انتخابات رژیم صهیونیستی و چالشهای امنیتی
انتخابات پارلمانی در سرزمینهای اشغالی برگزار شد و برخلاف نظرسنجیهای صورت گرفته که از پیشی گرفتن حزب لیکود بر حزب کادیما به رهبری زیپی لیونی 50 ساله حکایت داشت، ولی این حزب توانست با کسب 28کرسی و با اختلاف یک رای از رقیب خود <بنیامین نتانیاهو> نخستوزیر پیشین و رئیس حزب راستگرای لیکود پیشی بگیرد.
نظرسنجیهای صورت گرفته در سرزمینهای اشغالی نشان میداد که حزب لیکود با کسب 29کرسی، حزب کادیما به رهبری زیپی لیونی را کنار خواهد زد. در نظرسنجیهای قبل از انتخابات، حزب کادیما با کسب 25کرسی در رده دوم پس از حزب لیکود قرار داشت.
براساس نتایج رسمی انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی، حزب کادیما توانست، 28کرسی را در این دوره از انتخابات کسب کند و حزب لیکود با اختلاف یک رای یعنی کسب 27کرسی در رده دوم پس از کادیما قرار گرفت. همچنین حزب صهیونیستی <اسرائیل خانهما> توانست با کسب 15کرسی در رده سوم پس از کادیما و لیکود قرار گیرد. حزب کار به رهبری ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با کسب 13کرسی از مجموع 120کرسی پارلمان در رتبه چهارم قرار گرفت که بدترین نتیجه در تاریخ این حزب به شمار میرود و حزب مذهبی <شاس> به رهبری <ایلی یشای> با کسب 11کرسی پس از آن قرار گرفت.
بعد از انتخابات پارلمانی، رئیس رژیم صهیونیستی مدت کوتاهی فرصت دارد تا رهبر حزب پیروز پارلمان را مامور تشکیل کابینه کند. به صورت سنتی در سرزمینهای اشغالی روال بر این است که حزبی که بیشترین کرسیها را در پارلمان به دستآورده، نخستوزیری رژیم صهیونیستی را نیز در اختیار خواهد گرفت.
بعد از این مرحله، رئیس رژیم صهیونیستی 28 روز به رهبر حزب پیروز در کنیست مهلت میدهد تا ائتلاف تشکیل دهد، در صورت ضرورت، رئیس رژیم صهیونیستی میتواند 14 روز دیگر نیز این مهلت را تمدید کند و در صورتی که این شخص موفق به تشکیل ائتلاف نشود، رئیس رژیم شخص دیگری را برای این موضوع انتخاب میکند و در صورت شکست وی، نفر سوم این ماموریت را بر عهده خواهد گرفت که اگر فرد سوم نیز در مدت 14 روز موفق نشد ائتلاف تشکیل دهد، رئیس رژیم صهیونیستی میتواند دستور تجدید انتخابات را بدهد.
تشکیل ائتلاف در پارلمان رژیم صهیونیستی به این صورت است که فرد بتواند حداقل 61 کرسی از 120 کرسی پارلمان را با خود همراه کند، هیچ حزبی تاکنون در سرزمینهای اشغالی موفق نشده است تمام 61 کرسی را از آن خود کند.
اگر لیونی بتواند با دیگر احزاب از جمله لیکود ائتلاف تشکیل دهد، نخستوزیر رژیم صهیونیستی خواهد بود و بدین ترتیب لیونی پس از <گلدا مایر> و با وجود تفاوت بین شخصیت این دو زن، دومین زنی خواهد بود که تصدی پست نخستوزیر رژیم صهیونیستی را در دست خواهد گرفت.
در سال 1969 گلدا مایر به عنوان نخستوزیر این رژیم انتخاب شد. وی به نامهای مختلفی مشهور است که مشهورترین آنها، <مزدور موساد>، <رهبر ضعیف> و راست افراطی است.
زیپی لیونی چند ماه پیش با استعفای <ایهود اولمرت>، نخستوزیر رژیم صهیونیستی از رهبری حزب کادیما، پیروز انتخابات درون حزبی و مامور تشکیل کابینه جدید شد، اما موفق نشد با دیگر احزاب از جمله حزب افراطی شاس ائتلاف کند و دعوت به برگزاری انتخابات پارلمانی کرد.
حزب افراطی <شاس> اعلام کرده که در تشکیل دولت ائتلافی که مایل است درباره آینده شرق بیتالمقدس با فلسطینیها مذاکره کند، مشارکت نمیکند.
ایلی یشای، رئیس حزب شاس گفته بود: <اگر لیونی خواهان پیوستن شاس به کابینه است، باید از هرگونه مذاکره با تشکیلات خودگردان در خصوص قدس اجتناب ورزد.>
لیونی برای تصدی پست نخستوزیری و پس از آن با چالشهای فراوانی روبرو است که تلاش برای جلب حمایت پارلمان (کنیست)، ائتلاف با دیگر احزاب، مساله امنیت و اقتصاد این رژیم، برقراری آتشبس با گروههای فلسطینی و پیشبرد آنچه روند صلح نامیده میشود، در راس آنها قرار دارند.
نخستین اولویت وزیر خارجه اسرائیل، اطمینان از اتحاد و یکپارچگی حزب حاکم است که وی به رهبری آن انتخاب شد. لیونی 42روز فرصت دارد تا کابینه جدید را تشکیل دهد که شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی پس از اطمینان از نتایج بدست آمده، وی را مامور تشکیل کابینه خواهد کرد.
اولین اختلاف بین سران احزاب این رژیم، در پی اعلام نتایج انتخابات آشکار شد و سران احزاب این رژیم بار دیگر درباره تشکیل دولت ائتلافی جدید اختلاف پیدا کردند.
<آوراهام دیسکین> تحلیلگر مسائل سیاسی از دانشگاه بیتالمقدس در این زمینه میگوید: با توجه به نتایج رایگیری و برتری لیونی با فاصلهای اندک بر حزب لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو، تضمین ثبات در کادیما بسیار سخت است.
وی افزود: لیونی نباید فراموش کند که در اسرائیل بسیار بعید است که درباره رهبری یک حزب اجماع کامل وجود داشته باشد و حتی میتوان گفت چنین چیزی اصلا وجود ندارد و یا اینکه در صورت وجود، بسیار شکننده و متزلزل است.
لیونی پس از پیروزی در سخنانی، آمادگی خود را برای ائتلاف با دیگر احزاب برای تشکیل کابینه جدید اعلام کرد. وی بنیامین نتانیاهو، رهبر حزب لیکود را به پیوستن به دولت وحدت ملی به ریاست خودش دعوت کرد.
رهبر حزب کادیما همچنین خطاب به وی گفت: مردم حزب کادیما را برای سکانداری کشتی کشور خود برگزیدند و حال باید به انتخاب مردم احترام گذاشت و به دولت وحدت ملی پیوست.
وزیر امور خارجه کنونی رژیم صهیونیستی با ذکر چالشهای امنیتی و اقتصادی پیش روی این رژیم قول داد <گلعاد شالیت>، نظامی صهیونیست در گروگان گروههای فلسطینی را آزاد کند.
در مقابل، نتانیاهو رهبر حزب تندروی لیکود، طی نطقی پیروزی حزب خود را اعلام کرد و آنچه را دموکراسی در سرزمینهای اشغالی خواند، ستود و گفت: ما مشکلی نداریم. اکثریت کنیست را در اختیار داریم و با چالشهای جدی در زمینه امنیتی و اقتصادی برخورد میکنیم. وی بار دیگر ایران هستهای را تهدید خواند و گفت: نباید بگذاریم ایران هستهای شود.
نتانیاهو بحران اقتصادی رژیم صهیونیستی را نیز تهدید خواند و گفت: ما میدانیم چگونه با آن روبهرو شویم و با دیگران در این باره همکاری میکنیم.
نتانیاهو در تبلیغات انتخاباتی خود گفته بود که خواستار نابودی حماس است و با تشکیل دولت مستقل فلسطینی نیز مخالف است. وی گفت که در صورت پیروزی حزبش در انتخابات، جلوی آنچه را قاچاق سلاح به نوار غزه خواند و نیز شلیک موشکها از نوار غزه به سمت اسرائیل را خواهد گرفت و متعهد شد که شیوه قاطعی را در قبال برنامههای هستهای صلحآمیز ایران در پیش میگیرد.
وی همچنین تاکید کرد که در صورت پیروزی حزبش در انتخابات، دولت وی هیچگونه گفتوگویی را با سوریه در خصوص بازگرداندن بلندیهای <جولان> انجام نخواهد داد.
وی همچنین گفت که گفتوگوی وی با تشکیلات خودگردان به رهبری محمود عباس تنها به مسائل امنیتی و اقتصادی متمرکز خواهد بود و به مسائل مرزی و نیز استرداد اراضی و بازگرداندن آوارگان فلسطینی هرگز پرداخته نخواهد شد.
هر یک از احزاب پیروز برای تشکیل کابینه به ائتلاف با دیگر احزاب اصلی نیازمند است. <آویگدور لیبرمن>، رهبر حزب <اسرائیل خانه ما> تاکید کرد: حزب ما کلید تشکیل دولت جدید است و شکل دولت ائتلافی را رقم میزند و باید نظام حاکم تغییر کند.
وی، آزادی گلعاد شالیت، نظامی اسیر اسرائیلی و آنچه نابودی حماس خوانده شد را از اولویتهای کابینه جدید این رژیم دانست.
لیبرمن افزود که با تشکیل دولت ائتلافی با لیونی و نتانیاهو مخالف نیست.
مقامات حزب کادیما اعلام کردهاند که لیونی در غیاب دو حزب لیکود و کار، هرگز نخواهد توانست دولت تشکیل دهد و این مقامات، تشکیل دولت مشترک کادیما با لیکود به ریاست دورهای رهبر دو حزب را بعید نمیدانند.
ایهود باراک، رهبر حزب کار نیز گفت: حزب کار هرگز از همنشینی با کرسیهای معارضان (مخالف حزب حاکم) دست بر نمیدارد و هرگز به دولتی که به مواضعی پایبند است که نمیتوان آن را پذیرفت، نمیپیوندد.
این در حالی است که جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) نیز در واکنش به انتخابات پارلمانی در سرزمینهای اشغالی اعلام کرد که هر کسی در اسرائیل پیروز باشد، فرقی به حال این جنبش نخواهد کرد و در وضعیت این جنبش با رژیم صهیونیستی تغییری حاصل نخواهد شد.
انتخابات پارلمانی در سرزمینهای اشغالی در حالی برگزار شد که این رژیم از هفتم دیماه (27دسامبر) تهاجم گستردهای را به نوار غزه آغاز کرد که 22 روز به طول انجامید. در این جنگ بیش از یک هزار و 330 تن از جمله 437 کودک و 110زن شهید و 5 هزار و 450فلسطینی دیگر زخمی شدند.
سران رژیم صهیونیستی پیش از آغاز این جنگ در غزه، هدف خود را جلوگیری از شلیک موشکهای مبارزان فلسطینی به سوی سرزمینهای اشغالی، نابودی حماس و شوراندن مردم علیه این جنبش و نیز آزادی گلعاد شالیت عنوان کرده بودند، ولی پس از گذشت 22روز این تجاوز به هیچ یک از اهداف آشکار و اعلام شده خود دست نیافتند و در مقابل، این حرکت به انزوای سیاسی تلآویو در عرصه بینالملل انجامید.
رقبای لیونی بر این باورند که وی از تجربیات امنیتی لازم برخوردار نیست؛ موضوعی که برخی از مقامات حزب شاس نیز پیش از این بر آن تاکید کرده بودند.
<دانیل بنسیمون> تحلیلگر سیاسی میگوید: هرچند که لیونی برای مدت یک دهه در صحنه سیاست اسرائیل حضور داشته و از دوسال پیش هم وزیر امور خارجه اسرائیل بوده است، ولی او هرگز در بطن مناقشات مهم اسرائیل نبوده است و کسی نمیداند او چگونه بحران جاری با ایران، مذاکرات با سوریه و یا انتفاضه سوم احتمالی را اداره و با آنها برخورد خواهد کرد.
تحلیلگران همچنین درباره روابط لیونی با دولت آمریکا و توانمندی او برای مقابله با پیامدهای بحرانهای مالی جهانی تردید دارند؛ بحرانهایی که میتواند بر اقتصاد اسرائیل تاثیرات منفی بگذارند.
انتخابات اخیر رژیم صهیونیستی علائم مهمی را به جهان خارج صادر کرد. گرایش عمومی به احزاب افراطی در پی شکستهای متعدد سیاسی - نظامی، فقدان اراده در سردمداران رژیم صهیونیستی برای رسیدن به صلح پایدار با فلسطینیها و ناتوانی شبکه سیاسی صهیونیستها برای تشکیل دولتی مستحکم از مهمترین این نشانههاست. به باور آگاهان سیاسی، این امر میتواند به پیچیدهتر شدن اوضاع بحرانی منطقه بیانجامد. مقاله حاضر به بررسی این مسائل میپردازد:
مخالفان زیپی لیونی معتقدند اگر این رژیم درگیر جنگ دیگری شود، لیونی توانایی اداره جنگ را نخواهد داشت و مترسکی در دست ژنرالهای اسرائیلی خواهد بود.
به نظر تحلیلگران سیاسی؛ لیونی به علت نداشتن مهارت سیاسی و نظامی برای اداره اسرائیل با موج گستردهای از انتقادات روبروست و همین سبب میشود لیونی برای تشکیل دولت آینده با چالشهای جدی تری روبرو شود، چرا که در اسرائیل به مهارت نظامی مقامات ارشد اهمیت زیادی داده میشود.
لیونی و روند صلح
برقراری آتشبس پایدار و دائم با گروههای فلسطینی و نیز پیشبرد آنچه روند صلح نامیده میشود از دیگر موانع فراروی زیپی لیونی وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی و رهبر حزب کادیما است.
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که با انتخاب زیپی لیونی به عنوان رئیس دولت آتی اسرائیل، سرنوشت مذاکرات به اصطلاح صلح در دو مسیر فلسطینی و سوری باهالهای از ابهام مواجه خواهد شد، زیرا لیونی معتقد است مذاکرات باید در شرایط آرام اداره و از دستیابی به نتایج دردناک غافلگیرکننده خودداری شود.
لیونی براین باور است که با توجه به اوضاع داخلی فلسطین، یعنی جدایی بین نوار غزه و کرانه غربی، منازعه بین حماس و فتح، همه اینها نشان میدهد که ملت فلسطین برای دستیابی به توافقنامه صلح آمادگی ندارد و تشکیلات خودگردان فلسطین که این توافقنامه را امضا خواهد کرد، قادر به حفظ آن نیست. همچنین به باور وی بیشتر مردم در اسرائیل در این شرایط، چنین توافقنامه صلحی را نمیپذیرند. حتی اگر لیونی دیدگاه آمریکا را بپذیرد، دیدگاهی که مورد قبول ایهود اولمرت و محمود عباس بوده است و بخواهد به مذاکرات سرعت بخشد، موانع داخلی نیز اجازه چنین کاری را به او نمیدهد. در پرونده مذاکرات اگرچه لیونی به عنوان رئیس گروه مذاکرهکننده اسرائیلی به انعطاف نشان دادن در برابر طرف فلسطینی متهم است، اما این مذاکرات با وجود تلاشهایی که در کنفرانس آناپولیس شد، به نتیجهای، نرسیده است.
لیونی هشتم ژوئیه سال 1958 در لهستان متولد شد و بین سالهای 1980 تا1984 برای دستگاه اطلاعاتی اسرائیلی (موساد) کار کرد و خیلی زود پس از ورود به کنست (پارلمان) در سال 1999 به سمت وزیر امور خارجه اسرائیل منصوب شد. وی دختر <ایتان لیونی> یک صهیونیست راستگرای سرشناس و مامور سابق دستگاه اطلاعاتی اسرائیل است. پایه تفکراتش همان افکار نژادپرستانه افراطی پدرش است.
بعد از پایان تحصیلات دوره دبیرستان خود، به بخش ویژه آموزش افسران زن در ارتش صهیونیستی پیوست. پس از پایان دوره آموزش نظامی، وارد دانشگاه <بار ایلان> در جنوب شرق تلآویو شد و تحصیلات خود را در رشته حقوق ادامه داد. بعد از گذشت یک سال از تحصیل در دانشگاه و به خاطر تسلط کامل بر دو زبان انگلیسی و فرانسه، وارد سازمان موساد شد و کار خود را در بخش اروپایی این سازمان آغاز کرد.
لیونی در سال 1983از عضویت سازمان موساد خارج شد و پس از آن به اسرائیل بازگشت و کار خود را به عنوان وکیل آغاز کرد. در همین دوره وارد حزب لیکود شد؛ حزبی که پدرش از رهبران برجسته آن به شمار میرفت. لیونی به عنوان یکی از رهبران جوان حزب لیکود برگزیده شد و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی، او را به عنوان رئیس کل شرکتهای دولتی منصوب کرد و پس از آن به عنوان نماینده حزب لیکود به پارلمان رژیم صهیونیستی راه یافت. پس از پیروزی آریل شارون در انتخابات نخستوزیری در سال 2001، لیونی را به عنوان وزیر در کابینه خود برگزید (وزیر همکاری منطقهای) و هم او بود که از تشکیل حزب کادیما به شدت حمایت میکرد. وی در فعالیتهای سیاسی اخیر خود چندین پست وزارت از جمله وزیر دادگستری و مهاجرت را در اختیار داشته است.
پس از سکته مغزی شارون، کاملا آشکار بود که لیونی به عنوان مهمترین عنصر حزب کادیما در کنار رئیس جدید این حزب یعنی ایهود اولمرت، خواهد ماند. اولمرت نیز پس از استعفای <سیلوان شالوم> وزیر امور خارجه سابق، لیونی را به عنوان وزیر امور خارجه کابینه خود برگزید. لیونی 51 ساله، پس از انتشار گزارشی درباره جنگ رژیم صهیونیستی با لبنان خواستار استعفای اولمرت شد، ولی اولمرت حاضر به استعفا نشد و لیونی نیز از کابینه وی خارج نشد.
در پی تصمیم <ایهود اولمرت> نخست وزیر رژیم صهیونیستی مبنی بر کنارهگیری از قدرت که در پی فساد مالی و شکست در جنگ 33 روزه لبنان صورت گرفت، لیونی با ابراز خرسندی از تصمیم اولمرت به برکناری در ماه سپتامبر، آمادگی خود را برای پذیرفتن این پست اعلام کرده بود. برعکس ایهود اولمرت، لیونی با هیچ مشکل قضایی روبرو نبود و تاکید کرد که میخواهد مجددا اعتماد مردم را به سیاستمداران باز گرداند.
لیونی گفت: <میخواهم با نخست وزیری در راه اصلاح اشتباهات و انجام تغییرات تلاش کنم چرا که افکار عمومی به سیاستمداران اعتماد نشان نمیدهد و باید این اعتماد را باز گرداند.>
لیونی همان فردی است که برای تامین امنیت رژیم صهیونیستی سیاست خارجی اسرائیل را به سمت مذاکره با فلسطینیها سوق داد. وی همواره باعث نارضایتی لابی نظامی در اسرائیل شده است، زیرا نظامیها معتقدند که لیونی برای به دست آوردن آرای اسرائیلیها با تامین امنیت آنان به دنبال کسب رضایتشان بوده است.
رقبای زیپی لیونی وی را فردی ضعیف توصیف میکنند و حتی برخی از آنان نگران این هستند که مبادا دشمنان اسرائیل از نخست وزیری یک زن در اسرائیل به نفع خود بهرهبرداری کنند.
سیاست خارجی لیونی
بسیاری از تحلیلگران در سیاست خارجی زیپی لیونی دو نقطه ضعف قائلند که به طور مستقیم و غیرمستقیم به جنگ دوم لبنان باز میگردد. اول مربوط به قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان است که به جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان پایان داد و دوم نیز شیوه و رفتار سیاسی وی در قبال ایهود اولمرت، نخست وزیر رژیم صهیونیستی پس از گزارش کمیته <وینوگراد.> در نقطه اول، مخالفان لیونی، وی را به این علت که این قطعنامه به تقویت نیروی حزب الله میانجامد، به باد انتقاد گرفتند و نقطه ضعف دوم وی را نیز به ترس و تردید وی در اتخاذ تصمیمات جسورانه بر ضد اولمرت ارزیابی میکنند که تنها پس از ضعف و سقوط حتمی ایهود اولمرت و نیز پس از آنکه ایهود باراک، وزیر جنگ اسرائیل به انتقاد از اولمرت پرداخت، رویکرد انتقادآمیز از نخست وزیر را در پیش گرفت. در پی این دو نقطه ضعف بود که مخالفانش وی را به کم تجربهگی در زمینه امنیتی و ضعف و نیز ناتوانی در اخذ تصمیمات لازم متهم میکنند.
لیونی درباره مذاکرات صلح با فلسطینیها با توافقنامه اصولی و اولیه و مشروط مخالف است و طرفدار مذاکرات فراگیر در تمامی سطوح است و در واقع از افراد سرسخت در حفظ منافع اسرائیل به شمار میرود و در موضوع قدس اشغالی سرسختی بهخرج میدهد و کاملا با بازگشت آوارگان فلسطینی به موطن خویش مخالف است.
زیپی لیونی در گفتوگو با روزنامه <معاریو> قدس را پایتخت ابدی اسرائیل دانست و گفت: <بیتالمقدس پایتخت ابدی اسرائیل باقی خواهد ماند.>با این حال در پرونده فلسطین از وی به عنوان فردی عملگرا یاد میکنند. او مسئول مذاکرات برای از سرگیری گفتگو با فلسطینیان است وی همواره در کنار <کاندولیزا رایس> وزیر خارجه سابق آمریکا، خواهان بهبود وضع زندگی فلسطینیان شد و از ایجاد کشور فلسطین نیز حمایت کرد، ضمن آنکه خواهان انزوای حماس نیز بود.
زیپی لیونی از ماهها پیش ریاست گروه مذاکرهکننده اسرائیل را که برای انعقاد توافق نامه صلح با فلسطینیان مذاکره میکند، برعهده دارد. این گفتگوها که نوامبر سال 2007تحت نظارت دولت آمریکا در آناپولیس در ایالت <مریلند> آمریکا آغاز شد، مطابق برنامه از پیش تعیین شده، باید تا پایان سال 2008 میلادی به نتیجه میرسید، اما هنوز هم پیشرفت ملموسی در آن حاصل نشده است. درباره لبنان، وی از طرفداران سرسخت خلع سلاح حزب الله لبنان است و آن را بهترین گزینه موجود میداند و بر حفظ سلاح در دست دولت مرکزی تاکید دارد.
در موضوع سوریه، لیونی پایبندی به عقب نشینی از بلندیهای جولان را رد میکند و خواستار اقدامات عملی سوریه برای برقرای صلح است. وی معتقد است که سوریه باید از حمایت گروههای جهادی که وی از آنها به عنوان افراد تروریست یاد میکند، دست بردارد، دفاتر جنبشهای اسلامی از جمله جنبش حماس را از خاک خویش برچیند و در واقع سوریه خود را از آنچه که وی محور شرارت میخواند، خارج کند.
در واقع یکی دیگر از خواستههای مقامات رژیم صهیونیستی از جمله لیونی این است که سوریه از نزدیکی با ایران و روابط راهبردی خود با ایران دست بردارد و یکی دیگر از اهداف گفتوگوهای غیر مستقیم تل آویو با دمشق، دور کردن ایران از سوریه است.
موضع لیونی در زمینه فعالیت صلحآمیز هستهای ایران نیز این است که وی نیز همچون دیگر مقامات رژیم صهیونیستی، بر گزینه دیپلماتیک در پرونده هستهای ایران تاکید دارد، ولی در عین حال معتقد است که تمامی گزینهها برای مقابله با ایران در دست است. وی بر این امر اصرار دارد که باید یک جبهه ضد ایرانی شکل گیرد و این امر نباید تنها منحصر به اسرائیل باشد، بلکه اسرائیل باید بخشی از تلاش بینالمللی علیه ایران باشد.
در واقع اصول کلی حزب کادیما، حفظ بقای اسرائیل به عنوان موطن امن یهود در سرزمین اسرائیل! و تثبیت آن در این سرزمین است.حزب کادیما از سرگیری روند سازش با فلسطینیان را هدف اصلی خود میداند و به هر شیوه ممکن و از طریق کانالهای مختلف، تلاش میکند که روند سازش را برای تعیین مرزهای ثابت اسرائیل و رسیدن به آرامش از سر بگیرد و این کار را از طریق حفظ امنیت اسرائیل و حفظ مصالح ملی و امنیتی این رژیم انجام میدهد.
چالش امنیتی
از جنبه دیگر، نتایج انتخابات پارلمانی اسرائیل و اقبال شهروندان به حزب راستگرای افراطی لیکود، نشان از بحران امنیت در اسرائیل دارد. باتوجه به آراء نزدیک دو حزب کادیما و لیکود و نیز اختلافات میان آنها، تعیین مامور تشکیل کابینه و نخست وزیر آینده رژیم صهیونیستی درهالهای از ابهام قرار گرفته که این مساله، تنشهای سیاسی در اسرائیل را افزایش داده است، به گونهای که برخی صاحبنظران از احتمال تناوبی شدن پست نخستوزیری در این رژیم خبر دادهاند.
اما نکته در خور تامل در این میان، از یکسو توجه به رفتار سیاسی شهروندان اسرائیلی در اقبال به سمت حزب راستگرای لیکود و از سوی دیگر حزب <اسرائیل خانه ما> به رهبری آویگدور لیبرمن در مقایسه با حزب کار به رهبری ایهود باراک وزیر جنگ فعلی کابینه اسرائیل است.
حزب لیکود در سال 1973 توسط مناخیم بیگن تاسیس شد و بنیامین نتانیاهو رئیس کنونی حزب، توانست در فاصله سالهای 1996 - 1999 نخستوزیر اسرائیل شود. مخالفت با تشکیل دولت مستقل فلسطینی، اصرار بر تعیین قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، مخالفت با پس دادن بلندیهای جولان و صلح با سوریه از محورهای عمده اهداف حزب لیکود محسوب میشود.
نتانیاهو که در سال 1949 در تلآویو به دنیا آمد، پس از پایان تحصیلاتش در رشته معماری و مدیریت از آمریکا به اسرائیل بازگشت و به خدمت ارتش رژیم صهیونیستی درآمد. نتانیاهو که در سال 1996 به نخست وزیری رسید با همکاری شهردار قدس، کار ساخت تونل در زیر دیوارهای غربی مسجدالاقصی را ادامه داد که این مساله، به درگیریهای خشونت باری میان اشغالگران و فلسطینیها منجر شد. اگرچه نتانیاهو چندین بار با یاسر عرفات به مذاکره نشست، اما رویکرد افراطی او نسبت به مذاکرات صلح و فلسطینیان، مانع از حصول نتیجهای مشخص شد. نتانیاهو با شکست در انتخابات سال 1999، موقتا از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت تا اینکه در سال 2005 وزیر اقتصاد و دارایی شد و در اوت 2006 مجددا به ریاست حزب لیکود رسید.
در حقیقت، شکست رژیم صهیونیستی در تابستان2006 از حزب الله لبنان و نیز شکست در جنگ 22 روزه غزه که اسرائیل را با بحران امنیت مواجه ساخته، زمینه را برای به صحنه آمدن مجدد احزاب جنگ طلب و افراطی فراهم آورده است. به تعبیر دقیق تر، مشارکت 67درصدی جمعیت واجدان شرایط، یعنی حدود چهار میلیون اسرائیلی در یک روز سرد در این انتخابات و آرای آنان به نامزدهای راستگرا و افراطی، حاکی از تمایلات و دغدغههای سیاسی و امنیتی آنان است که خود را در گرایش به احزابی که وعده برقراری امنیت در اراضی اشغالی دادهاند، نشان داد.
این شرایط بیانگر بحرانی عمیق در جامعه صهیونیستی و ناامیدی و یاس شهروندان اسرائیلی از آینده است. سران رژیم اشغالگر قدس که با وعده زندگی آرام در سرزمینی امن، اقدام به انتقال یهودیان از سراسر جهان به فلسطین نمودند، اکنون با موج شدیدی از بیاعتمادی یهودیان به رژیم صهیونیستی مواجهاند، چنانکه در شرایط کنونی بیش از یک میلیون نفر که شناسنامه اسرائیلی دارند و در خارج از مرزهای اراضی اشغالی به سر می برند، حاضر به بازگشت به این مناطق نیستند. همچنین بر اساس نظرسنجیهای موجود ، نزدیک به 90درصد یهودیان خواستار خروج از سرزمینهای اشغالی شدهاند که این به شدت ادامه حیات رژیم مجعول صهیونیستی را به خطرانداخته است.
با این وصف، با عنایت به بحران بی ثباتی سیاسی و انشقاق گسترده در میان احزاب رژیم صهیونیستی و نیز چالش امنیت موجود، بدیهی بود به دلیل بحران امنیت در رژیم صهیونیستی طی یک دهه گذشته و ناتوانی تمام کابینههای این رژیم برای پاسخ به نیاز مهاجران مقیم سرزمین های اشغالی برای تامین امنیت، اولویت جامعه صهیونیستی به سمت احزابی باشد که می کوشند مانع فروپاشی اسرائیل شوند.