بازگشت به بیت‌المقدس مطالبه‌ی بیداری اسلامی

در پی بالاگرفتن امواج بیداری اسلامی، رژیم صهیونیستی با چالش جدیدی روبه‌رو شده و برخی همراهان خود را در منطقه از دست داده است. این تحولات چه تأثیراتی بر فلسطین دارد؟
امروز، دشمن به‌واقع تهدید را حس می‌كند. رژیم‌هایی كه متأسفانه در راستای اهداف اسرائیل و پشتیبان این رژیم بودند، اكنون فروریخته‌اند. حكومت‌های مصر و تونس كه حامی رژیم اسرائیل در عرصه‌های سیاسی خاورمیانه بودند، اكنون سقوط كرده‌اند و این تهدیدی برای دشمن اسرائيلی است. اما به نظر من مشكل ما فلسطینیان در درون خودمان است. نخبگان ماباید زبان مردممان را بفهمند. یك شكاف بزرگ میان نخبگان و توده‌ی مردم وجود دارد. توده‌ی مردم به خیابان‌ها آمده‌اند و خواهان آزادی اجتماعی و سیاسی هستند. آنها احساس اسارت می‌كنند؛ اسارت دیكتاتورهایی كه میراث استكبار و استعمار بوده‌اند. نخبگان ما اما هم‌پای مردم حركت نمی‌كنند. آنهایی كه ایدئولوژی اسلامی را تبلیغ می‌كنند و پرچم مبارزات را به دست گرفته‌اند، باید به گونه‌ی دیگری بیندیشند. نگرش كلاسیك دیگر پاسخ‌گوی آن مطالبات نیست. نخبگان باید طوری عمل كنند كه مردم می‌خواهند.

 رویكرد جریان مقاومت در فلسطین در قبال بیداری اسلامی چگونه بوده است؟
صادقانه سخن بگویم كه مردم فلسطین با رهبری درون فلسطین مشكل دارند. در حالی كه مردم سراسر منطقه به ستوه آمده‌اند و موجی گسترده به راه انداخته‌اند، اما در فلسطین چه واكنشی به این موج صورت گرفته است؟ عده‌ای به دنبال حضور در سازمان ملل هستند تا به دولت فلسطینی رسمیت ببخشند؛ سازمان مللی كه پس از اشغال فلسطین هیچ‌گاه به نفع آن موضعی نگرفته است. چرا باید با رفتن به سازمان ملل خواهان به رسمیت شناختن فلسطینی شویم كه امروز تحت اشغال است و عملاً وجود ندارد؟ این نحوه‌ی تعامل متناسب با بیداری اسلامی نیست.

امروز ما فلسطینیان به‌شدت نیازمند وحدت هستیم؛ نیازمند به این‌كه اولویت ما تأمین نیازهای داخلی باشد و نه تأمین نیازهای خارجی. حماس، فتح، الجهاد و همگان باید یك برنامه‌ی مشترك سیاسی داشته باشند. البته این برنامه‌ی مشترك به این معنی نیست كه هركدام از آنها ارزش‌ها و ایدئولوژی‌های خود را فراموش كنند یا به آنها پشت كنند، آنها می‌توانند حول محور مشتركات خود جمع شوند و در مقابل دشمن صهیونیست به وحدت برسند.

ما در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ برنامه‌های سیاسی مشترك تدوین كردیم و همگان بر سر آن توافق كردیم. این برنامه‌ها به كجا رسید؟ اگر به دنبال پیشبرد اهداف خود هستیم، باید اولویت‌بندی برنامه‌های خود را تغییر دهیم. اولویت اول ما باید وحدت مردم فلسطین باشد و به نظر من هیچ دلیلی برای به تعویق انداختن این وحدت وجود ندارد.


 شما جایگاه موضوع فلسطین در جنبش بیداری اسلامی را چگونه ارزیابی می‌كنید؟
به آن‌چه كه در مصر روی داده، نگاه كنید. تظاهرات به سمت سفارت رژیم اسرائیل و اخراج سفیر آن در حالی صورت گرفته كه مردم مصر درگیر مشكلات داخلی بوده‌اند، اما با این حال به فلسطین فكر می‌كنند. همین امر را در تونس و شعارهای آنها مبنی بر بازگشت به بیت‌المقدس نیز می‌بینید.

حرف ما در این كنفرانس این است كه فلسطین می‌تواند به عنوان عامل وحدت‌بخش جهان اسلام باشد، زیرا عراقی، ایرانی، ترك، سوری، مصری و هر ملیت دیگری از مسلمانان و با هر مذهبی كه باشند و با همه‌ی مشكلاتی كه ممكن است با هم داشته باشند، همگی حول هدف مشترك فلسطین متحد می‌شوند. این سخن یك ادعای سیاسی نیست، امری است كه مردم جهان عرب آن را به اثبات رسانده‌اند. شما می‌بینید كه مردم در اردن كاری كردند كه سفیر اسرائیل از آن‌جا برود. همه‌ی این‌ها نشان می‌دهد كه مردم عرب زنده‌اند و در این وضعیت به نخبگانی نیازمندند كه با تغییر روحیه‌ی خود بر اساس خواسته‌های مردم، رهبری آنان را در دست بگیرند.