از قتل عام آنها توسط طرفداران نژاد پرستی یهودی مطحر شد . « بر بستر جو سازیهایی که به بهانه پوگرومها صورت گرفت، جنبش جدید صهیونیسم پدیدار شد . این جنبش در قالب سازمانهایی چون هیبت زیون ( عشق صهیون ) ، بنی زیون ( اولاد صهیون )، اهوت زیون ( برادری صهیون ) ایجاد شد . این جنشب در مجموع به هدی زیون(عاشقان صهیون) معروف است . در چنین فضایی رساله های متعددی درباره ی تأسیس دولت یهود در فلسطین منتشر شد . ناتان برینبائوم اصطلاح صهیونیسم را ابداع کرد و تئوریسینهای سیاسی چون پینسکر، دیدگاه های خود را ارائه کردند. برینبائوم رساله « نوزایی ملی در یهود» را نوشت و خواستار تشکل کنگره جهانی یهودیان شد . پینسکر در کتابی به نام خود مختاری که درسال 1882 منتشر کرد، تصریح کرد که یهود‌ آزاری در یهود ترسی ریشه دارد . او معتقد است قدرت از آن کسانی است که ان را اعمال می کنند . [4] پینسکر در این کتاب، ‌یهود را تحریک کرد که هر چه زودتر متشکل شوند . او در این رابطه نوشت : « دنیا با نظر حقارت بر یهود می نگرد ، زیرا ما در تمام روی زمین وطن و مرکز و استقلال نداریم و همه جا بیگانه محسوب می شویم و علاج اساسی درد این است که یهودیان عالم در فلسطین جمع شوند و ملت یهودی مستقل تشکیل دهند. [5] سرانجام این موج به هرتزل و کنگره صهیونیستی انجامید. یکی دیگر از نیروهای محرکی که توانست صهیونیسم سیاسی نوین را شکل دهد ،‌ « سازمان تجدید حیات زبان عبری »‌ در فلسطین بود . این سازمان نه کاملا بلکه تا حدود زیادی نتیجه رویدادهایی بوده است که توده های وسیعی از یهودیان روسیه را در سالهای 81 ـ 1880 به مهاجرت از این کشور به فلسطین ناگزیر ساخت.[6]این مهاجران متعصب روسی تبار پس از ورود به فلسطین در راستای اهدان نژاد پرستانه خود به تأسیس این سازمان به منظور ایجاد استقلال زبانی و تشکیل یک زبان واحد برای مهاجرانی اقدام کرد که با زبانهای مختلف و از کشورهای مختلف به فلسطین وارد می شوند. یکی دیگر از عواملی که توانست تأثیر عمده ای برای تشکیل صهیونیسم داشته باشد،‌ انتشار کتاب « دولت یهود » هرتزل است . انتشار این کتاب تحول زیادی بین یهودیان آن روز ایجاد کرد . هرتزل پس از اینکه فهمید تا چه اندازه پیشنهادهای وی در بین یهودیان مؤثر بوده است با توجه به قدرت فکری و سازماندهی که داشت، طالایه دارجنبش صهونیزم شد و با تلاش یمضاعف ایده های خود را پیگیری کرد . « بی درنگ به عثمانی مسافرت کرد و از سلطان عبد الحمید خواست که در مقابل دریافت مبالغ بسیاری به یهودیان اجازه دهد که وارد فلسطین شوند . » سلطان عبد الحمید این پیشنهاد را رد کرد . هرتزل مناسبترین راه را برای رسیدن به هدف خود توسل به بریتانیا تشخیص داد . [7]از این زمان به بعد بود که انگلستان به عنوان یکی از بزرگترین قدرتهای روز جهان به عنوان کشوری که می تواند یهود را به اهداف صهیونیستها برساند ، مطرح گردید . به همین دلیل صهیونیستها انگلستان را محور تلاشهای خود برای تأسیس حکومت مستقل قرار دادند . د رچنین وضعیتی بود که انگلستان تقریبا به مرکز مؤسسات مالی یهود تبدیل شد . صندوق ملی یهود ، تراست استعماری یهود و شرکت انگلیسی و فلسطینی به عنوان شرکتهای انگلیسی به ثبت رسیدند. به همین دلیل صهیونیستهای انگلیس از چنان موقعیتی برخوردار بودند که اصلا با توجه به تعداد یهودیان قابل توجه نبودند . [8] انگلیسی ها نیز به دلایل متعددی چون استفاده ابزاری از صهیونیستها آنان در چارچوب مقررات دولت استعمارگر خود پذیرفتند.
بنیان گذار صهیونیسم سیاسی
اگر چه عشاق صهیون و دیگر انجمنهایی که به دنبال آن تشکیل می شوند ، زمینه های اصلی بازگشت به فلسطین را از طرف یهودیها فراهم می سازند ، اما بنیانگذار صهیونیسم سیاسی و دولت اسرائیل تئودور هرتز است . زیرا می توان آن را با انتشار کتاب دولت یهود در سال 1896 همزمان دانست ... هرتزل در این کتاب صهونیزم را به گونه ای جدید مطرح می سازد . وی نتایجی بدین شرح برای یهودیان در کتاب خود استخرج می کند :
الف: یهودیان در هر کجا که هستند ملت واحدی را تشکیل می دهند .
ب: آنها در هر زمان و مکانی مورد شکنجه و آزار بوده اند.
ج: آنها قابل تشابه و تحلیل با مللی نیستند که در میان آنها زندگی می کنند .
هرتزل در سال 1887 روزنامه دی وست را منتشر کرد که ارگان رسمی و ناشر افکار صهیونیستها شد. در همان سال به ابتکار شخصی ، کنگره صهیونیستی را در شهر بال سویس تشکیل داد . کنگره تصمیم گرفت یک کانون ملی یهود در فلسطین ایجاد، و سازمان صهیونیسم جهانی را پایه گذاری کند و هدف آن را « ایجاد میهنی برای ملت یهود در فلسطین ، که این میهن را قانون عمی تضمین می کند ،‌قرار داد.»[9] هرتزل در این کنگره به ریاست سازمان صهیونیسم جهانی انتخاب و سایر مسئولان و جانشینان آن نیز تعیین شدند .
سرزمین موعود
منظور صهیونیستها از سرزمین موعود، یا ارض موعود سرزمین فلسطین است . این سرزمین توسط صهیونیستها به عنوان محل اصلی تشکیل دولت یهود پیشنهاد شد. لازم به یاد آوری است که در بین صهیونیستها در ارتباط با محل تشکیل دولت یهود اتفاق نظر وجود نداشت . انگلستان نیز به عنوان قدرت حامی یهود ، پیشنهادهایی برای وطن یهود داشتت . در این رابطه در سال 1902 کمیسیون سلطنتی مهاجرت به منظور کسب اطلاعات بیشتر از هرتزل دعوت رسمی به عمل آورد . کمیته اجرایی صهیونیسم در این راستا برای اعطای بخشی از شبه جزیره سینا به یهودیان به مذاکره نشست که هدف آن تشکیل حکومت خودمختار در آن منطقه بود . انگلستان به این امر رضایت داد . چند مهندس یهودی به اتفاق انگلیسی ها به صحرای سین رهسپار شدند و پس از بررسی منطقه به علت شنزار بودن از آن صرف نظر کردند . پس از آن به وسیله وزارت مستعمرات انگلیس بخشی از خاک اوگاندا واقع در شرق آفریقا به صهیونیستها پیشنهاد، و به صورت بیانیه ای به آنها ابلاغ شد . [10]مناطقی چون چاد و آرژانتین نیز پیشنهاد شد که صهیونیستهای متعصب از پذیرش آن مناطق طفره رفتند . هرتزل محل تشکیل حکومت را در کتاب خود معرفی نکرده بود . افراد دیگری چون دکتر پینسکر نیز تعصب خاصی نسبت به محل تشکیل حکومت نداشتند. صهیونیستها در کنگره تنها سرزمین فلسطین را به عنوان سرزمین موعودو محل تشکیل دولت یهودی به رسمیت شناختند . در این رابطه نظر مساعد بریتانیا نیز بسیار حائز اهمیت بود . انگلیسی ها که سودای تجزیه امپراتوری عثمانی و تصاحب سرزمینهای مشرق عربی را در سر می پروراندند ، توانستند موافقتنامه ای را با فرانسه و روسیه به امضا برسانند . که طبق مفاد موافقتنامه بندرهای مهم فلسطین به جمع مستعمرات انگلستان افزوده می شد. این توافقنامه که از طریق مارک سایکس و جورج پیکو نمایندگان انگلستان و فرانسه در اوایل سال 1916 شکل گرفت به نام مذاکره کنندگان آن ، سایکس ـ پیکو معروف شد . طبق مفاد این توافقنامه مقرر گردید که بندرهای عکا و حیفا به صورت دو بندر انگلیسی در آیند و فلسطین بدون این دو بندر تحت قیمومیت یک حکومت بین المللی قرار گیرد و روسیه و شریف حسین درباره ی آن به مکاتبه و تبادل نظر بپردازند . [11]پس از این توافقنامه سری، انگلستان اعلامیه بالفور را صادر کرد که در آن وطن ملی برای یهود در نظر گرفته شد . یهودیان و صهیونیستها از این بیانیه بسیار استقبال کردند . « بدون شک صدور اعلامیه بالفور برای وایزمن که در این زمان ریاست سازمان صهیونیسم را بر عهده داشت ،‌ یک پیروزی عظیم تلقی می شد. چون از نظر او چندان اهمیت نداشت که انگلیسی تمام امتیازات را یکباره به صهیونیستها دهند . [12]بدین ترتیب اقدامات سیاسی صهیونیسم همراه با همکاریهای صمیمانه بریتانیا و مساعدتهای همه جانبه این کشور توانست مهاجرت صهیونیستهای اروپایی را به فلسطین تسریع بخشد .
طرفداران صهیونیسم در بین یهودیان
در آن زمان یهودیان از نظر اعتقاد مذهبی به دو بخش یهودیان مذهبی و لائکی تقسیم می شدند . بسیاری از لائیکها چون دارای گرایشها سیاسی بودند ،‌ صهیونیسم را پذیرفتند ولی یهودیان دینگرا در واکنش به صهیونیسم به دو جناح اساسی تقسیم شدند : یک جناح که از صهیونیسم حمایت می کند و آن را صهیونیسم دینی می نامیم و جناح دیگر که با آن به معارضه برخاسته و در کمین آن نشسته است و این جناح دوم « ارتدوکس تعصب آمیز یا تندرو » نام گرفته است . بیروزن از این دو جناح نیز یهودیانی بوده و هستند که صهیونیسم را یک فراخوان سیاسی و نژادی دانسته و به رویارویی با آن برخاسته اند . [13]صهیونیسم سایسی به تفصیلی که ذکر شد ،‌ پا گرفت و همه تلاشهای خود را برای برنامه ریزی به منظور مهاجرت دادن یهود به فلسطین به کار گرفتند . پوگرومهای سالهای پایانی قرن نوزدهم سبب شد که مهاجرت از اروپای شرقی و روسیه شتاب بگیرد تا جایی که از 1881 ( شروع پوگرومها ) تا سال 1914 بیش از دو ونیم میلیون یهودی از شرق اروپا مهاجرت کردند . در این مهاجرت صهوین بهانه ای بیش نبود و این مهاجرتها عمدتا به امریکا بود نه فلسطین . از این تعداد دو میلیون به امریکا و سیصد و پنجاه هزار نفر به اروپای غربی، تعدادی به آرژانتین و سایر کشورها و تعداد بسیار کمی به فلسطین رفتند . [14] کسانی که به فلسطین مهاجرت کردند اعم از دینگرا و لائیک، عموما متعصبانی بودد که گرایشای شدید صهیونیستی داشتند و با ساکنان بومی فلسطین اعم از مسیحیان ، یهودیان و مسلمانان ناسازگاری می کردند و بومیان فلسطین آنها را متجاوزانی می دانستند که دارای مقاصد سیاسی و تجاوز کارانه و نژاد پرستانه هستند بنابر این مهاجران به فلسطین در سایه الطاف انگلستان ابتدا خاک فلسطین را اشغال،‌ و سرانجام ، حاکمیت آن را از بومیان آن کشور غصب کردند .  نخستین گامهای صهیونیسم در ایجاد گروه های شبه نظامی
تعصبات نژادی و مذهبی یهودیان مهاجر و مقابله بومیان فلسطین با این گرو های متعصب ، که به عنوان شهرک نشینان در فلسطین ساکن شده بودند ، سبب شد که رابطه خصمانه ای بین آنها برقرا شود . همین امر سبب شد که شهرک نشینان از همان بدو ورود به فلسطین درصدد ایجاد تشکیلات نظامی یا شبه نظامی برای دفاع از خود و هجوم به روستاهای اطراف به منظور توسعه زمین و شهرکهای خود در کشور فلسطین تحت قیمومیت انگلستان بر آیند . اراده ی تشکیل گروه های شبه نظامی در کنار موفقیتهای ناشی از صدور اعلامیه بالفور برای وایز من و صهیونیسم سیاسی سبب شد که طرفداران صهیونیسم در اروپا به خدمت انگلیستان در آیند و توان خود را در راستای رسیدن به آن کشور به اهداف استعماری به کار گیرند . « جنگ جهانی اول آغاز شد و نگرانی شدیدی ، جهان و بویژه یهودیان را فرا گرفت . این جنگ برای انگلیس بسیار نگارن کننده و از طرفی برای یهود بسیار نوید بخش بود ، زیرا انگلستان به این می اندیشید که امریکا را وارد جنگ سازد و از این طریق جبهه‌ی خود را تقویت کند . [15] از این جهت صهیونیستها که در امریکا دارای نفوذ بودند در پاسخ به ندای انگلستان از نفوذ خود استفاده کردند . صهیونیستها که درکمین چنین فرصتی بودند ، بی درنگ وارد مذاکره شدند و تعهد دادند که در مقابل تشکیل دولتی برای آنها در فلسطین از سوی انگلیس ، امریکا را به هر نحوی که شده وارد جنگ کنند . [16]یکی دیگر از نتایج صدور اعلامیه بالفور در بین صهیونیستهای ساکن انگلستان را می توان افزایش چشمگیر داوطلبان خدمت در لژیوم یهود دانست که در مجموع ، باعث شد در سالهای آخر جنگ جهانی اول اعظای آن به بیش از یازده هزار نفر برسد . [17]لژیوم یهود به بهانه کمک به دولت انگلستان به فلسطین اعزام شدند. این گروه مسلح آموزش دیده که همگی از یهودیان و صهیونیستهایی بودند که به دنبال مهاجرت به فلسطین و تأسیس حکومت یهودی بودند ،‌ موفق شدند مسلحانه از طریق مجاری قانونی استعماری بریتانیا به فرماندهی ژابونینسکی خود را به فلسطین برسانند . بدین ترتیب گروه های شبه نظامی مدافعان شهرکهای صهیونیستی و ورود لژیون یهود به فلسطین،‌ قدرت فوق العاده ای را به صهیونیستهایی داد که از کشورهای دیگر به فلسطین آمده بوند که آنها خود را در ابتدای راه موفقیت تأسیس رژیم صهیونیستی یافتند و از این پدیده بسیار راضی و خشنود بودند . اقدامات گروه های شبه نظامی و نظامیان صهیونیست ، موج مخالفت و اعتراضها بومیان فلسطین را ایجاد کرد ؛‌ حتی یهودیان مذهبی ساکن فلسطین و دیگر کشورهای جهان نیز به تلاش صهیونیستها برای تشکیل دولت صهیونیستی در فلسطین معترض شدند . یهودیان مخالف و منتقد معمولا از یهودیان ارتدوکس بودند که اعتقاد داشتند اسرائیل فقط در صورت بروز معجزه می تواند دوباره شکل بگیرد . این عده تشکیل دولت فعلی را به عنوان کوشش شرک آمیز از سوی بشر در غصب نقش خداوند می نگرند و سعی می کنند اسرائیل را از هم بپاشند . مشهورترین یهودیان ضد صهیونیست گروه « نتوری کاتا » است . بر اساس نگرش این گروه ، که طبق سوگندهایی که در آیات تورات وجود دارد که وقتی اسرائیل به دومین تبعیدگاه رفت ، سه عهد بین آسمان و زمین بسته شد :
1) اسرائیل نباید تنها مثل یک دیوار بالا برود .
2) خداوند اسرائیل را سوگند داده است که نباید علیه ملتهای دیگر شورش کند .
3) خداوند غیر یهود را قسم داده است که اسرائیل را مورد ظلم بیش از حد قرار ندهند . [18]
مهاجران صهیونیست ، همانطور که اشاهر شد یا لائیک بودند که در این صورت به آیات کتاب مقدس اعتنایی نداشتند و یا صهیونیستهای مذهبی بودند که صهیونیسم را در چارچوب تعالیم یهود در راستای اهداف آن می دانستند و حاضر بودند برای تأسیس وطن ملی یهود در فلسطین جانفشانی کنند . به هر ترتیب صهیونیسم سیاسی توانست با مساعدت انگلستان و برنامه های از پیش طراحی شده در قالب گروه های مهاجر شهرکهای صهیونیستی در فلسطین ایجاد کند و به تشکیل گروه های شبه نظامی و دفاعی ساکنان فلسطین اقدام کند . آژانس یهود از نظر دولت تحت قیمومیت انگلستان به عنوان نماینده رسمی یهودیان فلسطین شناخته شد و این اولین گام در جهت محو حاکمیت فلسطینیان بود . صهیونیسم سیاسی در عین حال برای رسیدن به اهداف بلند مدت به انگلستان متوسل شد و منافع خود را از طریق آن قدرت استعماری پیگیری می کرد.
تشکیل گروه های تروریستی صهیونیستی
انگلستان پس از اشغال بیت المقدس و اطمینان از اینکه امپراتوری عثمانی دیگر توان مقابله با این کشور در منطقه را ندارد ، نسبت به تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین به واسطه ملاحظات مختلف سیاسی ، استعماری خود دچار تردید شد . آنها از ورود اعضای لژیون یهودبه بیت المقدس جلوگیری کردند . سپس اقداماتی برای انحلال تشکیل لژیوم انجام دادند و در نهایت در ماه اوت 1919 مقامات نظامی حاکم بر فلسطین دستور کناره گیری ژابوتینسکی از ارتش انگلستان را پس از سی ماه خدمت صادر کردند و بدین ترتیب لژیون یهود منحل شد . ژابوتینسکی که از بر انگیختگی اعراب علهی یهودیان مهاجر واهمه داشت، تصمیم گرفت که صهیونیستها را علیه آنچه وقوعش را خیلی محتمل می دانست تجهیز کند . زیرا او قوای نظامی انگلستان را به چشم کسانی می نگریست که آماده می شوند تا به قتل و غارت یهودیان دست بزنند . از نظر او وایزمن و لوئیس براندلین، رهبران وقت صهیونیسم جهانی ، به اخطارهایش توجه نمی کردند تا انگلستان را از خود نرنجانند. [19] با این حال آژانس یهود و سایر یهودیان افراطی در دوران قیمومیت انگلستان به تأسیس گروه های تروریستی به منظور دفاع از شهرک نشینان مهاجر و تهاجم به اطراف و نیز یورش به اهداف از پیش تعیین شده اقدام کردند . د راینجا بطور خلاصه به گروه های تروریستی و اقدامات مسلحانه آنها علیه اهداف نظامی و غیر نظامی به منظور ایجاد رعب و وحشت به منظور دستیابی به اهداف سیاسی و استراتژیک آژانس یهود و صهیونیسم بین المللی بین المللی اشاره شود :
1ـ سازمان هاگانا
در دسامبر سال 1919 ژابوتینسکی توانست تعداد از صهیونیستهای مهاجر ساکن فلسطین را مجاب کند تا به اتفاق آنها سازمانی به نام هاگانا برای دفاع از صهیونیستها تشکیل دهند . [20] این گروه تروریستی در واقع ارتش رسمی آژانس یهود بود . آژانس یهود از همان ابتدا در نظر داشت که به نحوی بتواند هاگانا را در بافت امنیتی و انتظامی فلسطین وارد کند و در این رابطه درصدد جلب موافقت مقامهای انگلیسی در فلسطین بر آمد . در همین راستا ژابوتینسکی به ژنرال رونال راستورس مراجعه کرد و از او خواست اعضای سازمان هاگانا را به عنوان را به عنوان مأموران انتظامی بیت المقدس به کار گیرد . پس از صدور اعلامیه بالفور در فوریه 1920 حمایت رسمی انگلستان از در خواست صهیونیستها آشکار شد . [21] بدین ترتیب آژانس یهود در اولین گام خود به موفقیت خوبی دست یافت و استیلای صهیونیسم بر قدس را از 1920 با همکاری انگلستان به دست آورد . آژانس یهود به اقتضای زمان و ضرورتهای سیاسی ـ امنیتی از خدمات هاگانا در راستای اهداف خود استفاده کرد . بررسی اقدامات نظامی هاگانا نشان می دهد که این سازمان گاهی به نفع انگلستان و گاهی علیه انگلستان اقدام کرده ولی همواره این اقدامات بنا به درخواست آژانس یهود بوده است که از پشت پرده هاگانا را هدایت و کنترل می کرده است .
اقدامات تروریستی هاگانا
در اینجا فهرست وار به برخی از اقداماتی اشاره می شود که هگانا رأسا به آنها اقدام کرده است :
ـ ژوئیه 1933 ، ترور حیسیم ارلوسوروف ،‌رئیس بخش آژانس یهود
ـ هفدهم ژوئیه 1937 ، اقدام به قتل سه عرب از فلسطین 25 نوامبر 1940 ، خرابکاری در کشتی پاتریا که حامل یهودیان مهاجر به فلسطین بود که غیر قانونی به آنجا پناهنده شده بودند که به مرگ 140 پناهنده یهودی منجر شد . این عمل برای داغ کردن مقاومت انگلستان در نپذیرفتن پناهندگان بود.
ـ 24 فوریه 1942 ، انفجار کشتی استقروما با 769 مسافر یهودی غیر قانونی و قتل همه آنها که تنها بازمانده انها دیوید استولیار که یک افسر هاگانا بود. آژانس یهود انفجار کشتی را اعتراض و خودکشی دسته جمعه یهودیان نسبت به حکم عدم ورود به فسلطین توسط انگلستان دانست .
ـ بستم فوریه 1947 انفجار خط لوله نفتی عراق در نزدیکی حیفا با شرکت موشه دایان
ـ 19 دسامبر 1947 ،‌ انهدام دو خانه در دهکده عربی نزدیک صفر و کشتن ده عرب از جمله پنج بچه
ـ 20 دسامبر 1947 ، حمله به دهکده قزازه و انفجار خانه کدخدای ده با دینامیت [22]
2 ـ گروه بیتار
نام این گروه از اسم مؤسس آن یعنی بریت، یوسف ترومپلدر به صورت اختصاری گرفته شدهاست که در 1920 در یک درگیری مسلحانه در یکی از اردوگاه های مهاجر نشین منطق جلیلیه به دست اهالی فلسطین کشته شد . جوانان تندرو که دارای افکاری افراطی بودند و به جوانان پیراهن قهوه ای معروف بودند ، معتقد بودند که پیشبرد اهداف ایدئولوژیک خود را تنها از طریق اقدامات نظامی میسر می دانستند . از هاگانا منشعب شدند و بیتار را تشکیل دادند . [23] ژابوتینسکی رهبری این گروه تروریستی را بر عهده داشت .
3 ـ گروه ایرگون زیایی لئومی
این گروه افراطی در اواسط دهه 1930 از هاگانا منشعب شد و در دهه 1940 توسط مناخیم بگین رهبری می شد . مناخیم بگین در کتاب خاطرات خود تشکیل ، سازماندهی و اقدامات تروریستی این گروه را بدقت تشریح کند . در رابطه با تأسیس گروه نوشته است : « ارتش را تشکیل دادیم و آن را ایرگون نامیدیم و بخشهای ارتش انقلاب ، واحد کماندو و نیروی تبلیغات انقلابی را در آن به وجود آوردیم .» [24]سپس سازمان و تشکیلات و نحوه سازماندهی این گروه را تشریح می کند . او در رابطه با نظام درونی ایرگون تصریح دارد که : « نظام درونی ما به دو شرط بنیادی تکیه داشت : اول اطاعت و دیسیپلین ، دوم پنهانکاری . [25]ایرگون در سایه نظام درونی و اقدامات تروریستی موفقیت آمیزی که انجام داد در زمانی نسبتا کوتاه به مخوفترین سازمان تروریستی صهیونیستی تبدیل شد تا جایی که بگین اعتارف می کند : « همه جا هاله ای از رعب و وحشت نام سازمان را فرا گرفت وحشتی که نظیر آن را فقط در اسطوره های می توان یافت . این هاله هراس انگیز کمک فراوانی به تحقیق پیروزیهای ما می کرد که بدون آن امکانپذیر نبود. [26] موفقیتهای ایرگون سبب شد که در دهه 1940 آژانس یهود با رهبران ایرگون به توافق برسند که در قالب یک قرار داد با یکدیگر همکاری تروریستی داشته باشند .
اقدامات تروریستی ایرگون
در اینجا فهرست وار نمونه های از اقدامات تروریستی این گروه را می آوریم :
ـ 2 ژوئیه 1939 ـ‌ انفجار بازار هندوانه فروشان بیت المقدس
ـ 12 و 26 فوریه 1944 ـ انفجار بازار هندوانه فروشان بیت المقدس
ـ 25 فوریه 1944 ـ به قتل رساندن دو پلیس بریتانیایی
ـ 8 اوت 1944 ـ انجام دادن تلاشهایی برای ترور کمیسر عالی بریتانیا از جمله ترور موفق سرهارولد مک میشل
ـ 27 سپتامبر 1944 ـ حمله به چهار ایستگاه پلیس و وارد آوردن تلفات به پلیس و غیر نظامیان
ـ از ماه مارس تا می 1945 ـ اجرای سلسله بمب گذاریهایی که به قتل پلیس و غیر نظامیان منجر شد
ـ 13 سپتامبر 1946 ـ حمله به بانک عثمانی در تل آویو و حیف
ـ اول اکتبر 1946 ـ انفجار سفارت انگلستان در رم
ـ 13 مارس 1947 ـ انفجار ساختمان شنلر که محل مرکز ارتش بریتانیا در بیت المقدس بود
ـ 19 ژوئیه 1947 ـ به قتل رساندن یک پلیس انگلیسی و مجروح ساختن یک پلیس دیگر در حیفا
ـ 16 دسامبر 1947 ـ تهدید مقامات انگلستان از طریق دادن یک نامه به روزنامه تایمز
ـ اول مارس 1948 ـ در اعتراض به تصمیم سازمان ملل در خصوص تقسیم فسلطین قتل عام 254 نفر ساکنان این روستا . [27]
4 ـ گروه اشترن
این گروه د ر اواخر دهه 1930 از ایرگون منشعب شد . نام رهبر این گروه آبراهام اشترن از مخالفان سر سخت بریتانیا و دارای افکار نژاد پرستانه نازیستی و فاشیستی بود. « اشترن در سال 1939 در مخالفت به اعزام صهیونیستها برای کمک به انگلستان در جنگ با آلمان از گوره ایرگون جدا شد و گروه خود را به نام اشترن تأسیس کرد . اشترن از دوستان نزدیک موسولینی بود . او نیروهای طرفدار خود را برای عملیات مسلحانه و تروریستی علیه انگلیسی ها و اعراب در فلسطین بسیج کرد . [28] اشترن با توجه به عقاید و افکار نژاد پرستانه و دلبستگی به نازیسم و فاشیسم و عده داده بود که در قبال حمایت ایتالیا و آلمان برای بر پایی دولتی صهیونیستی در فلسطین ، این دولت جدید به وابسته آلمان و اماکن مقدسه یهود در فلسطین نیز به واتیکان وابسته خواهد بود . » [29]موضعگیری اشترن در برابر آژانس یهود یک حالت تضاد گونه در ظاهر و در عین حال در راستای اهداف صهیونیسم جهانی بود . اقدامات تروریستی گروه اشتران به قدری وسیع بود که در اسناد به دست آمده از MI5 وابسته به جامعه اطلاعاتی بریتانیا در این باره آمده است : « در ادامه ی بازجوییهای دستگاه اطلاعاتی انگلستان معلم شد که دو گروه اشترن و ایرگون در یکصد فقره عملیات تروریستی شرکت داشتند که شماری از اعضای آنها اعدام و برخی نیز به حبس ابد محکوم شدند. [30]
اقدامات تروریستی گروه اشترن
گروه اشترن با توجه به افکار و ایده های نازیستی و فاشیستی خود ، دسترسی به اهداف ز طریق اقدامات تروریستی را دنبال می کرد . بدون استثنا این اقدامات در راستای هدف صهیونیسم سیاسی بود . در اینجا فهرستوار به برخی از اقدامات این گروه اشاره می شود :
ـ ژانویه 1942 ـ فریب دو افسر بریتانیایی در تل آویو و اقدام به انفجار محل ملاقات ایشان
ـ 22 آوریل 1942 ـ ترور نافرجام بازرس کل پلیس و یکی از دستیارانش
ـ 6 نوامبر 1944 ـ ترور موفق لرد موین ، وزیر مختار بریتانیا در خاور میانه در زمان جنگ
ـ 25 آوریل 1946 ـ به قتل رساندن هفت سرباز انگلیسی در پارکینگ نظامی و دو سرباز دیگر هنگام خواب
ـ 4 ژانویه 1948 ـ انفجار بمب در میدانی در یافا که به کشته شدن 30 ـ 15 نفر و مجروح شدن 98 نفر دیگر منجر شد
ـ 3 مارس 1948 ـ انفجار یک کامیون ارتشی در جلو ساختمان سلام در حیفا
ـ 31 مارس 1948 ـ مین گذاری قطار اکسپرس قاهره ـ حیفا که به کشته شدن 40 عرب و مجروح شدن 60 نفر منجر شد .
ـ 17 سپتامبر 1948 ـ به قتل رساندن کنت فولک برنادت و دستیارش میانجی سازمان ملل درمورد مسئله فلسطین . [31]
5 ـ گروه تروریستی لهی ( Lehi )
فشار ضد تروریستی انگلستان سبب شد که « ایرگون » در سال 1939 از فعالیتهای ضد انگلیسی دست بردارد و برخی از از اعضای آن به نیروهای انگلیسی بپیوندند . اعضای برجسته اشترن پس از قتل کنت برنادت، میانجی سوئدی در سال 1948 دستگیر و روانه زندان شدند. » [32]افراطی ترین اعضای این دو گروه تروریستی که توانسته بودند جان سسالم به در ببرند ، به تأسیس گروه لهی یا مبارزان اسرائیل اقدام کردند . این گروه از نظر حجم ، کوچکترین گوره تروریستی و در عین حال فعالترین آنها بود . این گروه نحوه ی مبارزه و وابستگی سیاسی خود را نسبت به اشترن و ایرگون تغییر داد از نظر سیاسی طرفدار روسیه شد و از نظر استراتژیک خود را مشابه ارتش آزادیبخش ایرلند می دانست . خشن ترین و بی رحم ترین عضو گروه اشترن ، اسحاق شامیر به عضویت لهی در آمد . « شامیر در این گروه به مایکل ایرلندی مشهور شد » . شلیندر کارشناس امور اسرائیل در خصوص کیفیت اقدامات تروریستی این گروه نوشته است : « این گروه کوچکترین گروه تروریستی بود اما در سالهای 48 ـ 1942 حدود 71% ترورها را به اجرا در آورد . [33] اولین رهبر این گروه در سال 1942 در تل آویو به دام پلیس افتاد و هدف گلوله قرار گرفت . » [34] بزرگترین اقدام تروریستی این گروه ترور لردموین ، فرمانده نظامی انگلیس در سال 1944 در مصر بود .
6 ـ گروه پالماخ
پالماخ شاخه تروریستی گروه هاگانا بود. « نیروی ضربتی متحرک هاگانا که در سال 1941 تأسیس شد . »[35] این گروه تحت فرماندهی هاگانا در پوشش جنبش مقاومت و یا بطور جداگانه اهداف خود را ترور می کرد . برخی از اقدامات تروریستی این گروه به شرح زیر است :
ـ 14 و 15 فوریه 1938 ـ گردان سوم پالماخ روستای سعسع را مرود حمله قرار داد و بیست خانه را منفجر و 60 عرب را که عمدتا زنان و کودکان بوند به قتل رساندند .
ـ 31 و 30 دسامبر 1947 ـ پالماخ به دهکده بلد الشیخ حمله کردند و بیش از 60 عرب را در خانه هایشان به قتل رساندند .
ـ 12 آوریل 1948 ـ به دهکده قلوینا حمله کردند و 14 نفر را به قتل رساندند .
ـ 12 ژوئیه 1948 ، پالماخ در این روز به تظاهرات مردم شهر لد که در اعتراض به ورود صهیونیستها صورت گرفته بود ،‌ حمله ور شدند و تعدا 250 عرب را در آنجا به قتل رساندند . [36]
7 ـ جنبش مقاومت
جنگ جهانی دوم و تضعیف انگلستان در این زمان در اثر درگیریهای مداوم علیه آلمان و ایتالیا،‌ زمینه لازم را به منظور وارد آوردن ضربات کوبنده تروریستی و نظامی بر پیکره حکومت تحت قیمومیت این کشور در فلسطین مهیا ساخت . آژانس یهود و صهیونیسم سیاسی در این زمان تحرکات چند جانبه ای را آغاز کرد . چرخش صهیونیسم جهانی به سوی ایالات متحده برای دستیابی به اهداف سیاسی خود این در حالی بود که صهیونیسم سوسیالیست از نظر اندیشه ، در عمل به امریکای امپریالیست پناه آورد . علاوه بر آن تشکیل جنبش مقاومت با حضور افراطی ترین گروه های تروریستی صهیونیستی به منظور ضربه زدن به منافع بریتانیا در فلسطین برای اخراج نیروهای انگلیسی از کشور و جایگزین گروه های صهیونیستی به جای آنها . در این رابطه « اتحاد هاگانا ، ایرگون و اشترن که پس از آن به تنوآت هامری یا جنبش مقاومت معروف شد در نوامبر 1945 ایجاد شد . [37] بگین در خاطرات خود در این رابطه نوشت : « یک قرارداد سری میان‌ آژانس یهود به عنوان گرداننده هاگانا با ایرگون امضا شد . [38] در جنبش مقاومت ایرگون و شخص مناخیم بگین محور عملیاتهای تروریستی قرار می گیرند . بگین در خاطرات خود نوشته است : « برنامه ما بر سه پایه محکم متکی بود بررسی دقیق شیوه هایی که حکومت خود کامه در کشور به کار می برد . مطاله هوشیارانه اوضاع بین المللی ، پژوهش کامل درباره ی اوضاع بریتانیا در پایان جنگ جهانی دوم. برای رسدین به هدف به این نتیجه رسیدیم که هیبت دولت انگلستان را خرد کنیم تا حکومت آن در فلسطین زوال پذیرد . » [39]
اقدامات تروریستی جنبش مقاومت
ـ در ارتباط با اقدامات مشترک جنبش مقاومت ، مناخیم در کتاب خاطرات خود به تعدادی از عملیاتهای زیر اشاره دارد :
ـ غرق کردن دو کشتی در حیفا و یک کشتی در یافا که مسئولیت تعقیب مهاجران را به عهده داشتند.
ـ قطع کردن راه آهن در 186 نقطه به وسیله 500 انفجار و متوقف شدن حرکت قطارها از مرزهای سوریه تا غزه و یافا تا سمخ و لد تا قدس .
ـ حمله به ایستگاه لد و وارد آوردن تلفات سنگین بر تجهیزات و افراد .
ـ حمله به پالایشگاه نفت حیفا . [40]
ـ حمله به فرودگاه های دولت قیمومیت در فلسطین ، اجرای تخریبهای بزرگ در جنوب فلسطین و ...
ـ انهدام هتل ملک داود در ژوئیه 1946
ـ تهاجم اشترن و ایرگون به زندان قدس برای آزادس ازی زندانیان تروریست این گروه ها
حمله نظامی ـ تروریستی به مرکز پلیس مخفی CID در قدس و یافا
در تمام عملیاتهایی که نمونه های آن از کتاب خاطرات مناخیم بگین نقل شد آژانس یهود نظارت کامل داشته است ؛ یعنی اقدامات تروریستی با موافقت آژانس یهود انجام شده است . گروه اشترن و ایرگون و پالماخ از جانب هاگانا و بعضا همکاریهای هاگانا این اقدامات را طراحی و اجرا کرده اند .
نتیجه گیری
تأسیس صهیونیسم سیاسی در اواخر قرن نوزدهم و نفوذ آن در حکومت انگلستان برای رسیدن به هدف اصلی این سازمان ، همراه با خواست سیاسی بریتانیا زمینه مناسب را برای این کشور استعمارگر مهیا ساخت که با انعقاد پیمان سایکس ـ پیکو در 1916 و انتشار اعلامیه بالفور در 1920 ، قیمومیت فلسطین را به عهده بگیرد واز این طریق به شکلی به ظاهر قانونی ، زمینه مهاجرت رسمی و غیر رسمی یهودیان صهیونیست از سراسر اروپا و جهان را به فلسطین تحت قیمومیت انگلستان مهیا سازد . آژانس یهود را به عنوان نماینده یهودیان جهان در فلسطین به رسمیت بشناسد و صهیونیستهای مسلح هوادار آژانس یهود را درترتیبات امنیتی فلسطین وارد ساخت و بدین ترتیب سیطره آنها بر قدس از دهه 1920 بر خلاف مقاومتهای بومیان و دفاع از شهرکهای صهیونیست نشین و با هدف تجاوز به سرزمینهای مجاور در زیر سایه قدرت دولت تت قیومیت شکل گرفت . در دهه های 1930 به بعد ، که بریتانیا مهاجرتهای بی رویه و اقدامات تروریستی گروه های صهیونیست را خطرناک دید ، تلاش کرد آنها را محدود سازد . گروه های افراطی که تحت لوای آژانس یهود در صحنه فلسطین حضور داشتند به مخالفت با طرح محدود سازی مهاجرت انگلستان پرداختند . این گروه ها به نمافع بریتانیا نیز حمله کردند و علاوه بر ترور بومیان مظاهر قدرت انگلستان در فلسطین و خارج از آن را هدف قرار دادند . جنگ جهانی دوم سبب تضعیف قدرت جهانی انگلستان شد . همین امر سبب شد که توان حفظ دولت تحت قیمومیت را نداشت . به همین دلیل قیمومیت آن را به سازمان ملل ارجاع داد . آژنس یهودو صهیونیسم جهانی در یک چرخش استراتژیک که مقدمات آن را از دهه 1930 آغاز کرده بودند به جانب ایالات متحده گرایش یافتند . امریکا که در صدد پر کردن خلأ ناشی از افول انگلستان بود از طریق سازمان ملل متحد ،‌صهیونیستها را به آروزی دیرینه رساند . به این ترتیب مهاجران صهیونیست غیر فلسطینی‌، حاکمیت فلسطینی را غصب کردند و رژیم اشغالگر قدس را پدید آوردند و به اشغال مناطق فلسطین پرداختند . گروه های تروریس در فاصله سالهای دهه 1930 تا اعلام استقلال رژیم صهیونیستی ، تأثیرات عمده ای بر استراتژی و سیاست صهیونیسم جهانی و انگلستان گذاشتند که در اینجا به برخی از از آنها اشاره می شود :
ـ صهیونیسم را به تأسیس کشوری با ایده صرفا یهودی و نژاد پرستانه وارد کردند و این بر خلاف ایده اولیه تشکیل حکومت دموکراتیک متشکل از همه اهالی بود که هرتزل مطرح می ساخت.
ـ سیاستهای دگردیس شده بریتانیا در رابطه با وطن ملی یهود را به چالش کشاندند و به انگلستان تحمیل کردن که توان نگهداری و حفاظت از اماکن خود را در فلسطین ندارد . این امر در خروج انگلستان از فلسطین مؤثر بود.
ـ پیروزی گروه های تروریستی در ایجاد رعب از طریق قتل عام و کشتارهای بی رحمانه در مناطق فلسطین نشین همراه با عدم مقابله مؤثر انگلستان با این اقدامات و خالی گذاشتن پشت اعراب و ممانعت از تجهیز آنها، عملا زمینه سقوط مناطق فلسطین نشین و آواره ساختن آنها را برای گروه های تروریستی و آژانس یهود تسهیل کرد و دولت تحت قیمومیت حقوق بومیان فلسطین را دفاع از آنها رعایت نکردند .
ـ اقدامات تروریستی و پیروزیهای گروه های افراطی سبب شد که رهبران این گروه ها پس از تشکیل رژیم صهیونیستی به عنوان شخصیتهای درجه یک و سیاستمداران آینده این رژیم مطرح شوند .
ـ نتیجه این اقدامات به صهیونیسم جهانی و آژانس یهود تفهیم کرد که برای بقای رژیم خود همواره از همین اقدمات استفاده کنند .
پی نوشت:
[1] ـ واحدی ، سید محمد رضا ، بوی خون ، سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ، تهران ، 1382 ، ص 28 .
[2] ـماضی، محمد ، سیاست و دیانت در اسرائیل ، سید غلامرضا تهامی ، تهران ، سنا ، 1381 ، ص 54 
[3] ـ جدید بناب ، علی ، عملکرد صهیونیسم در برابر جهان اسلام ، مؤسسه آموزش و پژوهش امام خمینی ( ره) ، قم ، 1382 ، ص 289 .
[4] ـمحمدی ، محمد و جمعی از نویسندگان ، پژوهه صهیونیسم ، مرکز مطالعات فلسطین ، تهران ، 1381 ، ص 470 .
[5] ـ بناب ، همان ، ص 40 .
[6] ـ سوکولف، ناهوم ، تاریخ صهیونیسم ، ج 2 و 1 ، داود حیدری ، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ، تهران 1377 ، ص 412 .
[7] ـ بناب ، همان ، ص 40 .
[8] ـ سوکولف ، همان ، ص 426.
[9] ـ شیخ نوری ، محمد امیر ،‌ افسانه اسرائیل ، مروری بر چگونگی تشکیل حکومت اسرائیل ، ماهنامه اندیشه و تارخی سیاسی ایران معاصر‌، ش 15 ، آذر 1382 ، ص 84 .
[10] ـ بناب ، همان ، ص 40 .
[11] ـ صفاتاج ، مجید ، ماجرای فلسطین و اسرائیل ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، تهارن ، 1381 ، ص 84 .
[12] ـ برنر ،‌ لنی ،‌مشت آهنین ،‌ حسین ابوترابیان ، اطلاعات ،‌ تهران ، 1374 ، ص 96 .
[13] ـ ماضی، همان ، ص 18 .
[14] ـ محمدی ، همان ، ص 470 .
[15] ـ بناب ، همان ، ص 40 .
[16] ـ همان .
[17] ـ برنر‌ ،‌ همان ، ص 65 .
[18] ـ آزادی ، پرویز ‌، ضد صهیونیسم در میان یهودیان ، طاهر کرمانشاهی ، سیاست روز ، 9/4/1381 ، ص 6.
[19] ـ برنر ، همان ، ص 76 .
[20] ـ همان.
[21] ـ همان ، ص 77 .
[22] ـ مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، اسرائیل از گروه های تروریستی تا تروریسم دولتی ، تحلیل شمار24، 1377، ص 14.
[23] ـ مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور‌ ،‌ همان ، ص 5 .
[24] ـ بگین ، مناخیم ، خاطرات ، ترجمه از عبری احمد محمود ،‌ از عربی جواد صالحی ،‌ پارسارگاد ، تهران ،‌ 1371 ، ص 41
[25] ـ همان ، ص 43 .
[26] ـ همان ، ص 44 .
[27] ـ مؤسسه مطالعا اندیشه سازان نور ، همان ، ص 12 .
[28] ـ کیهان ، تضاد یهودیت با صهیونیسم ، سرویس خارجی به نقل از ندائ القدس ، 21/6/1381 .
[29] ـ همان .
[30] ـ همان .
[31] ـ مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور ، همان ، ص 16 .
[32] ـ طیب ، علیرضا ، مجموعه مقاالت تروریسم ، نشر نی ، تهران 1382 ، ص 35 .
[33] ـ کیهان ، همان .
[34] ـ طیب، همان ، ص 25 .
[35] ـ مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور ، همان ، ص 4 .
[36] ـ همان ، ص 15 .
[37] ـ همان ، ص 5 .
[38] ـ بگین ، همان ، ص 185 .
[39] ـ همان ، ص 40 ـ 38 .
[40] ـ بگین ، همان ، ص 94 و 93