اشغال و عقب‏نشينى از نوامبر تا دسامبر 1956

در جريان عمليات ، نخستين موج از هواپيماهاى كن برا از قبرس در ديرگاه بعد از ظهر 31 اكتبر به پايگاههاى هوايى مصر حمله كرد، متأسفانه پاره‏اى از هواپيماهااز هدف مورد نظر خود يعنى پايگاههاى نظامى در نزديكى قاهره منحرف  شدند و به فرودگاه كشورى  بين‏المللى قاهره حمله كردند.

سند 1 ـ 4 سرخط‏هاى روزنامه‏هاى ملى بريتانيا 31 اكتبر 1956
اخبار اين حمله‏ها در مجلس عوام كه مشغول مباحثه مداوم دربارة سياستهاى دولت در خاورميانه بود صحنه‏هايى از آشفتگى به وجود آورد. ايدن كه مخاصمه با مصر را آغاز كرده بود دروضعيت ناخوشايند رويارويى با چنان انتقادى از سوى مخالفان قرار گرفته بود كه مجلس ناچار شد پس از يك مباحثه داغ بر سر آن كه آيا در واقع ميان مصر و بريتانيا وضعيت جنگى برقرار است يا خير، نشست خود را تعطيل كند. اين حملات مخالفان، كه در طول دوران عمليات نظامى ادامه داشت ، بر نكته‏اى تمركز داشت كه گيت اسكل آن را زير پا نهادن سه شالودة بنيادى سياست خارجى بريتانيا از سال 1945 مى‏دانست: اتحاد انگلستان و امريكا، منشور سازمان ملل و دولتهاى مشترك‏المنافع. علاوه بر اينها اتهام زشت «ساخت و پاخت» در وست مينيستر شروع به شايع شدن كرد. سلوين لويد با سهل‏انگارى نفس‏گيرى  به اين اتهام پاسخ مى‏داد واعلام مى‏كرد كه «ادعاى تحريك اسرائيل به انجام عمليات از طرف  دولت علياحضرت ملكه ادعايى نادرست است. هيچ توافق قبلى ميان ما صورت نگرفته است» (به سندهاى 26ـ 3 صفحات 94ـ 93، 28ـ 3 صفحات 97 ـ 96، 29ـ 3 صفحات 99ـ 97، و 30ـ 3 صفحات 101ـ 100 مراجعه شود) بدين ترتيب فرايند دنباله‏دار فريب دادن مجلس عوام و به دنبال آن كل كشور آغاز شد و به قول كيت كايل «هنوز هم جاى شگفتى است كه چگونه كسى كه اين سخنان را بر زبان آورده است به عنوان سخنگوى مجلس عوام انتخاب مى‏شود.» (كايل 1991 صفحه 379)
     براى ايدن و دولت او وضعيت بدترى در پيش بود. در حالى كه حملات هوايى ادامه داشت و كشتى‏هاى نيروهاى اشغالگر به آرامى از مالت به سوى سواحل پرت سعيد عازم بودند، بريتانيا و متحدان آن با محكوميتهاى فزايندة گسترده‏اى از كشورها منجمله ايالات متحد و كشورهاى مشترك‏المنافع در شوراى امنيت كه علميات نظامى در خاورميانه را نكوهش مى‏كردند روبه رو بود. در شامگاه 31 اكتبر با اقدام يوگسلاوى، موضوع به نشست ويژة مجمع عمومى ارجاع شد و اين اقدام طورى بود كه نه فرانسه و نه برتيانيا نمى‏دانستند آن را وتو كنند. ايدن درچاهى كه خود كنده بود مى‏افتاد، چون در اول نوامبر براى كاستن از رويارويى در مجلس عوام، اشاره كرد كه بريتانيا مايل بوده است مشاركت سازمان ملل را دريافتن راه‏حلى براى درگيريها، كه شامل نقش نگاهبانى صلح به دنبال آتش بس بود، ببنيد.
     خشم نسبت به عمليات فرانسه و انگلستان در خاورميانه چنان بالا گرفت كه مجمع عمومى براى نخستين بار نشست اضطرارى بر پا كرد و برخلاف ميل لندن، قطعنامه امريكا را براى آتش بس در 2 نوامبر 1956 تصويب كرد. دالس به هنگام ارائه اين قطعنامه گفت:
گمان نمى‏كنم هيچ نماينده‏اى تا كنون با دلى سنگين بارتر از دل من كه امشب از پشت اين تريبون سخن مى‏گويم، سخن گفته باشد. ما درباره موضوعى كه اهميت حياتى دارد صحبت مى‏كنيم، در حالى كه ايالات متحد، خود را قادر به همراهى با سه دولتى كه با آنها پيوند و دوستى ژرف دارد و براى آنها احترام و ستايش قايل است. دو تا از آنها قديم‏ترين، مطئمن‏ترين و قابل اعتمادترين متحدان او هستند.

سند 2 ـ 4 قطعنامه 997 مجمع عمومى (اى. اس. يك) پذيرفته شده در                2 نوامبر 1956
     اين قطعنامه:
     1ـ همه طرفهايى را كه اينك در منطقه درگير مخاصمه هستند عزم مى‏كند كه به عنوان اولويت با آتش بس فورى موافقت كنند و به عنوان جزيى از آتش بس، تحريكات نيروهاى نظامى و تسليحات را در منطقه متوقف كنند.
     2ـ همه طرفها را به توافق فورى متاركه جنگ و عقب كشاندن نيروها به پشت خط متاركه و دست كشيدن از تهاجم به آن سوى خط متاركه در درون خاك همسايه و رعايت دقيق مفاد توافقنامه‏هاى ترك مخاصمه عزم مى‏كند.
     3ـ به همه كشورهاى عضو توصيه مى‏كند كه از فرستادن كالاهاى نظامى به منطقه نزاع خوددارى كنند و به طور كلى از انجام هر عملى كه از اجراى اين قطعنامه جلوگيرى كند يا آن را به تعويق بيندازد خوددارى كنند.
     4ـ لازم مى‏داند كه براى مؤثر شدن آتش بس، براى بازگشايى آبراه سوئز و تضمين آزادى كشتيرانى در آن، گامهايى برداشته شود.
     5ـ از دبيركل درخواست مى‏كند كه فورا موارد پذيرش اين قطعنامه را به شوراى امنيت و مجمع عمومى گزارش كند تا بر اساس آن عمليات بعدى كه ممكن است طبق منشور، لازم شمرده شود، مشخص شود.
     6ـ تصميم دارد كه تا هنگام پذيرفته شدن اين قطعنامه در حال نشست اضطرارى بماند.
مأخذ: فرنك لند (ويراستار).1959 صفحات 271 ـ 270

     از نظر دولت بريتانيا كه در محاصرة روزافزون قرار گرفته بود، دو نكته اهميت خاص داشت يكى آن كه در مجمع عمومى تنها حمايتى كه از عمليات نظامى سه جانبه به عمل آمد، از آنِ استراليا و نيوزيلند بود و ديگر آن كه ايالات متحد و شوروى براى محكوم كردن عمليات بريتانيا با هم همراه مى‏شدند.
     فشار بر ايدن با رسيدن تلگرامى از ديكسن در نيويورك افزايش مى‏يافت. ديكسن به دشمنى روزافزون با بريتانيا در سازمان ملل به دنبال گزارشهاى دامنه گستردة بمبارانهاى تهاجمى هدفهاى مخابراتى در نواحى غيرنظامى، اشاره مى‏كرد. سياستمدار محترم استدلال مى‏كرد كه:
موضوع ما در اينجا دفاع ناپذير مى‏شود... اگر ما شهرهاى بى دفاع را بمباران كنيم و مردم غير نظامى را از ميان ببريم يا با نيروهاى مصرى در جنگ درگير شويم كم‏ترين شانسى براى جلب همدردى نداريم. برعكس، اين عمليات باعث مى‏شود كه پيشنهاد ما كاملاً بدبينانه جلوه كند و شالودة وضعيت ما را در اينجا يكسره سست كند. در اين اوضاع و احوال تنها راه شرافتمندانه براى دولت علياحضرت ملكه و دولت فرانسه، فراخواندن نمايندگان و ترك سازمان ملل است.
(مركز اسناد نخست وزيرى 1105 ـ 11، 3 نوامبر 1956

     ايدن عليرغم اين دردسرها، محكم ايستاده بود. در شامگاه 3 نوامبر 1956 در تلاش براى توجيه سياست خود نطقى خطاب به ملت ايراد كرد. از نسخه مكتوب اين سخنرانى معلوم مى‏شود كه اين همه رويداد، تغيير اندكى در ذهن نخست‏وزير ايجاد كرده است.


سند 3 ـ 4 سرآنتونى ايدن خطاب به ملت سخنرانى مى‏كند                3 نوامبر 1956
     چه بايد بكنيم؟ ما موضوع را به شوراى امنيت حواله كرديم. آيا بايد موضوع را به آنها وامى‏گذاشتيم؟ آيا بايد راضى به اتنظار مى‏شديم تا ببينيم آنها وارد عمل مى‏شوند يا خير؟ اين موضوع چقدر طول مى‏كشيد؟ و در اين مدت، آتش در جنگل تا كجا گسترش مى‏يافت؟ آيا حرف كافى بود؟ آنچه كرده‏ايم اين بوده است كه فورا نقش پليس را بر عهده بگيريم: انجام عمليات براى پايان دادن به جنگ و جدا كردن دو ارتش از يكديگر. ما به سرعت وارد عمل شديم و به شوراى امنيت گزارش داديم و به نظر من چندان طول نمى‏كشد تا بر همه آشكار شود كه ما به درستى و خردمندانه عمل كرده‏ايم ...
     انديشه ديگر كه يك انديشه مشخص است اين است كه من در سراسر زندگى‏ام مرد صلح بوده‏ام، براى صلح كوشيده‏ام، براى صلح تقلا كرده‏ام، براى صلح مذاكره كرده‏ام. من مرد جامعه ملل و مرد سازمان ملل بوده‏ام و هنوز همان كسم با همان اعتقادات و با همان سرسپردگى به صلح. حتى اگر هم بخواهم نمى‏توانم غير از اين باشم و با قطعيت قانع شده‏ام كه عملى كه ما انجام داده‏ايم درست است ...
     پس اى دوستان، بالاخره، ما به دنبال انجام چه عملى هستيم؟ پيش و بيش از هر چيز بايد به جنگ پايان بدهيم، دو ارتش را از هم جدا كنيم و مطمئن شويم كه جنگ ديگرى در نمى‏گيرد. ما از آن رو وارد ميدان شديم كه سازمان ملل نمى‏توانست به موقع وارد عمل شود. اگر سازمان ملل زمام اوضاع را در دست بگيرد ما خوشامد مى‏گوييم. در واقع ما به سازمان چنين پيشنهادى داديم. و اينك عمليات پليسى تنها به معناى پايان دادن به جنگ نيست بلكه استقرار صلح پايدار در منطقه‏اى است كه ده سال است در زير تهديد مداوم جنگ زيسته يا كوشيده است زيست كند.
مأخذ: آيِرز (ويراستار) 1964، ص ص 215 ـ 214

     اشارة ايدن به جايگزين شدن نيروهاى پاسدار صلح سازمان ملل متحد به جاى نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى احتمالاً با اين تصور صورت مى‏گرفت كه سازمان ملل نمى‏توانست با سرعت زياد وارد عمل شود. اما اين واقعيت كه سازمان ملل قادر بود به سرعت وارد عمل شود ديدن را در وضعيتى به دفاع قرار داد كه پس از پذيرفتن اين تعهد در برابر افكار عمومى، ديگر نمى‏توانست منطقا از اين راه برگردد. ابتكار لسترپيرسن  وزير امور خارجه كانادا كه امكان ايجاد نيروى اضطرارى سازمانملل متحد براى پاسدارى از هر نوع آتش‏بس را مطرح مى‏كرد، بر نظر ايدن تقدم داشت. دالس اين پيشنهاد را رها نكرد و در روز چهارم نوامبر 1956 قطعنامه‏اى براى عملى‏كردن آن تصويب شد.
     اين رويداد همراه با قطعنامه‏اى كه هند پيشنهاد كرد و با تأييد قطعنامه دوم نوامبر از دبيركل مى‏خواست كه طى مدت 12 ساعت براى قبولاندن آن اقدام كند، دولت بريتانيا را با يك معماى تمام عيار روبه رو كرد. «معماى تمام عيار» لقبى بود كه به بلوف ايدن داده شده بود. تحولات ناراحت‏كنندة بيشترى در روز 4 نوامبر 1956 به كميته مصر گزارش داده شد؛ اما اين كميته فرود آمدن نيروهاى چترباز را كه قرار بود فرداى آن روز صورت بگيرد، بيست و چهار ساعت پيش از عمليات، تحريم كرد.

سند 4 ـ 4 نظر لويد دربارة فشارهاى فزاينده بر  بريتانيا
     همچنين به ما گفته‏اند كه شامل‏كردن نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى در UNEF (نيروى اضطرارى سازمان ملل متحد) ناپذيرفتنى است. افزوده‏اند كه نمايندگى اسرائيل در سازمان ملل گفته است كه اگر مصريان با آتش‏بس موافقت كنند اسرائيل هم آن را مى‏پذيرد و مصريان ناچار بودند كه موافقت كنند. پس از پژوهش بيشتر، معلوم شد كه موضوع به آن سادگى كه به نظر مى‏رسيد نيست. اسرائيليها عقب‏نشينى به پشت مرزهاى پيشين، يعنى خطوط ترك مخاصمه را نپذيرفته و با ورود نيروى اضطرارى سازمان ملل متحد موافقت نكرده بودند.
     كميته تصميم گرفت كه ما بايد بار ديگر بر حضور نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى در نيروى اضطرارى پافشارى كنيم. ما راه ديگرى براى به وجود آمدن اين نيرو نمى‏ديديم. در جريان عمل تنها پشتيبانى لجستيكى ما بود كه اين نيرو را به انجام عمليات قادر مى‏كرد. بعد موضوع تعويق فرود آمدن نيروهاى هوايى به مدت بيست و چهار ساعت پيش كشيده شد تا فرصتى براى پاسخ دادن به اين پرسش فراهم شود. اين رويداد پرسش ديگرى را مطرح كرد بدين مضمون كه اگر اين عمليات بيست و چهار ساعت به تعويق بيفتد آيا بار ديگر امكان اجراى آن هست؟
     در همين نشست بود كه گزارشى از ديكسن رسيد كه نشان مى‏داد در نيويورك بحثهايى درباره تحريم نفتى به ميان آمده است. مك‏ميلن دستهاى خود را به هوا بلند كرد و گفت: «تحريم نفتى! كار را تمام مى‏كند.» دو نفر از كسانى كه حاضرند، اين جريان را به ياد مى‏آورند.
مأخذ: لويد، 1978، ص 206

     البته بايد يادآورى كنيم كه نه در يادداشتهاى كميته مصر و نه در يادداشتهاى كامل هيأت دولت در همان شامگاه، نامى از تحريم يا فشار اقتصادى به ميان نيامده است.
     طبق يادداشتهاى ايدن، اين تحولات بار مسئوليت ناخوشايندى را بر دوش بريتانيا نهاد چون تا هنگامى كه آتش بس را نمى‏پذيرفتند، به تنهايى مسئول ادامة مخاصماتى بودند كه هدف اقرار شدة آنها از مداخله براى قطع دشمنى بود. ايدن چند امكان را بررسى مى‏كرد:
اول آن كه بريتانيا پيشنهاد عدم حضور نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى را نپذيرد، دوم آن كه پياده‏شدن چتربازان به مدت بيست و چهار ساعت به تعويق بيفتد تا دولتهاى مصر و اسرائيل فرصتى براى پذيرفتن نيروهاى اضطرارى سازمان ملل متحد داشته باشند و سازمان ملل در عوض فرصت مداقه در اين مطلب داشته باشد كه آيا نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى مى‏توانند جزو نگهبانهاى پيشاهنگ ن ـ ا ـ س ـ م باشند يا نه، و سوم آن كه عمليات نظامى تا مدتى نامعلوم به تعويق بيفتد و براى دستيبابى به يك راه‏حل در حمايت سازمان ملل، فشار سياسى و ديپلوماتيك به كار رود.
(مركز اسناد عمومى هيأت دولت، 30 ـ 1280، بند دو، م(56) 79، 4 نوامبر      1956)
سند 5 ـ 4 ايدن محكم مى‏ايستد، 4 نوامبر 1956
     نخست‏وزير با جمع‏بندى بحث، اظهار داشت كه آشكار بود كه توازن تعيين‏كنندة افكار به سود اجازه دادن اجراى مرحله آغازين عمليات نظامى طبق برنامه بود. او با توجه به اين نكته پيشنهاد مى‏كرد كه به سازمان ملل متحد آگاهى داده شود كه به نظر حكومتهاى بريتانيا و فرانسه، هنوز قراردادن يك نيرو در ميان مصر و اسرائيل براى جلوگيرى از ادامه مخاصمات، تضمين عقب‏نشينى سريع نيروهاى اسرائيل، برقرار نگاهداشتن رفت و آمد در آبراه سوئز و پيش بردن راه‏حل مسايل عمدة منطقه، ضرورى است. به اين منظور عمليات معين نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى با هدفهاى دقيقا محدود ادامه مى‏يابد اما به محض آن كه دولتهاى مصر و اسرائيل طرح سازمان ملل متحد براى استقرار يك نيروها بين‏المللى با عملكرد فوق را بپذيرند نيروهاى بريتانيا و فرانسه همة عمليات نظامى خود را متوقف كنند. البته راه‏حل نو و سازندة مسائل خاورميانه همچنان به صورت موضوعى فورى بر جا مى‏ماند. براى رسيدن به اين هدف، بايد شوراى امنيت به تشكيل نشست پس از وقت در سطح وزيران فراخوانده شود و به يك راه‏حل بين‏المللى دست بيابد كه به همراه تدبيرهاى تقويت‏كنندة آن، از سوى طرفهاى درگيرى تحمل شود.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، هيأت دولت 30 ـ 128 بند دو CM (56) 79، 4 نوامبر 1956

     اين يادداشتهاى ملايم، دگرگونى تعيين‏كننده‏اى در ماهيت پشتيبانى از عمليات را پنهان مى‏كرد. براى نخستين بار در هيأت دولت رأيى گرفته شد كه نشان مى‏داد در حدود شش وزير دربارة ادامه عمليات نظامى دودلى‏هاى جدى دارند و از ميان سه وزير خدماتى تنها يك تن يعنى هيلزم  با ادامه عمليات موافق است. (رودز جيمز،1987، ص‏ص 567 ـ 566) بر پايه پاره‏اى برآوردها، اين شكاف ناگهانى كه دو تن از هواداران دو آتشه عمليات نظامى يعنى كيلمور و سليسبرى را در بر مى‏گرفت، ايدن را به جايى كشاند كه به همكاران ارشد خود بگويد كه «اگر آنها نتوانند ادامه بدهند او ناچار است استعفا كند» (كارلتن، 1988، ص‏ص 75 ـ 74). ايدن با رسيدن خبر سرباززدن اسرائيل از پذيرفتن آتش‏بس، از اين بن‏بست البته به طور موقت نجات يافت. عمل اسرائيل انگلستان و فرانسه را قادر مى‏ساخت تا بر عمل اشغال پافشارى كنند. در نخستين ساعتهاى روز پنجم نوامبر 1956 نيروهاى چترباز انگليسى ـ فرانسوى در حومه پورت سعيد فرود آمدند و در دستيابى و حفظ هدفهاى خود تنها با دشواريهاى كوچكى روبه‏رو شدند. يك روز بعد عمليات اشغال دريايى پورت سعيد كه مدتها انتظار آن مى‏رفت كار آنها را دنبال كرد البته اين گونه موفقيتهاى نظامى در برابر فشارهاى مداوم و رو به فزونى منابع داخلى و خارجى براى توقف دشمنيها ارزش چندانى نداشت.

سند 6 ـ 4 تظاهرات ضدجنگ در لندن، 5 نوامبر 1956
     در شامگاه 4 نوامبر 1956 گيت اسكل پاسخ خود به ايدن را از تلويزيون پخش كرد. رهبر خوب كارگر در اين برنامه تلويزيونى جدال‏آميز كه به دنبال تظاهراتى در ميدان ترافالگار به سخنرانى آنورين بوان پخش شد، حمله بيرحمانه‏اى بر سياست دولت وارد آورد.

سند 7 ـ 4 پخش سخنرانى هيوگيت اسكل براى ملت 4 نوامبر 1956
     اشتباه نكنيد، اين جنگ است، بمباران، تخريب، حمله به ايستگاههاى راديو، مراكز تلفنى، و ايستگاههاى راه‏آهن به زودى پياده‏شدن و جنگ ميان نيروهاى زمينى را به دنبال خواهد داشت.
     ما همه اينكارها را به تنهايى و فقط به يارى فرانسه انجام داده‏ايم: با وجود مخالفت جهان و عليه جهان. اين عمليات، عمليات پاسدارى نيست، قانونى در پشت آن نيست. ما قانون را در دستهاى خود گرفته‏ايم ...
     نخست‏وزير گفته است كه ما براى جداسازى دو طرف وارد عمل مى‏شويم ولى كسى با بمباران پايگاههاى هوايى و فرودآوردن نيرو در صد مايلى يكى از دو طرف نمى‏تواند دو لشكر را از هم جدا كند. نه. اين دومين حملة وحشيانه عليه كشورى است كه پيشتر قربانى يك حمله بوده است.
     حالا طرح تازه‏اى پيش كشيده شده است: طرحى كه طبق آن ما براى بازكردن راه براى نيروهاى سازمان ملل وارد عمل مى‏شويم، اما در اتمام حجت به مصر چيزى دربارة اين موضوع گفته نشده است. در شوراى امنيت چيزى در اين باره گفته نشده است. اگر اين طرح، طرح دولت بود چرا آن را پيشتر اعلام نكردند؟ چرا با قبول قطعنامه‏هاى ديگر شوراى امنيت، آن را درست در آغاز كار پيشنهاد نكردند، من به شما مى‏گويم چرا اين كار را نكردند. اگر نخست وزير موافقت كرده بود، بريتانيا نمى‏توانست آبراه را اشغال كند، چون انديشه ايجاد نيروى پاسدار سازمان ملل كه كانادا ديروز آن را پيشنهاد كرد كاملاً متفاوت است. اين طرح، كنترل آبراه را به ما واگذار نمى‏كند ...
     پيامدهاى اين جريان چيست؟ ما منشور سازمان ملل را نقض كرده‏ايم ... [و] شكاف عميقى در كشورهاى مشترك‏المنافع [ايجاد كرده‏ايم] ... ما بايد مطمئنا بدون بحث و قيد و شرط قطعنامه‏هاى مجمع عمومى سازمان ملل را براى آتش‏بس فورى بپذيريم ... ما بايد حمايت كامل خود را از قطعنامه جديدى كه امروز آن را نپذيرفتيم اعلام كنيم تا نيروهاى سازمان ملل بتوانند تا زمانى كه به صلح كامل دستيابى شود از مرزهاى عرب و اسرائيل پاسدارى كنند.
     ولى ـ اشتباه نكنيد ـ اين امر به معناى دست كشيدن از طرحى است كه ريشه اين خط مشى را تشكيل مى‏دهد: طرح تلاش براى حل مسأله آبراه سوئز با اعمال زور. اين يعنى بازگشت به پاى ميز مذاكره ....
     من باور نمى‏كنم كه نخست‏وزير فعلى بتواند اين خط‏مشى را پيش ببرد. نمى‏خواهم بگويم سوءنيت دارد ... ولى سياست او در اين هفته اخير فاجعه‏بار بوده است و او مطلقا، مطلقا در جهان بى‏اعتبار شده است. تنها يك چيز مى‏تواند شرافت و حيثيت كشور ما را نجات دهد. مجلس بايد سياست دولت را رد كند. نخست‏وزير بايد استعفا كند ....
مأخذ: آيرز (ويراستار)، 1964، ص‏ص 218 ـ 217

     اين سخنرانى شاهد آشكارى از قطبى شدن روزافزون عقايد در درون بريتانيا بود. پخش اين سخنرانى را مى‏توان دنباله خط گيت‏اسكل در طول بحران دانست اما با توجه به آن كه نيروهاى بريتانيا در آستانه عزيمت به سوى عمليات بودند، بعضى محافل آن را غيرميهن‏دوستانه مى‏دانستند. اما گيت‏اسكل در ميان عناصرى از مطبوعات، به ويژه آبزرور و نيز تايمز كه پيش از آن از دولت پشتيبانى مى‏كرد، هوادارانى به دست آورد.

سند 8 ـ 4 سرمقاله آبزرور دربارة ايدن، 4 نوامبر 1956
     ما مى‏خواهيم پوزش بطلبيم. پنج هفته پيش گزارش داديم كه هر چند ما مى‏دانستيم كه حكومت ما بر خلاف تعهدات جدى بين‏المللى خود به حملة نظامى دست نمى‏زند، مردم در كشورهاى ديگر ممكن است طور ديگرى فكر كنند. رويدادهاى هفته پيش ثابت كرد كه ما يكسره در اشتباه بوده‏ايم. اگر در داخل و خارج كسى را گمراه‏كرده‏ايم، امروز بى‏قيد و شرط پوزش‏مى‏خواهيم. مامتوجه نشده بوديم كه حكومت كشورمان قادر به انجام اين گونه نادرستيها و نابخرديها است.
     حالا ديگر دولت هر كارى بكند نمى‏تواند حمله هوايى به مصر را كه پس از اشغال مصر به وسيلة اسرائيل صورت گرفت خنثى كند، نمى‏تواند آن شتابزدگى عمدى را كه حتى به نزديك‏ترين متحدان ما فرصت ابراز مخالفت نداد خنثى كند، نمى‏تواند ماهيت ناآبرومندانه اتمام حجت‏هاى خود را كه به گونه‏اى تنظيم شده بود كه مصر مطمئنا آن را رد مى‏كرد، عادى نشان دهد.
     اينك توانايى حزب محافظه‏كار در نجات دادن خود از نابودى براى يك نسل در گرو امكان برپا كردن يك طغيان واقعى حزبى است كه در بازگرداندن وضعيت طبيعى مشاركت داشته باشد. اما صرفنظر از اين كه حزب محافظه‏كار ممكن است كارى صورت دهد، لازم است جهانيان بدانند كه هيأت دولت ايدن ديگر از اعتماد ملت برخوردار نيست. تا هنگامى كه نتوانيم راهى براى روشن‏كردن مطلق اين نكته پيدا كنيم. يكايك ما به همان اندازة دولت در اين نابخردى و بى‏مسئوليتى مقصريم.
     هيأت دولت ايدن در طول تابستان نشان داده است كه نمى‏فهمد در چه دنيايى زندگى مى‏كنيم. ديگر نمى‏توان كشورها را از ترس اين كه مبادا به منافع بازرگانى كشور ما لطمه بزنند بمباران كرد ... تقدس زندگى انسان در جهانِ مدرن بهترين عامل ارزيابى است.
     هر فرد اين كشور كه با حمله دولت به مصر مخالف است، وظيفه دارد كه مخالفت خود را با نامه نوشتن به نماينده منطقه خود و متقاعد كردن او و برپايى تظاهرات به هر شيوة قانونى اعلام كند. مى‏گويند هر ملت شايستة همان حكومتى است كه دارد، بياييد نشان دهيم كه شايستة حكومت بهترى هستيم.
مأخذ: آبزرور، 4 نوامبر 1956

     روز بعد، اوضاع بدترى در راه بود. در همان هنگام كه نيروهاى چترباز جاى پاى خود را در نقاط فرود محكم مى‏كردند و گفت وگوهاى آتش‏بس با فرماندار پورت سعيد عقيم مى‏شد و مقدمات اشغال دريايى از سوى نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى براى روز بعد مهيا مى‏شد، تلگرام پريشان‏كننده‏اى از ديكسن در نيويورك رسيد كه از تحولات احتمالى در مجمع عمومى سازمان ملل متحد حكايت داشت.

سند 9 ـ 4. اخطارهاى ديكسن در سازمان ملل متحد 5 نوامبر 1956
     5ـ به نظر من اين تحولات مشخص مى‏كند كه در نشست حتمى امروز و امشب هيأتهاى نمايندگى توجه خود را بر ناتوانى ما در دستيابى به آتش‏بس و به ويژه بر بمبارانهاى گزارش شدة مناطق پرجمعيت غيرنظامى كه با خط‏مشى اعلام شدة ما در تعارض آشكار است، متمركز خواهند كرد. اين هيأتها بسيار كج خلق و به خون ما تشنه خواهندبود و من تعجبى نمى‏كنم اگرببينم كه اعراب وآسياييها و بلوك شوروى تلاشى براى تصويب قطعنامه‏اى كه اتخاذ نوعى تدبيرهاى جمعى عليه ما را توصيه مى‏كند، صورت نمى‏دهند. آنها ممكن است در ميان خود درخواستى را آماده كنند كه در آن اعراب از اتحاد شوروى بخواهند كه پا در ميان بگذارد و آنها را يارى دهد.
     6ـ به خاطر مى‏آوريد كه دو روز پيش ... خود را ناچار ديدم كه به شما هشدار بدهم كه اگر بمباران شهرهاى بى‏دفاع كه به تلف شدن جان مردم غيرنظامى مى‏انجامد، صورت بگيرد، پيشنهادهاى ما يكسره رياكارانه جلوه مى‏كند و اساس موقعيت ما را در اينجا به كلى سست مى‏كند. بار ديگر ... توصيه مى‏كنم كه تا هنگامى كه نتوانيم اعلام كنيم نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى همه علميات نظامى آينده خود را تا زمان آگاهى از آمادگى سازمان ملل براى برخورد مؤثر با كل اوضاع به حالت تعليق در مى‏آورند، بختى براى آنكه بتوانيم بدون بيزار ساختن كل جهان به سوى هدفهاى خود پيشروى كنيم، نخواهيم داشت.
     7ـ بايد بار ديگر با تأكيدى دوباره، اين هشدار را تكرار كنم.
     8ـ به خاطر جريانات امروز خوب است اگر بتوانيم:
          الف) يك اعلاميه دولتى دربارة سياست بمباران خود
           ب) ارقام روزآمدى از صدماتى كه تاكنون در اثر عمليات ما به ويژه بر افراد      غيرنظامى در مصر وارد شده است.
           پ) اطلاعاتى دربارة زمان توقف عمليات محدوده ما با هدفهاى محدود      در دست داشته باشيم.
     9ـ متوجه خواهيد شد كه .... ناگزير در همان رديف نازلى قرار خواهيم گرفت كه روسها در اثر بمباران بوداپست در آن، جا گرفتند، هر چند در پرتو احتياطهاى ژنرال كتيلى ، اين داورى بسيار ظالمانه است. نمى‏دانم در حالى كه خودمان قاهره رابمباران مى‏كنيم ... تا چه حد مى‏توانيم به بمباران بوداپست به وسيله روسها اعتراض كنيم.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، نخست‏وزير 1105 ـ 11، نيويورك به وزارت امور خارجه، 5      نوامبر 1956

     در اين هنگام ديكسنِ پرتجربه نگران آن بود كه مبادا عمليات نظامى در خاورميانه به انزواى تقريبا كامل بريتانيا در جامعه بين‏المللى منجر شود. موقعيت ديكسن با اين واقعيت كه بر اساس خاطراتش با كاربرد زور در بحران سوئز مخالفت مى‏كرده است، وخيم‏تر مى‏شد: او به عنوان ديپلومات ورزيده بايد از موقعيتى دفاع مى‏كرد كه شخصا به آن اعتقاد نداشت. او در مكالمه تلفنى بعدى خود با نخست‏وزير با اشاره به احتمال بسيار واقعى تصويب اعمال تحريم اقتصادى در مجمع عمومى عليه بريتانيا و فرانسه تا هنگامى كه با آتش‏بس فورى موافقت نكنند و عمليات نظامى را به حالت تعليق درنياورند، بر مضمون تلگرام پيشين خود تأكيد كرد. اين خبرهاى هشداردهنده مى‏بايست بر تصميمهاى سرنوشت‏سازى كه بايد در روز بعد در هيأت دولت گرفته شود تأثير قابل ملاحظه‏اى نهاده باشد.
     موضوع قابل توجه ديگر، رسيدن نامه‏اى از نيكلاى بولگانين  رهبر اتحادشوروى بود كه ادعاهاى زير را مطرح مى‏كرد:

سند 10 ـ 4 نامه آقاى بولگانين به نخست‏وزيران بريتانيا، فرانسه و اسرائيل و                رئيس‏جمهور ايالات متحد، 5 نوامبر 1956
     موضوع آبراه سوئز تنها بهانه‏اى براى تجاوز بريتانيا و فرانسه بود كه هدفهاى دوردست‏ترى دارد. نمى‏توان پنهان كرد كه در واقع جنگ تجاوزگرانه و غارتگرانه‏اى عليه مردم عرب در حال آغازشدن است كه هدف آن محو استقلال ملى كشورهاى خاورميانه و نزديك و استقرار دوبارة نظام استعمارى بردگى است كه مردم آن را رد كرده‏اند.
     نمى‏توان براى اين واقعيت كه نيروهاى مسلح بريتانيا و فرانسه يعنى دو قدرت بزرگ‏عضودائمى شوراى‏امنيت به كشورى حمله‏كرده‏اند كه به‏تازگى به‏استقلال ملى خوددست يافته‏است‏وبراى‏دفاع‏ازخود تجهيزات‏مناسبى‏ندارد، هيچ‏توجيهى يافت.
     اگر قدرتهاى بزرگ‏ترى كه داراى انواع سلاحهاى نابودكننده هستند و مى‏توانند به جاى گسيل نيروهاى هوايى و دريايى به سواحل بريتانيا، از امكانات ديگرى مانند موشك عليه بريتانيا استفاده كنند، بريتانيا خود را در چه وضعيتى خواهد يافت؟اگر كشورى‏عليه بريتانيا و فرانسه سلاح‏موشكى‏بكار ببرد شما به‏احتمال قوى اين عمل را بربريت خواهيد خواند. اما حمله غيرانسانى نيروهاى مسلح بريتانيا و فرانسه عليه كشور عملاً به دفاع مصر با عمل فوق چه تفاوتى دارد؟
     ... جنگ در مصر مى‏تواند به سرزمينهاى ديگر گسترش يابد و به صورت جنگ سوم جهانى درآيد.
     حكومت شوروى به سازمان ملل و رئيس‏جمهور ايالات متحد پيشنهاد كرده است كه همراه با ديگر كشورهاى عضو سازمان ملل براى پايان دادن به جنگ و قطع تجاوز به كاربرد نيروهاى دريايى و هوايى متوسل شوند. ما كاملاً مصمم هستيم كه با كاربرد زور، متجاوز را سرجاى خود بنشانيم و صلح را در خاورميانه پاسدارى كنيم.
مأخذ: فرنك‏لند (ويراستار)، 1959، ص 289

     اين تهديد پيچيده در لفافه اتحاد شوروى در مورد استفاده از سلاحهاى كشتار جمعى عليه جزاير آسيب‏پذير بريتانيا تأثيرى بر ايدن نداشت و اگر هم داشت ناچيز بود. آنچه براى بريتانياييها به ويژه اولياى امور و فرماندهان «تفنگدار» اهميت داشت، امكان مداخله مستقيم شوروى در خاورميانه از طريق عرضة مجدد سلاح و «داوطلبان» استفاده از آنها بود. اين اهميت با وجود اخطارى غلط در قبرس، هرگز دريافته نشد. نامة بولگانين در بهترين حالت، لاف و در بدترين حالت رياكارى بود، چون در همان هنگام نيروهاى شوروى با تانك و جنگ‏افزارهاى سنگين در خيابانهاى بوداپست در حال سركوب ستمگرانة حكومت ملى‏گرايى ايمره‏ناگى  درمجارستان بودند.

سند11 ـ 4 نظر نشرية پانچ دربارة سازمان ملل و بحران سوئز نوامبر 1956
     اگر چه در مرور بر گذشتة عليت ارتباط‏دهندة سوئز و مجارستان جاى ترديد وجود دارد، از اواخر اكتبر به اين سو، دالس به عنوان قهرمان ضديت با كمونيزم، خشمگنانه آن را اعلام مى‏كرد. در واقع عمليات شوروى در پايان اكتبر ظاهرا نشانه‏هايى از عقب‏نشينى از مجارستان داشت. در ايالات متحد اين نكته به عنوان پيروزى آن استراتژى تلقى مى‏شد كه تا آن هنگام در مورد اروپاى شرقى در پيش گرفته مى‏شد. اينك اين استراتژى با تحت‏الشعاع قرارگرفتن رويدادهاى اروپاى شرقى به وسيله جريانات خاورميانه آشكارا در حال فروپاشى بود. همزمانى اين دو رويداد تنها به بالا گرفتن خشم دولت امريكا نسبت به متحدان اروپايى خود كمك مى‏كرد.
     ايدن در تلاش براى آرام كردن رئيس جمهورى امريكا كه درگير مبارزات انتخاباتى مجدد بود، درخواست صيمانه‏اى براى تفاهم ارسال كرد و در آن، پس از تكرار همان بحثهاى هميشگى دربارة به اصطلاح جاه‏طلبيهاى ناصر، كوشيد تا عمليات انگليس و فرانسه را در پرتو اشغال صحراى سينا به وسيله اسرائيل توجيه كند.

سند 12 ـ 4 ايدن مى‏كوشد كارهاى خود را توجيه كند، 5 نوامبر 1956
     البته موضوع تغيير مسير آنها (اسرائيليها) از اردن به سوى مصر خيال ما را راحت كرد. اما هنگامى كه حركت در هر مسيرى آغاز شده باشد نبايد هيچ لحظه‏اى را از دست داد. ما و فرانسويان متقاعد شده بوديم كه بايد بى‏درنگ براى پيشى‏گرفتن  از يك آتش‏افروزى عمومى در خاورميانه وارد عمل شويم. و حالا كه عمليات پاسدارى آغاز شده است بايد آن را به آخر رساند. اطمينان دارم كه لحظه فرونشاندن جاه‏طلبيهاى ناصر همين الآن است. اگر غفلت كنيم به شدت پشيمان خواهيم شد. امروز فرصتى است تا يك راه‏حل مؤثر و نهايى را براى مسائل خاورميانه بر كرسى بنشانيم. اگر امروز كنار بنشينيم، از آشوب گريزى نخواهد بود. همه چيز در خاورميانه به آتش كشيده مى‏شود. شما با همة تجربه به خود درخواهيد يافت كه نمى‏توانيم در هنگامى كه نيروهاى سازمان ملل در حال شكل‏گيرى و انتقال به منطقه است يك خلاء نظامى داشته باشيم. به اين دليل است كه ما احساس مى‏كنيم بايد پيش برويم و تا روزى كه بتوانيم  مسئوليت را به سازمان ملل تحويل دهيم، اوضاع را در دست بگيريم. اگر بتوان به اين طريق سدى ميان عربها و اسرائيل ايجاد كرد آنگاه مى‏توان از موضع قدرت از اسرائيل خواستار عقب‏نشينى شد. اين امر به نوبه خود تهديد عليه آبراه را كاهش مى‏دهد و آن را در حالت استفاده عمومى براى جهانيان نگاه خواهد داشت. به اين وسيله نخستين گام را به سوى استقرار دوبارة اقتدار در اين منطقه براى نسل خود برخواهيم داشت.
     اين كه مى‏گوييم از تحويل هر چه سريع‏تر اوضاع به يك سازمان بين‏المللى خوشحال مى‏شويم ادعاى محض نيست. همان‏گونه كه تصور مى‏كنيد هيچ‏كس به اندازةهرولد كه بايد پول اين عمليات را تأمين كند دربارة آن فكر نمى‏كند. ما مايل به اشغال مصر نيستيم، ما از پس اين كار بر نمى‏آييم و همين يكى از دلايل متعددى است كه ما دوسال پيش به خاطر آن از سوئز خارج شديم.
     مى‏دانم كه شما هم مانند من احساس مخالفت شديدى با اعمال زور داريد ولى موقعيت كنونى موقعيتى نيست كه با حرف و قطعنامه بهبود پيدا كند. طعن‏آميز آن كه در همين لحظه كه ما به عنوان مهاجم در زير فشار قرار گرفته‏ايم، روسيه، سنگدلانه مجارستان را به اشغال دوباره درآورده است و كل اروپاى شرقى را تهديد مى‏كند و در سازمان ملل صدايى موافق دخالت در آنجا بلند نمى‏شود. شايد دو كشور ما نتوانند هيچ اقدام عملى براى بهبود اوضاع صورت دهند. ولى خاورميانه منطقه‏اى است كه ما هنوز هم مى‏توانيم در آنجا باهم دست به اقدامهاى مؤثر عملى بزنيم.
     من اين پيام را با اين اميد به شما مى‏فرستم كه دست‏كم درك كنيد كه ما ناگزير به گرفتن چه تصميمهاى دردآورى شده‏ايم. آخرين پيام شما كه پيش از آغاز عمليات به ما رسيد، مرا به شدت تكان داد هر چند نمى‏توانستم در آن هنگام آن گونه كه مى‏خواستم بدان پاسخ بدهم.
     پس از چند روز شما در وضعيتى خواهيد بود كه با اقتدار تازه‏اى شروع به عمل كنيد. از شما خواهش مى‏كنم باور كنيد كه آنچه ما اينك انجام مى‏دهيم به نظر ما عمليات شما را آسان مى‏كند. من صريحا از شما درخواست مى‏كنم كه بيشترين وزنة اقتدار خود را در حمايت پيشنهادى بگذاريد كه ما اينكه به سازمان ملل ارايه مى‏كنيم.
     من به همان ثبات پيشين معتقدم كه آيندة همة ما به همكارى بسيار نزديك انگليس ـ امريكا بستگى دارد. البته ماية رنج من بوده كه ناچار شده‏ام شكافى موقت در اين همكارى به وجود آورم كه نمى‏توانم آن را پنهان كنم، ولى مى‏دانم كه گشادگى دل و نظر شما دوباره امور را بر پايه واقعيت برآورد مى‏كند. اگر هم نمى‏توانيد تأييد كنيد، دلم مى‏خواهد دست‏كم تصميمهاى هولناكى را كه من مجبور بوده‏ام بگيرم، درك كنيد. از هنگامى كه در جنگ همقطار بوده‏ايم چيزى مانند اينها را به خاطر نمى‏آورم. تنها تاريخ مى‏تواند داورى كند كه آيا ما تصميم درستى گرفته‏ايم يا نه، اما مى‏خواهم به شما اطمينان بدهيم كه ما بر اساس حس مسئوليت بى‏ريا نسبت به كشور خودمان و تمام جهان اين تصميم را گرفته‏ايم.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، نخست وزير 117 ـ 11، ايدن به آيزنهاور، 5 نوامبر 1956

     ايدن در اين تلاش براى توجيه اعمال خود، به جاى پذيرفتن مسئوليت با حذف پاره‏اى نكات يعنى نديده‏انگاشتن منشأ اصلى حمله اسرائيل به مصر، در نخستين پاراگراف، رئيس‏جمهورى امريكا را گمراه مى‏كند. نخست‏وزير آشكارا دلواپس آغاز بازسازى «رابطه ويژه» و به دست آوردن پشتيبانى امريكا در سازمان ملل بود.
     روز بعد در هيأت دولت به جاى نخست‏وزير كه به نحوى عجيب ساكت بود، وزير امور خارجه به جمع‏بندى فشارهاى مختلفى پرداخت كه براى توقف عمليات بر بريتانيا و فرانسه وارد مى‏آمد. لويد استدلال مى‏كرد كه بريتانيا در مجمع عمومى ابتكار عمل را از دست داده است و افكار امريكاييان را از خود برگردانده است. بنابراين بايد اين موضوع كه آيا عمليات بايد ادامه يابد يا نه مورد ملاحظه مجدد قرار گيرد، به ويژه آن كه اشاره شده است كه «اگر ما فورا با قطع دشمنى موافقت مى‏كرديم، مى‏توانستيم مدعى باشيم كه به هدفهاى اصلى خود دست يافته‏ايم.» آن گونه كه در يادداشتهاى هيأت دولت آمده است، در اين هنگام، افكار در جهت پذيرش آتش‏بس سير مى‏كرد.

سند 13 ـ 4 هيأت دولت به سوى پذيرش آتش‏بس سير مى‏كند                6 نوامبر 1956
     بحث نشان مى‏داد كه در هيأت دولت يك توافق كلى بر سر اين موضوع وجود دارد كه براى بازيابى ابتكار عمل و برقرارى دوباره رابطه با آن دسته از اعضاى سازمان ملل كه اساسا با هدفهاى ما همدلى دارند، به دنبال موافقت دولت فرانسه، ما نيز بايد با توقف عمليات نظامى بعدى موافقت كنيم به شرط آن كه دبير كل سازمان ملل بتواند تأييد كند كه دولتهاى مصر و اسرائيل آتش‏بس بى‏قيد و شرط را پذيرفته‏اند و يك نيروى بين‏المللى ايجاد شود كه قدرت برقرارى و بازرسى كار دستيابى به هدفهاى پاراگرافهاى عملياتى قطعنامه اصلى تصويب شده در مجمع عمومى در دوم نوامبر را داشته باشد. علاوه بر اين بايد اعلام كنيم كه در اثناى تأييد اين وظايف، نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى در طول روز در يك جا آتش‏بس برقرار مى‏كنند كه زمان دقيق آن بر اساس ملاحظات عملياتى تعيين خواهد شد. اما در عين حال بايد تأكيد كنيم كه پاكسازى آبراه سوئز كه به هيچ وجه عمليات نظامى به حساب نمى‏آيد، اينك ضرورت بسيار پيدا كرده است و ما پيشنهاد مى‏كنيم كه‏متخصصان فن بايد همراه با نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى فورا اين كار را آغاز كنند.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، هيأت دولت، 30 ـ 128 بند دو، CM (56) 80 نوامبر 1956

     اين بحث نشان‏دهندة آن است كه هيأت دولت بريتانيا تا حدودى عليرغم ناراحتى فرانسويان و فرماندهان نظامى نيروى «تفنگدار» بريتانيا، پذيرش آتش‏بس را با توجه به آن كه عمليات در واقع چه به صورت آشكار (توقف نيروهاى بريتانيا ـ فرانسه پس از رسيدن به El - Kap و دست‏نيافتن به اشغال كل طول آبراه) و چه به صورت پنهان (برجاماندن ناصر در قدرت) به هدفهاى خود نرسيده بود، مطلوب مى‏داند. فرمولى كه مى‏توانست آبروى هيأت دولت را حفظ كند، مشاركت انگلستان و فرانسه در نيروى اضطرارى سازمان ملل و عمليات پاكسازى آبراه بود. البته دستيابى به اين مشاركت دشوار بود.
     آنچه در اين يادداشتهاى هيأت دولت ناگفته مانده است چيزى است كه شايد تعيين‏كننده‏ترين عامل در معادله باشد، يعنى پول، لويد مى‏نويسد: «پيش از نشست هيأت دولت، با مك ميلن صحبت مى‏كردم و او مى‏گفت كه از لحاظ مالى و اقتصادى ما بايد عمليات را متوقف كنيم.» (لويد، 1978، ص 209) آلستر هورن، زندگينامه‏نويس رسمى مك‏ميلن مى‏نويسد:
مك‏ميلن به هيأت دولت گفت كه تقاضا براى ليره به صورت جدى بالا رفته است و آتش اين عمل در واشنگتن دامن زده مى‏شود. ذخيرة طلاى بريتانيا به گفته او در هفته پيش به 100 ميليون ليره يعنى يك هشتم بر جمع كل كاهش يافته بود. طى مكالمات تلفنى از واشنگتن و نيويورك به مك‏ميلن گفته شد كه تنها در صورتى كه تا نيمه شب دستور آتش‏بس داده شود، پشتيبانى امريكا از دادن وام صندوق بين‏المللى پول براى بالابردن ارزش ليره تأمين مى‏شود ... مك‏ميلن ناچار بود به هيأت دولت اعلام كند كه تا آتش‏بس برقرار نشود او در برابر دولت علياحضرت مسئول نخواهد بود. (هورن، 1989، ص 440)

     هورن، در تلاش براى توضيح تغيير موضع ناگهانى مك‏ميلن از جنگ‏طلبانه‏ترين پشتيبان عمليات به پر سروصداترين هوادار آتش‏بس، استدلال كرده است كه: «ظاهرا در طول قضايا مشاوران حرفه‏اى يعنى خزانه‏دارى و بانك انگلستان توصيه‏هاى غلط يا نامناسبى به مك‏ميلن كرده‏اند.» (هورن، 1989، ص 443). اين نظر يكسره با حجم شواهد موجود در پرونده‏هاى مركز اسناد عمومى در تعارض است و تنها با اعتماد هورن به اظهارات مك‏ميلن قابل توضيح است. سرادوارد بريجز دبير دائمى خزانه‏دارى و وزير پيشين هيأت دولت در همان اوايل يعنى در هشتم اوت 1956 به صورتى كه جاى ترديد نمى‏گذاشت به مك‏ميلن اخطار داده بود.

سند 14 ـ 4 خزانه‏دارى دربارة نياز ليره استرلينگ به پشتيبانى، به مك‏ميلن                هشدار مى‏دهد، 8 اوت 1956
     تقريبا روشن است كه موازنه پرداختهاى ما و بنابراين ذخيره طلا و دلار ما حتى اگر هم كنفرانس (لندن) به نتيجه موفقت‏آميز برسد در يك ماه آينده يا در همين حدود تحت فشار قابل ملاحظه‏اى قرار خواهد گرفت. اما اگر كنفرانس به نتيجه مشخصى نرسد و مذاكرات مدتى به طول بكشد وضعيت موازنه پرداختهاى ما زير فشار شديد خواهد بود.
     ... عمليات نه به خاطر وضعيتى كه با آن روبه‏رو شده‏ايم بايد به صورتى كاملاً متفاوت اجرا شود، جنگ محدود يا نه چندان محدود، جنگى كه به تنهايى آن را به پيش ببريم يا جنگى كه در آن از همان آغاز امريكاييان را در كنار خود داشته باشيم. صريحا بگويم، ترديد دارم كه در زير اين عنوان بتوان چندان كارى انجام داد مگر آن كه دربارة فرضهايى كه كرده‏ايم آگاهى روشن‏ترى به دست آوريم ... ممكن است لازم باشد يكى دو موضوع اساسى را براى پرهيز از غافلگير شدن مورد ملاحظه قرار دهيم.
     ... اين يادداشت در بردارندة تعداد زيادى انديشه‏هاى ناخوشايند است. اجازه بدهيد يك نكته ديگر هم بر اينها اضافه كنم. حتى اگر هم در مخاصمات درگير نشويم، اگر بحران براى مدتى ادامه يابد و در نتيجه آن، صادرات بازرگانى ما لطمه ببيند و اعتماد را از دست بدهيم، به زودى درخواهيم يافت كه بايد در پاييز تدبيرهاى اقتصادى معكوسى را در نظر بگيريم. اگر چه اين انديشه، انديشه‏اى كراهت‏آور است، ولى نمى‏توان امكان يك بودجه پاييزى را ناديده گرفت.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، خزانه‏دارى، 4188 ـ 236، تدبيرهاى پشتيبانى از ليره استرلينگ،      بريجز به مك‏ميلن، 8 اوت 1956

     دو هفته‏اى از ملى‏شدن نگذشته بود كه مشاور ارشد صدراعظم او را از تزلزلى كه اقتصاد بريتانيا را در يك دوران بحران فراگرفته بود آگاه كرد. مسأله اصلى، وضعيت موازنة پرداخت‏ها يعنى تفاوت ميان واردات و صادرات، منجمله «درآمدهاى نامرئى» (مانند بيمه، كشتيرانى و مانند اينها) بود كه شاخص اصلى اعتماد به ليرة استرلينگ محسوب مى‏شد. از زمان بحران مبادلاتى سال 1947، مسأله حفظ ليرة استرلينگ درنرخ مبادلة تثبيت‏شده دربرابردلار همواره‏دولت راعذاب‏مى‏داده‏است.
     موقعيت ليره استرلينگ در نظام نرخ‏هاى ثابت مبادلة بِرِتُن وودز ، با توجه بهآن كه نقدينگى ذخيره به حساب مى‏آمد، اهميتى مركزى داشت و در نتيجه، اعتماد بين‏المللى به اين نقدينگى، اهميتى بسيار داشت. (ليره استرلينگ همراه با دلار به صورتى مؤثر از نظام برتن وودز پشتيبانى مى‏كرد). قدرت يا ضعف ليره استرلينگ به عنوان معيار ابتدايى رفاه اقتصادى كشور به شمار مى‏آمد و ضعف در موازنه پرداخت‏ها، سفته‏بازى عليه ليره را تشويق مى‏كرد و به تضعيف اعتماد بين‏المللى نسبت به آن مى‏انجاميد. بنابراين اولين اخطار خزانه‏دارى بايد به عنوان يك خبر بد جدى از دشوارى‏هاى بزرگ اقتصادى به صدراعظم ابلاغ شده باشد و جاى تعجب است كه اين اخطار به طور رسمى به هيأت دولت نرسيده است.
     به اين ترتيب براى مك‏ميلن جاى هيچ‏گونه توهمى دربارة تأثير احتمالى بحران بر امور مالى بريتانيا نماند و او عليرغم اعتماد آشكار خود به هيأت دولت از بريجز درخواست كرد كه فهرستى از تدبيرهاى احتمالى شامل شش پنى افزايش در نرخ ماليات بر درآمد افزايش گمرك نفت از 6 پنى تا يك ليره، افزايش گمركى توتون و حتى ماليات بر معاملات و سود، آماده كند. حتى اين تدبيرها هم نمى‏توانست افزايش هزينه‏هاى مربوط به بحران را كاملاً جبران كنند كنترل واردات و مبادلات مواد خام به طور كلى همراه با توسل به نرخهاى مبادلات كاملاً شناور، بالقوه ضرورى به نظر مى‏رسد. كاربست اين انبان تدبيرهاى اضطرارى به صورت كامل به معناى از هم‏پاشيدن خط‏مشى اقتصادى بود كه دولت از سال 1951 از آن پيروى مى‏كرد. خزانه‏دارى به اين نتيجه رسيد كه «ما به هيچ وجه در چنان وضعيت خوشحال‏كننده‏اى برخوردار نيستيم كه بتوانيم فشار عظيمى را بر منابع خود تحمل كنيم. منابع ما هنوز به نحوى خطرناك در سطحى‏پايين قرار دارد و مطمئنا در اين‏ماه به شدت افت خواهد كرد.» (مركز اسناد عمومى، خزانه‏دارى، 4188 ـ 236: 13اوت 1956)
     در جريان بحث ميان خزانه‏دارى و بانك انگلستان تصميم گرفته شد كه از هر اقدام شتابزده براى تقويت ليره و منابع خوددارى شود، دقيقا بدان خاطر كه در اين گونه اقدامها احتمال تأثير معكوس و تضعيف اعتماد نسبت به ليره وجود دارد كه سبب بالا رفتن تقاضاى تحريك‏آميز ليره استرلينگ در بازار بين‏المللى مى‏شود و بريجز موقعيت را صريحا در 7 سپتامبر 1956 به صدراعظم اطلاع داد.
سند 15 ـ 4 خزانه‏دارى دربارة ضرورت پشتيبانى ايالات متحد و                كشورهاى مشترك‏المنافع، 7 سپتامبر 1956
     ... به نظر ما چنين مى‏آيد كه تا هنگامى كه نتوانيم دست‏كم پشتيبانى ايالات متحد و همكارى نسبتا متحد كشورهاى مشترك‏المنافع را تثبيت كنيم امكان پيش‏بينى زمان‏بندى و ابعاد دقيق فشارى كه احتمالاً بر نقدينگى ما وارد خواهد شد، وجود ندارد. البته در بدترين حالت، فشار ممكن است چنان عظيم باشد كه با وجود هرگونه تدبيرهاى احتياطى نتوانيم ارزش نقدينگى را حفظ كنيم. ... اگر پشتيبانى ايالات متحد و ديگران از آن جمله كشورهاى مشترك‏المنافع را به دست بياوريم احساس عمومى ما آن است كه اقدام ما در افكار عمومى جهان به عنوان اقدامى كه احتمالاً ليره استرلينگ را تقويت مى‏كند در نظر گرفته مى‏شود. در اين اوضاع و احوال، خط گستردة سياست ما بايد فرصت بدهد كه امور تا سرحد امكان به روال عادى جريان بيابد تا نشان داده شود كه ماهم به دستاورد سريع و رضايتبخش هر عمليات نظامى و هم به قابليتهاى اقتصاد و نقدينگى خود در رويارويى با هر فشارى كه ممكن است بر آن وارد شود، اعتماد داريم. هر اقدام غيرمعمول از سوى ما احتمالاً در هر دو مورد ترديدهايى برخواهد انگيخت. بنابراين اشاره مى‏شود كه ضرورت حياتى از ديدگاه اقتصاد و نقدينگى ما، به دست‏آوردن اين اطمينان است كه تنها پيش نمى‏رويم و از بيشترين حمايت ايالات متحد برخورداريم.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، خزانه‏دارى، 4188 ـ 236، بريجز به مك‏ميلن 7 سپتامبر 1956

     اين اخطار دوم خزانه‏دارى با تأكيد بر ضرورت پشتيبانى امريكا، پيام سياسى روشنى دارد، عمدتا بدين خاطر كه در همان هنگام كه اخطارهاى روشنى از ايالات متحد مى‏رسيد كه اين پشتيبانى را در صورت كاربرد زور ناممكن اعلام مى‏كرد، از منابع سياسى و ديپلوماتيك هم نظرهاى مشابهى ابراز مى‏شد. و بدتر از همه اين كه بريجز، دربارة امكان كاهش ارزش نقدينگى هشدار مى‏داد.
     صدراعظم در حاشية اين يادداشت با آن اخطارهاى شديد، نوشته است «بلى، مشكل اين است كه امريكايى‏ها خيلى سرسخت‏اند.» (مركز اسناد عمومى، خزانه‏دارى، 4188 ـ 236: 10 سپتامبر 1956) مك‏ميلن كه در شش هفته اخير از مشورتهاى مفصلى مبنى بر دشواريهاى اقتصادى بريتانيا در صورت دست‏زدن به اقدام يك جانبه، برخوردار شده بود، زمان را براى واداركردن هيأت دولت به موافقت با راه‏حل نظامى مغتنم دانست و استدلال كرد كه:
او استقرار اين سازمان به كار برنده را گامى به سوى كاربرد نهايى زور مى‏داند. اين امر به خودى خود راه‏حل نيست ... با همه اينها بايد براى عمده‏كردن موضوع از آن استفاده كرد. اين نكته براى اقتصاد ملى اهميت بسيار دارد.اگر بتوانيم راه‏حل سريع و رضايت‏بخشى براى اين موضوع پيدا كنيم، اعتماد به ليره استرلينگ حفظ مى‏شود، اگر يافتن راه‏حل به درازا بكشد هزينه‏ها و بلاتكليفى‏ها شالودة موقعيت مالى ما را متزلزل خواهند كرد.
(مركز اسناد عمومى هيأت دولت، 30 ـ 128، بند دو. 11 سپتامبر 1956)

     اين توضيح، صورت‏بندى دوباره و قابل توجهى از مضمون اصلى توصيه‏هاى بريجز است.
     با توجه به اخطارهاى مداوم خزانه‏دارى به صدراعظم در طول مدت بحران، اين فشارها نبايد براى هيأت دولت غافلگيركننده باشد. اما معلوم مى‏شود كه اين اخطارها به هر دليل تا 6 نوامبر رسما از طرف مك‏ميلن به اطلاع همكارانش در كميته مصر و هيأت دولت نرسيده است. آنچه روشن است آن است كه فشار بر ليره استرلينگ كه ايالات متحد به آتش آن دامن مى‏زد، در تصميم بريتانيا به توقف عمليات نظامى در مصر هنگامى كه نيروهاى پيشتاز انگليسى ـ فرانسوى تنها 23 مايل در آبراه پيش رفته بودند، نقشى اساسى داشت.
     گرچه عناصرى در ارتش و هيأت دولت فرانسه مايل به ادامه عمليات بودند، بريتانياييها تواقف موله با آتش‏بس را از نيمه شب 6 ـ 7 نوامبر 1956 به وقت گرينويچ عملى كردند: اسرائيليها تقريبا در همان هنگام عمليات نظامى در سينا را متوقف كردند اما بن‏گوريونِ جنگ طلب با ورود نيروهاى سازمان ملل به سينا حتى بر مبناى حفظ صلح مخالفت مى‏كرد.
     در اين هنگام آنچه براى بريتانياييها اولويت داشت، آن بود كه با تلاش براى به دست آوردن نقشى براى نيروى درهم شكستة «تفنگدار» در پاكسازى آبراه كه با كشتيهايى كه مصر و بريتانيا غرق كرده بودند بند آمده بود، آن را نجات دهند و رابطه با آمريكا را بازسازى كنند. در شامگاه 6 نوامبر ايدن تلفنى با آيزنهاور گفت وگو كرد.

سند 16 ـ 4 مكالمه پرزيدنت آيزنهاور و نخست‏وزير ايدن 6 نوامبر                1956
رئيس‏جمهور     : پيش از هر چيز نمى‏توانم بگويم كه چقدر خوشحالم كه شما پذيرش آتش‏بسى را كه برقرار شده است، ممكن ديده‏ايد.
ايدن               : ما به نوعى قمار دست زده‏ايم ولى فكر مى‏كنم موجه باشد
رئيس‏جمهور     : آنتونى، من هم همين‏طور فكر مى‏كنم. هنوز اين اوضاع خاص را در ذهنم مرور نكرده‏ام. آنچه را كه همين طورى به ذهنم مى‏رسد مى‏گويم. با كارى كه انجام داده‏ايد به آنچه كه مى‏خواستيد برسيد، رسيده‏ايد. به نظرم مى‏رسد كه بايد از اين موضوع با توجه به آتش‏بس و بدون هيچ گونه مذاكره، بى‏آن كه هيچ شرطى براى پذيرش آتش‏بس بگذاريم مستقيما به سراغ آتش‏بس برويم و پس از آتش‏بس دربارة امورى مانند پاكسازى آبراه صحبت كنيم.
ايدن               : امشب آتش‏بس برقرار مى‏كنيم.
رئيس‏جمهور     : نمى‏توانستيد به هامرشولد بگوييد كه تا آنجا كه به قرارهاى آتش‏بس مربوط مى‏شود، جريان بدون هيچ شرطى طى شود؟
ايدن               : نيمه‏شب امشب به شرط آن كه به ما حمله نشود، آتش‏بس برقرار مى‏كنيم.
رئيس‏جمهور     : خوب
ايدن               : چيزى كه مى‏شود اسمش را آتش‏بس درازمدت يا قطع مخاصمه گذاشت. موضوع پيچيده‏ترى است.
رئيس‏جمهور     : بله، پيچيده‏تر است. دربارة نيروهاى فنى شما.
ايدن               : آنها هم در برقرارى آتش‏بس امشب با ما همكارى مى‏كنند.
رئيس‏جمهور     : اگر ممكن باشد مى‏خواهم پيشنهادى بكنم. اگر من بودم آنها را در اختيار هامر شولد مى‏گذاشتم ولى اصرار نداشتم كه او آنها را بپذيرد.
ايدن               : هميشه در اين گونه موارد، كار با متحدان و ديگران با يك خرده اشكال همراه است.
رئيس‏جمهور     : آنچه مى‏خواهم شما در نظر داشته باشيد اين است كه آتش‏بس امشب هيچ ربطى به نيروهاى فنى ندارد. به هر حال شما آتش‏بس برقرار مى‏كنيد.
ايدن               : مگر آن كه به ما حمله شود.
رئيس‏جمهور     : اما موضوعهاى دائمى‏تر، مى‏خواهيم دربارة امور ديگر هم آگاهى داشته باشيم.
ايدن               : من ناچارم به پارلمان بروم.
رئيس‏جمهور     : اوه، بسيار خوب
ايدن               : البته پنج دقيقه ديگر، شما به من اختيار مى‏دهيد كه اگر نظر شما در بيرون مطرح شود. ... فايده‏اى دارد...
رئيس‏جمهور     : مى‏توانيد بگوييد كه من تماس گرفته‏ام كه بگويم چقدر خوشوقتم كه شما برقرارى آتش‏بس را امشب امكان‏پذير دانسته‏ايد تا مذاكرات بتواند شروع شود.
ايدن               : دقيقا همين را مى‏نويسم.
رئيس‏جمهور     : چقدر خوشوقت شدم كه شما برقرارى آتش بس را امشب امكان‏پذير دانسته‏ايد تا مذاكرات بتواند از اينجا شروع شود.
ايدن               : بفرماييد.
رئيس‏جمهور     : بله، يك دقيقه لطفا. خوب، به شما مى‏گويم كه تلاش مى‏كنم به چه موضوعى برسم. نمى‏خواهم به مصر فرصتى براى آغاز پراكنده‏گويى بدهم تا اين موضوع بازهم يك هفته‏اى عقب بيفتد. به نظر مى‏رسد كه پس از آتش‏بس، جنبه‏هاى فنى مى‏تواند خيلى سريع حل و فصل شود و هنگامى كه هامرشولد با افرادش سر مى‏رسند، نيرهاى شما مى‏توانند خيلى سريع عقب‏نشينى كنند. هامرشولد نيروهاى كانادايى را با خود مى‏آورد. تعداد زيادى نفرات باهم.
ايدن               : اميدوارم هامرشولد برسد. همه بايد بيرون برويم؟
رئيس‏جمهور     : كارى كه مى‏خواهم بكنم اين است. دوست ندارم هيچكدام از ملل بزرگ را دست‏اندكار اين قضيه ببينم. مى‏ترسم پسر سرخ سهم شير خود را بخواهد. ترجيح مى‏دهم كار به عهدة نيروهاى هيچكدام از پنج دولت بزرگ نيفتد. مى‏گويم:  «آقاى هامرشولد، ما به شما اعتماد داريم. هر وقت ببينم شما با نيروى كافى براى تحويل گرفتن اوضاع مى‏آييد، ما بيرون مى‏رويم.»
ايدن               : مى‏دانيد، اين كار ساده نيست مگر آنكه نيروى خوبى در اختيار داشته باشيم.
رئيس‏جمهور     : به شما مى‏گويم. اگر آنها نيروى كافى داشته باشند و آن طرفيها حمله كنند در واقع به سازمان ملل و كل حيثيت و قدرت آن حمله مى‏كنند. در اين صورت همه درگير مى‏شويم و شما تنها نخواهيد ماند.
ايدن               : اجازه مى‏دهيد راجع به اين فكر كنم؟
رئيس‏جمهور     : حالا كه مى‏دانيم روابط ما به اين خوبى است، مى‏توانيد هر وقت مايل باشيد با من تماس بگيريد.
ايدن               : اگر امشب جان سالم به در ببرم فردا به شما تلفن مى‏كنم. اوضاع شما چطور است؟
رئيس‏جمهور     : ما كل ذهنمان را متوجه جريانهاى مجارستان و خاورميانه كرده‏ايم.
انتخابات اصلاً برايم اهميت ندارد. فكر مى‏كنم اوضاع روبه‏راه باشد.
ايدن               : حال فاستر چطور است؟
رئيس‏جمهور     : خيلى خوب است، دارد به سرعت بهبود پيدا مى‏كند.
ايدن               : عالى است.
رئيس‏جمهور     : خوب، متشكرم، شما بفرمائيد به جلسه برسيد.
ايدن               : خيلى متشكرم.
مأخذ: كمسيون فرانسه ـ آمريكا (C)، 1988، نسخة مكالمه تلفنى ميان رئيس‏جمهور آيزنهاور      در واشنگتن و نخست‏وزير ايدن در لندن، 6 نوامبر 1956. 55 ـ 12 بعدازظهر، سند      525، ص‏ص 1027 ـ 1025

     ظاهر اين سند به نوعى آشفته و آشفته‏كننده است و علت آن تا حدودى آن است كه ثبت كلمه به كلمه مكالمه تلفنى از دو سوى اقيانوس اطلس است. اين مكالمه ظاهرا دوستانه است ولى پيداست كه ايدن در وضعيتى ملتمسانه قرار دارد و راه‏حل ميانه‏اى كه هيأت دولت بريتانيا براى حفظ آبرو به آن اميد بسته بود يعنى مشاركت در نيروى اضطرارى سازمان ملل و پاكسازى آبراه مورد تأييد امريكاييها قرار نگرفته است. اين مكالمه آشفته، دشواريهايى را كه بريتانيا در انجام تعهدات خود احتمالاً با آنها روبه‏رو مى‏شد آشكار مى‏ساخت. همانطور كه هيأت دولت در نشست بامداد ششم نوامبر توجه كرده بود، حالا ديگر هدفهاى برجسته عبارت بود از حفظ «رابطه ويژه» با ايالات متحد و به دست آوردن نقش عمده در پاكسازى آبراه. ولى آن‏گونه كه مكالمه آيزنهاور و ايدن روشن مى‏كند، هدف نخست تا هنگامى كه بريتانيا هدف دوم را يكسره رها نكند تحقق نخواهد يافت. در مكالمه تلفنى روز بعد، پيشنهاد ايدن براى ديدار از واشنگتن تا هنگامى كه نيروهاى بريتانيا مصر را ترك نكرده‏اند، رد شد. لوكاس مى‏نويسد كه نخست‏وزير بريتانيا حالا ديگر از تماس با مركز تعيين سياست امريكا محروم شده بود و با بسترى‏شدن دالس، اين سياست به سوى سياست ضدانگليسى هوور و خزانه‏دارى عملگراى امريكا جهت‏گيرى كرد. (لوكاس، 1991، ص‏ص 300 ـ 299؛ كارلتن، 1988، ص 82).
     موقعيتى كه هيأت دولت بريتانيا با آن روبه‏رو بود در يك حالت درهم و برهم، در اثر سرعت عمل دبير كل سازمان ملل در به تصويب رساندن قطعنامه‏اى كه ايجاد نيروى اضطرارى سازمان ملل را ميسّر مى‏ساخت، پيچيده‏تر شد. حاصل مباحثات شوراى امنيت در هفتم نوامبر 1956، كنارنهادن بريتانيا و فرانسه از مشاركت در نيروى اضطرارى بود. البته به نيروهاى انگليسى و فرانسوى اجازه داده شد كه تا هنگام ورود نيروى اضطرارى به مصر، در پورت سعيد بمانند. در طول يك هفتة بعد بريتانيا تلاش مى‏كرد با پافشارى براى نگه‏داشتن عناصرى از بريتانيا در نيروى اضطرارى، ته‏ماندة حرمت خود را حفظ كند ولى به خاطر امتناع سازمان ملل و ايالات متحد از پشتيبانى‏كردن از اين موضوع، در روز 12 نوامبر 1956، كميته مصر موافقت كرد كه سلوين لويد به نيويورك برود و تلاش كند كه بهترين رابطه ممكن را برقرار كند. بازهم معلوم بود كه فشارهاى مالى، خط‏مشى بريتانيا را هدايت مى‏كند.
     در هفتم نوامبر 1956 نشست مقامات خزانه‏دارى با رياست مك‏ميلن اعلام كرد كه طى يك هفتة پيش، بريتانيا 85 مليون دلار از منابع استرلينگ و علاوه بر آن ،به خاطر بسته‏شدن آبراه و نابودى لوله‏هاى انتقال نفت در خاورميانه، بريتانيا با كمبود نفت روبه‏رو خواهد شد كه مستلزم 800 مليون دلار هزينه سالانه براى جانشين‏كردن آن با نفت از منابع نيمكرة غربى است كه در كنترل ايالت متحد است. به خاطر اين عارضة وخيم تنها سرچشمة يارى، صندوق بين‏المللى پول و بانك صادرات و واردات بود كه هر دو تحت نظارت اجرايىِ ايالات متحد بود. بنابراين، ضرورت اساسى، روى‏آوردن هر چه سريع‏تر به ايالات متحد بود. اما در روز هشتم نوامبر، ِسر هَرولد كاسيا سفير جديد بريتانيا به وزارت امور خارجه اطلاع داد كه «فعلاً امكان كمك وجود ندارد و به هر صورت تا شروع فعاليت بعدى كنگره، اين كمك قابل دسترسى نيست و فكر مى‏كنم بايد بپذيرم كه فعلاً امكان گرفتن وام از بانك اگزيم  هم وجود ندارد.» (مركز اسناد عمومى، خزانه‏دارى، 4189 ـ 236،نوامبر 1956)
     سر راجر يكنز سفير پيشين بريتانيا در واشنگتن كه در اين هنگام سمت جديد دبير دائمى خزانه‏دارى را بر عهده گرفته بود در روز 9 نوامبر 1956 به صدراعظم اطلاع داد كه به نظر مدير بانك انگلستان «ليرة استرلينگ مصدومِ عمدة رويدادهاى اخير بود و براى نجات‏دادن آن معالجه بنيادى لازم است.» او همچنين عقيده داشت كه مهم‏ترين تدبير درمانى «بهبود روابط با امريكا است.» (مركز اسناد عمومى، خزانه‏دارى، 4189 - 236، 9 نوامبر 1956)
     در ديدار مقامات بانك انگلستان و خزانه‏دارى براى درنظرگرفتن عملياتى كه براى برداشتن فشار از روى ليره استرلينگ صورت گرفت، نتايج زير به دست آمد:

سند 17 ـ 4 نظر خزانه‏دارى و بانك انگلستان درباره ليره استرلينگ 12                نوامبر 1956
     1ـ ما نمى‏توانيم منابع خود را با همين آهنگ از دست بدهيم و در عين‏حال ارزش ليره را در سطح كنونى حفظ كنيم. ناكامى در حفظ ارزش فعلى ليره متضّمن قمارى گسترده‏تر از قمار كاهش ارزش آن است: هم‏پيوندى كشورهاى مشترك‏المنافع به صورت جدى در مخاطره مى‏افتد و ممكن است پيامدهاى خطرناكى كه در اثر ناتوانى ما در عمل به تعهداتمان براى ساختار ناتو پيش بيايد.
     2ـ مهم‏ترين و مناسب‏ترين كارى كه مى‏توان صورت داد مستلزم روى‏آوردن به ايالات متحد است و به نظر دوستانه و موافق امريكاييها بستگى دارد. شايد در آيندة نزديك نتوانيم به اين امكان متكى باشيم، اما بايد توجه داشت كه عامل زمان، اهميت‏حياتى‏داردو مى‏تواندموفقيت‏عمليات جستجوگرانةما را درعرصه‏هاى ديگر سياست براى سرعت‏دادن‏به‏بازگشت‏به روابط دوستانه با ايالات متحد تضمين كند.
     4ـ اگر بتوانيم تا هنگام دوستانه‏ترشدن روابط با ايالات متحد، وضعيت كنونى را حفظ كنيم خواهيم توانست با تكيه بر اين نكته كه حفظ نظام استرلينگ به صورت رسمى براى ايالات متحد و جهان سود عمده‏اى در بردارد، به صورتى گسترده‏تر از آنها درخواست كمك كنيم. اگر ايالات متحد همكارى كند مى‏توان دربارة ترتيبات زير بحث كرد:
الف) بيشترين دريافت ممكن از صندوق بين‏المللى پول (تا 1000 مليون      دلار) به وسيله بريتانيا و كشورهاى مشترك‏المنافع در صورتى كه بتوان      آنها را به برداشتن اين گام در جهت منافع مشترك برانگيخت.
ب) استفاده از اعتباراتى كه ايالات متحد نزد ما دارد به عنوان تضمينى براى      دريافت وام از مؤسسات مالى ايالات متحد
پ) ترتيباتى براى تعليق
ت) وام بانك صادرات و واردات براى خريد نفت.
     7ـ اگر همكارى ايالات متحد ميسّر نباشد يا به موقع امكان‏پذير نباشد ممكن است ناچار به انجام عمليات «درهم‏شكستن» شويم كه شامل انجام كارهايى در موارد زير است:
الف) دريافت وام از صندوق بين‏المللى پول يا نامزدىِ دريافت وام
 ب) فروش وثيقه‏هايى كه ايالات متحد در انگلستان دارد
 پ) تعليق
     توسل به امكانات، ممكن است تا رسيدن زمان مناسب براى طرح درخواست از ايالات متحد، چشم‏اندازى براى جمع و جور كردن فورى دشوارى‏هاى ما فراهم آورد.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، خزانه‏دارى، 4189 ـ 236 يادداشت مذاكرات در اتاق سر لزلى      روُان، 3 بعدازظهر، 12 نوامبر 1956

     تعليق به شرايطى باز مى‏گردد كه در توافق وام دلارى در 1946 ميان انگلستان و امريكا در نظر گرفته شده بود و بر پايه آن مى‏شد در هر سال براى سبك‏كردن بار اقتصاد ضعيف انگلستان، از بازپرداخت بهره خوددارى كرد.
     اصطلاحات فنى مربوط به اين جريان چنان پيچيده بود كه نكول غيرعملى تلقى مى‏شد. اين تصوير بسيار بى‏پيرايه با تأكيد بر پيامدهاى فاجعه‏بارى كه خوددارى امريكا از حمايت مى‏توانست در بر داشته باشد، به روشنى فوريت پشتيبانى امريكا را نشان مى‏داد. حمايت امريكا، هم به دلايل سياسى، و هم به دليل امكان‏پذير ساختن دستيبابى به وام بانك صادرات و واردات، اهميت حياتى داشت. اين سند هم هرگز به صورت رسمى در اختيار هيأت دولت قرار نگرفت.
     بنابراين براى آنان كه به ثبات مالى بريتانيا مالى بريتانيا توجه داشتند آشكار بود كه نجات اوضاع تنها در دست ايالات متحد بود و مى‏بايست هر بهائى را كه براى به دست آوردن كمك امريكا معين مى‏شد، پرداخت. روان در 13 نوامبر 1956 به ميكنز اطلاع داد كه:
روشن است كه مطلوب‏ترين مسير عبارت است از تعيين قرارومدارهاى گسترده با كمك امريكاييها، هر چند ممكن است نتوانيم زياد منتظر اين كمك بمانيم. البته در اين مرحله نمى‏توانيم در اين مورد توصيه‏هايى فراتر از آن چه در زير مى‏آيد ارائه كنيم:
     الف) بايد هر گام عملى ديگرى را در ديگر عرصه‏هاى سياست برداريم، مثلاً عقب‏كشيدن نيروها از مصر براى تضمين گشايش هر چه سريع‏تر گفت وگوهاى كلّى با ايالات متحد، ترجيحا در بالاترين سطح. (مركز اسناد عمومى، خزانه‏دارى، 4189 ـ 236، 13 نوامبر 1956)

     بدين ترتيب خزانه‏دارى دربارة مسير اقداماتى كه بايد صورت مى‏گرفت ترديدى نداشت ولى سلوين‏لويد، در نخستين ديدار با مقامات امريكايى از نيمه اكتبر، موضعى در پيش رفت كه نمايندة امريكا در سازمان ملل يعنى هنرى‏كبت لاج  را كهمعمولاً آرام و مؤدب بود، شگفت‏زده كرد. طبق گزارش لاج به وزارت كشور، ظاهرا انگليسيها در مورد عقب‏نشينى و پاكسازى آبراه همچنان لجاجت مى‏ورزيدند.

سند 18 ـ 4 برخوردهاى انگلستان و امريكا ادامه دارد، 14 نوامبر 1956
     لويد بارها اظهار كرد كه ايالات متحده تا حالا «تعقيب» را در جهتى عليه انگلستان و فرانسه «رهبرى» كرده است و اين پرسش پيش مى‏آيد كه اگر آنها در مصر بمانند ما بار ديگر دست به چنان عملى خواهيم زد يا خير ... به گفته او «شايد احساس كنيد كه ما شتاب‏زده و غيراخلاقى و پنهان از شما اقدام كرده‏ايم، ولى بريتانيا ناچار بود آنچه را كه انجام داد، انجام دهد. راه ديگرى نبود.» به نظر او در غير اين صورت، روند تدريجى بيرون‏راندن بريتانيا از خاورميانه طى يكى دو سال آينده با از دست‏دادن اردن در آغاز و سپس ليبى و عراق و سرانجام كويت به انجام خواهد رسيد. انگليسيها نمى‏توانند اين روند را بپذيرند و ترجيح مى‏دهند خطر از دست‏دادن يكبارة همة آنها را بپذيرند. ديكسن معتقد بود كه لحظة تاريخى عمل فرارسيده است و تاريخ‏نگارانى چون توين‏بى در آينده چنين خواهند گفت. هم لويد و هم ديكسن استدلال مى‏كردند كه عمليات آنها براى نجات غرب لازم بوده است و اگر مورد حمايت قرار مى‏گرفت مى‏توانست جلو مداخلة شورويها در خاورميانه را بگيرد ... لويد و ديكسن تعهدات منشور خود را كمتر مى‏ديدند و مى‏گفتند ظالمانه است كه ملّتهاى كوچك را در هنگام انجام تجاوز نسبت به آنها به حال خود رها كنيم و قدرتهاى بزرگ را در هنگام دفاع از خود به تجاوز متهم كنيم. لويد مى‏گفت ايالات متحد به موجب منشور، در گواتمالا مرتكب تجاوز شده است در حالى كه ما در عملياتى كه انجام داده‏ايم بر حق بوده‏ايم. ديكسن در يك گفت وگوى خصوصى مى‏گفت كه نمى‏توان بريتانيا را به رعايت آنچه كه اصول منشور خوانده مى‏شود و بريتانيا به آنها اعتقاد ندارد مقيد ساخت. وى احساس مى‏كرد كه مسألة زور در يك حدود يك ماه پيش از آن تاريخ بايد مورد بحث قرار مى‏گرفته. در اواخر گفت وگو ما مسأله پاكسازى آبراه را مطرح كرديم و لويد گفت كه يك ناوگان بزرگ انگليسى براى پاكسازى كانال در راه است، و طى دو هفته به آنجا مى‏رسد ... لويد روشن ساخت كه تصميم دارو يك نيروى قوى (چه نيروى انگليسى ـ فرانسوى و چه نيروى واقعا قوى بين‏المللى) را در خاورميانه نگاه دارد و كاملاً مايل است خطر مقابله با مداخلة شوروى را بپذيرد. اين فكرِ او به نظر من بى‏ملاحظه و پرتناقض بود و بيش از همة رويدادهاى زمان خدمتم در اين‏جا، مرا نسبت به بريتانيا بدبين ساخت. عمليات توصيه شده:
1ـ او ممكن است در پايان اين هفته براى ديدار با وزير به واشنگتن سفر كند.      توصية من آن است كه دالس يا هوور به او بگويند كه ما قويا از آتش‏بس و      عقب‏نشينى حمايت مى‏كنيم و مايليم كه نيروهاى انگليسى - فرانسوى با      ورود نيروى بين‏المللى هر چه سريع‏تر به صورت مرحله به مرحله      عقب‏نشينى كنند.
2ـ اگر او به واشنگتن نرود، توصيه مى‏كنم به من اختيار داده شود كه اين      موضوع را در همين جا صريحا به او بگويم. او در وضعيت روحى      خطرناكى به سر مى‏برد كه ممكن است دست به افروختن آتش‏جنگ بزند      و به نظر من ايدن هم همين نظر را دارد.
3ـ بايد براى رويارويى با اين امكان آماده شويم كه بريتانيا و فرانسه به خاطر      ترديد در قدرت كافى نيروهاى سازمان ملل براى جانشين شدن با آنها، با      خروج از منطقه موافقت نكنند.
4ـ اعلام مجدد حمايت رئيس‏جمهور از ورود سريع و بى‏مانع نيروى      بين‏المللى و عقب‏نشينى سريع نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى، كمك      بزرگى خواهد كرد. اگر رئيس‏جمهور تصميم به اعلام اين موضوع بگيرد،      بد نيست آن را در اينجا هم اعلام كند ـ كه تأثير
مأخذ: كمسيون فرانسه ـ امريكا (C)؛ 1988، تلگرام از هيأت نمايندگى در سازمان ملل متحد      به وزارت كشور، 14 نوامبر 1956، سند 575، ص‏ص 1125 ـ 1123

     لحن جنگجويانة لويد در اين دفاعِ محكم از عمليات بريتانيا بى‏گمان تا حدودى بازتاب نوميدى او بود. اين لحن، لاج را راضى نكرد و او را از پيامدهاى چنين نظر انعطاف‏ناپذير از سوى هيأت دولت بريتانيا هراسان ساخت. به اين خاطر او به وزير امور خارجه و رئيس‏جمهور توصيه كرد كه موضع محكمى را در خواستارشدن عقب‏نشينىِ بريتانيا حفظ كنند.

سند 19 ـ 4 سدّ معبر كشتيها در آبراه، 26 نوامبر 1956
     در تأييد اين موضع قاطع امريكا، در 15 نوامبر 1956 در سازمان همكارى اقتصادى اروپا به بريتانيا اطلاع داده شد كه تا هنگامى كه شرايط امريكا را براى عقب‏نشينى از مصر نپذيرد، از تحويل نفت به آن كشور خوددارى مى‏شود. اما هيأت دولت بريتانيا در 17 نوامبر در بحث راجع به فعاليتهاى لويد در سازمان ملل هنوز احساس مى‏كرد كه مى‏تواند نظرات خود را حفظ كند. البته ديرى نپاييد كه تغييرى پيدا شد و بازهم مك‏ميلن عامل اصلى آن بود و علتِ نسبتا مهم اين دگرگونى آن بود كه ايدن به همكاران خود گفته بود كه براى تجديد قوا به جامائيكا مى‏رود و لويد هم به ايالات متحد رفته و غايب بود. در بعدازظهر 18 نوامبر 1956 مك‏ميلن، آلدريچ، سفير امريكا را به اقامتگاه خود فراخواند.


سند 20 ـ 4 مك‏ميلن و سليسبرى به تغيير در خط‏مشى بريتانيا اشاره                مى‏كنند 19 نوامبر 1956
     مك ميلن اظهار داشت كه آشكار است كه دولت بريتانيا ممكن است در چند روز آينده بر سر دو راهى وحشتناك زير قرار گيرد:
الف) عقب‏نشينى از مصر بدون هيچ دستاوردى به جز بازكردن راه براى ورود      نمايندگان كاملاً نامناسب نيروهايى به نمايندگى سازمان ملل كه تنها      عملكرد آنها نگاهبانى مرز ميان مصر و اسرائيل است بدون تضمين آزادى      رفت‏وآمد در آبراه يا حتى توانايى در پاكسازى آبراه. ب) تجديد دشمنى در مصر و اشغال كل آبراه براى برداشتن موانعى كه ناصر      در آنجا نهاده است تا رفت‏وآمد آزاد در آبراه تضمين شود و از فروپاشى      اقتصادى كامل اروپا در چند ماه آينده جلوگيرى شود. در ذهن هيأت      دولت بريتانيا خطر مورد (الف) آن بود كه تحقير و هتك حيثيت، چنان      بزرگ جلوه مى‏كرد كه به سقوط دولت مى‏انجاميد در حالى كه مورد (ب)      آشكارا خطر ورود روس‏ها و روشن شدن شعله‏هاى آتش جنگ جهانى      سوم را در بر داشت.

     مك ميلن مى‏گفت كه بعضى از اعضاى هيأت دولت با روبه‏روشدن با اين گزينش نوميدانه، بى‏ترديد مايل به قبول خطر شق دوم و عزيمت به سوى جنگ مى‏شدند ولى به گفته او، سليسبرى و او اعتقاد داشتند كه اگر با فرستادن پيامى از رئيس جمهور براى ايدن يا به نحوى ديگر، دولت بريتانيا مطمئن شود كه دولت ايالات متحد قصد دارد خط‏مشى دستيابى به پاكسازى فورى آبراه از موانع را دنبال كند و اين كار را از طريق سازمان ملل انجام دهد و آغاز عملكرد آن به وسيله يك آژانس بين‏المللى بر طبق اصول تصويب شده در نخستين كنفرانس لندن دربارة آبراه سوئز باشد، اكثريت اعضاى هيأت دولت، شق اول را انتخاب مى‏كنند و نه تنها نيروهاى انگليسى عقب‏نشينى خواهند كرد بلكه بر فرانسويها فشار وارد خواهند آورد تا فورا نيروهاى خود را از مصر عقب بكشند. در نظر گرفته نشده است كه اطمينانهاى مورد اشارة من به صورت توافق باشند يا به صورت عمومى اعلام شوند.
     من معتقدم كه اوضاعى كه باعث شده است مك‏ميلن و سليسبرى همان خط فكرى را كه من به آن اشاره كردم دنبال كنند، آگاهى از وضعيت نوميدكنندة مالى است كه آنها خود را در پايان سال گرفتار آن مى‏بينند مگر آن كه تا آن هنگام بتوانند به مشاركت با ايالات متحد، هم در زمينه‏هاى اقتصادى و هم در زمينه‏هاى سياسى در نزديك‏ترين حالت دست بيابند. مك ميلن ديروز اشاره كرد كه ممكن است در ماه نوامبر موازنة دلار دچار 200تا 300 مليون دلار كمبود شود و او هم البته تا پايان سال با موضوع بازپرداخت چيزى در حدود 180 مليون دلار قسط سالانه بدهكارى بريتانيا به ايالات متحد و كانادا روبه‏رو خواهد شد. اگر او براى تأمين اين پرداختها نتواند از صندوق پول وام بگيرد يا از سپرده‏هاى خود در بانك ذخيره فدرال قرض كند ... مى‏ترسد كه استرلينگ دچار تزلزل شود. شايد آنچه در بالا گفته شد بيان ديگرى از اين نكته باشد كه هيأت دولت بريتانيا در آغاز درك اين نكته باشد كه چه اشتباه مهلكى صورت گرفته است و شروع به شناخت اين واقعيت كند كه تنها راه نجات آنها همكارى فورى و نزديك با امريكا از طريق آژانس سازمان ملل است. هر كسى مى‏تواند حدس بزند كه آيا در اين شرايط هيأت دولت سقوط مى‏كند يا مى‏ماند ولى من عقيده دارم كه رهبرانى چون مك‏ميلن و سليسبرى احساس مى‏كنند اگر بتوانند به همكاران خود حالى كنند كه حمايت نهايى امريكا از دست نرفته است، دولت هنوز هم مى‏تواند روى رأى تعداد كافى از نمايندگان محافظه‏كار براى به دست آوردن اكثريت براى دولت، به نفع عقب‏نشينى از مصر حساب كند. هر چند در مورد آبراه، با ناصر به قرارهاى رضايت‏بخش دست نيافته‏ايم. براى ساده‏كردن موضوع مى‏گويم كه هيأت دولت بريتانيا حالا آماده عقب‏نشينى از مصر و واگذار كردن حل مسائل در برگيرندة رابطه ميان اسرائيل و دنياى عرب و مسائل مربوط به عملكرد آبراه به سازمان ملل است به شرط آن كه قدرت و نفوذ اخلاقى عظيم رئيس‏جمهور پيوسته بر سازمان ملل اعمال شود تا از طريق اين سازمان حل نهائى اين مسائل خطير بر پايه قانون و عدالت بين‏المللى تضمين شود ...
     شايد جالب باشد كه در ارتباط با موضوع بالا، همان‏گونه كه وزير مى‏دانند هم مك‏ميلن و هم سليسبرى در جريان كل بحران آبراه سوئز در ميان اعضاى جنگ‏طلب هيأت دولت بوده‏اند.
مأخذ: كمسيون فرانسه ـ آمريكا (C)، 1988، تلگرام سفارت امريكا در انگلستان به ادارة امور      خارجه، 19 نوامبر 1956، سند 588، ص‏ص 1152 ـ 1150

     اين برآورد مهم از مكالمة سادة ميان دو تن از جنگ‏طلب‏ترين اعضاى هيأت دولت و سفير امريكا نشان‏دهندة آغاز پذيرش عقب‏نشينى از سوى حكومت بريتانيا است. ظاهرا صدراعظم، هر چند ديرتر، به پيامدهاى عمليات بريتانيا و وابستگى بريتانيا به محبت‏هاى امريكا پى برده است. علاوه بر اينها، اين گفت وگو نشان‏دهندة آغاز تلاش براى به دست آوردن رهبرى در حزب محافظه‏كار و حكومت است كه مك‏ميلن با تلاش براى ايجاد ارتباط با دولت امريكا در پى آن است.
     تأثير كامل وضعيت مالى با پايان‏گرفتن ماه نوامبر بيشتر و بيشتر براى هيأت دولت بريتانيا آشكار مى‏شد. در 19 نوامبر ديدارى ميان مقامات عاليرتبه خزانه‏دارى و بانك انگلستان صورت گرفت و به مك‏ميلن اطلاع داد كه:
... احتمالاً حفظ نقدينگى غيرممكن است و بايد «مسير فاجعه‏بارى» در پيش گرفته شود. اين امر مستلزم رهاكردن ليرة استرلينگ به صورت شناور با حمايتهاى گاهگاهى است. اين وضع احتمالاً به از هم پاشيدن منطقه استرلينگ (و حتى انحلال كشورهاى مشترك‏المنافع) و فروپاشى اتحادية اروپايى پرداختها، كاهش حجم بازرگانى و بى‏ثباتى پول در كشور و در نتيجه، تورم جدّى مى‏انجامد. صدراعظم موافقت كرد. راه درست عبارت بود از حفظ نقدينگى با توّسل به همة امكاناتى كه در توان ما است و او اين خواست را روز بعد به هيأت دولت ابلاغ خواهد كرد.
(مركز اسناد عمومى، خزانه‏دارى، 4189 ـ 236، 19 نوامبر 1956)

     در هيأت دولت هرولد مك‏ميلن براى نخستين بار همكاران خود را در جريان وضعيت شومى كه كشور دچار آن است قرار داد.

سند 21 ـ 4 مك‏ميلن وضعيت اقتصادى را براى هيأت دولت روشن                مى‏كند، 20 نوامبر 1956
     وزير امور مالى اظهار داشت كه هيأت دولت ممكن است در كوتاه‏مدت با تصميم‏گيرى خطيرى ميان دو گزينه روبه‏رو شود. يكى تحرك بخشيدن به همة منابع مالى ما براى حفظ نسبت استرلينگ/دلار در سطح كنونى و ديگرى رهاكردن اين نسبت تا رسيدن آن به يك سطح معينى با پيامد احتمالى پايان نقش استرلينگ به عنوان نقدينة بين‏المللى. گزينه دوم كه تقريبا به صورتى ناگزير به انحلال حوزة استرلينگ مى‏انجامد، ضربه‏اى است جدى بر حيثيت انگلستان و پيروزى عمده‏اى است براى اتحاد شوروى. علاوه بر اينها نمى‏توان اطمينان داشت كه حتى نرخ شناور هم در يك مقياس معين كه مى‏تواند به تقاضاى گسترده‏اى براى منابع ما به عنوان حفظ نرخ ثابت بى‏انجامد، به حمايت نيازمند نباشد.
     وزير امور مالى افزود كه طى نخستين هفته دسامبر ناچار خواهد بود ميزان طلا و دلار از دست رفته در ماه نوامبر را اعلام كند. اين رقم ممكن است به 300 مليون‏دلار برسد و ضربة آن، هم بر افكار عمومى كشور و هم بر اعتماد بين‏المللى به استرلينگ بسيار جدى خواهد بود. با همة اينها شانس معقولى وجود دارد كه اگر ما نسبت كنونىِ استرلينگ/دلار را حفظ كنيم و منابع مالى خود را تا آنجا كه شرايط اجازه مى‏دهد سريع و مؤثر به تحرك درآوريم، بتوانيم موجوديت حوزة استرلينگ را حفظ كنيم و استرلينگ را همچنان به صورت نقدينه بين‏المللى نگاه داريم. در اين مسير نمى‏توانيم انتظار كمكى از ايالات متحد داشته باشيم مگر آن كه اوضاع در خاورميانه آنقد روشن شود كه به ما فرصت بدهد كه بتوانيم بار ديگر روابط سياسى عادى خود را با دولت ايالات متحد برقرار كنيم. اما، هر چند در حال حاضر نزديك‏شدن رسمى ما به ايالات متحد، زودرس است، مى‏توانيم از طريق نمايندگى خزانه‏دارى در واشنگتن به طور غيررسمى با ايالات متحد تماس داشته باشيم تا به تدريج حمايت آنها را از وامهايى كه با استفاده از حق وام خود در صندوق بين‏المللى و وثيقه‏نهادن اعتبارات دلارى‏مان در بازار امريكا دريافت مى‏كنيم، به دست بياوريم. اگر از حسن نيّت امريكا در اين زمينه مطمئن باشيم، ممكن است بتوانيم همزمان با اعلام ميزان طلا و دلار از دست رفته طى ماه نوامبر، تصميم خود را به حفظ نسبت استرلينگ به دلار و بازسازى اقتصاد با اتخاذ خط‏مشيهاى مناسب داخلى و خارجى نيز اعلام كنيم.
     در يك بحث كوتاه، تأكيد شد كه شواهد روزافزونى وجود دارد كه بر پاية آنها افكار غيررسمى در ايالات متحد، تفاهم بيشترى نسبت به خط‏مشى ما نسبت به خاورميانه نشان مى‏دهد. بايد آنچه مى‏توانيم انجام دهيم تا اطمينان حاصل شود كه عمليات و انگيزه‏هاى ما به متقاعدكننده‏ترين و كامل‏ترين صورت به افكار عمومى ايالات متحد ارائه مى‏شود.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، هيأت دولت 30 ـ 128 بند دو، سى.ام. (56) 85 20 نوامبر 1956

     اين اعلام زيان اقتصادى ناشى از بحران سوئز و عمليات «تفنگدار» از سوى وزير بايد چون ضربه‏اى بر هيأت دولت وارد آمده باشد، هر چند خود وزير از مدتى قبل به خوبى از نتايج احتمالى آگاه بوده است. يكى از ويژگيهاى سبك كار مك‏ميلن اين بود كه سفير امريكا قبل از همكاران او در هيأت دولت از اوضاع اقتصادى بريتانيا باخبر باشد. بى‏گمان، هيأت دولت كه از اين تركش بمب تكان خورده بود از درك تأثيرهاى كامل اين اوضاع ناتوان به نظر مى‏رسيد. لازم بود يادداشتهاى مفصل‏تر و حتى خشن‏ترى از خزانه‏دارى برسد تا هيأت دولت را به انجام عمليات لازم برانگيزد. در 22 نوامبر 1956، روُان به ميكنز و مك‏ملين اطلاع داد كه:
     اگر قرار باشد بخت واقعى توفيق در عمليات «درهم‏شكستن» و برتر از آن در پرهيز از ضرورت آن داشته باشيم، نخستين كار اساسى، استقرار دوبارة روابط با ايالات متحد است. كاملاً روشن است كه ميان ملاحظات اقتصادى و سياسى تعارضى وجود دارد و هر چه بيشتر به ملاحظات سياسى ميدان داده شود، خطر بزرگ‏ترى بافت كلى نقدينگى ما را تهديد مى‏كند. (مركز اسناد عمومى، خزانه‏دارى 4190 ـ 236، 22 نوامبر 1956)
     در همين روز، نشست هيأت دولت، با صدور مجوز «مقدمات» عقب‏نشينى نيروهاى انگليسى و موكول ساختن عقب‏نشينى كامل به پاكسازى آبراه و مذاكرات دربارة چگونگى استفاده از آبراه در آينده، فرايند پاسخ‏دادن به خواستهاى امريكا را آغاز كرد.
     اين اقدام براى متقاعد ساختن مقامات بدبين در وزارت امور خارجه و خزانه دارى واشنگتن نسبت به صميميت بريتانيا كافى نبود: هوور و همفرى همواره به كاسيا و لويد اطلاع مى‏دادند كه برقرارى دوبارة روابط همراه با ارائه كمك مالى به «پذيرش كامل قطعنامه‏هاى سازمان ملل» و «ورود نيروهاى سازمان ملل و عقب‏نشينى مرحله به مرحله نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى بدون هيچ درنگ» موكول مى‏شود و «هنگامى كه اين اقدامها آغاز شود مى‏توان دربارة موضوعهاى اساسى با بريتانيا مشورت كرد.» (كمسيون فرانسه ـ امريكا (C) 1988، سند 605) باآن كه از طريق آلدريچ، ميان مك‏ميلن و دولت امريكا روابطى با گرمى فزاينده برقرار مى‏شد، در واشنگتن و نيويورك، تماس ميان انگلستان و امريكا همچنان سرد بود. سلوين لويد در گزارش به آر.اى.باتلر، نخست‏وزير عامل در غياب ايدن چنين مى‏نويسد:
... افراد محورى و سياست‏گزاران سرسختى كه پاره‏اى از آنها در گذشته موافق بريتانيا بود ندانيك مخالف ما هستند. اين جريان تا هنگامى كه نتوانيم به آنچه «جبران شرافتمندانه» از طريق عقب‏نشينى سريع خوانده مى‏شود. جامة عمل بپوشانيم ادامه خواهد يافت. احساس آنها اين است كه ما بايد به نحوى ذهن خود را از تحقير نسبت به رئيس‏جمهور تصفيه كنيم ... اگر با حزب در مورد اعلام عقب‏نشينى مسأله داريم، به نظر من ممكن است ناچار باشيم به افراد برگزيده‏اى بگوييم كه امريكاييها قصد ندارند براى يارى‏دادن به ما در پرهيز از فاجعة مالى كوچك‏ترين كمكى بكنند مگر آن كه مطمئن شوند كه ما به سرعت از پورت سعيد خارج مى‏شويم."
(مركز اسناد عمومى، نخست‏وزير، 1106 ـ 11، 27 نوامبر 1956)

     انگليسيها به مدّت يك هفته كه طى آن هيأت دولت عملاً هر روز جلسه داشت، تلاش مى‏كردند به راه‏حل ميانه‏رو و آبرومندانه‏اى برسند كه تا آنجا كه ممكن است با حفظ حرمت به آنها فرصت عقب‏نشينى از اين اقدام شوم فرجام بدهد. البته در اين هنگام به وجود آمدن فشارهاى سياسى و اقتصادى مقاومت‏ناپذير بود به ويژه بدان علت كه در آغاز ماه دسامبر دامنة كل وضعيت خراب اقتصاد بريتانيا با انتشار بيانية مرسوم ماهانه دربارة ذخيره‏ها به صورتى ناراحت‏كننده به اطلاع همگان مى‏رسيد. هيأت دولت در 27 نوامبر اعلام كرد كه:
شديدا لازم بود كه ما روابط سياسى رضايت‏بخشى با ايالات متحد برقرار كنيم. مى‏بايست در آغاز هفتة بعد دامنه فشار وارد بر ذخيره دلار و طلاى خود در طى ماه نوامبر را اعلام مى‏كرديم و اوضاع مطلوب آن بود كه تا آن هنگام حمايت دولت ايالات متحد را براى عملى كه انجام آن براى پشتيبانى از استرلينگ لازم بود تضمين مى‏كردم.
(مركز اسناد عمومى، هيأت دولت، 30 ـ 128 بند دو، 27 نوامبر 1956)

     تماس مستقيم ميان گروه بريتانيايى خاص متشكل از باتلر و مك‏ميلن، در كسب فرصت براى گرفتن تصميمهاى لازم و دردناك، موفقيت‏آميز بود چون آيزنهاور، دالس بهبود يافته، هوور و همفرى در اين هنگام آمادگى داشتند كه فرصت كوتاهى براى جبران مافات به بريتانيا بدهند: گزينه ناپذيرفتنى براى دولت ايالات متحد عبارت بود از پذيرفتن لطمه بالقوه درازمدت بر اتحاد سياسى غرب و نظام اقتصادى بين‏المللى.
     تصميمهاى سرنوشت‏ساز در دو نشست هيأت دولت در روزهاى 28 و 29 نوامبر به صورتى مبهم اتخاذ شد. لويد كه صبح از نيويورك برگشته بود، هيأت دولت را در بعدازظهر 28 نوامبر در جريان اوضاع در سازمان ملل گذاشت.

سند 22 ـ 4 هيأت دولت شكست را مى‏پذيرد 28 نوامبر 1956
     وزير امور خارجه اظهار داشت كه به نظر او ملاحظات اقتصادى در اين هنگام از ملاحظات سياسى مهّم‏تر است. ما احتمالاً مى‏توانستيم مدت سه يا چهار هفته موضع خود را در سازمان ملل حفظ كنيم ولى با تعويق عقب‏نشينى نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى كه اگر بخواهيم مى‏توانيم طى دو هفته آينده آن را به اتمام برسانيم. چيزى به دست نمى‏آوريم و در خطر از دست‏دادن نظر موافق افكار عمومى قرار مى‏گيريم كه در همة كشورها خواهان پيشرفت كارِ پاكسازى آبراه به سريع‏ترين صورت است. اما اگر با عملى‏ترين سرعت، نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى را عقب بكشيم، نظر موافق دولت امريكا را جلب مى‏كنيم. بهتر است در مقام درخواست حمايت امريكا از هر اقدام اقتصادى لازم برآييم و تا آنجا كه قدرت داريم، موانع و اشكالهاى موجود بر سر راه پاكسازى آبراه را بر داريم. ولى نمى‏توانيم (و نبايد به دنبال آن باشيم كه) پافشارى كنيم كه عقب‏نشينى نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى به تضمين قاطع پاكسازى آبراه پيش از عقب‏نشينى وابسته باشد. بعيد بود كه دبير كل سازمان ملل قادر يا مايل باشد كه چنين تضمينى بدهد و بهتر آن بود كه ما عمليات خود را بر پايه تعهدات پيشين خود بنا كنيم كه نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى به محض جايگزينى نيروى اجرايى سازمان ملل كه قادر به انجام وظايفى باشد كه مجمع عمومى بر عهدة آن نهاده است، عقب‏نشينى كنند اين نكته بايد در كوتاه مدّت تحقّق پيدا كند تا هيأت دولت بتواند در صورت موافقت مجوز عقب‏نشينى نيروها را با تأكيد بر اين امر كه اين عمليات بايد بر اين انتظار مطمئن استوار باشد كه سازمان ملل متحد گامهاى سريعى در جهت پاكسازى آبراه و توافق دربارة مديريت رضايت‏بخش امور آن بعد از پاكسازى و حل فراگير مسائل درازمدت خاورميانه بر مى‏دارد.
     وزير امور مالى اظهار داشت كه لازم خواهد بود در آغاز هفتة بعد ميزان دلار و طلاى از دست رفته در ماه نوامبر را اعلام كنيم. اين اعلام، فشار جدى بر ذخيره را آشكار مى‏كند و ضربه قابل ملاحظه‏اى بر افكار عمومى مملكت و اعتماد بين‏المللى نسبت به استرلينگ وارد مى‏آورد. بنابراين مهم است كه بتوانيم در عين حال اعلام كنيم كه ما، هم با درخواست از صندوق بين‏المللى پول و هم از راه‏هاى ديگر به دنبال تقويت ذخاير مالى خود بوده‏ايم. براى رسيدن به اين هدف، حسن نيت دولت ايالات متحد ضرورى بود و روشن است كه اين حسن نيت نمى‏توانست بدون تعهد مستقيم و بى‏قيد و شرط عقب‏نشينى نيروهاى انگليس ـ فرانسه از پورت سعيد به دست بيايد. از اين رو او موافق اعلام سريع نيست ما به عقب‏كشيدن اين نيرو و توجيه آن بر اين پايه است كه ما ديگر به هدفهايى كه از انجام عمليات نظامى انگليسى ـ فرانسوى عليه مصر داشته‏ايم، رسيده‏ايم و رضايت داده‏ايم كه نيروهاى سازمان ملل با پشتيبانى ايالات متحد مسئوليتى را كه مجمع عمومى براى حل مسائل خاورميانه پذيرفته است بر عهده بگيرد ...
     اظهار داشت كه ظاهرا بايد طى چند روز آينده نظر غالب هيأت دولت را اعلام كنيم كه اينك آماده عقب‏نشينى هر چه سريع‏تر نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى از پورت سعيد هستيم با اين اعتقاد كه سازمان ملل مسئوليت رسيدن به هدفهايى را كه عمليات نظامى عليه مصر به خاطر آن صورت گرفته بود بر عهده گرفته است. البته لازم است توافق دولت فرانسه با اين پيشنهاد و برداشتن گام‏هاى مشابه در مدتى كه ايالات متحد و كشورهاى مشترك‏المنافع از اين عمليات پشتيبانى مى‏كنند به دست آورد.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، هيأت دولت 30 ـ 128 بند دو، سى.ام. (56)90 28 نوامبر 1956

     در اينجا سرانجام شرايط اقتصادى بر عمليات ويژة حفظ آبرو در مصر پيشى گرفت: هرولد مك‏ميلن با پذيرفتن عقب‏نشينى نيروها از منطقه آبراه به اميد تضمين كمك ايالات متحد، تغيير عقيدة هيأت دولت را رهبرى كرد.
     مك‏ميلن در نشست هيأت دولت در روز بعد، با توجه به تعدادى نامة تكان‏دهنده كه از خزانه‏دارى دريافت كرده بود و ابعاد فاجعه‏اى را كه حكومت با آن روبه‏رو بود نشان مى‏داد، وضعيت پايان ماه نوامبر را به اطلاع همكاران خود رساند.

سند 23 ـ 4 ادامة ضرورت كمك امريكا، 29 نوامبر 1956
     وزير امور مالى اظهار داشت كه در اثناى ماه نوامبر فشارى جدى بر ذخيره‏هاى دلار و طلا وارد آمد ... در نوامبر خالص زيان نهايى كه بايد اعلام مى‏شد به حدود 270 مليون دلار رسيد. تنها در هفتة  سوم ماه، بيش از صدمليون دلار از دست داده بوديم ... اعلام ارقام مربوط به ماه نوامبر كه نبايد ديرتر از چهارم دسامبر صورت بگيرد، اعتماد به استرلينگ را بازهم متزلزل‏تر خواهد كرد و ضربه‏اى جدى بر ثبات حوزة استرلينگ وارد خواهد آورد. اين تأثيرات را تنها در صورتى مى‏توان تخفيف داد كه، در صورت امكان، به هنگام اعلام وضعيت، با صراحت به نيّت دولت براى درپيش گرفتن تدبيرهاى قاطع جهت بهبود اوضاع اشاره شود. وزير امور مالى گفت كه اين تدبيرها در سه عرصه جا مى‏گيرند:
     نخست، او مايل بود بتواند بگويد كه ما در جهت اقدام به استفاده از حقِ گرفتن وام از صندوق بين‏المللى پول و به دست‏آوردن وام دلارى در برابر سهام وثيقة موجود در نزد دولت، پيش مى‏رويم، دوم، بايد روشن باشد كه ما در جهت ترميم شكاف روابط سياسى خود با دولت ايالات متحد گامهاى مؤثرى بر مى‏داريم ... سوم، همزمان با اين مورد بايد تدبيرهايى را كه براى تقويت اقتصاد محلى لازم است اعلام كنيم. جستجو براى غلبه بر دشواريها تنها از طريق قرض‏كردن دلار كافى نيست: مى‏بايست اين نكته هم به روشنى توضيح داده شود كه ما آماده‏ايم براى رياضت‏كشيدن در كشور ترتيباتى را بپذيريم ...
     هيأت دولت، جدّى بودن اوضاع را به صورتى كه در اين اعلاميه آشكار شده است، دريافت و موافقت كرد كه بايد براى بهبود آن به عمليات فورى دست بزند. آنها از اقداماتى كه وزير براى رسيدن به اين هدف پيشنهاد مى‏كرد پشتيبانى مى‏كردند و به خصوص اين نظر را تصويب كردند كه دولت نبايد نشان دهد كه تنها با قرض‏كردن دلار درصدد تقويت اوضاع بر مى‏آيد و بايد اقدامهاى تكميلى ديگرى به صورت همزمان براى تقويت اقتصاد ملى انجام شود.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، هيأت دولت، 30 ـ 128 بند دو،سى.ام (56) 91 29 نوامبر 1956

     دو روز بعد، مك‏ميلن به هيأت دولت اطلاع داد كه اوضاع از اين هم وخيم‏تر است و ذخيره از حد استاندارد 2000 مليون دلار پايين‏تر رفته است. به اين خاطر «نمى‏توان انتظار هيچ بهبود اساسى داشت مگر آن كه در برقرارى دوبارة روابط سياسى خود با ايالات متحد توفيق پيدا كنيم.» (مركز اسناد عمومى، هيأت دولت، 30 ـ 128 بند دو، 1 دسامبر 1956)
     در بامداد 3 دسامبر 1956 هيأت دولت پيش‏نويس اعلام عقب‏نشينى را آماده كرد كه سلوين لويد در بعد از ظهر همان روز آن را به مجلس عوام تقديم كرد. همچنين به نوشتة كايل، لويد اقدام كرد كه عمليات «تفنگدار» را به عنوان موفقيتى اعلام كند، كه اينك نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى را قادر به عقب‏نشينى و كار «حفظ صلح» را تكميل مى‏كند، ولى بيان اين مطلب، اعلام آشكار شكست بود (كايل، 1991، ص 514) قرار بر اين شد كه نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى بدون قيد و شرط و هر چه سريع‏تر طبق برنامه‏اى كه با توافق ژنرال برنز  فرمانده جديد نيروىاضطرارى سازمان ملل تعيين مى‏شد از پرت سعيد عقب‏نشينى كنند.
     وقتى انجام اين عمل، كه نشانه پشيمانى بود، مسلم شد، دولت امريكا سريعا به سوى تأمين  حمايتى كه بريتانيايى‏ها اين قدر ملتمسانه به آن نيازمند بودند حركت كرد. در واقع از آخرين هفتة ماه نوامبر مذاكرات مقامات بلندپايه در لندن و واشنگتن در جريان بود تا اطمينان حاصل شود كه ميان اعلام عقب‏نشينى از سوى بريتانياييها و آغاز كمك امريكاييها فاصله‏اى نمى‏افتد: همفرى كه پيش از آن برخوردى خصمانه داشت در 2 دسامبر 1956 به كاسيا اطلاع داد كه: [بريتانيا ]فقط به شرط روشن‏كردن چراغ سبز مى‏تواند منتظر «حمايت گسترده» باشد.
(مركز اسناد عمومى، وزارت امور خارجه، 120816 ـ 371، 3 دسامبر 1956)
     حالا در گنجينة آمريكا روىِ بريتانياييهاى دچار نگرانى مالى باز بود. بريتانيا براى پركردن خزانة تهى از دلار مى‏توانست 561 مليون دلار از صندوق بين‏المللى پول بگيرد و اعتبارى به مبلغ 738 مليون دلار براى آينده به دست بياورد. يك وام 500 مليون دلارى از بانك صادرات و واردات براى خريد محصولات به دلار به ويژه نفت به بريتانيا داده شد. بازپرداخت برنامه‏ريزى شده وام انگليس ـ امريكا معلّق شد. علاوه بر اين دست و دلبازىِ مالى، حمايت‏هاى لفظى هم كه تا اين زمان وجود نداشت از سوى چهره‏هايى چون نيكسن معاون رئيس‏جمهور و آيزنهاور و دالس آغاز شد. (جانمن، 1989، ص‏ص 177 ـ 176؛ كايل، 1991، ص 514؛ لوكاس، 1991، ص 318)
     با رفتن آخرين نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى از مصر در تاريخ 22 دسامبر 1956 و اعطاى نقش بسيار كوچكى به ناوگان نجات انگليسى ـ فرانسوى در پاكسازى آبراه، عمليات «تفنگدار» به پايانى مفتضحانه رسيد. عمليات انگليسى ـ فرانسوى دقيقا به عكس هدفهايى كه ايدن و همكارانش در پايان ژوئيه 1956 در نظر داشتند، رسيد. تلاش براى تضمين آزادى رفت‏وآمد در آبراه به شش ماه بسته‏ماندن آبراه منجر شد و هدف بين المللى كردن آبراه به شكست انجاميد. عرضة نفت از خاورميانه آن قدر از هم گسيخت كه نفت در انگلستان سهميه‏بندى شد. ناصر كه آماج اصلى اين حمله‏ها بود در قاهره محكم در مقام خود ماند و بر حيثيت و اعتبار او در جهان عرب افزوده شد.
     از همه جدى‏تر، محدوديتهاى قدرت بريتانيا با عمليات ايالات متحد در نوامبر 1956 به صورتى عريان آشكار شد. پس از بحران سوئز، توّهم مردم دربارة انگلستان به عنوان يك قدرت مستقل جهانى ديگر نمى‏توانست ادامه پيدا كند و هر چند دولت‏هاى محافظه‏كار و كارگر در دورة دوازده‏سالة بعد كوشيدند كه اين تصوير را دوباره جان بدهند، كمتر توفيقى به دست آوردند.

رويدادنگارى نوامبر ـ دسامبر 1956
     31 اكتبر     حمله‏هاى هوايى انگلستان و فرانسه عليه هدفهايى در مصر؛           شوراى امنيت سازمان ملل خواهان برقرارى نشست اضطراى           مجمع عمومى مى‏شود، سلوين لويد در مجلس عوام، تبانى را           تكذيب مى‏كند.
     1 نوامبر     گيت‏اسكل به دولت حمله مى‏كند، مجلس عوام به علت آشفتگى           به حالت تعليق در مى‏آيد، اسرائيل نيروهاى مصر را در سينا           شكست مى‏دهد، كشورهاى مشترك‏المنافع در مجمع عمومى،           عمليات بريتانيا را محكوم مى‏كنند، قطعنامه آتش‏بس پيشنهادى           امريكاييان در مجمع عمومى تصويب مى‏شود.
     2 نوامبر     مجمع عمومى خواهان آتش‏بس مى‏شود.
     3 نوامبر     اسرائيل ظاهرا آتش‏بس را مى‏پذيرد به شرط آن كه مصر هم آن           را بپذيرد.      4 نوامبر     آبراه سوئز بسته مى‏شود؛ اسرائيل آتش‏بس را رد مى‏كند؛ هيأت           دولت بر سر عملى‏شدن اشغال، دچار شكاف مى‏شود.
     5 نوامبر     كار اشغال به وسيلة نيروهاى چترباز انگليسى و فرانسوى عملى           مى‏شود. يادداشت بولگانين تهديد به حملة موشكى مى‏كند؛           اسرائيل آتش‏بس را مى‏پذيرد.
     6 نوامبر     آغاز پياده شدن نيروهاى دريايى انگليسى ـ فرانسوى، بحران           استرلينگ، بحران ذخاير، مك‏ميلن دربارة پذيرش آتش‏بس           مشورت مى‏كند، ايدن براى نيمه شب اعلام آتش‏بس مى‏كند.
     7 نوامبر     مجمع عمومى مجوّز نيروى اعزامى به مصر را صادر مى‏كند؛           مقامات خزانه‏دارى به مك‏ميلن اطلاع مى‏دهند كه در هفته پيش           85 مليون‏دلار از ذخاير استرلينگ از دست رفته است.
     8 نوامبر     رأى اعتماد در مجلس عوام
     15 نوامبر     كميته مصر اطلاع مى‏دهد كه تا هنگامى كه عقب‏نشينى انگليس و           فرانسه از منطقه آبراه آغاز نشود، از كمك آمريكا خبرى نيست.
     20 نوامبر     مك‏ميلن همكاران خود را از وضعيت «خطير» اقتصادى آگاه           مى‏كند.
     22 نوامبر     هيأت دولت با عقب‏نشينى نمادين نيروها تا هنگام مذاكرات           بعدى دربارة پاكسازى و استفاده از آبراه موافقت مى‏كند.
     23 نوامبر     ايدن براى «استراحت» به جامائيكا پرواز مى‏كند.
     30 نوامبر     هيأت دولت با عقب‏نشينى بى‏قيد و شرط از مصر موافقت مى‏كند.
     1 دسامبر     مك‏ميلن به هيأت دولت اطلاع مى‏دهد كه تا عقب‏نشينى كامل           اعلام نشود، كمك آمريكا در كار نخواهد بود.
     3 دسامبر     هيأت دولت مجوز اعلام عمومى عقب‏نشينى نيروها را صادر           مى‏كند.
     14 دسامبر     ايدن به لندن باز مى‏گردد.
     20 دسامبر     ايدن دربارة «آگاهى قبلى» به مجلس عوام دروغ مى‏گويد.
     22 دسامبر     تخليه مصر از نيروهاى بريتانيا به پايان مى‏رسد.
     9 ژانويه 1957     ايدن از مقام نخست‏وزيرى كناره مى‏گيرد. مك ميلن به جاى او           مى‏نشيند.