امپرياليسم بريتانيا و صهيونيسم

بريتانيا در پي اين بود تا از سياست هاي يهودي گرايي ناپلئون در اروپا و اعلاميه صهيونيستي او درباره دولت يهودي در فلسطين بهره برداري کند و برنامه هاي صهيونيستي خود را با جلب رضايت تلويحي ديگر قدرتهاي مهم اروپايي در راستاي اسکان دادن يهوديان در فلسطين متمرکز کند.
به رغم تلاشهاي گسترده لرد پالمرستون ، وزير خارجه انگليس و لرد شافت بوري ، يهوديان هيچ گونه تمايلي براي بازگشت به فلسطين از خود نشان نمي دادند. در مارس 1838 انگلستان يک کنسول در بيت المقدس منصوب و اعلام کرد که حوزه قانوني نفوذ وي تمام مرزهاي باستاني سرزمين مقدس است. اين انتصاب اولين گام يک راهبرد دقيق براي استفاده از يهوديان در خصوص استيلاي امپرياليستي انگليس بر فلسطين محسوب مي شد.
انگليس در آگوست 1838 به سفير خود در ترکيه دستور داد تا سلطان عثماني را تشويق کند اجازه بازگشت يهوديان اروپا را به فلسطين صادر کند. در آگوست 1840 روزنامه تايمز لندن يادداشتي درباره رجعت يهوديان منتشر کرد که خطاب به پادشاهان پروتستان شمال اروپا و امريکاي شمالي نوشته شده بود. اين يادداشت پروتستاني با نقل آياتي از انجيل به پادشاهان پروتستاني يادآوري مي کرد که يهوديان قوم برگزيده اي هستند که خداوند آنان را جدا کرده و سرزمين مقدس از رود نيل تا فرات را به آنان وعده داده است.
در پي انتشار اين يادداشت ، لرد پالمرستون اعلام کرد که عميقا در فکر رفاه و آينده يهوديان است. وي همچنين اضافه کرد که ملکه انگلستان نيز از ديدن يادداشت با تمام وجود خرسند شده است. در همين حين لرد شافت بوري به پالمرستون اطمينان داد که صهيونيسم ارزان ترين و سريع ترين راه براي استعمار سوريه خواهد بود که منافع آن نصيب تمام جهان متمدن خواهد شد. بنا به گفته وي ، اسکان دادن يهوديان در فلسطين ، هزينه چنداني براي خزانه بريتانيا در پي نخواهد داشت.

نقشه تاسيس مستعمره يهودي نشين در فلسطين
جورج گادلر، فرماندار انگليسي استرالياي جنوبي ، پس از بازديد از فلسطين در سال 1852 نقشه اي براي استعمار فلسطين ارائه کرد. وي معتقد بود که ايجاد مستعمره نشين هاي يهودي در فلسطين باعث تضعيف سوريه و شرق خواهد شد. وي همچنين ادعا کرد که 90 درصد از سرزمين فلسطين بدون استفاده و بي مصرف مانده و منتظر مهاجراني متمدن براي استفاده از آن است.
شايد وي اولين صهيونيستي بود که اين افسانه صهيونيستي را ابداع کرد که فلسطين ، سرزمين بدون مردم است که منتظر يهوديان ، مردماني بدون سرزمين است.
در پي به نخست وزيري رسيدن بنجامين ديزرائيلي در سال 1868 ، گادلر جزييات طرحي براي متمدن سازي فلسطين و شرق به وسيله يهوديان ، ارائه کرد که براساس آن ، انگليس تامين امنيت يهوديان و فرانسه و روسيه تامين امنيت کاتوليک ها و يونانيان را در فلسطين به عهده گرفتند. در پي جنگ کريمه ، هنري دانت ، مجمع جهاني احياي شرق را تاسيس کرد و طرح اولين مستعمرات کشاورزي يهودي را در فلسطين ارائه کرد. در پي اختراع کشتي بخار و تکميل کانال سوئز، منافع صهيونيسم و تجارت بين المللي درباره تاسيس مستعمره نشين هايي در طول مسير هند و چين از طريق ايجاد دولتي يهودي در فلسطين ، به هم نزديکتر شد. صهيونيست ها استدلال مي کردند که با تاسيس دولت يهودي در فلسطين ، حمل و نقل دريايي انگليس همه تحت کنترل دوستداران انگليس درخواهد آمد. اين استدلال زماني متقاعدکننده تر شد که بنجامين ديزرائيلي ، سهام شرکت کانال سوئز را به لطف کمک مالي يک خانواده بانکدار يهودي خريد.
صهيونيسم انگليسي و دکترين گادلر، با انتشار رمان «دانيل دروندا» اثر جورج اليوت (نويسنده اي غيريهودي با نام اصلي ماري آن اوانز) تقويت شد. در اين کتاب ، يهوديان به عنوان قهرمانان ملي ترسيم شده بودند. دانيل دروندا مي گفت يک مسيحي کامل ، سه چهارم يک يهودي است و بر ضرورت جبران دين اخلاقي مسيحيان به يهوديان اصرار داشت. حتي مي توان گفت اين کتاب ، روح ناسيوناليستي يهودي اي را براي صهيونيسم ايجاد کرد که الهام بخش تئودور هرتزل نيزشد.