اقدامات بريتانيا در تشكيل حكومت صهيونيستي و حمايت دولتهاي غربي از آن
براي آنچه كه توسط كشورهاي غربي در پي اعلاميه بالفور منتشر كردهاند، ميتوان مجموعه زير را به عنوان حمايت دولتهاي غربي از اين اعلاميه تلقي نمود.
از سوي فدراسيون جهاني صهيونيسم مذاكراتي با مقامهاي ذيربط دولتهاي فرانسه و ايتاليا انجام شد كه به اعلام حمايت رسمي دولتهاي اين دو كشور از اعلاميه دولت بريتانيا منجر شد و بيانيههاي رسمي از سوي دولت فرانسه و ايتاليا خطاب جهانيان به شرح زير صادر شد:
اعلاميه زير از سوي دولت فرانسه در قالب نامهاي خطاب به رئيس فدراسيون جهاني صهيونيسم صادر شد:
جمهوري فرانسه
وزارت امور خارجه
اداره امور سياسي و بازرگاني
پاريس 14 فوريه 1918
آقاي محترم
بنا بر توافقي كه طي گفتگوي ما در روز شنبه، نهم ماه جاري صورت گرفت، دولت جمهوري فرانسه براي روشن ساختن موضع خود در قبال آرمان صهيونيستي مبني بر ايجاد موطن ملي براي يهوديان در فلسطين، بيانيهاي را در مطبوعات منتشر كرده است.
با ارسال متن اين بيانيه براي شما، فرصت را مغتنم ميشمارم تا علاوه بر عرض تبريك به شما به مناسبت فداكاريتان در ادامه تلاش براي تحقق آرمانهاي همكيشان خود، از شما به علت كوششي كه در جهت معرفي احساسات دوستانه كشورهاي دوست به ويژه فرانسه در قبال همكيشان خود به عمل ميآوريد، تشكر ميكنم.
با تقديم احترامات فائقه
امضاء پيشون
آقاي سوكولوف
هتل موريس، پاريس
بيانيه
آقاي سوكولوف، نماينده سازمانهاي صهيونيستي صبح امروز در وزارت امور خارجه به حضور آقاي استفان پيشون رسيد. آقاي پيشون با خوشوقتي به اطلاع آقاي سوكولوف رساند كه تفاهم بين دولتهاي فرانسه و بريتانيا درباره استقرار يهوديان در فلسطين تكميل گرديده است.
بيانيه زير از سوي دولت ايتاليا و از طريق سفير اين كشور در لندن خطاب به مؤلف كتاب به عنوان نماينده سازمان صهيونيستي صادر شد:
سفارت ايتاليا، لندن
نهم ماه مه 1918
آقاي ناهوم سوكولوف
شماره 175 ، پيكادلي، دبليو. يك
آقاي محترم،
بنا به دستور عاليجناب بارون سونينو وزير امور خارجه اعليحضرت پادشاه ايتاليا، مفتخرم به آگاهي شما برسانم كه در اجابت درخواست شما، دولت اعليحضرت بامسرت، بيانيههائي را كه از سوي سفارتخانههاي ايتاليا در واشنگتن، لاهه و سالونيكا مبني بر تلاش بيدريغ آنها در راه تسهيل تأسيس كانون ملي يهود در فلسطين صادر شده است تائيد ميكند البته تأسيس چنين كانوني نبايد حقوق مدني و مذهبي ساكنان غيريهودي فلسطين يا وضعيت حقوقي يا سياسي يهوديان در كشورهاي ديگر را مخدوش سازد.
با تقديم احترامات فائقه
امضاء ايمپريالي
در نطق هشتم ژانويه 1918 ويلسون رئيسجمهوري آمريكا در كنگره اين كشور، كه تبيين رسمي اهداف قدرتهاي متحدي كه در جنگ شركت داشتند تلقي ميشود، ماده دوازدهم برنامه صلح جهاني، به شرح زير اعلام شد:
«بخشهاي تركنشين امپراتوري عثماني بايد نسبت به حاكميت خود اطمينان داشته باشند اما ديگر مليّتهائي كه اكنون تحت حاكميت تركيه قرار دارند بايد كاملا اطمينان داشته باشند كه امنيت زندگي و توسعه مستقل آنها به طور مطلق تضمين خواهد شد و تنگه داردانل بايد همواره بر روي رفت و آمد آزادانه كشتيها و تجارت تمامي كشورها، تحت تضمينهاي بينالمللي، باز باشد.»
صهيونيستها اين سخنان را به عنوان موضع حمايتگرانه دولت آمريكا و به ويژه رئيسجمهوري اين كشور از جنبش صهيونيستي تلقي كردند. ويلسون رئيس جمهوري آمريكا در مقام سخنگو ومنادي اصولي شناخته ميشد كه كشورهاي متحد براي آن ميجنگيدند. صهيونيستها به خوبي ميدانستند كه ويلسون به تحقق اهداف صهيونيستي با ديده مساعد نگاه ميكند چون آرمان واهداف صهيونيستي با اصل احقاق حقوق ملتهاي كوچك كه وي از هواداران سرسخت آن به شمار ميرفت، كاملا هماهنگ بود. وي در سخنان خود هيچ اشاره خاصي به مسأله يهود يا فلسطين نكرد اما نيت وي كاملا روشن بود.
ودرو ويلسون، رئيس جمهوري آمريكا در ماه اوت 1918 نامهاي به شرح زير نوشت:
با علاقه عميق و صادقانه تلاشهاي سازنده كميسيون وايزمن در فلسطين را كه به ابتكار دولت بريتانيا صورت گرفته است پيگيري كردهام و فرصت را غنيمت ميشمرم و خرسندي خود را از گسترش جنبش صهيونيستي در آمريكا و ديگر كشورهاي متحد، از زمان صدور اعلاميه بالفور به اين طرف ابراز ميدارم. اعلاميهاي كه آقاي بالفور به نيابت از سوي دولت بريتانيا صادر كرد و اين دولت در آن حمايت خود را از تأسيس موطن ملي يهود در فلسطين اعلام كرد و قول داد تا در جهت تسهيل تحقق اين هدف از هيچ كوششي دريغ نكند، مشروط بر اين كه هيچ تلاشي براي مخدوش كردن حقوق مدني و مذهبي غيريهوديان ساكن در فلسطين و حقوق و وضعيت سياسي يهوديان ساكن در ديگر كشورها صورت نگيرد.
به اعتقاد من، مردم آمريكا از شنيدن اين خبر كه كميسيون وايزمن شالوده دانشگاه عبري در اورشليم را ريخته است، بسيار شادمان خواهند شد. اين دانشگاه تجديد حيات معنوي يهوديان را بشارت ميدهد. افكار عمومي در آمريكا، اين نامه را سندي ارزشمند و تبلور كامل حمايت آمريكا از اهداف صهيونيستي و هماهنگ با اعلاميه دولت بريتانيا به شمار آورد.
سياستمداران بريتانيايي در مناسبتهاي گوناگون براي نشان دادن ارزش و اهميتي كه براي اعلاميه بالفور قائلند، به اين اعلاميه اشاره كردهاند. آقاي جرج ان. بارنس در روز چهاردهم ژوئيه نطقي ايراد كرد كه در اينجا چكيدهاي از آن را به شرح زير نقل ميكنيم:
«دولت انگليس سياست خود را در قبال صهيونيسم اعلام كرد چون بر اين باور است كه صهيونيسم همان سياست و اهدافي را دنبال ميكند كه انسانهاي شريف در گوشه و كنار جهان در راه آن مبارزه ميكنند. و اين همان سياستي است كه متحدين در جنگ آن را دنبال ميكنند. و اين همان سياستي است كه ما براي اجراي آن عهد بستهايم، سياستي كه به اعتقاد ما با آرزوها و خواست گروه انبوهي از مردم يهود كه به فلسطين به عنوان موطن ملي خود چشم اميد دوختهاند، همسوئي دارد.»
لرد رابرت سيسل، ضمن ابراز تأسف از اينكه نتوانسته است در همايش جامعه پزشكي سازمان صهيونيستي آمريكا در روز چهاردهم ژوئيه شركت كند چنين نوشت:
جنبش صهيونيستي بيانگر آرمانهاي بزرگي است كه احتمالا پيآمدهاي بيشماري براي آسايش و سعادت آتي جهان به همراه خواهد داشت.
آقاي ا. جي. بالفور در نطق خود در جمع نمايندگان جامعه پزشكي (در صفحات بعدي متن كامل اين سخنراني آمده است) گفت:
«انهدام يهوديه كه يكهزار ونهصد سال پيش صورت گرفت از جمله بيعدالتيهاي بزرگي است كه قدرتهاي متحد تلاش ميكنند تا آن را جبران كنند.»
آقاي لويد جرج به مناسبت صدور اعلاميه دولت انگليس در پاسداري از حقوق يهوديان روماني در نامهاي خطاب به مولف كتاب نوشت:
آقاي محترم
نخستوزير از من خواسته است تا دريافت نامه مورخ 21 ماه جاري شما و پيوست آن را اعلام كنم. آقاي لويد جرج علاقمندند تا از شما به علت آنچه درباره دوستي موجود بين اين كشور و قوم يهود كه به تازگي نشانههاي فراواني از آن به چشم ميخورد عنوان كردهايد قدرداني كنم وتأكيد نمايم كه پيروزي آرمان متحدين، امكان تحقق هدف ملت شما را در زمينه تأسيس دوباره موطن ملي براي قوم يهود در فلسطين فراهم خواهد ساخت.
ارادتمند
امضاء استيونسون
عاليجناب ان. سوكولوف
روز چهارشنبه يازدهم سپتامبر آقاي لويد جرج براي شركت در مراسمي كه در منچستر برپا شده بود از اين شهر ديدن كرد.
صهيونيستها با استفاده از فرصت نامهاي با مضمون زير به وي تسليم كردند:
امضاءكنندگان زير به عنوان نمايندگان جامعه يهوديان منچستر به رياست آقاي ناهوم سوكولوف رهبر برجسته اين جامعه ديدار شما از منچستر را غنيمت ميشمرد و قدرداني خود را از علاقهاي كه دولت به رياست جنابعالي در تحقق آرمانهاي ملي يهود نشان داده است، ابراز ميدارد.
ما اطمينان داريم كه اعلاميه تاريخي دوم نوامبر 1917 دولت نه تنها بيانگر سياست دولت كنوني است بلكه تبلور سياست هميشگي ملت بريتانيا در قبال قوم يهود است. ما چشم اميد به بارورشدن هرچه زودتر تلاشهائي دوختهايم كه در پرتو اين اعلاميه به عمل ميآوريم و ميدانيم كه در روزهاي روشنتر صلح، ملت يهود به گونهاي ملموس قدرداني خود از بريتانياي كبير و سنت آن در كمك به برقراري عدالت نسبت به ملل كوچك نشان خواهند داد.
به خاطر ملت يهود و آرمان مردم آزاده سراسر جهان كه براي رهائي از اميال بيرحمانه مردم آلمان براي كشورگشائي واين باور توهم آميز آنها كه ارتش آلمان ميتواند بر تمامي موانع و حقوق چيره شود، مبارزه ميكنند، اطمينان داريم كه بريتانياي كبير ومتحدان اين كشور در آيندهاي نزديك سرنگوني قدرت آلمان را به عنوان جزء جدائي ناپذير آغاز دوباره دوران صلح و عدالت به چشم خواهند ديد و اين نكتهاي است كه پيامبران و پيشگويان يهودي در كتاب تورات كه به جزئي از ميراث مردم اين امپراتوري بزرگ تبديل شده است؛ بشارت دادهاند.
با جرأت ميتوانيم بگوئيم كه در ميان پيروزيهاي متعدد شما كه افتخار تداعي آنها را با نوعي احساس غرور و شادماني بيمانند در ذهن خود خواهيد داشت، يادآوري اين واقعيت هم ديده ميشود كه تحت زمامداري و رهنمودهاي جنابعالي بود كه بريتانياي كبير، دست دوستي خود را به سوي مردم يهود دراز كرد تا به آنان براي دستيابي دوباره به موطن ملي باستاني وتحقق آرمان ديرينهشان كمك كند.
بيانيه صهيونيستها را آقاي ئي.اچ لانگدون ، خاخام دكتر برندنت سالومان ،
آقاي ناتان لاسكي ، آقاي اس. جي كوهن ، اس. فينبورگ عضو شوراي يهود، آقاي ال. فريدسون ، سروان دالبرگ و آقاي سيمون ماركس امضاء كرده بودند.
آقاي لويد جرج در پاسخ اين عرضحال چنين نوشت:
موجب بسي خرسندي است كه افتخار دريافت عرضحال شما نصيب من گرديد. آرمانهاي مشترك شما با انبوه يهودياني كه در سراسر جهان پراكنده شدهاند در ذهن زمامداران اين مملكت واكنشي طبيعي دارد چون اين آرمانها با احساسات مردم بريتانياي كبير كاملا سازگارند. امروز اين افتخار نصيبم شد تا عرضحال نمايندگان سه گروه را دريافت كنم كه كاملا در برقراري نظم و عدالت در ناحيهاي كه تاكنون قرباني بيدادگري و خشم و غضب بوده است ذينفع هستند. تحقق آرمانها و آرزوهاي تاريخي شما كه در عرضحال خود به آن اشاره كردهايد، به اعتقاد من يكي از پيآمدهاي اصلي ضرورت آزادي ملل ستمديده، خاور نزديك است.»
فلسطين براي مدت سيصد سال تحت حاكميت ظالمانه و استبدادي عثماني قرار داشته است واكنون آماده است تا سخنان آموزگاران و علم دانشمندان، بارديگر بيابانهاي اين سرزمين را به روستاهاي شاداب تبديل كند. بازديدكنندگان ما دراين تغيير شكل شركت خواهند كرد. آنها دانش، آگاهي و منابع مادي امروز و آينده را به يكديگر پيوند خواهند داد. اعزام اين واحد پزشكي به فلسطين كه اولين اقدام قطعي صهيونيستي است فرصتي مغتنم و ابتكاري بزرگ است كه هدف آن بهبود وضعيت تمامي مردم اين سرزمين بدون توجه به طبقه و نژاد و هرگونه قيد و شرطي است. اين اقدام از اهميت والائي برخوردار است و من به كساني كه قصد سفر به فلسطين را دارند به عنوان پيشگامان اين نهضت تبريك ميگويم. آنها به فلسطين ميروند تا شالوده و شرايط لازم را براي زندگي سالم و بهداشتي كه اصليترين پايه تمدن است فراهم كنند. اين اقدامي است كه نه تنها براي يهوديان بلكه براي تمامي مردم جهان ارزش و اعتبار ويژهاي به همراه دارد. چون همگي ما به رفاه و رونق فلسطين علاقمنديم. ما بدون توجه به نژاد يا مذهب، به فلسطين به عنوان يك سرزمين مقدس نگاه ميكنيم. از فلسطين بود كه آرمانهاي بزرگ معنوي كه هنوز هم زندگي و چگونگي رفتار نيمي از مردم جهان را هدايت ميكنند، سرچشمه گرفت. از فلسطين بود كه انديشههاي شگفتآوري كه هنوز هم ذهن بشر كاملا نميتواند تمامي معاني آنها را درك كند، در جهان منتشر شد.
براي متحدين دراين جنگ مايه بسيافتخار است كه توانستهاند اين سرزمين را كه از تقدس مذهبي و تاريخي برخوردار است از چنگ ناپاك آلمان و تركيه كه مردم را به بندگي و بردگي كشيده بودند نجات دهند. بازسازي اماكن مقدس اين سرزمين و فراهم آوردن شرايطي كه همه بتوانند با همكاري و تساهل متقابل در كنار يكديگر زندگي كنند، افتخاري بس بزرگتر خواهد بود. وظيفه صهيونيستهاست كه فلسطين را بار ديگر به چشمه جوشان معرفت وآرمان گرائي تبديل كنند و با ايجاد مراكز آموزشي و علمي براي همه مردم، به حقايق باستاني جامهاي نو بپوشانند. دولت بريتانيا با اين اعتقاد كه سياست واهداف صهيونيسم همان اهداف و سياستهائي است كه مردان و زنان شريف جهان در راه آن مبارزه ميكنند، به حمايت از صهيونيسم برخاسته است. سياستي كه دولت در قبال صهيونيسم اتخاذ كرده است، سياست كشورهاي متحدي است كه در اين جنگ در كنار يكديگر قرار دارند.
اين سياست همان سياستي است كه ما از آن حمايت ميكنيم، سياستي كه به اعتقاد ما انبوه بيشماري از مردم يهود كه به فلسطين به عنوان موطن ملي خود چشم دوختهاند، با آن موافقند. واحد پزشكي به معني واقعي كلمه به عنوان پيك رحمت به فلسطين سفر ميكنند تا سلامت و شادماني را براي مردمي كه مدتهاست تحت ستم و فشارهاي شديد قرار دارند، به ارمغان ببرد. بدون شك آنها مشكلات زيادي در پيش رو خواهند داشت. آنها راه درازي در پيش دارند اما اطمينان دارم كه آنها با آگاهي كامل از اهميت وظيفهاي كه بر عهده دارند اين راه دشوار را طي خواهند كرد و دعاي خير تمامي مردان و زنان شريف بدرقه راه آنهاست.»
همچنين آقاي تار ديو كميسر عالي جمهوري فرانسه درايالات متحده طي نطقي خطاب به اعضاي يك گروه صهيونيستي كه از پاريس بازديد ميكردند، اظهار داشت:
شما ميدانيد كه دولت فرانسه با چه علاقه و اشتياقي پيشرفت آرمان صيهونيسم را دنبال كرده است. اين علاقمندي از بهار سال 1916 به محض مشاهده بهبود اوضاع در فلسطين پديدار شد واين امكان فراهم آمد كه به آينده چشم بدوزيم. افزون بر اين، تصور نميكنم لازم باشد تا از بيانيهاي ياد كنم كه آقاي پيشون وزير امور خارجه سال گذشته با خوشوقتي بسيار منتشر كرد. اگر تاكنون تنها يك ملت از استعداد طبيعي براي درك منافع يهوديان و آرمان آنان برخوردار بوده باشد، آن ملت به طور قطع، ملت فرانسه است.»
اعضاي واحد پزشكي وابسته به سازمان صهيونيستي آمريكا اندكي پيش از ترك لندن به حضور آقاي بالفور رسيدند. وي گفت از اينكه توانسته است به هنگام عزيمت اعضاي اين گروه به فلسطين و آغاز مشاركت آنها در يك مسئوليت مهم ملي با آنها ديدار و گفتگو كند، بسيار شادمان است. اهميت فراوان آرماني كه صهيونيسم منادي آن است به اندازه كافي درك نشده است. نه تنها يهودياني كه در فلسطين سكونت اختيار خواهند كرد بلكه تمامي كشورهاي جهان و حتي ديگر ملل عضو جامعه بشري ازتجديد حيات ملي قوم يهود، سود خواهند جست.
با آنكه فلسطين كشور كوچكي است، اما خدمتي كه اين كشور كوچك به بشريت ارائه داده است به حدي است كه نميتوان آن را اندازهگيري كرد. انهدام يهوديه از جمله بيعدالتيهاي نوزده قرن پيش است كه قدرتهاي متحد براي جبران آن تلاش ميكنند. انهدام يهوديه، يك فاجعه ملي بود. تخريب يهوديه سبب شد تا يهوديان از فرصتي كه ديگر ملل جهان براي توسعه نبوغ ملي خود و بهرهگيري كامل از توان معنوي خود برخوردار بودند، محروم شوند.
از سويي نيز، دولتهاي بريتانيا و ايتاليا علاقمندي خود را به سعادت مردم يهود با اظهار نظر درباره تبصره مربوط به حقوق يهوديان در پيمان صلح روماني ـ آلمان ، اعلام داشتند. از زمان پيمان برلن به اين طرف،وضعيت يهوديان روماني، مايه شرمساري و سرشكستگي اروپا بوده است. در پيمان برلن هرگونه تبعيض، با استناد به دستاويزهاي مذهبي، ممنوع اعلام شد. اين تبصره از سوي روماني با توجه به رفتاري كه با يهوديان ميشد به ورق پارهاي بيمصرف تبديل شد چون دولت روماني شهروندان يهودي خود را از حمايت بيگانگان مستثني ميكند.
يهوديان از زندگي در مناطق روستائي يا تملك زمين در خارج از شهرها محروم هستند. محروميت يهوديان روماني از تملك زمين يا زندگي در مناطق روستائي مانع از آن نميشود كه آنها را متهم كنند كه از تن دادن به كارهاي كشاورزي خودداري ميكنند. يهوديان روماني از اشتغال در ادارات دولتي و پرداختن به حرفههاي آبرومند محروماند، حق راي ندارند وكارخانهها وكارگاهها حق ندارند بيش از يك چهارم از مجموع كاركنان خود را از ميان يهوديان استخدام كنند. با وجود تمامي اين ممنوعيتها، يهوديان روماني به هيچ وجه نشانهاي از جدايي ظاهري از ديگران بروز نميدهند. نسل جوان يهودي در محيط خانواده و خارج از آن به زبان رومانيايي تكلم ميكند و لباس آنها هم تفاوتي با لباس ديگران ندارد.
لازم به يادآوري است كه يهوديان روماني، كشاورزند و زمينداران كه همگي مسيحي هستند عمدتآ در روستاها ساكن نيستند پولهاي خود را در اروپاي غربي خرج ميكنند. ضديت با يهود مناسبترين روش براي منحرف ساختن توجه دهقانان از عاملان اصلي بدبختي خود، محسوب ميشود.
قوانين ضد يهود در روماني سبب شده است تا گروه كثيري از يهوديان اين كشور به خارج مهاجرت كنند.
دولت روماني سياست يهود ستيزي خود را در خلال جنگ نيز ادامه داد. نام يهوديان روماني به عنوان افراد بيگانه به ثبت رسيد و آنها را تحت نظر قرار دادند، چون به علت ناقص بودن مدارك ثبت مواليد، قادر نبودند تولد خود را در روماني اثبات كنند. بسياري از يهوديان سالخورده در مناطقي به دنيا آمده بودند كه فاقد اداره ثبت احوال بودند. تا سال 1866 اداره ثبت احوال وجود نداشت و از سال 1880 بود كه ثبت مواليد در سراسر كشور آغاز شد. اين نكته، توجه ما را به تبصره موجود در پيمان روماني ـ آلمان جلب ميكند. دولت آلمان به يهوديان اين كشور قول داده بود كه در امضاء پيمان با روماني حقوق آنان را محترم خواهد شمرد.
اما در اين پيمان تنها بر اين نكته تصريح شد كه يهودياني كه تا كنون بيگانه به حساب آمدهاند بر اساس قانون، تابعيت روماني را به دست خواهند آورد مشروط بر آنكه ثابت كنند كه آنها ياوالدينشان در روماني به دنيا آمدهاند يا اينكه در جنگ به صورت فعال يا در واحدهاي پشتيباني ارتش خدمت كردهاند. گنجاندن چنين تبصرهاي در پيمان مزبور راه را براي ابهام هرچه بيشتر هموار ميكند. با افزودن اين تبصره به يك بيانيه كلي كه در آن گفته ميشد تفاوتهاي مذهبي نبايد هيچ گونه تاثيري بر حقوق قانوني شهروندان، بويژه حقوق سياسي و مدني آنهاداشته باشد، پيمان 1918 درواقع نوعي عقبنشيني از موضعي بود كه در پيمان 1878 اتخاذ شده بود. هيچ يك ازافسران ارتش روماني حاضر نبودند مدركي در اختيار سربازان يهود قرار دهند كه ثابت كند آنها در ارتش اين كشور خدمت كردهاند.
نامههائي كه دو كشور متحد در جنگ يعني انگليس و ايتاليا خطاب به نماينده فدراسيون جهاني صهيونيسم نوشتهاند و در آن علاقمندي خود را براي پايان دادن به اين وضعيت ناعادلانه ابراز داشتهاند به شرح زير است:
وزارت امور خارجه
15 ژوئن 1918
جناب آقاي ان سوكولوف
شماره 35 امپايرهاوس
شماره 175 پيكادلي، دبليو، يك
آقاي محترم
در پاسخ به نامه مورخ سوم ماه جاري درباره حقوق يهوديان در روماني، آقاي بالفور وزير امور خارجه به من ماموريت دادهاند تا اعلام كنم كه دولت اعليحضرت كاملا اين نكته را درك ميكند كه حق راي اعطا شده به يهوديان روماني در پيمان نامه اخير از آنچه دولت پيشين روماني وعده داده بود سختگيرانهتر است. اعضاي دولت اعليحضرت با استفاده از اين فرصت به سازمان شما اطمينان ميدهند كه از تمامي قدرت خود براي سامان دادن عادلانه و پايدار مساله يهوديان در روماني، استفاده خواهند كرد.
با تقديم احترامات فائقه
(امضاء) دبليو . لانگلي
آقاي ماركوئي ايمپريالي سفير محترم ايتاليا در لندن درباره مساله يهوديان روماني نامهاي خطاب به مولف اين كتاب نوشت كه متن آن به اين شرح است:
لندن
دوم اوت 1918
جناب آقاي ان . سوكولوف
آقاي محترم
دولت ايتاليا بر اين باور است كه تبصره مربوط به برابري مذاهب در روماني كه در پيمان هفتم ماه مه 1918 بخارست بين دولت روماني وامپراتوريهاي مركزي (آلمان) به امضاء رسيده است تا آنجا كه به يهوديان مربوط ميشود سختگيرانهتر از وعدهاي است كه دولت روماني داده بود. اكنون دولت ايتاليا اعلام ميدارد كه در جريان حل و فصل نهائي مساله روماني، منتهاي تلاش خود را به عمل خواهد آورد تا يهوديان روماني براي هميشه از حق برابري برخوردار شوند.
با تقديم شايستهترين احترامات
(امضاء) ايمپريالي
يكي از اولين نتايج ملموس اعلاميه دولت انگليس تعين كميسيوني صهيونيستي براي فلسطين در ماه مارس 1918 بود.
اهداف و جايگاه اين كميسيون به شرح زير تعيين شد :
كميسيون بايد در مقام نماينده سازمان صهيونيستي فعاليت كند.
كميسيون بايد درتمامي امور مربوط به يهوديان يا مسائلي كه ممكن است به تاسيس موطن ملي يهود بر اساس اعلاميه دولت اعليحضرت مربوط شود، به عنوان يك ارگان مشورتي براي مقامهاي بريتانيايي در فلسطين، فعاليت كند.
اهداف كميسيون عبارت بود از:
1. برقراري رابطه ميان مقامهاي بريتانيايي و يهوديان ساكن در فلسطين.
2. هماهنگ ساختن كارهاي امدادرساني در فلسطين و كمك به بازگرداندن افراد تبعيدي و رانده شده وآوارگان، به محل زندگي پيشين آنها.
3. كمك به ايجاد و گسترش آباديهاي يهودينشين و سازماندهي جمعيت يهودي به طور عام.
4. كمك به سازمانها ومؤسسات يهوديان در فلسطين براي از سرگيري فعاليتهاي خود.
5. كمك به برقراري روابط دوستانه با اعراب و ديگر جوامع غيريهودي.
6. گردآوري و گزارش اطلاعات درباره زمينههاي توسعه هرچه بيشتر آباديهاي يهودينشين و كشور به طور عام.
7. مطالعه و تحقيق درباره امكان تاسيس يك دانشگاه عبري.
كميسيون صيهونيستي براي دستيابي به اهداف فوق اجازه يافت تا با رعايت ضرورتها و ملاحظات نظامي، درباره مسائل مذكور، اعضاي خود را به ماموريت بفرستند، درباره اين مسائل تحقيق كند وتحقيق خود را گزارش نمايد.
اعضاي اين كميسيون روز هشتم مارس، لندن را ترك كردند. آنها عبارت بودند از:
دكتر حيم وايزمن رئيس كميسيون، با جوزف كوئن ، مدير شركت انگليس ـ
فلسطين؛ دكتر ادر ، مشاور پزشكي، نماينده انجمن سرزميني يهود ، لئون سيمون ، كه به رياست كميته امداد كميسيون صهيونيستي انتخاب شده بود و سيلوين لويي ، استاد كالج فرانسه ، آقاي اسرائيل ام. سيف از يهوديان منچستر به عنوان دبير كميسيون انتخاب شد.
پس از مدتي دو تن از يهوديان ايتاليا به نامهاي فرمانده بيانچيني و دكتر آرتوم به اعضاي اين كميسيون ملحق شدند.
افراد زير اعضاي اين كميسيون را همراهي ميكردند:
آرون آرونسون ، كارشناس كشاورزي كه پيش از اين در آبادي يهوديان زيرون ژاكوپ فعاليت كرده بود؛ ديويد لونتين ، مدير شعبه بانك انگليس ـ فلسطين در يافا، آقاي روزناك ، از ماموران «انجمن كولونيهاي يهودنشين» و والتر مهير از يهوديان نيويورك.
سرگرد دبليو. اورمزبي كه مسئوليت امور سياسي كميسيون وانتقال ديدگاه و نيازهاي كميسيون را به دولت بريتانيا و مقامهاي نظامي بر عهده داشت.
قرار بود كه نمايندگان يهوديان روسيه نيز به اين كميسيون ملحق شوند اما نابسامانيهاي ناشي از انقلاب واختلال در ارتباطات مانع از آن شد تا آنها بتوانند به موقع به جمع اعضاي كميسيون بپيوندند. سرانجام در ماه مارس 1918 دو نفر از نمايندگان يهوديان روسيه به نامهاي ايساك گلد برگ و اسرائيل روسوف ، راهي فلسطين شدند.
در اينجا به چندين مورد از انبوه كارهايي كه اين كميسيون در فلسطين انجام داد اشاره ميكنيم.
كميسيون صهيونيستي پيش از عزيمت به فلسطين بخشي از فعاليتهاي خود را در مصر آغاز كرد. اعراب، ازاعلاميه دولت بريتانيا و اهداف صهيونيستها تعبير نادرستي داشتند. ماموران و عوامل هوادار آلمان، شايعاتي پراكنده بودند كه هم ضد انگليسي و هم ضد يهودي بود.
آنها ميگفتند كه يهوديان ثروتمند اراضي فلسطين را استثمار و اماكن مقدس مسلمانان را نابود خواهند كرد. دكتر وايزمن با برخي از رهبران عرب در مصر ملاقات كرد و توانست نگرانيهاي آنان را برطرف كند. در اين ملاقاتها مشخص شد كه كشاورزان در فلسطين از يهوديان وحشتي ندارند. آنها به اين نتيجه رسيده بودند كه افزايش آباديهاي يهودي به علت بهرهگيري از روشهاي نوين كشاورزي به رونق و رفاه كشور كمك خواهد كرد. اما اعراب افندي كه زميندار هستند از برقراري حكومت يهودي در فلسطين هراس دارند. اكثر اين افنديها را زمينداراني تشكيل ميدهند كه در محل زندگي نميكنند و در شهرهاي سوريه و مصر سكونت دارند. صهيونيستها تلاش ميكنند تا در صورت امكان، از هر گونه داد و ستد سودجويانه اراضي چه از سوي بوميان فلسطين و چه از سوي خارجيان جلوگيري كنند. سعادت و رفاه آباديها، به سياست ارضي عادلانه بستگي دارد تا از سرازير شدن دست رنج كارگران كشاورزي به جيب ديگران جلوگيري شود و زمينهاي بيمصرف دولتي واراضي وسيعي كه تا كنون به خوبي مورد بهرهبرداري قرار نگرفته است در اختيار آباديها قرار گيرد.
صهيونيستها توانستهاند اعتماد پادشاه حجاز و شاهزاده فيصل را به دست آورند.
گرچه بر اساس كنوانسيون لاهه ، مقامهاي نظامي حق نداشتند هيچ گونه تغييري در قوانين كشور به وجود آورند، با اتخاذ تدابيري در دو زمينه اداري، قدرت خودگرداني يهوديان را افزايش دادند. مقامهاي نظامي به برخي از آباديها اجازه دادند تا ماموران پليس ماليات ستانان را از ميان يهوديان انتخاب كنند.
اعضاي كميسيون صهيونيستي با توجه به پيآمدهاي جنگ، بيشترين توجه خود را به تقويت و حمايت از سازمانهاي امدادگر، بيمارستانها و اموري از اين قبيل معطوف كردند. گزارشهاي ويژهاي درباره وضعيت و تسهيلات موجود در بيمارستانها مدارس تهيه شد. در اورشليم، اوضاع بسيار رقتانگيز بود، يهوديان «هالوكه» كه براي مطالعه و نيايش در اورشليم سكونت اختيار كرده و براي امرار
معاش كاملا به كمكهاي يهوديان كشورهاي ديگر وابسته بودند به علت جنگ سخت در تنگنا قرار داشتند. تعداد زنان بيوه وكودكان يتيم بسيار زياد بود و مردان نيز به بيماريهاي همهگير دچار شده بودند.
كميسيون براي ايجاد اشتغال براي زنان چندين رختشويخانه و يك كارگاه پيراهندوزي داير كرده و با وجود مشكلات بسياري كه بر سر راه واردات مواد خام وجود داشت، تلاش كرد تا براي مردان نيز اشتغال فراهم كند.
در روز هفدهم ژوئن 1918 اولين همايش يهوديان مناطق آزاد شده فلسطين دريافا برپا شد. سرگرد اورمزبي ـ گور، مسئول امور سياسي كميسيون صهيونيستي در اين همايش سخناني به شرح زير ايراد كرد:
از من خواستهايد تا در مقام مسئول امور سياسي كميسيون صهيونيستي كه از سوي دولت اعليحضرت به فلسطين اعزام شده است در اين همايش تاريخي كه نمايندگان تمامي يهوديان بخش اشغالي فلسطين در آن حضور دارند به نمايندگي از جانب دولت سخنراني كنم پس از صميم قلب براي شما آرزوي سعادت و موفقيت دارم. دولت متبوع من، يعني دولت بريتانيا، در خلال اين جنگ، يكي دو نكته بسيار مهم درباره فلسطين عنوان كرده است.
دولت متبوع من اعلام كرده است كه اگر انگليس همراه با متحدانش در اين جنگ پيروز شود دولت آينده فلسطين دولت ترك نخواهد بود چون انگليس و متحدانش براي گسترش قلمرو امپراتوريها يا تصرف سرزمينها و كسب قدرت بيشتر وارد جنگ نشدهاند بلكه براي آرماني مشترك ميجنگند و آرمان آنها اين است كه هر كشور بايد در جهت منافع و آرمانهاي ساكنان خود اداره شود.
با مشاهده تاثيري كه حكومت تركيه بر مردم و سرزمين فلسطين بر جاي گذاشته است بسيار خرسنديم كه بساط چنين حكومتي به خاطر منافع فلسطين و تمدن برچيده ميشود. حكومت تركيه در فلسطين، حكومتي بيگانه بود كه نه تنها با منافع هيچ يك از ساكنان اين سرزمين سازگاري نداشت بلكه از توسعه آزادانه سياسي و اقتصادي اين سرزمين نيز جلوگيري ميكرد.
دولت متبوع من، علاقمندي خود را به رهائي مردم فلسطين همراه با ديگر ملل، از يوغ حكومت تركيه ابراز داشته است اما هنوز درباره اينكه چه حكومتي بايد جايگزين حكومت تركيه شود سخني به ميان نياورده است چون اين موضوع بايد در كنفرانس صلح مشخص شود. به هر حال آقاي بالفور اعلاميهاي تاريخي در قبال صهيونيستها صادر كرده و در آن علاقمندي خود را به تاسيس موطن ملي يهوديان در فلسطين ابراز داشته است.
اينجانب پس از بازگشت به انگليس به دولت متبوع خود خواهم گفت كه يهوديان فلسطين چه اقداماتي در جهت تحقق آرمانهاي خود به عمل آوردهاند و چه احساسي نسبت به اين موطن ملي خود دارند. در بازگشت به انگليس خواهم گفت كه در همايش امروز شاهد برداشتن گامهاي اوليه در راه تاسيس موطن ملي يهوديان بودهام، موطني كه پايههاي آن بر اصول عبري تكيه دارد و از خودآگاهي و آرمانهاي مشخص خود برخوردار است. خواهم گفت، از هر كجا كه آمده باشي، از روسيه، سالونيكا، بخارا، لهستان، انگليس، آمريكايا از يمن، در فلسطين است كه آرمان ايجاد ملت يهود در تمامي ابعاد گوناگون آن و كانوني ملي كه چشمان تمامي يهوديان جهان را به خود جلب ميكند، شما را به يكديگر پيوند ميدهد. اين است آرمان آينده، آرماني كه اطمينان دارم در اين سرزمين و بدون آنكه هيچ گونه بيعدالتي و آسيبي به همسايگان شما روا داشته شود، تحقق خواهد يافت. ضمن ابراز اميدواري نسبت به تحقق اين آرمان، بايد واقعيتهاي تلخ زمان حاضر را به شما يادآور شوم.
نظامياني كه اداره امور اين سرزمين را بر عهده دارند، نميتوانند تغييرات بنيادي ايجاد كنند و براي كمك به شما و ديگران كار چنداني صورت دهند. با وجود اين هماكنون اقدام بسيار بزرگي صورت گرفته است؛ دولت بريتانيا اين امكان را فراهم آورده است تا يهوديان جوان كشورهاي ديگر به هنگ يهوديان براي آزادسازي اين كشور ملحق شوند. استقبال بينظير جوانان يهودي از پيوستن به هنگ يهوديان به هنگامي كه صفحات تاريخ نوشته ميشود ارزش معنوي خاصي خواهد داشت. هر يك از اين جوانان رشيدي كه براي پيوستن به هنگهاي اعزامي از آمريكا و انگليس ثبت نام كردهاند؛ پيامآوران مليگرائي يهود در فلسطين هستند كه در اين سرزمين اقامت خواهند گزيد و به توسعه و ترقي آن در مسير حق و عدالت كمك خواهند كرد.
دولت بريتانيا خدمت بزرگتري نيز انجام داده است. دولت كميسيون صهيونيستي را به فلسطين اعزام كرده است. دكتر وايزمن را به فلسطين فرستاده است؛ فردي كه دولت بريتانيا اطمينان دارد كمكهاي شاياني به يهوديان فلسطين در لحظات دشوار زندگي آنان ارائه خواهد داد. نيازي نميبينيم تا درباره جزئيات كمكهاي ارائه شده سخن بگويم. كميسيون صهيونيستي نيازي به تعريف ندارد. دكتر وايزمن وقتي به فلسطين آمد اصلا با مقامهاي بريتانيائي مستقر در فلسطين آشنا نبود.
اما ظرف چند هفته براي خود و براي كساني كه نمايندگي آنها را بر عهده دارد در بين مقامهايي كه در مصر، عربستان و فلسيطين با آنها در تماس بوده است، اعتبار ويژهاي به دست آورده است جايگاهي كه نه تنها به مسئوليتي كه شما در پيش روداريد كمك ميكند بلكه سنگ بناي آن را هم تشكيل ميدهد.
كميسيون صهيونيستي از چنان جايگاهي برخوردار است كه ميتواند خدمات شاياني در زمينه آشنا ساختن يهوديان جهان و همچنين كشورهاي متحد با نيازها، انديشهها و آرمانهاي يهوديان فلسطين ارائه دهد. از اين رو، شايسته است تا شما يهوديان فلسطين تنها از رهبر خود دكتر وايزمن رهنمود بگيريد و به نصايح و توصيههاي او عمل كنيد. دكتر وايزمن، رهبري است كه شما را به سرمنزل مقصود خواهند رساند.
وايزمن، رهبري است كه شما و تمامي دولتهاي متحد ميتوانند به وي اعتماد و اطمينان كنند. مسئوليت همايشي كه من در آن سخنراني ميكنم بسيار مهم است. شما بايد سخت تلاش كنيد. شما بايد خود را براي صلح، زماني كه ديگر از جنگ خبري نيست و زماني كه به خواست خداوند فلسطين آزادي خود را باز مييابد آماده كنيد.
آقايان، تلاش كنيد تا شالوده كار شما برفعاليتهاي كشاورزي، فرهنگي و آموزشي استوار باشد. بدين ترتيب، آنچه شما اكنون خود را براي آن آماده ميكنيد در چند ماه آينده آن را به مرحله اجرا درميآوريد براي تمدن اهميت شاياني خواهد داشت.
شما ميتوانيد در اينجا كانون تمدن ايجاد كنيد. ما مردم انگليس بهترين جلوههاي تمدن خود را مديون تورات هستيم و به همين دليل، علاقه و دلبستگي ژرفي به آنچه كه شما در اينجا انجام ميدهيد، احساس ميكنيم. جنبش صهيونيستي، يك حركت صرفآ سياسي نيست بلكه نيروئي معنوي است كه در صورت پيروزي خدمات شايان و بيمانندي به جهان عرضه خواهد داشت، خدماتي كه نه تنها تاثيري چشمگير بر سرزمين زيبا و اندوهگين فلسطين خواهد داشت بلكه براي انبوه يهوديان پراكنده و بشريت نيز رهآوردي بيهمتا به همراه خواهد داشت.)
در 24 ژوئيه 1918، سنگ بناي دانشگاه عبري در اورشليم نهاده شده. تاسيس اين دانشگاه از جمله آرزوهاي ديرينه يهوديان بود. اين رويدادي است كه نقش مهمي در تبديل اورشليم به يك كانون معنوي براي قوم پراكنده يهود ايفا خواهد كرد و اميدوارم كه به ارتقاء زندگي معنوي، پيشبرد آرمانهاي اجتماعي و شناخت مذهبي يهوديان در سراسر جهان كمك كند.
محل تاسيس دانشگاه عبري اورشليم بسيار زيباست. قطعه زميني كه براي احداث اين دانشگاه انتخاب شده است در دامنه كوه «اسكوپس» قرار دارد كه از
مرحوم «سرجان گري هيل» از اهالي ليورپول كه علاقه وافري به اين طرح داشت،
خريداري شد. اين قطعه زمين از يك سو به اورشليم و از سوي ديگر به دره اردن واز ديگر سو به بحرالميت مشرف است.
هنگام زدن اولين كلنگ ايجاد دانشگاه اورشليم، علاوه بر اعضاي كميسيون، اين افراد نيز حضور داشتند: فرمانده نيروهاي انگليسي مستقر در فلسطين و تعدادي از اعضاي ستاد وي، فرماندار نظامي اورشليم، نمايندگان واحدهاي نظامي فرانسه و ايتاليا در فلسطين چندين افسر ديگر، مفتي اعظم اورشليم، اسقف مك اينس ، اسقف كليساي انجيلي در اورشليم، نمايندگان كليساهاي آمريكا و يونان، شهردار و معاون شهرداري اورشليم، بارون و بارونس فليكس مناسنه ، از اسكندريه، موريس كاتوي پاشا ، رئيس جامعه يهوديان قاهره، آقاي ويكتور موسري ، خاخام اعظم قاهره واسكندريه، خاخامهاي اعظم سفاردي واشكنازي، نمايندگان تمامي سازمانها و كميتههاي يهودي در اورشليم، يافا و كولونيها. روز پايه گذاري دانشگاه عبري اورشليم، روز تعطيل عمومي براي يهوديان اورشليم اعلام شد و حدود شش هزار نفر، اين مراسم را تماشا كردند.
در پي آغاز مراسم كه با غريو شادي و تجليل همراه بود، دكتر وايزمن به نمايندگي از جانب سازمان صهيونيستي اولين سنگ بناي دانشگاه را بر زمين گذاشت.
و ضمن امضاء طوماري كه به همين مناسبت تهيه شده بود اين عبارت را بر روي آن نوشت:
روز چهارشنبه، پانزدهمين روز از ماه پنجم، ماه مناحيم ـ اب ، مصادف با سال پنج هزار و ششصد و هفتاد و هشت از سال خلقت، سال يكهزار و هشتصد و چهل و نه از زمان انهدام معبد ما، و بيست و يكمين سال از زمان اولين كنگره صهيونيستي كه به ابتكار دكتر بنيامين زيب بن ژاكوب هرتزل برپا شده، اولين سال از زمان اعلاميه دولت بريتانيا كه از سوي آرتور جيمز بالفور صادر و در آن تاسيس موطن ملي يهود در سرزمين اسرائيل تضمين شد، اولين سنگ بناي ساختماني را كه قرار است اولين دانشگاه عبري اورشليم باشد، نهاده شد. در تأئيد مراتب فوق، اين طومار را امضاء ميكنيم. علاوه بر دكتر وايزمن كسان ديگري چون نسيم الياسار خاخام اعظم سفاردي، ز راه اپشتين خاخام اعظم اشكنازي، مفتي اورشليم، اسقف مك اينس، خاخام اعظم يافايوزيل به نمايندگي از جانب بارون ادموند روچيليد، آقاي ليبوويتز يكي از آخرين بازماندگان گروه قهرمان بيلو ، دكتر تون ، دكتر لونتين و تعدادي از دختران و پسران به نمايندگي از جانب نسلهاي آينده طومار مذكور را امضاء كردند.
سپس اين طومار را در زير اولين سنگ بنا، مدفون كردند.
دكتر وايزمن سپس پيام جيمز بالفور وزير امور خارجه بريتانيا را به اين شرح قرائت كرد:
اميدوارم آرزوهاي دوستانه و صميمي اينجانب براي موفقيت دانشگاه عبري كه در كوه اسكوبس تأسيس ميشود را بپذيريد. اميدوارم با گذشت ايام اين دانشگاه با كسب موفقيتهاي فزاينده به اهداف شايسته خود نايل آيد. به تمامي كساني كه در راه تأسيس اين دانشگاه كه به نيروي تازه در جهت پيشرفت و ترقي در سراسر جهان تبديل خواهد شد، تلاش كردهاند، صميمانه تبريك ميگويم.
سروان كولاندر نيز به نمايندگي از جانب دولت فرانسه پيامي به شرح زير ارائه داد:
«دولت جمهوري فرانسه با خرسندي فراوان و احساس همدلي از پايهگذاري دانشگاه يهود استقبال ميكند. دولت فرانسه صميمانه آرزومند است تا از اين مكان علمي، افكار و انديشههاي بزرگ برادري كه يهوديان در طول قرنها مقاومت در برابر انواع بيدادگري، منادي آن بودهاند، تجلي پيدا كند و نيز آرزو دارد تا در دنيائي كه از خشونتهاي ناشي از جاهطلبيهاي بيرحمانه پروس رهايي يافته است، يهودياني كه مايل باشند بتوانند در فلسطين در تفاهم كامل با ساير گروههاي نژادي كانوني روشنفكرانه و اجتماعي بيابند.»
و به اين ترتيب، حضور نيروهاي بريتانيايي در فلسطين اين امكان را در اختيار كميسيون صهيونيستي قرار داد تا مأموريتي را كه بر عهده داشت به انجام برساند و تصرف كامل فلسطين به دست نيروهاي تحت فرمان ژنرال النبي، حوزه فعاليت اعضاي اين كميسيون را بسيار افزايش داد. در سپتامبر 1918 ژنرال النبي به پيروزي بزرگي دست يافت و خبر اين پيروزي قاطع و چشمگير در سراسر جهان بازتاب فراواني داشت. نيروهاي تحت امر ژنرال النبي با مهارت و زيركي مثالزدني خطوط دفاعي نيروهاي تركيه را در هم شكستند و شهرهاي نابلس و «بيسان» به تصرف نيروهاي بريتانيايي در آمد. پل معروف به «دختران يعقوب» كه بر روي رودخانه اردن قرار دارد، تصرف شد و نيروهاي بريتانيا با يك حركت دوراني سريع در امتداد ساحل، از گردنه «مجدو» عبور كرده و ارتباط بخش عظيمي از نيروهاي تركيه را قطع كردند. مواضع و استحكامات نيروهاي تركيه در بلنديهاي نابلس محاصره شد و مواضعي كه در صورت تهاجم مستقيم هزاران قرباني بر جاي ميگذاشت با تلفات بسيار اندك به دست نيروهاي بريتانيايي افتاد.
هشتاد هزار نفر از نيروهاي تركيه به اسارت درآمدند و مقادير زيادي اسلحه و مهمات به غنيمت گرفته شد. نيروي سواره نظام ارتش بريتانيا به سمت شمال پيشروي كرد و ظرف چند روز دمشق تصرف شد. سواره نظام بريتانيا در امتداد ساحل به پيشروي خود به سمت بيروت و صيدا ادامه داد و در اين ميان نيروهاي عرب تحت امر پادشاه حجاز، تركها را در جنوب ـ شرق فلسطين شكست دادند و نيروهاي يهودي براي تصرف بيروت و "صلت" اعزام شدند. در ظرف دو هفته سه لشگر از نيروهاي تركيه تار و مار شدند. قدرت نظامي تركيه، به يكباره نابود شد.
براي امپراتوري تركيه فقط، ارتباطات نابسامان، فواصل بسيار زياد و زيردريائيهاي موجود در شرق درياي مديترانه به عنوان عوامل دفاعي باقي مانده بود. اين پيروزيها جهان را هيجان زده كرد و تلاشهاي صهيونيستها را دو چندان نمود. براي جهان خارج، اين پيروزيها، اولين گام قطعي در جهت شكست نهائي فدراسيون آلمان، محسوب ميشد. براي صهيونيستها اين پيروزيها، بسيار شاديآور بود، چون به مثابه پايان قطعي فرمانروائي تركيه به شمار ميرفت. يهوديان با برخورداري از پشتيباني قدرتمندترين كشور جهان اين فرصت را يافتهاند تا براي خود جامعهاي عبري در فلسطين تأسيس كنند. بدين ترتيب، يهوديان، از فرصتي بزرگ برخوردار شدهاند و مسئوليت بزرگي بر عهده دارند. اعلاميه كشورهاي متحد در پشتيباني از يهوديان همچون شيپور پيروزي در همه جهان، طنين افكنده است.