تشکیلات بهائیت، اداره ای از موساد

تشکیلات بهائیت، اداره ای از موساد

سید کاظم موسوی- ر بحبوحه جنگ جهانی اول، دولت انگلستان لقب سِر و نشان شوالیه گری ( نایت هود) را به سرکرده تشکیلات بهائیت، عباس افندی(عبدالبها) داد. این قدردانی، دقیقاً زمانی صورت گرفت که نیروهای اشغالگر انگلیس در حال تصرف بخش هایی از مناطق شامات و فلسطین بود که تحت سیطره دولت عثمانی قرار داشت تا بدین وسیله مقدمات تاسیس دولت یهود را فراهم آورد.
حال باید دید که جناب عباس افندی که خود را مدافع مظلومان می شمرد و به تبع اربابان یهودی خود، مدام در حال مظلوم نمایی بود، در پشت پرده، چه راز و رمزی با انگلیس داشته که باید به این نشان مزین می شد؟!
به هر حال دریافت خفت بار این نشان از دست فرمانده لشگر اشغالگر انگلیس در فلسطین، در کنار پرچم این کشور توسط عباس افندی را تصور کنید و بعد آن را با شاعر آزاده هندی به نام "رابیندرانات تاگور" مقایسه کنید که وقتی خواستند این نشان را به او بدهند، نامه ای به "لرد چلمس فورد"، نایب السلطنه انگلستان در هند، نوشت و گفت:
«این نشان شوالیه را که به من داده اید، نمی خواهم. بیخ ریش صاحبش بماند. این نامه از سطر سطرش، درد و داغ می جوشد و تار و پودتان را آتش خواهد زد.»
اما عباس افندی هم در همان زمان با نگارش نامه ای خطاب به جورج پنجم، امپراطور انگلیس، برای او دعا کرده و تأییدش را از خدا می خواهد و آرزو می کند که سایه اش بر سر سرزمین فلسطین هماره مستدام باشد!
در اوج جنگ جهانی اول که نیروهای اشغالگر انگلیس برای درهم کوبیدن دولت عثمانی در خاورمیانه و هرگونه مقاومت مردم ستمدیده فلسطین ( که در آن زمان جزئی از امپراطوری عثمانی بود) به حیفا وارد می شود، با کمبود آذوقه روبرو شده و در خطر شکست قرار می گیرد.
وقتی عباس افندی متوجه این موضوع می شود، پس از گفتگو با افسران ارشد انگلیسی آنها را از نگرانی خارج می کند و می گوید:
« من به اندازه ارتش شما آذوقه دارم» و در انبارهای خویش را که از قبل آذوقه زیادی در آن پنهان کرده بود به روی ارتش انگلیسی می گشاید و این موضوع، باعث پیروزی نیروهای انگلیس در فلسطین می شود.
ناشر کتاب معروف لیدی بلامفیلد، به نام "the chosen highway" در صفحه 210 این کتاب، در پاورقی همین صفحه اضافه می کند که خانم بلامفیلد اکثرأ یادآوری می کرد که این مخازن گندم عبدالبهاء در زمان سلطه نیروهای عثمانی، مخفیگاه خوبی برای حفظ گندم ها بوده است!
و بدین ترتیب راه برای تحکیم تسلط ارتش انگلیس و مقدمات حمایت از تشکیل یک دولت یهود در منطقه فلسطین هموار می گردد.
جالب تر آنکه عباس افندی، این سلطه غاصبانه دولت استعمارگر انگلیس بر سرزمین فلسطین را به " برپا شدن خیمه های عدالت " تعبیر کرده و تأییدات جرج پنجم را از خدا مسئلت کرده و آرزوی جاودانگی سایه این امپراطور تجاوزگر بر آن سرزمین را دارد !(1)
این موضوع، اثرات فراوانی بر مبارزان فلسطینی می گذارد. به طوری که جمال پاشا، حاکم دولت عثمانی که در مقابل سپاه انگلیس مقاومت می کرد، آنقدر از این موضوع عصبانی می شود که می گوید: " هرطور میل عباس افندی باشد، بین دارزدن و کشتن مختار است. هرکدام را که خواست، او را مجری کنم.(2)
عباس افندی به لحاظ ارتباط با سرویس مخفی انگلستان، پیشگویی می کند که «عنقریب، قوم یهود به این سرزمین باز خواهد گشت.»(3) و همین اظهارات است که شک را به یقین تبدیل می کند که وی جاسوس انگلستان در سرزمین های اسلامی بوده است.
زمانی که پیروزی یهود در منطقه، مسجل می شود عباس افندی برای عزت اسرائیل و شوکت یهودیان که توانسته اند مردم فلسطین را آواره و دربدر نمایند، دعا می کند و می گوید :
«اسرائیل عنقریب جلیل گردد و این پریشانی به جمع مبدل شود، شمس حقیقت طلوع نمود و پرتو هدایت بر اسرائیل زد تا از راه های دور با نهایت سرور به ارض مقدس ورود یابند.»
سپس از صمیم قلب، بزرگی یهود را از خدا می خواهد که: «ای پروردگار، وعده خویش آشکار کن و سلاله حضرت جلیل را بزرگوار فرما. تویی مقتدر و توانا و تویی بینا و شنوا و دانا»(4)
در مقابل، دولت اسرائیل برای قدردانی از این همه زحمت به وظیفه خویش عمل کرده و همه گونه وسایل راحتی و آسایش اهل بهاء را فراهم می آورد تا جایی که خود سرکردگان این تشکیلات استعماری به آن اعتراف دارند: «دولت اسرائیل وسایل راحتی ما را فراهم کرد.»(5) سپس درحالی که در اغلب کشورهای اسلامی، تبلیغ بهائیت و شعائر آن ممنوع اعلام شده، دولت اسرائیل همه گونه آزادی را به بهائیان ارائه می دهد تا جایی که آنها را از مالیات های گزاف، معاف می کند: «در ارض قدس، شعائر امریه بی پرده و حجاب مجری گشت و تسجیل عقدنامه بهائی در دوایر حکومتی و معافیت مقامات و توابع آن از رسوم دولت از طرف اولیای امور تصویب گردید.»(6)
همان طور که مطلعید، برای کشوری در حال جنگ، منابع مالی بسیار حیاتی است تا بتواند دشمن را از پا درآورد. دولت اسرائیل هم، در آن زمان با مردم محروم فلسطین در حال جنگ بود و از سوی دیگر می بایست امکانات اسکان یهودیان مهاجر را مهیا می کرد. پس به این کمک های مالی بسیار محتاج بود. از سوی دیگر برای رفع نیاز های خود اقدام به جمع آوری اعانات مختلف از یهودیان و دول اروپایی کرد بود، اما توجه داشت که نباید به " دوستان خودش" فشاری وارد کند و "متحدانش" را در مضیقه گذارد. به همین دلیل تمام مصالح ساختمانی گران قیمت بهائیان را که از خارج، به ویژه ایتالیا برای ساختن قبر علی محمد باب و دیگر ساختمان های مقر بهائیان در حیفا و عکا وارد می شد را به کلی از حقوق سرسام آور گمرکی معاف می کند: «دولت اسرائیل برای مصالح ساختمانی مقام اعلی گمرک نمی گیرد»(7) و از همه جالبتر، سخنان خانم روحیه ماکسول، همسر آمریکایی شوقی افندی است که حرف آخر را در مورد رابطه بهائیت با اسرائیل و صهیونیسم ادا کرده است و ابراز داشته که: «من ترجیح می دهم که جوانترین ادیان! (بهائیت) از تازه ترین کشورهای جهان (اسرائیل) نشو و نما نماید و در حقیقت، باید گفت آینده ما (یعنی بهائیت و اسرائیل) چون حلقه های زنجیر به هم پیوسته است.»(8)
حتماً شایسته است که تمامی محافل بهائی جهان این جمله سرکارخانم را بر سر در ورودی مراکز خویش نصب کنند تا "متحدان اسرائیل" برای آنهایی که هنوز شک دارند و آنهایی که نمی خواهند باورکنند که این تشکیلات وابسته به سازمان یهود است، خیلی صریحتر شناسایی شوند و آرمان های تشکیلات بهائیت واضح گردد و معلوم شود که اهداف این تشکیلات استعماری چیست که با اهداف دولت اسرائیل همچون حلقه های یک زنجیر به هم پیوسته است؟ دقت کنید: "حلقه های یک زنجیر" یعنی این دو همراه و همگام، با تمامی قوا از اهداف خویش دفاع می کنند و به سوی یک آرمان گام بر می دارند!


پی نوشت
1- مکاتیب عبدالبهاء، عبدالبها، جلد 3 ص 347
2- خاطرات حبیب، حبیب موید،موسسه ملی مطبوعات امری، جلد 1 ص 446
3- همان، جلد1 ص 20
4- همان، جلد1 ص 53
5- اخبار امری، سال 107 بدیع، شماره 8 ، ص 2
6- توقیعات مبارکه نوروز، سال 101 بدیع، ص159
7- اخبار امری، سال 108 بدیع، شماره 5 ، ص 11 ، ستون دوم
8- اخبار امری، دیماه 1340، شماره 10، ص 601ش